معنویت در سازمان قاعده نوپایی است که می تواند نیرویی قدرتمند و ژرف را برای زندگی افراد به ارمغان آورد. این نیروی قدرتمند زمانی حاصل خواهد شد که زندگی کاری با زندگی معنوی کارکنان پیوند بخورد.
اشمس و دوچن معنویت را شناخت کارکنانی که زندگی درونی آنها از طریق کار با معنا در چارچوب جامعه پرورش یافته است، اشاره میکنند. آنها معنویت محیط کار را در سه جز اصلی؛ زندگی درونی، کار با معنی و همبستگی لحاظ کرده اند. به عقیده آنها معنویت محیط کار توجه به فرصتهایی در کار جهت نشان دادن جنبه های بیشتری اززندگی درونی است. و به زندگی درونی جهت حرکت نیروی مقدس و چگونگی کاربرد آن در زندگی بیرونی اشاره میکنند. همچنین اظهار داشتندکه کار با معنا زمانی برای کارکنان پیش می آید که آنها در زندگی دارای هدف باشند و متوجه شوند کارشان معنی داراست(دنیئل[۴۷]، ۲۰۱۰: ۴۴).
مفاهیم زیر از تعاریف معنویت در سازمان، برداشت میشود:
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir |
- رشد و پیشرفت معنوی تجربه انسان، شامل: رشد ذهنی، حل مسئله و یادگیری شخصی، اغلب ابزارهای اصلی بالندگی فردی خواهند بود.
- رشد معنوی، ارضای نیازهای فردی، به ویژه تعلق و نیازهای سطح بالاتر مانند احساس موفقیت را منعکس می کند.
- معنویت در محل کار از سعی رهبران سازمان، فرهنگ سازمانی، خط مشی ها و طرح کار ایجاد و تقویت می شود. حساسیت و علاقه به کارمند باید در همه رویکردها وجود داشته باشد ( باراک[۴۸]، ۱۹۹۹: ۲۸۱؛ بنقل از اسهرلوس، ۱۳۹۰).
معنویت تنها به فعالیت های زیست شناختی و عصب شناختی مربوط نیست؛ بلکه معنویت به طور کلی برای انسان وجود دارد و یکی از والاترین نیازهای انسان است و نقشی بنیادین و محوری در سلسله مراتب نیازهای انسان بازی می کند. بدین سان نگاه موجود به سلسله مراتب نیازهای انسان (شکل ۲-۲) به گونه ای دیگر در گفتار هوش معنوی مطرح می شود (شکل ۲-۳)
تعالی خود
خود تحققی
احترام به خود
وابستگی به دیگران
امنیت روانی و زیستی
تعالی خود
خود تحققی
احترام به خود
وابستگی به دیگران
امنیت روانی و زیستی
نگاه آمده در شکل ۲-۲، نگاهی گمراه کننده به نیازهای انسان است. نیازهای روانی و زیستی، بنیادی و بایسته، ولی در حقیقت محدود است. یک فرد می تواند تا اندازه ای بخورد و بنوشد و تا اندازه ئی نفس بکشد. به همین گونه، در سطح بعدی، می تواند تنها در یک مکان و در یک زمان مشخص زندگی کند. نیازهای امنیتی فرد و هم چنین نیاز به وابستگی، که فرد در یک زمان به شمار محدودی از افراد وایستگی دارد، محدود است. اما هر چه نیازهای فرد در این هرم به بالای آن نزدیک می شود، مانند نیاز به خود تحقیقی و تعلی خود، عامل هایی محدود کننده برایش وجود ندارند. به سخن دیگر، نیازهای نوک هرم، با آن که در بالاترین سطح است، نه تنها محدودیتی ندارد، که دامنه ی آنها به گستردگی درک آنها در فرد است.
با نگاهی دیگر، انگاره ی نیازهای انسان را می توان چنان دید که در شکل ۲-۳ آمده است. بدین سان تربیت هوش معنوی در سازه ها بالای هرم ( خود تحققی و تعالی خود ) می تواند نشان گر مطالب و مفاهیمی معنادار باشد که می تواندبه لحاظ ارتباط و گسترششان نمودهایی متفاوت در رفتار افراد ( به شمار آدمیان) داشته باشد. به سخن دیگر، در این جا محدودیت حاکم بر نیازهای سطوح پایین تر رنگ می بازد (صمدی، ۱۳۸۵).
۲-۸) معنویت در تمدن جدید و آموزه های اسلامی
بررسی تمدنها و جوامع بشری قبل نشان می دهد که در هیچ دوره ای همانند دوره فعلی، نیاز به یک انقلاب اخلاقی و معنوی به این اندازه احساس نمی شده است. امروز همگان اذعان دارند که بزرگترین بحرانی که بر جامعه بشریت و به خصوص بر جوامع پیشرفته صنعتی حکومت می کند، بحران معنویت است (کباری، ۱۳۷۷: ۴۳).
معنویتهای نوین با ارائه مدیتیشنهای گوناگون، دقایقی متفاوت را در زندگی انسان مدرن ایجاد میکنند. در شاخه های مختلف روانشناسی، به ویژه روانشناسی فیزیولوژیک، پدیدههایی مثل مدیتیشن، ریلکسیشن، شادی و سایر مفاهیمی که معنویتهای نوظهور برآن تاکید دارند، مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
معنویتهای نوین درصدد ایجاد دینی جهانی هستند و از این رهگذر در ایجاد ابر فرهنگ جهانی در جهت تکمیل پروژه جهانیسازی، نقشی جدی ایفا میکنند. در معنویتهای نوین حقیقت مهم نیست؛ بلکه کارایی مهم است و در این صورت، اهمیت ندارد که کدام دین و آیین معنوی کاملتر و درستتر است، بلکه هر کدام که انسان را آرام کند میتواند دین او محسوب شود. پس میتوان گفت اینگونه است که دین و معنویت دو پدیده متفاوتند و با هم متفاوت؛ شرط معنویت، تعلق خاطر داشتن به یک دین و مذهب خاص نیست و امکان دارد انسانی متدین باشد، اما معنوی نباشد یا معنوی باشد، اما متدین نباشد (رشاد، ۱۳۸۷: ۱۹۸). پس از این دیدگاه، معنویت منهای خدا و منهای عبودیت و عرفان منهای خدا را ترویج میدهد؛ در حالی که معنویت و عرفان منهای خدا، یک تناقض و مغالطه فریبنده است که رهاورد جنبشهای معنویتگرای نوپدید و عرفانهای نوظهور یا مدرنیستی و سکولاریستی است و گفتمان معنویت بر اصالت فطرت، روح، غیب و عدالت استوار شده و معنا مییابد.
از طرفی دیگر بشر امروز به دنبال دینی است که در عین تأمین معنویت، راه حلی برای زندگی اجتماعی اش هم داشته باشد (هادوی و دهشیری، ۱۳۸۳ : ۵). خصوصیت اسلام این است که همه عوامل رشد انسانی – رشد معنوی و رشد مادی – در او هست. حیات قلبی و روحی و معنوی انسان جز در ارتباط با خدا معنا ندارد (اخلاق و معنویت در آیینه نگاه مقام معظم رهبری، ۱۳۸۰ : ۴۳).
مهم ترین چیزی که در جهان معاصر مورد توجه اندیشمندان جوامع بشری واقع شده و آنها را به اندیشه و تأمل واداشته، مسئله بحرانی شدن اخلاق و معنویت است . این موضوع به قدری اهمیت یافته که برخی از اندیشمندان، عصر حاضر را عصر انجماد عالم در جنبه های ارزشی و انسانی وماورایی می دانند. عصری که همه قدسیت ها و تعالی ها، در توقفی همه جانبه قرار گرفته اند و تعبیرشان این است که عصر ما عصر ظلمت است (نوایی، ۱۳۸۴ : ۱۶۸).
اخلاق در قرآن به سه بخش تقسیم می شود: اخلاق الهی؛ اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی (غفوری، ۱۳۸۷ :۹۵-۹۶).
به همین جهت بایسته و شایسته است که عوامل و موانع حضور و ظهور اخلاق و معنویت از حیث نظری و عملی و فردی و اجتماعی مورد بازشناسی و بازنگری قرار گیرد تا مواجه با مخاطرات و مهالک نشده، اخلاق و معناگروی آسیب دیده و آفت زده نشود و رو به پژمردگی و افول نرود تا زمینه های کارامدی فراهم گردد (رودگر، ۱۳۸۷: ۶۲).
دکتر بهرام الهی ( ۱۹۹۶ ) معنویت اسلامی را در قالب معنویت فطری که کامل ترین شکل معنویت است معرفی می کند و طبقه بندی جامعی از معنویت ارائه می دهد که بدین شرح است:
الف) معنویت سنتی : معنویتی است که در گذشته عرفای همه مذاهب و ادیان بدان عمل می کرده اند و امروزه همچنان بدان عمل می شود. معنویت سنتی، یک بعدی و تنها ناظر به عشق و شور الهی است . نیروی شدید جاذبه عشق الهی، پیش از موعد مناسب، تعادل بین روح و جسم را بر هم می زند. این افراد، اغلب به گمان خود در پی جلب رضایت خداوند هستند، اما در واقع بی آنکه بخواهند یا بدانند در پی ارضای نفس خویشند . بدین معنی که مدام در پی حالات لذت بخش از قبیل خلسه، جذبه و قدرت یا آرامش درون هستند . این اشتیاق حتی اگر انگیزه آن عشق الهی باشد، می شود. روش های معمول در معنویت سنتی عبارتند از: انواع « خود » معمولاً مانع رشد هماهنگ ریاضات (روزه، امساک، گوشه نشینی، سکوت و مراقبه) و همچنین برخی عبادات ویژه.
ب) معنویت انحرافی: این نوع معنویت اغلب از ظواهر معنویت سنتی تقلید می کند، اما در واقع هدفش ارضای نفس است.
ج) معنویت فطری : شکل دیگری از معنویت وجود دارد که به راحتی در چارچوب یک زندگانی عادی می گنجد و می توان آن را معنویت فطری نامید. این نوع از معنویت که هدف از عمل به آن، رسیدن به خودشناسی و خداشناسی است، به واقع همان معنویت حقیقی اسلام است . به دلیل همسویی با طبیعت انسان امروزی، در او ایجاد تعادل می کند و به هر دو « معنویت فطری » بعد طبیعت جسمانی و روحانی انسان توجه دارد (الهی، ۱۳۸۱ : ۳۲).
جدول ۲-۷: مقایسه معنویت در تمدن جدید و در آموزه های اسلام
موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-12-17] [ 09:57:00 ب.ظ ]