کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل







اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    



آخرین مطالب


  • بررسی رفتار ناکارآمد و تأثیر آن بر تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی۱
  • منابع پایان نامه درباره بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی ...
  • آپایان نامه درباره موزش و پرورش
  • بررسی رابطه بین تبلیغات تلویزیونی بر رفتار مصرف کنندگان درفرایند تصمیم خرید خودرو- قسمت ۲
  • پایان نامه درباره حقوق جزا
  • منابع پایان نامه روانشناسی و مقاله با موضوع : مکتب انسان‌گرایی و نقصان و کمبود سلامت روانی
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره شبیه سازی دینامیکی واحد ایزومریزاسیون پالایشگاه امام خمینی (ره) شازند طبق ...
  • دانلود پایان نامه انواع سبک های دلبستگی(سه گانه) در کودکان
  • چالش ها یران و شورا- قسمت ۳
  • پایان نامه درباره جوجه های نر
  • دانلود پایان نامه مدیریت : عوامل مؤثر در شکست پروژه‌های مدیریت ارتباط با مشتری
  • بررسی میزان گرایش فرزندان نوجوان مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) شهرستان سمنان به انحرافات اجتماعی
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع مدخلی بر علوم تصمیم گیری- فایل ۶
  • نگارش پایان نامه در رابطه با بررسی و مقایسه ریزغده زایی رقم های زودرس و دیررس ...
  • دانلود مطالب پژوهشی درباره بهینه سازی عملکرد موتور سوئیچ رلوکتانس در ناحیه توان ثابت ...
  • پایان نامه حقوق دریاها/:سازمان جهانی هواشناسی
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • ندانلود پایان نامه درباره یروهای مسلح
  • دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی راهکارهای ارتقا و توسعه ورزش همگانی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کرمان- ...
  • روش های تامین منابع مالی بین المللی
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • کاربرد تکنیکهای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در کنترل سیلابهای شهری- ...
  • بررسی عملکرد سایت بازار بیز BazaarBiz در جذب مشتریان- قسمت ۱۰
  • پایان نامه روانشناسی در مورد : ارتباط بین شیوه های فرزند پروری و راهبردهای مقابله
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد تحلیل اجزاء محدود تنش و کرنش در پروتز جانشین زانوی ...
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها درباره شناسایی کشور فلسطین از دیدگاه حقوق بین‌الملل- فایل ۴
  • دانلود مقاله مفاهیم تن انگاره -تصویر بدنی – تن انگاری زنان
  • بررسی و مقایسه کیفیت زندگی دانش‌آموزان عادی و استثنایی شهر کرمانشاه۰
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع کمال گرایی و نارضایتی بدنی
  • جهانی شدن و تحول مطالعات علوم سیاسی
  • منابع پایان نامه درباره :کنترل هماهنگ مزرعه بادی بزرگ و STATCOM به وسیله ی کنترل ...
  • منابع پایان نامه در مورد بررسی اثربخشی آموزش مولفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خود ناتوان سازی ...
  • تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی و ترجیح افراد بر دقت اجرا و فعالیت EMG عضلات در پرتاب دارت- قسمت ۳
  • فایل پایان نامه : مهارت های هماهنگی دیداری کودکان
  • دانلود پایان نامه روانشناسی با موضوع روشهای درمان RE
  • بررسی آثار و احوال احمدزکی ابوشادی- قسمت ۹
  • پایان نامه : شیوه های مو اجه با انسان خشمگین
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • پایان نامه ویژگی های اسباب بازی مناسب
  • نقش پیاده سازی مدیریت دانش در افزایش صادرات فرش ایران۹۱- ...
  • رپایان نامه وانپزشکی
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره ارائه مدلی جهت استقرار مدیریت پروژه امنیت اطلاعات- فایل ۲
  • پایان نامه ویژگی‌های نظری استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی
  • دانلود پایان نامه روانشناسی در مورد مبنای نظری وابستگی به مواد مخدر-دیدگاه های مبتنی بر ویژگی های درون فردی
  • پایان نامه روانشناسی در مورد : ضبط هویتی (هویت زود شکل گرفته)
  • بررسی تاثیر شیوه های مالی بر میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۵
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق- قسمت ۱۷
  • دانلود پایان نامه روانشناسی در مورد توانمندسازی از دیدگاه رابطه‏ای(چند بعدی)
  • دانلود فنون مشاوره رفتاری – شکل دهی رفتار
  • شناسایی و رتبه بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان- قسمت ۱۹





  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




    جستجو




     
      دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد تأثیر حقوق بین الملل کیفری و ابتکارات ملی در گذار به عدالت انتقالی- ... ...
    <p>شورای حقوق بشر از ایجاد سازوکارهای قضایی و غیرقضایی مانند کمیسیون های حقیقت یاب که برای تحقق حق بر حقیقت در کشورهای مختلف صورت گرفته است، استقبال می نماید. کمیسیون های حقیقت یاب در جهت تکمیل کار نظام قضایی یک کشور در رابطه با تخلّف های حقوق بشری و بشردوستانه تحقیق می نمایند و به این ترتیب منجر به تحقق حقوق قربانیان و عموم جامعه در دسترسی به حقایق مربوط به تخلّف های گذشته می شوند. به همین دلیل شورا دولت ها را به اتخاذ چنین سازوکارهایی تشویق می نماید.<sup>[۲۹۹]</sup><br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-58″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/S-8-1.png” alt="پایان نامه - مقاله - پروژه” width="384″ height="142″ /></a><br />با این که حق بر حقیقت موضوع اسناد حقوق بشری و بشردوستانه بوده است و با وجود این که بسیاری از حامیان محاکم بین المللی کیفری از عملکرد این محاکم در کشف حقیقت دفاع می نمایند، اما هیچ گاه در اسناد مؤسس محاکم بین المللی کیفری به کشف حقیقت به عنوان حق قربانیان اشاره نشده است.<sup>[۳۰۰]</sup><br />حق بر حقیقت به عنوان یک حق بشری ابتدا توسط دیوان آمریکایی حقوق بشر در رابطه با خانواده های اشخاص ناپدیدشده مورد استناد واقع شد.<sup>[۳۰۱]</sup> حق بر حقیقت از دو دسته از حمایت های بشری مندرج در اسناد حقوق بشری نشأت می گیرد. اوّل این که قصور دولت در اعلام وضعیت شخص تحت بازداشت یک نوع سؤرفتار نسبت به خانواده ی این شخص است و یک تخلّف از قواعد حقوق بشری محسوب می گردد.<sup>[۳۰۲]</sup> دوم این که کوتاهی دولت در تحقیق و تعقیب جرایم ارتکابی علیه شخص تحت بازداشت نقض حقوق خانواده ی وی در دسترسی به عدالت است. <sup>[۳۰۳]</sup><br />امروزه این امر به خوبی تثبیت شده است که خودداری دولت از تحقیق درباره ی وقایعی که تخلّف های سنگین و سازمان یافته حقوق بشری هستند، خود یک رفتار غیرانسانی نسبت به قربانی و خانواده های آنان محسوب می شود و از این رو یک نقض مستقل از قواعد حقوق بشری را تشکیل می دهند. همچنین کوتاهی دولت از تحقیق از جرایم ارتکابی، با تعهدات دولت ها در احترام و تضمین حقوق بشر مغایر است و حقوق قربانیان و خانواده های آنان را در جبران خسارات وارده نقض می نماید. به این ترتیب حق بر حقیقت مقدمه ای برای تحقق سایر حقوق قربانیان در جبران خسارت و تحقق عدالت است.<br />حق بر حقیقت در وهله اوّل بیانگر حق فردی قربانی و یا نزدیکترین بستگان وی در اطلاع از آن چه اتفاق افتاده است، می باشد. در عین حال حق بر حقیقت یک حق جمعی نیز می باشد که به موجب آن جامعه در ترسیم تاریخ به منظور جلوگیری از ارتکاب مجدد تخلّف ها در آینده ذینفع است. تعهد مقابل این حق، تعهد به افشای حقیقت از طرف دولت است که به موجب آن دولت متعهد است که جامعه را از هر گونه انحراف در حقایق تاریخی اش حفظ نماید. از آن جا که تاریخ بخشی از میراث ملی جامعه است، باید از هرگونه تحریف مصون نگه داشته شود. بنابراین حق بر حقیقت یک حق جمعی نیز می باشد.<sup>[۳۰۴]</sup><br />از نظر سازمان ملل سازوکارهایی که جهت تحقق این حق از طرف دولت ها به کار بسته می شوند دو دسته هستند؛<sup>[۳۰۵]</sup> اوّل کمیسیون های حقیقت یاب و دوم حفظ آرشیوهای مربوط به دوران تخلّف های حقوق بشری. البته در کنار این سازوکارها، محاکم قضایی، برنامه های جبران خسارت، سازوکارهای سنتی اجرای عدالت و حتی برنامه های عفو مشروط هم می توانند علاوه بر انجام کارکرد اصلی خود، در راستای تحقق حق بر حقیقت فعالیت نمایند. اما مهم ترین سازوکار در این راه کمیسیون های حقیقت یاب هستند که کارکرد اصلی آن ها تحقق حق بر حقیقت قربانیان و جامعه نسبت به تخلّف های حقوق بشری دوران گذشته است. البته ساختار و دامنه اختیارات و صلاحیت های آن ها در جوامع مختلف تاکنون متفاوت بوده اند. حفظ و انتشار آرشیوهای مربوط به دوران تخلّف های حقوق بشری حکومت پیشین هم می تواند در راستای تحقق حق بر حقیقت عمل نمایند. با این وجود استفاده از کمیسیون های حقیقت یاب در جوامع انتقالی رواج بیشتری دارد. گرچه برخی جوامع انتقالی مانند کامبوج از راه حفظ و باز نمودن آرشیوهای دروان حکومت پیشین سعی بر این داشته اند که در راه تحقق این حق گام بردارند.<br />بنابراین راهکارهای عدالت انتقالی مستلزم اجرای عدالت، جبران خسارت و کشف حقیقت است تا عدالت را به هدف اصلی اش یعنی تحقق صلح و سازش در جامعه انتقالی برساند. حال باید دید که تحقق راهکارهای مذکور در یک جامعه انتقالی به چه شکل امکان پذیر است؟ آیا امکان تحقق تمامی راهکارها در یک جامعه انتقالی وجود دارد؟ یا این که جامعه انتقالی مجبور به انتخاب بین آن ها می شود؟ در راه تحقق این راهکارها جامعه انتقالی و جامعه بین المللی از سازوکارهایی استفاده می نمایند. اغلب سازوکارهای جامعه بین المللی برگرفته از حقوق بین الملل کیفری، سازوکارهای کیفری هستند. اما جامعه انتقالی در کنار سازوکارهای کیفری که همانند سایر جوامع سیاسی از آن ها برخوردار است، از سازوکارهای غیرکیفری هم استفاده می نماید. باید دید که با توجه به تأکیدی که از سوی جامعه بین المللی نسبت به اجرای عدالت کیفری در برخورد با عاملان جرایم بین المللی وجود دارد، کدام یک از سازوکارها می توانند جامعه انتقالی و جامعه بین المللی را به سرمنزل مقصود برسانند. به همین جهت در بخش های بعدی به ترتیب به بررسی تأثیر حقوق بین الملل کیفری و تأثیر ابتکارات ملی (غیرکیفری) در گذار به عدالت انتقالی پرداخته خواهد شد.<br /><strong>بخش دوم : تأثیر حقوق بین الملل کیفری در گذار به عدالت انتقالی</strong><br />حقوق بین الملل کیفری حوزه ی نسبتاً جدیدی از حقوق بین الملل است که بعد از جنگ جهانی اوّل و با انعقاد معاهده ورسای پا به عرصه وجود گذاشت و تاکنون تحوّل زیادی را پشت سرگذاشته است. در این امر شکی نیست که نطفه شکل گیری حقوق جزا از نظام های حقوق داخلی بوده است و سابقه حقوق جزا در نظام های داخلی نیز به گذشته های دور برمی گردد. شناخت و پذیرش مسئولیت کیفری فردی در اثر ارتکاب اعمال مجرمانه نسبت به همنوعان از ابتدا در حقوق جزای داخلی شکل گرفت. معهذا هنگامی که این اعمال از طرف دولتمردان حتی به شکل سازمان یافته و در ابعاد گسترده صورت می گرفت، شاهد بی کیفری آنان بودیم. این وضعیت طی قرن های متمادی تداوم داشت. دولتمردان برای جرایم ارتکابی از مصونیت برخوردار بودند. جرایم ارتکابی توسط رژیم های دیکتاتوری و در نهایت بی کیفر ماندن عاملان این جرایم نمونه هایی از این موارد است.<br />تا اواخر قرن بیستم نحوه برخورد یک حکومت با اتباعش کاملاً خارج از قلمرو حقوق بین الملل بوده است. تنها قسمتی از قلمرو حقوق بین الملل که به تعرض و تعدّی حقوق افراد بشر توسط دولت ها توجه می کرد، اعمال ارتکابی توسط دولت ها علیه اتباع دولت های خارجی بود که در دو حوزه مختلف قرار می گرفت؛ یکی حوزه مسئولیت دولت در رابطه با زیان به اتباع خارجی که به موجب آن دولت متبوع خارجی می توانست اقدام به حمایت دیپلماتیک از تبعه اش نماید، و دیگری قواعد و عرف های جنگ که با اعمال محدودیت های معینی در رابطه با نحوه جنگ، از حقوق افراد بشر در زمان جنگ حمایت می کرد.<sup>[۳۰۶]</sup> در رابطه با حوزه ی اخیر گرچه منشأ قواعد به دوران باستان برمی گردد، اما در سبز فایل با تدوین قواعد جنگ در کنوانسیون های صلح لاهه و کنوانسیون ژنو ۱۹۲۹ به تدریج حقوق بین الملل در این حوزه دارای قواعد مدوّنی گشت. با این حال هیچ یک از این قواعد، آثار و نتایج ناشی از نقضشان را مشخص نمی کردند.<br />از جنگ جهانی اوّل به بعد به تدریج و از جنگ جهانی دوم با سرعت و شفافیت بیشتری بحث مسئولیت کیفری فردی برای تعرض به حقوق بنیادین بشر مطرح شد. این تحوّل ابتدا با اعمال مسئولیت کیفری فردی در نقض قواعد حقوق جنگ رخ داد؛ تحوّل عمده ای که تجلی آن در محاکمات نورمبرگ قابل مشاهده است.<sup>[۳۰۷]</sup> منشور دیوان نورمبرگ برای نقض قواعد و عرف جنگ و سایر اعمال شنیع ارتکابی در ارتباط با جنگ، مسئولیت کیفری فردی را مقرر نمود. این منشور همچنین خود جنگ و شروع یک جنگ متجاوزانه را هم جرم انگاری نمود.<br />با این تحوّل و توّلد حقوق بین الملل کیفری، جرم انگاری بین المللی محدود به جرایم ارتکابی در زمان مخاصمات مسلحانه بین المللی نماند و به حرکت خود جهت جرم انگاری تخلّف های سنگین و سازمان یافته حقوق بشری در درون قلمرو حکومت ها و در ارتباط با اتباعشان ادامه داد. دلایل مختلفی در چرایی شکل گیری و توسعه مفهومی به نام جرایم بین المللی و مداخله دولت ها در این عرصه وجود دارد. این که این جرایم به عنوان جرایم دولتی شناخته می شوند. چنین جرایمی با سؤاستفاده از قدرت و یا با اطلاع و چشم پوشی دولت از ارتکاب این اعمال اتفاق افتاده اند.<sup>[۳۰۸]</sup> در واقع دولت ها همواره در ارتکاب این جرایم نقش فعّال و یا منفعل داشته اند. ماهیت اغلب جرایم بین المللی به گونه ای هستند که حاکی از ارتکاب جرایم در ابعاد گسترده و به شکل سازمان یافته می باشند. تحقق این امر بدون نقش فعّال و یا منفعل دولت ها غیرممکن است. این دولت ها بودند که در محاکمات نورمبرگ و بعد از آن ابتکار عمل را در دست گرفتند و اقدام به جرم انگاری این اعمال از طریق معاهدات و یا عرف بین المللی نمودند. در نهایت این که این اعمال جرایم دولتی هستند زیرا به زعم دولت ها و سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت کوتاهی در منع و مجازات مرتکبان این جرایم آثار سوئی بر منافع بین المللی بر جای می گذارد و تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی است. همچنین اعتبار هنجارهای بین المللی را زیر سؤال می برد.<sup>[۳۰۹]</sup> نکته جالب توجه در این جا این است که علیرغم دخالت و نقش دولت ها در ارتکاب این جرایم و با وجود مشارکت آن ها در اجرای عدالت بین المللی کیفری، سیر تحوّلات به گونه ای بوده که به جای مسئولیت دولت ها بر مسئولیت کیفری دولتمردان به عنوان عاملان این جرایم تأکید می شود.<sup>[۳۱۰]</sup> به این ترتیب با شکافی که در مصونیت مأموران دولت اتفاق می افتد<sup>[۳۱۱]</sup> مسئولیت کیفری فردی برای عاملان دولتی این جرایم در حقوق بین الملل شکل می گیرد.<sup>[۳۱۲]</sup> بنابراین مسئولیت بین المللی کیفری متوجه اشخاص حقیقی و نه دولت ها بوده است و این جریان در حال حاضر همچنان تداوم دارد. محاکم بین المللی کیفری راهی برای احراز مسئولیت بین المللی کیفری فردی بوده اند.<br />در قلمرو حقوق بین الملل کیفری تحقیقات زیادی در زمینه های مختلف صورت گرفته است، اما موارد نادری از این تحقیقات به کارآیی حقوق بین الملل کیفری در تحقق اهدافش پرداخته اند. در اسناد مؤسس محاکم بین المللی، اهداف مختلفی برای تأسیس و نقش آن ها در تعقیب و مجازات عاملان جرایم بین المللی ذکر شده اند که در وهله اوّل معقول و منطقی به نظر می رسند. همواره در اسناد و آرای محاکم بین المللی به اهدافی چون به سزا رسانیدن عاملان جرایم بین المللی، ایجاد یک سابقه تاریخی معتبر، بازدارندگی و … اشاره می شود. اما آن چه که در این جا مهم می نماید این که تا چه میزان آن چه که در این اسناد ذکر آن رفته است با آن چه که در عمل رخ می دهد، مطابقت دارد. این که حقوق بین الملل کیفری چه تأثیری می تواند در فرایند گذار به عدالت انتقالی در این جوامع داشته باشد، مستلزم نقد و ارزیابی اهداف این شاخه از حقوق بین الملل و عملکرد آن در جوامعی است که در حال گذار از گذشته خشونت بار به آینده فارغ از جنگ و خشونت هستند. بنابراین نباید در این جا به دنبال شرایط ماهوی احراز مسئولیت بین المللی کیفری بود، بلکه باید به کارآمدی حقوق بین الملل کیفری در جوامع انتقالی توجه نمود.<br />البته قبل از آن لازم است نگاهی به سازوکارهای کیفری جهت تحقق اهداف حقوق بین الملل کیفری داشت. از آن جا که در کنار سازوکارهای کیفری بین المللی، جوامع نیز دارای سازوکارهای کیفری هستند. بنابراین ابتدا به سازوکارهای لازم جهت اجرایی نمودن حقوق بین الملل کیفری و سیر تحوّلات آن ها اشاره می گردد. سپس به کارآیی آن ها جهت تحقق اهداف مقرر پرداخته می شود. با تقابل بین نظریه های موجود در حقوق بین الملل کیفری و عملکرد آن ها در جوامع انتقالی پاسخ این سؤال روشن تر خواهد شد که آیا سازوکارهای کیفری اعم از داخلی و بین المللی توانسته اند به اهداف مقرر در نظریه های مجازات جامه ی عمل بپوشاند؟ چه مشکلاتی در عمل مانع از استفاده از سازوکار کیفری و یا در صورت استفاده، مانع کارآیی آن ها می شوند؟<br /><strong>فصل اول : سازوکارهای تحقق عدالت کیفری بین المللی</strong><br />طرح تشکیل محاکم بین المللی کیفری برای محاکمه و مجازات مرتکبان جرایم بین المللی به پایان جنگ جهانی اوّل برمی گردد. هنگامی که متفقین توافق کردند که ویلهلم دوم، امپراطور شکست خورده آلمان و سایر جنایتکاران آلمانی برای جرایم ارتکابی در طول جنگ مورد محاکمه قرار گیرند. گرچه این طرح با خودداری هلند از استرداد وی به شکست انجامید، ایده این که رسیدگی به جرایم بین المللی مستلزم یک سازوکار بین المللی است برای اوّلین بار در این دوره مطرح شد.<br />در پایان جنگ جهانی دوم، این طرح با تشکیل محاکم بین المللی کیفری برای محاکمه جنایتکاران جنگی آلمان و ژاپن جامه عمل پوشانیده شد. در نظر بسیاری از حقوقدانان بین المللی این امر نقطه عطفی در شناسایی و اجرای هنجارهای حقوق بین الملل کیفری بود. عدالت کیفری بین المللی به عنوان میراث محاکمات نورمبرگ بر جرایم بین المللی تأکید دارد. هدف از محاکمات نورمبرگ به تصریح اساسنامه آن، محاکمه و مجازات عادلانه جنایتکاران جنگی دولت های متحد اروپایی بود.<sup>[۳۱۳]</sup> صلاحیت محاکم نورمبرگ و توکیو محدود به شدید ترین جرایم؛ جنایات جنگی، جرایم علیه صلح و جرایم علیه بشریت بود که امروزه تحت عنوان جرایم بین المللی شناخته می شوند.<sup>[۳۱۴]</sup> کارکرد اصلی محاکم بین المللی بعدی (دادگاه های بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا) هم به تبعیت از محاکم نورمبرگ و توکیو، احراز مسئولیت عاملان جرایم بین المللی بود. دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق با «هدف تعقیب متهمان به نقض های سنگین حقوق بشردوستانه»<sup>[۳۱۵]</sup> ایجاد شد. بعد از آن شکل گیری محاکم ترکیبی را می توان شاهد بود که ترکیبی از محاکم ملی و بین المللی هستند که اقدام به اعمال حقوق بین الملل کیفری می نمایند. از این نمونه می توان به محاکم تشکیل شده در سیرالئون، کامبوج و تی مور شرقی شرقی اشاره نمود. همین طور به موجب مقدمه اساسنامه دیوان بین المللی کیفری «جدی ترین جرایم از نظر جامعه بین المللی نباید بدون مجازات باقی بمانند…»<sup>[۳۱۶]</sup><br />اما تغییری که بعد از محاکمات نورمبرگ در رابطه با جرایم بین المللی اتفاق افتاد، به محل ارتکاب آن ها مربوط می شود. با تغییری که در نوع مخاصمات بعد از جنگ سرد اتفاق افتاد، امروزه اغلب می توان شاهد مخاصمات داخلی بود که به تبع آن ارتکاب جنایات جنگی در داخل قلمرو کشورها افزایش یافت.<sup>[۳۱۷]</sup> البته در حال حاضر ارتکاب جرایم بین المللی لزوماً منوط به وقوع جنگ نیست، بلکه در بسیاری موارد حکومت های دیکتاتوری در یک کشور برای سرکوب مخالفان خود دست به اعمال سرکوبگرانه در ابعاد سنگین و سازمان یافته می زنند که اغلب به حد جرایم بین المللی می رسند.<sup>[۳۱۸]</sup><br />بنابراین با توجه به وقوع جرایم بین المللی در درون قلمرو یک کشور، چهره ی قربانیان این جرایم هم تغییر می کند. متهمان محاکمات نورمبرگ و توکیو، عاملان جرایم بین المللی علیه اتباع سایر کشورها بودند، اما در حال حاضر قربانیان و عاملان جرایم هردو عمدتاً از اتباع یک کشور هستند. بنابراین اجرای عدالت کیفری از طریق محاکم بین المللی کیفری نه تنها به دنبال تحقق آمال جامعه بین المللی، بلکه به دنبال تحقق انتظارات افراد یک جامعه نیز می باشد. جرم انگاری بین المللی و ورود حقوق بین الملل کیفری به عرصه جرایم ارتکابی درون قلمرو کشورها، تکلیفی بر عهده کشورها قرار می دهد که همان تعهد به تعقیب و مجازات عاملان جرایم بین المللی است. تعهدی که در وهله اوّل مستلزم دخالت محاکم کیفری داخلی کشورها در رابطه اعمال ارتکابی در قلمروشان بر اساس اصل صلاحیت سرزمینی است. در صورت ناتوانی، عدم تمایل و یا مشارکت دولت ها در جرایم ارتکابی و عدم ایفای تعهدات بین المللی است که سازوکارهای بین المللی برای جبران این کاستی ها پیش بینی شده است. تأسیس محاکم بین المللی کیفری از مهم ترین سازوکارها جهت جبران این کاستی ها هستند.<sup>[۳۱۹]</sup><br />محاکم مذکور یا از طریق معاهدات بین المللی و یا از طریق اقدام یک نهاد بین المللی به وجود آمده اند. هدف این محاکم اغلب تعقیب و مجازات مجرمان در دول ضعیف و یا شکست خورده می باشند. حتی صلاحیت عام دیوان بین المللی کیفری محدود به شدیدترین جرایم بین المللی است که به احتمال بیشتر در دول ضعیف و یا ازهم پاشیده اتفاق می افتند. در واقع تمامی این محاکم پرکننده خلأ بی کیفری ناشی از سؤمدیریت محاکم داخلی هستند که باعث می شود جرایم بین المللی جامانده از دسترس محاکم داخلی از تعقیب و مجازات رهایی نیابند.<br />در واقع از جنگ جهانی دوم به بعد پارادایم حاکم در برخورد با تخلّف های سنگین حقوق بشری، شکل مکافات گرایانه از عدالت ـ به شکلی که در محاکمات نورمبرگ متجلی شد ـ می باشد. این مدل از مسئولیت کیفری فردی مبنای حقوق بشر مدرن را تشکیل می دهد، به طوری که اکنون به تعهد به تعقیب جرایم علیه بشریت، نسل کشی و شکنجه و جنایات جنگی تبدیل شده است.<sup>[۳۲۰]</sup> تعهد به تعقیبی که در عرصه ملی به شکل اعمال اصل صلاحیت جهانی و در عرصه بین المللی به شکل محاکم بین المللی کیفری نمود پیدا می کند. به این ترتیب رشد فزاینده محاکم بین المللی کیفری و در نهایت تشکیل دیوان بین المللی کیفری به عنوان یک محکمه دائمی و افزایش تعداد کشورهایی که اعمال کننده اصل صلاحیت جهانی هستند، حاکی از جهانی شدن نظریه مکافات گرایانه در برخورد با جرایم بین المللی است. این رشد فزاینده این پیام را می رساند که اوّلین راه اجرای عدالت در تخلّف های سنگین حقوق بشری از طریق تعقیب های کیفری است.<sup>[۳۲۱]</sup> حامیان این نظریه از عدالت معتقدند که تعقیب کیفری تخلّف های سنگین حقوق بشری بهترین روش در برخورد با بی عدالتی های گذشته است. بنابراین در این فصل به سازوکارهای موجود جهت ایفای این تعهد و روابط بین آن ها جهت تحقق این تعهد پرداخته خواهد شد.<br /><strong>گفتار اول : محاکم بین المللی کیفری یا محاکم کیفری داخلی</strong><br />در رابطه با اجرای حقوق بین الملل کیفری تفاوتی بین رویکرد کیفری محاکم کیفری داخلی و بین المللی وجود ندارد؛ محاکم بین المللی کیفری و محاکم کیفری داخلی هردو باید به ایفای تعهد به تعقیب و مجازات جرایم بین المللی بپردازند. به طوری که دو دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا نسبت به محاکم ملی این کشورها، از صلاحیت انحصاری برخوردار نیستند. محاکم ملی این کشورها نیز همانند این دو دادگاه بین المللی می توانستند و باید متهمان به ارتکاب نقض های سنگین کنوانسیون های ژنو و سایر تخلّف های حقوق بشردوستانه را تعقیب و محاکمه می نمودند. البته بین دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا به عنوان محاکم خاصی که از طرف شورای امنیت ایجاد شده اند از یک طرف و دیوان بین المللی کیفری از طرف دیگر تفاوت های صلاحیتی وجود دارد. این امر بیشتر به دلیل مبانی متفاوتی است که در ایجاد آن ها وجود داشته است.<sup>[۳۲۲]</sup> صرف نظر از این تفاوت ها، سیر تحوّلات حاکی از آن است که جرم انگاری بین المللی در معاهدات بین المللی و لزوم تعقیب و مجازات عاملان این جرایم در محاکم کیفری داخلی کشورها از یک طرف و تأسیس محاکم بین المللی کیفری برای رسیدگی به جرایم بین المللی از طرف دیگر، دو جریانی بوده اند که در موازات هم و مستقل از هم در راه توسعه حقوق بین الملل کیفری در حرکت بوده اند.<sup>[۳۲۳]</sup> این دو جریان در نهایت در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری به هم پیوند می خورند. در اساسنامه دیوان به صراحت از تقدّم صلاحیتی محاکم ملی در رسیدگی به جرایم بین المللی سخن گفته می شود به طوری که نقش دیوان بین المللی کیفری در رسیدگی به جرایم بین المللی صرفاً تکمیلی است.<sup>[۳۲۴]</sup><br />در رابطه با این سؤال که کدام نوع از محاکم در رسیدگی به جرایم بین المللی بهتر می توانند عمل نمایند، برخی<sup>[۳۲۵]</sup> محاکم بین المللی را در جایگاه بهتری نسبت به محاکم داخلی در رسیدگی به جرایم بین المللی می دانند. به نظر حامیان محاکم بین المللی کیفری، این محاکم در مقایسه با محاکم داخلی از مزایایی برخوردار هستند که اجرای عدالت کیفری را تضمین می نمایند. از آن جا که اجرای عدالت کیفری بخشی از فرایند عدالت انتقالی در جوامع انتقالی است، پاسخ به این پرسش مهم است. کدام یک از این دو دسته محاکم کارآیی بیشتری در تحقق اهداف عدالت انتقالی دارند؟<br /><strong>مبحث اول : مزایای محاکم بین المللی کیفری</strong><br />طی دو دهه اخیر می توان شاهد رشد فزاینده محاکم بین المللی کیفری بود که به صورت موردی صلاحیت مجازات اشخاص متهم به ارتکاب جرایم بین المللی را داشته اند. تأکید حامیان این محاکم بر ارتقای نقش بازدارندگی در صورت تبدیل آنان به یک محکمه بین المللی کیفری دائمی<sup>[۳۲۶]</sup> باعث شد که از ایجاد یک محکمه بین المللی کیفری دائمی حمایت شود. حامیان آن معتقد بودند که وجود یک محکمه دائمی بین المللی قبل از ارتکاب جرایم بهتر از محاکم بین المللی است که بعد از ارتکاب جرایم تأسیس می شوند، زیرا چنین محکمه ای می تواند از ارتکاب جرایم بعدی جلوگیری نماید.<sup>[۳۲۷]</sup> نگاهی به دلایل مدافعان محاکم بین المللی کیفری در مقایسه با محاکم کیفری داخلی، فرصت تعمق بیشتری در دلایل ارائه شده در اولویت محاکم بین المللی کیفری در اختیار قرار خواهد داد. از آن جا که با توجه به قلمرو اخیر حقوق بین الملل کیفری در جرایم ارتکابی در درون کشورها، هرگونه موفقیتی باید در وهله اوّل تأثیر خود را در جامعه انتقالی نشان دهد، زیرا عدالتی که از سوی این محاکم اجرا می گردد، بخشی از فرایند عدالت انتقالی در جوامع انتقالی است.<br />دلیل اوّل مدافعان این است که تا سال ۱۹۹۴ قواعد کیفری کنوانسیون های چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ اجرا نشده بودند. در سال ۱۹۹۴ محاکم داخلی دانمارک، اتریش، سوئیس و آلمان با انگیزه ای که از ایجاد دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق در لاهه گرفتند، شروع به اجرای این قواعد نمودند. همچنین این قواعد تا سال ۱۹۹۴ یعنی زمانی که بوسنی و هرزه گوین در دعوای علیه جمهوری فدرال یوگسلاوی نزد دیوان بین المللی دادگستری به کنوانسیون های ۱۹۴۹ استناد نمود، در دعاوی بین دولت ها اعمال نشده بودند. آن چه که از این وقایع برمی آید این است که اکثر کشورها اقدام به تعقیب کیفری عاملان جرایم بین المللی در کشورهایی غیر از محل ارتکاب جرم را بیشتر به عنوان یک اقدام سیاسی و نه یک خواست برای اجرای عدالت می دانند. در این زمینه، محاکم کشورها یک دیدگاه درون گرا و محدود به حفظ منافع کشور خود دارند و نفع چندانی در اجرای کنوانسیون های ژنو از طریق تعقیب و محاکمه عاملان جرایم بین المللی ارتکابی در سایر کشورها نمی بینند. همچنین برای دولت ها منافع سیاسی کوتاه مدتشان بر منافع بین المللی بلند مدت ترجیح دارد. به طوری که حاضر به تعقیب و محاکمه عاملان جرایم بین المللی سایر کشورها به هزینه ی تخریب روابطشان با آن کشورها نیستند. بنابراین این محاکم بین المللی کیفری هستند که باید خلأ عدم اجرای عدالت کیفری بین المللی را پر نمایند.<sup>[۳۲۸]</sup><br />دوم این که جنایات جنگی نقض قواعد جنگ یعنی نقض بخشی از قواعد حقوق بین الملل هستند. پس یک قاضی بین المللی باید این جرایم را تحت تعقیب و محاکمه قرار دهد.<sup>[۳۲۹]</sup> طبق پارادایم حقوق بین الملل کیفری، جرایم بین المللی جرایمی هستند که ارزش های جامعه بین المللی را نقض کرده اند، بنابراین جامعه بین المللی تکلیف و در عین حال حق تعقیب و مجازات عاملان جرایم بین المللی را دارد. در پاسخ باید گفت که این جرایم در وهله اوّل ارزش های جامعه محل ارتکاب جرم را نقض نموده اند و این جامعه نیز در نحوه برخورد با این جرایم ذیحق است.<sup>[۳۳۰]</sup> در حالی که حقوق بین الملل کیفری به تبعیت از حقوق بین الملل بر نیاز به صلح و سازش بین خود دولت ها و در مجموع جامعه بین المللی تأکید دارد، سازش اجتماعی نیز نیاز اوّلیه ی یک جامعه انتقالی است که متضمن همزیستی مسالمت آمیز اعضای جامعه در کنارهم است. <sup>[۳۳۱]</sup><br />«کلسن» نیز معتقد است که یک دیوان بین المللی که به موجب معاهده بین المللی ایجاد شده و دولت های پیروز و شکست خورده در جنگ در آن عضویت دارند، بهتر از هر نهاد دیگری می تواند عدالت کیفری بین المللی را اجرا نماید. چنین محکمه ای با مشکلاتی که یک محکمه داخلی ممکن است با آن مواجه شود، برخورد نخواهد کرد. البته به نظر وی بین المللی بودن محکمه تنها از جنبه مبنای ایجاد آن نیست، بلکه از نظر ترکیب قضات نیز باید واجد جنبه بین المللی باشد.<sup>[۳۳۲]</sup> در پاسخ به این ادعا باید گفت که گرچه محاکم بین المللی از نظر مبنا و ترکیب، بین المللی هستند، اما این بدین معنا نیست که قضات منتخب هیچ علقه و وابستگی ملی ندارند. گرچه این قضات در مورد محاکم خاص و موردی، تابعیت کشورهای درگیر را ندارند، اما به هرحال دولت های متبوع آن ها دارای منافع مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای درگیر بوده اند.<sup>[۳۳۳]</sup><br />سوم این که قضات بین المللی در شرایط بهتری نسبت به قضات کشور محل ارتکاب جرم برای قضاوت بی طرفانه و عادلانه نسبت به عاملان جرایم بین المللی قرار دارند. محاکمات لایپزیک در ۱۹۲۱ نمونه ای از محدودیت های قضات ملی در محاکمه هم میهنانشان برای ارتکاب جنایات جنگی است. قضات آلمانی در این محاکمات تحت فشار فزاینده ای قرار داشتند به طوری که از یک طرف بسیاری از متهمان در هنگام ورود و خروج از محل محاکمه مورد تشویق قرار می گرفتند، از طرف دیگر نمایندگان متفقین، آن ها را مورد اعتراض شدید قرار می دادند. به نظر حامیان محاکم بین المللی کیفری قضاوت در چنین فضایی، سخت ترین کار ممکن برای قاضی است. به طوری که این محاکمات نیز با تعداد معدودی محکومیت با مجازات های خفیف و یا احکام برائت برای متهمان پایان یافتند. در مقابل قضات بین المللی هیچ علقه ی سیاسی، ملی و یا قومی با متهمان ندارند و بهتر می توانند زمینه تحقق عدالت را فراهم نمایند. محاکم داخلی نسبت به محاکم بین المللی بیشتر در معرض سؤاستفاده های سیاسی هستند.<sup>[۳۳۴]</sup> به نظر کلسن محاکم بین المللی کمتر در معرض این سؤظن هستند که به طور مغرضانه اقدام به رسیدگی نموده اند. وجود این سؤظن ها نسبت به محاکم ملی ممکن است باعث اقدامات متقابلی از سوی کشور متخاصم در طول زمان جنگ شود. بنابراین با ارجاع این محاکمات به محاکم بین المللی از این عواقب سؤ جلوگیری می شود.<sup>[۳۳۵]</sup><br />چهارم این که «مجازات جنایات جنگی توسط یک محکمه بین المللی به ویژه مجازات جرایمی که جنبه حاکمیتی دارند (یعنی جرایم ارتکابی توسط مأموران دولتی مثل پرسنل نظامی ) مطمئناً با مقاومت کمتری (به نسبت مجازات های داخلی) روبه رو خواهند شد، از آن جا که احساسات ملی را کمتر جریحه دار خواهند نمود.»<sup>[۳۳۶]</sup><br />نکته ای که در رابطه با دو دلیل فوق لازم به ذکر است این که نظر کلسن محدود به جنگ های بین المللی و نقض قواعد حقوق بین الملل در روابط بین کشورها خواه از طریق شروع جنگ تجاوزکارانه (ناعادلانه) و خواه از طریق نقض قواعد حقوق بشردوستانه زمان جنگ است. بنابراین نمی توان این نظر را به جنگ های داخلی و ارتکاب جرایم بین المللی در داخل کشورها سرایت داد. غلیان احساسات ملی نسبت به محاکمه ی نظامیان و رهبران، در زمان جنگ یک کشور در برابر کشور دیگر اتفاق خواهد افتاد. در حالی که در حال حاضر قلمرو صلاحیتی محاکم بین المللی دیگر محدود به جرایم ارتکابی در زمان مخاصمات مسلحانه بین المللی نیست. در جرایم بین المللی ارتکابی در درون قلمرو یک کشور به دلیل گستردگی این جرایم و به تبع آن ازدیاد تعداد قربانیان و عاملان جرایم، صرف رسیدگی به جرایم تعداد معدودی از عاملان (عمدتاً رهبران و فرماندهان) آن هم در مکانی دور از محل ارتکاب جرایم، نمی تواند جوابگوی نیازهای قربانیان و در مجموع جامعه ی در حال گذار باشد. بسیاری از قربانیان خواهان فردی کردن اجرای عدالت و دسترسی به محکمه ای برای بازگو کردن حقیقت آن چه که بر سر آن ها و اعضای خانواده شان آمده، هستند.<sup>[۳۳۷]</sup> با محدود کردن محاکمات به رهبران که بیشتر نقش کنترل و رهبری جرایم را داشته و مباشرت کمتری در ارتکاب جرایم داشته اند، به طور مسلّم نیاز جامعه در حال گذار محقق نخواهد شد. بنابراین اگر صرفاً بر محاکم بین المللی متمرکز شویم و به هر قیمتی آن ها را بر محاکم و یا سایر سازوکارهای ملی ترجیح دهیم، در تحقق اهدافی که فلسفه وجودی حقوق بین الملل کیفری بوده اند، موفقیت حاصل نخواهد شد.<br />پنجم این که قضات بین المللی بهتر و راحت تر از قضات داخلی می توانند در رابطه با جرایمی که چندین کشور درگیر آن هستند، تحقیق نمایند. در این زمینه لازم به ذکر است که محاکمات نورمبرگ به رسیدگی به جرایمی اختصاص یافت که محدود به کشور خاصی نبود. در حالی که محاکم ملی به محاکمه متهمان جرایم ارتکابی در یک کشور خاص اشتغال دارند. انجام تحقیقات فراملی برای محاکم بین المللی راحت تر از محاکم ملی است.<sup>[۳۳۸]</sup> محاکم بین المللی برای رسیدگی به اتهام های متهمانی که خارج از دسترس کشورهای محل ارتکاب جرم هستند در موقعیت بهتری قرار دارند. این محاکم بهتر از محاکم ملی قادر به جلب همکاری دولت های خارجی هستند که شهود، ادله و یا متهمان در آن جا مستقر می باشند. کشورهای خارجی معمولاً در رابطه با قرارهای صادره از طرف محاکم بین المللی تعامل بیشتری از خود نشان می دهند. بدین معنا که تعامل آن ها با محاکم ملی سایر کشورها منوط به وجود معاهدات معاضدت قضایی و یا استرداد مجرمین است. در غیراین صورت مطابق با اصل حاکمیت، دولت ها الزامی به همکاری با محاکم ملی دولت خارجی احساس نمی کنند. اما در رابطه با محاکم بین المللی، دیگر اصل حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله محلی از اعراب ندارد.<sup>[۳۳۹]</sup> به همین دلیل برای محاکم بین المللی تحقیق و تفحص در جرایم فراملی و دسترسی به ادله و متهمان راحت تر از محاکم ملی کشورهاست.<sup>[۳۴۰]</sup> اما در پاسخ به این مزیت برای محاکم بین المللی باید این نکته را یادآور شد که دور بودن محکمه بین المللی از محل ارتکاب جرایم هم می تواند مشکلات عدیده ای را در جمع آوری ادله و احضار شهود به دنبال داشته باشد. مقر محاکم بین المللی اغلب به دور از کشور محل ارتکاب جرم واقع شده اند<sup>[۳۴۱]</sup> و همین امر مشکلاتی را از جهت نزدیکی با محل ارتکاب جرم و ارتباط مستقیم با ادله می تواند برای این محاکم ایجاد نماید. به علاوه دور بودن از محل ارتکاب جرم به طور قطع از تأثیر محکمه بر کشور محل ارتکاب جرم می کاهد.<sup>[۳۴۲]</sup><br />ششم این که اگر متهمان به ارتکاب جرایم بین المللی تحت محاکمه ی محاکم بین المللی قرار گیرند، احتمال بیشتری برای صدور احکام یکسان در رابطه با جرایم یکسان وجود دارد. در حالی که در محاکم ملی که هر یک طبق قوانین ملی خود، حکم صادر می نمایند امکان صدور احکام متعارض در وضعیت های مشابه وجود دارد.<sup>[۳۴۳]</sup> در پاسخ به این دلیل باید گفت که گرچه در دهه های اخیر سعی بر این بوده تعاریف دقیقی از جرایم بین المللی در اسناد و معاهدات بین المللی ارائه شود، اما با وقوع این جرایم در نقاط مختلف جهان شاهد تفاوت های هر یک از آن ها با یکدیگر هستیم. به طوری که نسل کشی در یوگسلاوی سابق با نسل کشی در روآندا تفاوت های عمده ای دارد. هر یک از آن ها در سرزمین های متفاوتی اتفاق افتاده اند که فرهنگ های متفاوتی از یکدیگر دارند؛ به طوری که بعد از نسل کشی ۱۹۹۴ روآندا، دولت جدید بسیاری از عاملان این جرایم را محاکمه و مجازات نمود در حالی که بعد از درگیرهای خشونت بار در یوگسلاوی سابق در برخی از مناطق این سرزمین ها، از عاملان نسل کشی های ۱۹۹۳ به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود.<sup>[۳۴۴]</sup><br />ایراد دیگری که از این بابت می توان وارد دانست، از بابت عدم صدور احکام متناسب با توجه به میزان مشارکت و نقش عاملان جرایم بین المللی در کشورهاست. در حالی که در رسیدگی های بین المللی محدودیت هایی در رابطه با صدور احکام مجازات به ویژه ممنوعیت مجازات اعدام وجود دارد، اما در قوانین داخلی کشورها هنوز این امکان وجود دارد. بنابراین با توجه به صلاحیت محاکم بین المللی برای رسیدگی به جرایم مسئول ترین متهمان به ارتکاب جرایم بین المللی می توان به این نتیجه رسید که در رابطه با متهمانی که در محاکم بین المللی کیفری محاکمه می شوند، امکان صدور مجازات های خفیف تری نسبت به آن هایی که در محاکم داخلی محاکمه می شوند، وجود دارد. این در حالی است که متهمان دسته اخیر از نظر بین المللی نقش کمتری در ارتکاب این جرایم داشته اند. برای نمونه می توان به وجود مجازات اعدام در قوانین داخلی روآندا تا قبل از اصلاحات سال ۲۰۰۷ اشاره نمود، در حالی که امکان صدور این مجازات در دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا وجود نداشت. این در حالی است که صلاحیت دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا محدود به رسیدگی به جرایم متهمانی است که بیشترین نقش را در ارتکاب نسل کشی های این کشور داشته اند.<sup>[۳۴۵]</sup> با این تناقض در عمل برای متهمانی که نقش کمتری در ارتکاب این جرایم داشته اند طبق قوانین داخلی روآندا امکان صدور حکم اعدام وجود داشت، اما برای متهمان عالی رتبه در محکمه بین المللی، مجازات حبس ابد بالاترین مجازات ممکن است.<sup>[۳۴۶]</sup> با وجود این عدم تناسب در مجازات های صادره چگونه می توان مدعی تحقق حاکمیت قانون از طریق محاکم بین المللی کیفری در جامعه انتقالی شد.<br />به نظر کلسن این کاملاً قابل درک است که قربانیان جنگ انتظار داشته باشند که متهمان به ارتکاب جنایات جنگی در محل ارتکاب جرم مجازات شوند، اما جنایات جنگی به مکان جغرافیایی خاصی تعلق ندارند. به مجازات جنایتکاران جنگی باید به عنوان اجرای عدالت بین المللی و نه تحقق خواسته های انتقام جویانه قربانیان، نگریسته شود، زیرا درغیراین صورت محاکمه و مجازات آن ها راهی در جهت تضمین صلح نخواهد بود.<sup>[۳۴۷]</sup> گرچه مزیت فوق برای جرایم بین المللی که در زمان مخاصمات مسلحانه بین المللی اتفاق می افتند، قابل توجیه است، اما با نگاهی به قلمرو حقوق بین الملل کیفری در حال حاضر دیگر این مزیت، توجیه چندانی ندارد. این کاملاً طبیعی به نظر می رسد که قربانیان جرایم بین المللی که در داخل قلمرو کشورها اتفاق می افتند، انتظار داشته باشند که عاملان این جرایم در محل ارتکاب این جرایم محاکمه شوند. ایرادی که از این جهت می توان به محاکم بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا وارد دانست. یکی از اعتراض های دولت روآندا، نسبت به دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا نیز در رابطه با محل استقرار دادگاه در جایی غیر از کشور روآندا بود.<sup>[۳۴۸]</sup> برای بسیاری به ویژه دولت جدید روآندا محاکمه ی عاملان نسل کشی در محاکم داخلی این کشور نقشی حیاتی در اثبات خواست و اراده دولت جدید جهت تعقیب عاملان نسل کشی و اعاده اعتبار دستگاه قضایی این کشور داشت. به طوری که ممانعت محاکم داخلی روآندا از ایفای این نقش و واگذار نمودن این وظیفه به یک محکمه بین المللی خارج از این کشور این فرصت را از دولت جدید این کشور گرفت.<sup>[۳۴۹]</sup> به علاوه برای بازماندگان و خانواده های قربانیان مهم است که رسیدگی به جرایم ارتکابی نزد یک محکمه محلی و به زبان محلی و یا ملی کشور صورت بگیرد و متهمان مطابق با قواعد دادرسی و مجازات همان کشور به مجازات محکوم شوند. بنابراین در جایی مثل روآندا نه فقط دولت، بلکه مردم این کشور به ویژه قربانیان، محاکم داخلی روآندا را بر محکمه بین المللی ترجیح دهند؛<sup>[۳۵۰]</sup> محاکمی که احتمالاً سریع تر از محکمه بین المللی به نتیجه خواهند رسید.<sup>[۳۵۱]</sup> همچنین محاکم داخلی فرصت هایی را در اختیار قربانیان قرار می دهند که برای محاکم بین المللی این امکان وجود ندارد: امکان اقامه دعاوی جبران خسارت علیه متهمان به ارتکاب جرایم، تناسب و انطباق مجازات اعمال شده با قوانین داخلی از جمله مزایایی است که برای محاکم بین المللی تحقق همه آن ها امکان پذیر نیست.<sup>[۳۵۲]</sup><br />موانع دیگری که در راه اجرای عدالت کیفری بین المللی وجود دارند به وضعیت خاص خود جوامع انتقالی مربوط می شود. محاکم کیفری داخلی جوامع در دوره انتقال یا فعالیتی ندارند و یا این که اگر هم فعالیت می کنند، کارکنان آن ها اغلب از وابستگان حکومت پیشین هستند و مطابق با آموزه های دوران رژیم پیشین که مغایر اصول حاکمیت قانون است، فعالیت می کنند.<sup>[۳۵۳]</sup> بنابراین برخی نیز بدون این که به طور مستقیم به اولویت محاکم بین المللی اشاره نمایند، معتقدند که تحقق مسئولیت کیفری در عرصه داخلی تنها در صورتی مفید فایده است که شرایط اساسی یک دستگاه قضایی مؤثر و کارآمد در داخل کشور موجود باشد. در غیراین صورت نقش محاکم داخلی در بررسی گذشته خشونت بار یک جامعه مخرّب و زیانبار خواهد بود. به اعتقاد آن ها این شرایط عبارتند از: قوانین جزایی و آیین دادرسی که به خوبی تدوین شده باشند، کادر قضایی مجرب، ساختارهای مناسب و سازمان یافته ای همچون وجود محاکم مستقل، دادستانی، اداره زندان ها و همچنین وجود فرهنگ احترام به عدالت و انصاف و بی طرفی در فرایند دادرسی و احترام به حقوق متهم. استانداردهایی این چنین، به طور مسلّم در کشورهایی که در پی گذار از خشونت های داخلی گسترده به سمت یک جامعه باثبات و دموکرات هستند، وجود ندارد. در نتیجه طبق این نظر باید اولویت را برای محاکم بین المللی قایل شد، زیرا آن ها در شرایط بهتری برای تحقق استانداردهای یک دستگاه قضایی مستقل و کارآمد هستند.<sup>[۳۵۴]</sup><br />به علاوه کمبود منابع در جوامع انتقالی امری شایع است و با عنایت به کمبود منابع، دولت ها اغلب منافع جمعی و برطرف کردن نیازهای جمعی را بر تعقیب و محاکمه عده ای از متهمان وابسته به رژیم پیشین ترجیح می دهند.<sup>[۳۵۵]</sup> اعمال مجازات نسبت به جرایم مهم است، اما در عین حال در این کشورها برنامه های توسعه، اشتغال و خدمات آموزشی و بهداشتی و…هم وجود دارد. با توجه به مشکلات بودجه ای در رسیدگی به جرایم بین المللی ارتکابی در جامعه انتقالی، محاکم بین المللی کیفری در این زمینه با توجه به تأمین بودجه آن ها از طریق بین المللی در جایگاه بهتری قرار دارند.<sup>[۳۵۶]</sup><br /><strong>مبحث دوم : مزایای محاکم کیفری داخلی</strong><br />در مقابل مزایایی که از سوی حامیان محاکم بین المللی کیفری در رسیدگی به جرایم بین المللی برشمرده شد، پاسخ هایی داده شد که دربرگیرنده ی مزایای محاکم کیفری داخلی هستند. با این وجود از آن جا که محاکم کیفری داخلی جزئی ثابت از ساختار قضایی جوامع داخلی هستند، در برابر محاکم بین المللی کیفری در رسیدگی به جرایم ارتکابی در درون جوامع از مزایای دیگری هم برخوردار هستند.<br />محاکم بین المللی کیفری از لحاظ کمّیت و زمان رسیدگی ها دارای محدودیت هایی هستند؛ از لحاظ کمّیت، رسیدگی های کیفری در این محاکم محدود به معدودی از متهمان است که بیشترین نقش را در ارتکاب جرایم بین المللی به عهده داشته اند و در مقام ریاست و یا فرماندهی، ارتکاب اعمال مجرمانه را هدایت و کنترل می نمودند؛ همچنین از لحاظ زمانی محدودیت هایی برای رسیدگی در محاکم بین المللی کیفری به ویژه در رابطه با محاکم موقت وجود دارد. برای نمونه می توان به محدودیت های زمانی دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا اشاره نمود که این امر مورد اعتراض دولت روآندا نیز واقع شد. دولت روآندا خواهان این بود که صلاحیت این دادگاه شامل تمامی جرایم ارتکابی توسط رژیم هوتو از جمله بسیاری از اعمال ارتکابی آن ها قبل از موج کشتار آوریل ۱۹۹۴ شود.<sup>[۳۵۷]</sup> در حالی که اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا این صلاحیت را محدود به جرایم ارتکابی در سال ۱۹۹۴ نمود. البته این امر قابل درک است که جامعه بین المللی هم نمی تواند تمام منابع خود را به محاکمه و تعقیب متهمان تمامی جرایم ارتکابی در روآندا اختصاص دهد. ایراد دیگر در رابطه با هزینه هایی که از طرف جامعه بین المللی صرف دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا شده، این است که با توجه به این که روآندا خود حاضر به تعقیب و مجازات عاملان نسل کشی در کشور بود، آیا بهتر نبود که همین هزینه ها صرف کمک به دولت روآندا برای برگزاری محاکماتی با رعایت استانداردهای بین المللی و هنجارهای حقوق بشری می شد؟ اهمیت این پرسش زمانی آشکار می شود که موانع صلاحیتی موجود برای محاکم بین المللی کیفری می توانند با اهداف حقوق بین الملل کیفری در کشف حقایق جرایم ارتکابی در تعارض قرار گیرند. همچنین محاکم بین المللی کیفری با ایرادهای دیگری از جمله اعمال مجازات های نامتناسب و عدم توجه به جامعه محل ارتکاب جرم نیز روبه رو هستند.<sup>[۳۵۸]</sup> محاکم بین المللی کیفری و محاکم کیفری داخلی هر دو در برخورد با جرایم بین المللی ارتکابی با توجه توجه به ابعاد و گستردگی آن ها و مشارکت و نقش گسترده رهبران و شهروندان جامعه، با محدودیت ها و موانعی روبه رو هستند.<sup>[۳۵۹]</sup> اما دلیلی برای ترجیح محاکم بین المللی بر محاکم داخلی در تحقق اهداف حقوق بین الملل کیفری وجود ندارد. با توجه به محدودیت های صلاحیتی محاکم بین المللی، حتی محاکم ملی بهتر از محاکم بین المللی می توانند در ژرفای جامعه درگیر در خشونت ها وارد شوند و به این ترتیب نسخه جامعی از حقیقت جرایم ارتکابی ارائه دهند.<sup>[۳۶۰]</sup><br />در عین حال مزیت دیگری که متوجه محاکم کیفری داخلی می باشد، تنوّع مجازات ها از لحاظ کمی و کیفی است. گرچه محاکم کیفری داخلی نیز در برخورد با جرایم بین المللی از همان الگوهای رایج مجازات در جرایم عادی استفاده می نمایند، اما طیف مجازات ها و میزان آن ها در این محاکم از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار هستند. محاکم کیفری داخلی همانند محاکم بین المللی کیفری از فقدان مقررات در مبانی و نوع و میزان مجازات ها رنج نمی برند. برای نمونه می توان به محاکم تشکیل شده به موجب قانون ۱۹۹۶ در پی نسل کشی در روآندا اشاره نمود. گرچه در این قانون به صراحت در رابطه با اهداف مجازات سخن گفته نشده است، اما این قانون حاوی مقررات تفصیلی در رابطه با انواع جرایم و مجازات های هر دسته از جرایم می باشد که در مقایسه با دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا از جزئیات بیشتری برخوردار است.<sup>[۳۶۱]</sup><br />بنابراین در پاسخ به سؤال ابتدای بحث، باید گفت که در انتخاب بین محاکم بین الملل کیفری و محاکم کیفری داخلی هدف تعیین کننده است. اگر هدف تأمین منافع جامعه بین المللی است، به طور مسلّم یک دادگاه بین المللی در جایگاه بهتری برای تحقق این هدف قرار دارد. اما در صورتی که هدف تأمین منافع جامعه انتقالی است، با توجه به شکل رایج جرایم بین المللی، سازوکارهای ملی از جمله محاکم کیفری داخلی به دلیل اطلاع از شرایط حاکم بر جامعه در جایگاه بهتری قرار دارند.<br /><strong>گفتار دوم : روابط بین محاکم بین المللی کیفری و محاکم کیفری داخلی در جوامع انتقالی</strong><br />با وجود تمهیداتی که برای تعقیب و مجازات جرایم بین المللی اندیشیده شده است و تعهداتی که بر عهده محاکم کیفری داخلی کشورها در این زمینه نهاده شده اند، جرایم بین المللی هم چنان اتفاق می افتند. علیرغم افزایش آمار ارتکاب این جرایم، محاکمات کیفری اندکی به ویژه در عرصه داخلی برگزار می گردند. به طوری که از ابتدا محاکم بین المللی کیفری جهت ایفای این وظیفه تعبیه شدند. اکراه محاکم کیفری داخلی از ایفای این تعهدات منجر به افزایش تعداد محاکم بین المللی کیفری و در نهایت دائمی شدن محکمه بین المللی کیفری برای رسیدگی به جرایم بین المللی شد. بنابراین در راستای تأکید جامعه بین المللی بر اجرای عدالت کیفری نسبت به عاملان جرایم بین المللی، سازوکارهایی برای این امر تعبیه شده اند که در موازات هم قرار گرفته اند. در این زمینه پس از ایجاد محاکم بین المللی کیفری، در هر مورد رابطه بین این محاکم و محاکم کیفری داخلی مشخص شده است. در رابطه با محاکم بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا از روش ارجاع<sup>[۳۶۲]</sup> به محاکم کیفری داخلی استفاده شده است<sup>[۳۶۳]</sup> و در رابطه با دیوان بین المللی کیفری از روش صلاحیت تکمیلی<sup>[۳۶۴]</sup> استفاده شده است. در واقع جامعه بین المللی سرسختانه به دنبال تعبیه سازوکارهای لازم جهت ایفای تعهد تعقیب و مجازات جرایم بین المللی از طریق محاکم کیفری داخلی است. حال به تفکیک به روش های محاکم بین المللی برای تبیین رابطه شان با محاکم کیفری داخلی و مشکلات حاصل از آن پرداخته خواهد شد.<br /><strong>مبحث اول : روش ارجاع</strong><br />اولویت صلاحیتی محاکم بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا باعث شد که در این محاکم به دلیل محدود بودن رسیدگی های کیفری و شمار بالای دعاوی کیفری از روش ارجاع دعاوی به محاکم کیفری داخلی استفاده شود. بدین ترتیب شماری از دعاوی کیفری توسط محاکم اخیر برای رسیدگی به محاکم کیفری داخلی ارجاع داده می شود. این ارجاع منوط به احراز شرایطی است که توسط محاکم بین المللی تشخیص داده می شوند.<sup>[۳۶۵]</sup> یکی از این شرایط آمادگی و توانایی محاکم کیفری داخلی برای رسیدگی به پرونده های ارجاعی است. در واقع محاکم بین المللی کیفری حقوق دولت ذیربط را در این زمینه مورد بررسی قرار می دهند. بنابراین دولت ذیربط برای جلب رضایت این محاکم و احراز شرایط مقرر، سعی در منطبق نمودن قوانین داخلی و تعبیه سازوکارهای مدنظر این محاکم می نمایند. برای نمونه روآندا برای جلب رضایت دادگاه بین المللی کیفری جهت ارجاع دعاوی ملزم به تغییر قوانین داخلی و مطابقت آن ها با تعهدات بین المللی است.<sup>[۳۶۶]</sup> در صورتی که روآندا اقدام به تغییر قوانین خود نمی کرد و همچنان مجازات اعدام را در فهرست مجازات های قانونی اش محفوظ می داشت، یکی از تبعات ارجاع دعاوی از دادگاه بین المللی کیفری به محاکم کیفری داخلی روآندا امکان محکوم شدن آنان به مجازات اعدام بود. در حالی که متهمانی با اتهام های سنگین تر که در دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا محاکمه می شوند، به چنین مجازاتی محکوم نمی شوند.<sup>[۳۶۷]</sup> به همین دلیل روآندا اصلاحاتی را در قوانین داخلی خود انجام داده است تا موافقت دادگاه بین المللی را جهت ارجاع پرونده ها به محاکم داخلی این کشور به دست آورد.<sup>[۳۶۸]</sup><br />دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا به دنبال تصویب استراتژی تکمیل توسط شورای امنیت موظف شد که تا سال ۲۰۰۴ تمام تحقیقات و تا پایان سال ۲۰۰۸ تمام محاکمات و تا پایان سال ۲۰۱۰ تمام پژوهش خواهی ها را به اتمام برساند.<sup>[۳۶۹]</sup> تصویب این استراتژی که به منظور تسریع عمل این دادگاه صورت گرفت، باعث شده که دادستان دادگاه در سال ۲۰۰۵ اعلام نماید که تمامی تحقیقات لازم صورت گرفته اند و آخرین کیفرخواست ها در رابطه با نسل کشی صادر شده اند. دادستان اعلام نمود که بدین منظور سی قضیه که در رابطه با آن ها کیفرخواست صادر نشده است برای رسیدگی به محاکم کیفری داخلی روآندا ارجاع داده می شوند.<sup>[۳۷۰]</sup> همچنین دادگاه یک قضیه را برای رسیدگی به محاکم کیفری هلند ارجاع خواهد داد و درخواست ها برای ارجاع دو قضیه به محاکم فرانسه را مورد بررسی قرار خواهد داد.<sup>[۳۷۱]</sup> اما طبق گزارش تا سال ۲۰۱۲ تنها با ارجاع دو قضیه به محاکم کیفری فرانسه و ارجاع یک قضیه به محاکم کیفری روآندا موافقت شد. این امر حاکی از بدبینی دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا نسبت به سرنوشت دعاوی ارجاعی به محاکم کیفری روآندا است.<sup>[۳۷۲]</sup> ذکر این مطلب از این جهت حائز اهمیت است که این عملکرد دادگاه به نوعی حاکی از تحمیل خواسته های جامعه بین المللی بر جوامع انتقالی از جمله روآندا مبنی بر رعایت استانداردها و هنجارهای عدالت کیفری بین المللی است.<br />بین سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق هم هشت قضیه مشتمل بر اتهام های سیزده متهم رده پایین را مطابق قطعنامه های ۱۵۰۳ سال ۲۰۰۳ و ۱۵۳۴ سال ۲۰۰۴ شورای امنیت برای رسیدگی به محاکم کیفری داخلی ارجاع داد. به نظر دادگاه ارجاع این دعاوی به محاکم کیفری داخلی جهت ارتقای روابط دادگاه با محاکم داخلی سرزمین های یوگسلاوی سابق و تقویت ظرفیت این محاکم جهت تعقیب و مجازات ناقضان حقوق بشردوستانه بین المللی صورت گرفته است و به این ترتیب منجر به استقرار حاکمیت قانون در دولت های جدید می شود.<sup>[۳۷۳]</sup> علیرغم ارجاع دعاوی به محاکم کیفری داخلی، نظارت دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق در رابطه با نحوه عملکرد محاکم کیفری داخلی همچنان تداوم دارد تا این اطمینان حاصل شود که این محاکم مطابق با استانداردها و هنجارهای بین المللی اقدام به محاکمه و مجازات متهمان می نمایند و عدالت کیفری بین المللی را همان گونه که توسط محاکم بین المللی اعمال می شود، اجرا می نمایند. این وضعیت به دلیل اولویت صلاحیتی پیش بینی شده برای محاکم اخیر بوده است. اما در جدیدترین محکمه بین المللی کیفری یعنی دیوان بین المللی کیفری به دلیل مشکلاتی که این وضعیت می تواند در عملکرد محاکم کیفری داخلی ایجاد نماید، رابطه آن با محاکم کیفری داخلی به شکل دیگری تدوین شده است.<br /><strong>مبحث دوم : صلاحیت تکمیلی</strong><br />صلاحیت دیوان بین المللی کیفری برخلاف محاکم بین المللی پیشین نسبت به محاکم کیفری داخلی تکمیلی است. در روش صلاحیت تکمیلی نیز گرچه اولویت رسیدگی به محاکم کیفری داخلی واگذار شده است، اما در صورت عدم رعایت شرایط مقرر در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری توسط محاکم کیفری داخلی این امکان برای دیوان وجود دارد که خود وارد رسیدگی شود. به موجب ماده ۱۷ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری<sup>[۳۷۴]</sup> صلاحیت دیوان تنها محدود به مواردی است که دولت دارای صلاحیت قادر و یا مایل نباشد که اقدام به تحقیق و تعقیب نماید. بنابراین به موجب بند ۲ ماده ۱۷ اگر دولت دارای صلاحیت تصمیم به عدم تعقیب متهم بگیرد و این امر نشانگر عدم توانایی و یا عدم تمایل این دولت برای تعقیب متهم باشد، دیوان بین المللی کیفری صلاحیت رسیدگی می یابد. همچنین ماده ۲۰(۳) اساسنامه دیوان بین المللی کیفری،<sup>[۳۷۵]</sup> دیوان را از رسیدگی به اتهام های شخصی که قبلاً برای همان اتهام ها در محاکم دیگری مورد محاکمه قرار گرفته است، منع می نماید. استثنای این ماده مربوط به مواردی است که به تشخیص دیوان این محاکمه با هدف مبری ساختن شخص از مسئولیت کیفری صورت گرفته باشد، یا این که محاکمه به طور مستقل و بی طرفانه مطابق با هنجارهای دادرسی بین المللی نباشد، بلکه به شیوه ای مغایر با قصد اجرای عدالت در رابطه با آن شخص صورت گرفته باشد که در این صورت دیوان صلاحیت رسیدگی می یابد. بدین وسیله اصل صلاحیت تکمیلی گرچه اولویت در رسیدگی را به محاکم داخلی واگذار می نماید، اما این به معنای اولویت صلاحیتی نیست و هر آن امکان دخالت دیوان در رسیدگی کیفری و اجرای عدالت کیفری به شیوه مدنظر دیوان وجود دارد. بنابراین این مقررات به شیوه مذکور دولت ها را ترغیب می نماید برای این که بتوانند از اولویت در رسیدگی به نفع محاکم ملی خود بهره مند شوند، قوانین داخلی خود را منطبق با هنجارهای عدالت کیفری بین المللی نمایند. در واقع بعد از انتقادهای وارد بر عملکرد دادگاه های بین المللی کیفری برای یوگسلاوی و روآندا در روابطشان با محاکم کیفری داخلی کشورهای ذیربط، اساسنامه دیوان به شکل مقرر تدوین گردید. تغییرات مذکور حاکی از واگذاری نقش اوّل ایفای تعهد به تعقیب و مجازات به محاکم کیفری داخلی و اعطای نقش مکمل به محاکم بین المللی کیفری است.<br />نکته ای که در این جا لازم به ذکر است این که علیرغم درگیرنمودن محاکم کیفری داخلی در رسیدگی به جرایم بین المللی، روش های مذکور کانال های مهمی جهت هدایت سازوکارهای عدالت کیفری بین المللی به درون نظام های حقوقی داخلی است. به این ترتیب سازوکارهای برخورد با جرایم بین المللی از بالا (نظام بین المللی ) به پایین (نظام های ملی) دیکته می شود.<sup>[۳۷۶]</sup> این اعمال صلاحیت سلسله مراتبی از طرف جامعه بین المللی می تواند در عمل منجر به ایرادهایی گردد: اوّلین ایراد، خارجی نمودن<sup>[۳۷۷]</sup> اجرای عدالت نسبت به جامعه ای است که به طور مستقیم از این جرایم متضرر شده است. دومین ایراد غیردموکراتیک بودن سازوکارهای اجرای مسئولیت است. البته این جرایم تنها برخلاف نظم عمومی دولت محل ارتکاب نیستند، بلکه جرایم علیه نظم عمومی جامعه بین المللی هستند. جامعه بین المللی هم در کنار جامعه داخلی ذینفع اجرای عدالت نسبت به این جرایم است. اما در پاسخ، باید این سؤال را مطرح نمود که آیا باید منافع کسانی که صرفاً از لحاظ معنوی و به شکل غیرمستقیم متضرر شده اند را بر منافع کسانی که از لحاظ مادی و معنوی و به شکل مستقیم متضرر شده اند، ترجیح داد؟<sup>[۳۷۸]</sup><br />یکی از آثار خارجی نمودن اجرای عدالت کنارگذاشتن سازوکارهای مسئولیت متناسب با خصوصیات منحصر به فرد هر جامعه است.<sup>[۳۷۹]</sup> تغییر رویکرد محاکم گاکاکا<sup>[۳۸۰]</sup> در روآندا جهت اعمال عناصر عدالت کیفری تنبیهی نمونه مشخصی از تأثیر فشارهای بین المللی برای اجرای تعهد به تعقیب و مجازات در نظام حقوقی داخلی روآنداست. همچنین می توان تأثیر این امر را در صدور احکام مجازات حبس توسط محاکم ویژه تی مور شرقی شاهد بود، این در حالی است برداشت سنتی مردم تی مور شرقی از عدالت حول محور جبران خسارت و اعاده وضعیت قربانیان می گردد.<sup>[۳۸۱]</sup> مشکلات ناشی از خارجی نمودن اجرای عدالت در صورتی که سازوکار به کار گرفته شده در مکانی دور از جامعه محل ارتکاب جرم باشد، دوچندان می شود. این امر باعث عدم امکان تحقق اهداف مدنظر از جمله اهداف اعلامی و آموزشی سازوکار به کارگرفته شده برای جامعه انتقالی می گردد.<sup>[۳۸۲]</sup> خارجی نمودن اجرای عدالت، در واقع برآورده نمودن منافع جامعه بین المللی صرفنظر از منافع جامعه ای است که به طور مستقیم متضرر شده است.<br />ایراد دوم وارده این است که به جای مبتنی نمودن سازوکارهای احراز مسئولیت بر فرهنگ جامعه محل ارتکاب جرایم، عملکرد حقوق بین الملل کیفری فرآیندی از بالا به پایین است. تجلی بارز این فرایند در اولویت صلاحیتی محاکم بین المللی کیفری ایجاد شده توسط شورای امنیت<sup>[۳۸۳]</sup> و دادگاه ویژه سیرالئون<sup>[۳۸۴]</sup> نسبت به محاکم کیفری داخلی است. البته در دیوان بین المللی کیفری با درج صلاحیت تکمیلی دیوان نسبت به محاکم ملی سعی بر برطرف نمودن معایب دموکراتیک بودن محاکم بین المللی شده است. با این وجود در این جا نیز دیوان ملزم به توجه سازوکارهای ملی و محلی در تحقق مسئولیت عاملان جرایم بین المللی نشده است.<br />نکته ای که در هر دو ایراد وارده نهفته است این که اولویت صلاحیتی محاکم بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و روآندا و سیرالئون و صلاحیت تکمیلی دیوان بین المللی کیفری هرکدام به نوبه خود به طور مستقیم و یا غیرمستقیم الگوهای حقوق بین المللی کیفری را به نظام های حقوقی داخلی تحمیل می نمایند.<strong> </strong>در این هنگام این سؤال پیش می آید که اگر دولت ها به جای استفاده از سازوکارهای کیفری منطبق با هنجارهای بین المللی از سازوکارهای دیگری استفاده نمایند، آیا محاکم بین المللی کیفری می توانند به دلیل عدم ایفای تعهد به تعقیب و مجازات از سوی دولت ذیربط وارد رسیدگی شود؟ برای نمونه اگر در یک جامعه انتقالی از کمیسیون های حقیقت یاب و یا سازوکارهای سنتی اجرای عدالت به جای محاکم کیفری استفاده شود، آیا این سازوکار می تواند شرایط اجرای عدالت کیفری مدنظر محاکم بین المللی کیفری را محقق نماید؟ سؤالی که نمی توان پاسخی صریح برای آن در اساسنامه های محاکم بین المللی کیفری یافت و پاسخ به آن مستلزم بررسی مشروعیت سازوکارهای غیرکیفری در جوامع انتقالی است که در بخش سوم به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد.<br /><strong>فصل دوم : ارزیابی اعمال نظریه های مجازات در جوامع انتقالی</strong><br />اجرای عدالت کیفری تکلیفی است که در قالب تعهد به تعقیب و مجازات بر عهده محاکم کیفری داخلی و محاکم بین المللی کیفری گذاشته شده است. سازوکارهای کیفری که انتظار می رود با اجرای عدالت کیفری منجر به تحقق اهداف حقوق بین الملل کیفری گردند؛ اهدافی مانند سزادهی، بازدارندگی و بازپروری که همه آن ها به نوعی در اوّلین و مهم ترین هدف حقوق بین الملل که همان تحقق صلح و امنیت بین المللی است، خلاصه می شوند. برخی با تفکیک بین اهداف مذکور معتقدند که محاکم کیفری به طور عمده در تحقق اهداف بلند مدتشان موفق تر عمل می نمایند. به نظر این عده اهدافی همچون سلب قدرت از مجرمان، تحقق یک نقش آموزشی و الگویی در جامعه بین المللی و ایجاد سابقه ی قضایی برای تعقیب ها و مجازات های بعدی در زمره اهداف بلند مدتی هستند که این محاکم در تحقق آن ها موفق عمل می نمایند. اما به نظر این عده موفقیت محاکم کیفری در تحقق اهداف کوتاه مدت کمتر بوده است. به دلیل صلاحیت محدود و بازداشت های موردی، آن ها تأثیر اندکی در تحقق بازدارندگی در جامعه درگیر در جنگ داشته اند. همچنین بدبینی جوامع انتقالی و عدم ارتباط با جوامع محل ارتکاب جرایم بین المللی قابلیت آن ها را در تحقق صلح و سازش در جوامع اخیر زیرسؤال برده است. به طوری که به نظر بین اهداف مدنظر و واقعیت های موجود خلأ وجود دارد.<sup>[۳۸۵]</sup> خلأ موجود ممکن است به تلاش ها جهت حل مسأله جرایم بین المللی خدشه وارد نماید. اغراق در نقش و تأثیر سازوکارهای کیفری ممکن است توجه را از سایرسازوکارهای موجود در تحقق اهداف مدنظر منحرف و تنها به خود معطوف نماید. اوّلین سؤالی که در پی بزرگ کردن نقش و تأثیر سازوکارهای کیفری به دست می آید این است که با توجه به کارآیی سازوکارهای کیفری چرا یک جامعه انتقالی باید به دنبال سایر سازوکارها برود؟ اگر محاکم کیفری می توانند منجر به تحقق صلح در جوامع درگیر شوند، دیگر نیازی به سایر سازوکارها نیست. به همین دلیل بررسی دقیق اهداف مقرر در نظریه های مجازات در حقوق بین الملل کیفری و کارآیی یک محکمه کیفری در تحقق این اهداف، اهمیت خود را نشان می دهد. حامیان محاکم بین المللی کیفری همواره به آثار مثبت این محاکم مثل ارتقای سازش بین گروه های درگیر، ارائه فرصت به قربانیان برای بازگو کردن داستان هایشان و تحقق عدالت در جوامع انتقالی اشاره می نمایند. با این حال هیچ رابطه سببی بین موارد مذکور و تعقیب های صورت گرفته توسط این محاکم اثبات نشده است.<sup>[۳۸۶]</sup> در واقع در این جا قصد بر این است که از طریق به چالش کشیدن اهداف، سازوکارها نیز به چالش کشانیده شوند و توجه به سایر سازوکارهای موجود سوق داده شود.<sup>[۳۸۷]</sup> بهترین راه جهت تحقق این امر ارزیابی کارآیی نظریه های مجازت که تجلی اهداف حقوق بین الملل کیفری هستند در جوامع انتقالی که محل ارتکاب جرایم بین المللی بوده اند، می باشد. بنابراین در این جا به ترتیب به بررسی و ارزیابی نظریه های مجازات مذکور در بخش اوّل در جوامع انتقالی پرداخته می شود.</p>
     
    موضوعات: بدون موضوع
    [جمعه 1400-07-23] [ 08:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه درباره طراحی سیستم یکپارچه کنترل جهت بهبود پایداری جانبی و دینامیک غلت خودرو- ... ...

    دینامیک فراز
    بر اساس نمودار پیکره آزاد شکل ۲-۴، معادله دینامیک عمودی خودرو، مطابق معادله (۲-۵) می ­تواند نوشته شود؛
    (۲-۵)
    شکل ۲-۴ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک فراز [۲۲]
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    مشابه معادلات (۲-۱) و (۲-۲) و (۲-۴)، در معادله (۲-۵) نیز تغییرات لازم نسبت به [۲۲] اعمال گردیده است.
    دینامیک چرخش
    بر اساس نمودار پیکره آزاد شکل ۲-۲، معادله دینامیک عمودی خودرو، مطابق معادله (۲-۶) می ­تواند نوشته شود؛
    (۲-۶)
    که در آن Iz لختی دورانی خودرو حول محور z (گذرنده از مرکز جرم) است.
    دینامیک تعلیق
    کلیه فنرها و کمک­فنرهای تعلیق خودرو، به صورت خطی و مطابق معادلات ۲-۷ و ۲-۸ مدل شده ­اند.
    (۲-۷)
    (۲-۸)
    تعادل برای جرم فنربندی نشده
    بر اساس نمودار پیکره آزاد جرم فنربندی نشده جلو در شکل ۲-۵، و با نوشتن معادلات تعادل، نیروی عمودی زیر هر یک از چرخ­ها مطابق معادلات ۲-۹ محاسبه می­گردد. در شکل ۲-۵، Fsiها و Fdiها به ترتیب نیروهای فنرها و کمک­فنرها هستند و Fy,us نیروی جانبی وارد شده از طرف جرم فنربندی شده بر جرم فنربندی نشده می‌باشد. همین روابط، عینا برای چرخ­های عقب نیز صادق است.
    Fy,us
    P
    muay
    شکل ۲-۵ نمودار پیکره آزاد برای جرم فنربندی نشده جلو

    با مجهول گرفتن Fz1 و Fz2 در معادلات بالا، مقادیر آنها مطابق زیر به دست می ­آید.
    (۲-۹)
    که در آن Rw شعاع چرخ­ها و t فاصله جانبی بین چرخ­هاست.
    دینامیک نیروهای تایر (مدل داگف[۴۶])
    برای مدل­سازی تایرها از مدل مشهور داگف استفاده شده است [۲۲]. بر اساس این مدل، نیروهای طولی و جانبی تایرها، تابع لغزش­های طولی و جانبی و نیروی عمودی زیر چرخ­ها می­باشد.
    (۲-۱۰)
    که در آن Cx سفتی طولی[۴۷] و Cα سفتی جانبی[۴۸] تایرها می­باشد. همچنین، αها (زوایای لغزش جانبی) و σx,i ها (نسبت­های لغزش طولی)، مطابق معادله (۲-۱۱)، برابرند با:
    (۲-۱۱)
    نمودارهای شکل ۲-۶، تغییرات نیروهای طولی و جانبی چرخ­ها را بر حسب لغزش­های متناظر هر یک از آنها، به ازای یک بار عمودی ثابت نمایش می­دهد.
    شکل ۲-۶ نمودار نیروهای طولی و جانبی تایر بر حسب لغزش طولی و جانبی
    دینامیک دورانی چرخ
    مطابق شکل ۲-۷، دینامیک دورانی چرخ­ها، به صورت معادلات ۲-۱۲ می­باشد. در اینجا، T گشتاور برایند رانشی یا ترمزی وارد بر محور چرخ است. نیروی افقی frFz و حابجایی نقطه اثر نیروی Fz مجموعاً گشتاوری ایجاد می‌کند که به مقاومت غلتشی[۴۹] معروف است.
    (۲-۱۲)
    شکل ۲-۷ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک دورانی چرخ
    ۲-۳ مدل راننده
    غالبا، تمام کنترلرها برای عمل در حضور راننده طراحی می­شوند؛ لذا نباید نقش راننده را در هدایت خودرو نادیده گرفت. مدل­سازی رفتار راننده­، مبتنی بر مهارت و ویژگی­های فردی او متفاوت است و خود مطالعه جداگانه­ ای را می­طلبد.
    چند نمونه از روش‌های مرسوم در این زمینه، شناسایی رفتار رانندگان مختلف با بهره گرفتن از داده‌های تجربی توسط روش‌های گوناگون شناسایی از جمله استفاده از شبکه‌های عصبی مصنوعی [۲۳] و [۲۴] و استفاده از تئوری‌های کنترل خطی برای مدل‌سازی تحلیلی رفتار راننده [۲۵]، [۲۶]، [۲۷] و [۲۸] می‌باشد.
    در میان مدل‌های خطی مورد استفاده برای شبیه‌سازی رفتار راننده، مدل PID از متداول‌ترین آنها می‌باشد. در عملِ فرمان‌دهی، بخش عمده عمل کنترلی راننده (زاویه فرمان) ، متناسب با اندازه ورودی (انحراف از مسیر و اختلاف زاویه خودرو با مسیر) است که جمله تناسبی مدل PID نماینده آن است. علاوه بر آن، راننده این توانایی را دارد که تغییرات ورودی را تا زمان کوتاهی پیش‌بینی کند و متناسب با نرخ این تغییرات، زاویه فرمان را اصلاح کند. جمله مشتق‌گیر معادله، این قسمت از رفتار راننده را مدل می‌کند. همچنین، راننده می‌تواند خطاهای قبلی را با اصلاح زاویه فرمان جبران کند. جمله انتگرال‌گیر معادله نیز، مدلی از این نوع رفتار راننده است [۲۹].
    نکته شایان توجه این است که در مدل خطی خودرو، با دقت در تابع تبدیل از زاویه فرمان به مختصات جانبی، ملاحظه می‌شود که مختصات جانبی خودرو رفتاری نزدیک به انتگرال دوم زاویه فرمان دارد؛ بنابراین، برای پایدارسازی حرکت جانبی خودرو با زاویه فرمان، علاوه بر عمل تناسبی، عمل کنترلی متناسب با مشتق خطا ضروری است. این در حالی است که تابع تبدیل از زاویه فرمان به زاویه چرخش خودرو، رفتار نزدیک به انتگرال اول زاویه فرمان دارد. بنابراین، برای پایدارسازی حرکت چرخشی خودرو، عمل تناسبی کافی است [۲۹].
    در این پروژه، مدل فرمان و رانش راننده به ترتیب مطابق معادلات ۲-۱۳ و ۲-۱۴ به صورت یک معادله PID در نظر گرفته شده است. بر اساس این مدل، راننده فاصله معینی جلوی خودرو را به عنوان نقطه پیش ­بینی نگاه می­ کند و بر مبنای فاصله جانبی آن نقطه تا مسیر مطلوب (ey) و اختلاف زاویه چرخش خودرو با زاویه مسیر (eθ) فرمان می­دهد. همچنین بر اساس اختلاف سرعت خودرو با سرعت مطلوب، رانش (گاز) یا ترمز اعمال می­نماید. در انتخاب فاصله مناسب برای نقطه پیش‌بینی، باید دقت شود که چنان‌چه این فاصله کم انتخاب شود، خودرو حول مسیر مطلوب حرکت نوسانی خواهد داشت و اگر بیش از حد زیاد انتخاب شود، خودرو دیر به مسیر بازمی‌گردد. به طور کلی، مناسب‌تر است که فاصله نقطه پیش‌بینی متناسب با سرعت حودرو تنظیم شود [۲۹]. در این پروژه این فاصله برابر با ۰٫۳۴vx انتخاب شده است.
    (۲-۱۳)
    (۲-۱۴)

    θ
    θd
    ye
    مسیر مطلوب

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود پروژه های پژوهشی درباره ارائه الگوریتم جدید۹۳ باهدف بهبود امنیت و کارایی پروتکل AODV شبکه‌های ... ...

    به دلیل اینکه گره خرابکار بدون توجه به جدول مسیریابی خود و اینکه آیا اصلاً مسیری به گره مقصد دارد یا خیر، به بسته درخواست مسیر دریافتی از گره مبدأ، بسته پاسخ مسیر مساعد ارسال می‌کند این امر باعث کوتاه شدن ارسال بسته‌های پاسخ مسیر نسبت به گره‌های دیگر می‌شود؛ به‌عبارت‌دیگر به دلیل اینکه گره متخاصم جدول مسیریابی خود را بررسی نمی‌کند قبل از سایر گره‌ها به گره درخواست‌کننده مسیر پاسخ می‌دهد.
    گره ای که در بسته پاسخ مسیر خود بیشترین شماره ترتیب و کمترین تعداد گام را دارد ممکن است گره خرابکار باشد.
    همان‌طور که بیان شد در حمله سیاه‌چاله گره متخاصم در بسته پاسخ مسیر خود بیشترین شماره ترتیب و یا شماره ترتیب یکسان با کمترین تعداد گام را قرار می‌دهد. در این صورت گره درخواست‌کننده مسیر، با دریافت این بسته پاسخ مسیر فرض می‌کند که را کشف کرده است. درنتیجه این گره (گره خرابکار) را به‌عنوان مسیر مناسب و کوتاه برای ارسال بسته‌ها به مقصد دانسته و بسته‌های خود را از مسیر این گره ارسال می‌کند.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    گره ای که تعدادی بسته به گره‌های دیگر ارسال کرده نیز ممکن است خرابکار باشد.
    گره خرابکار ممکن است در ابتدا به‌منظور فریب دادن گره‌های شبکه، تعدادی بسته را که از گره مبدأ دریافت کرده است به گره مقصد یا گره‌های همسایه ارسال کند و بعد از ارسال چند بسته، گره خرابکار به‌جای ارسال بسته‌ها به مقصد، اقدام به دریافت اطلاعات آن‌ ها و یا دور انداختن آن‌ ها می‌کند.
    گره ای که تعداد زیادی بسته دریافت کرده و فقط یک بسته ارسال کرده است، یک گره خرابکار است.
    درصورتی‌که گره ای بسته‌های زیادی را از گره مبدأ دریافت کرده باشد ولی فقط یک بسته پاسخ مسیر فرستاده باشد، آن گره، گره خرابکار است. گره خرابکار بسته‌های دریافتی را به‌جای ارسال کردن، حذف می کند و باعث می‌شود نتایج نرخ تحویل بسته بسیار پایین بیاید.
    گره ای که تعداد زیادی بسته دریافت کرده و آن‌ ها را ارسال نکرده است مطمئناً خرابکار است.
    گره خرابکار با وانمود کردن خود به‌عنوان کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن بسته‌ها به گره مقصد، گره مبدأ را وادار می‌کند تا بسته‌های خود را از طریق این گره ساختگی به مقصد برساند. سپس گره خرابکار بسته‌های دریافتی از گره مبدأ را به مقصد ارسال نمی‌کند و درنتیجه شروع به نابودی کل بسته‌ها عبوری از خود می‌کند.
    ۳-۴ خلاصه
    در این فصل ابتدا روش‌هایی که از آن‌ ها ایده گرفتیم بیان شد. سپس الگوریتم پیشنهادی موردبررسی قرار گرفت. هدف الگوریتم پیشنهادی، کاهش تأخیر و افزایش نرخ تحویل بسته در محیط‌هایی است که افشای اطلاعات خسارات جبران‌ناپذیری در‌ پی خواهد داشت. الگوریتم پیشنهادی بر روی پروتکل AODV پیاده‌سازی شده است. در این الگوریتم سعی بر این است که بتوان با توجه به رفتار گره‌ها در شبکه، گره‌های خرابکار را شناسایی و آن‌ ها را از مسیریابی حذف کرد. برای شناسایی گره‌های خرابکار از تعدادی قوانین جدید استفاده شد و اصول الگوریتم پیشنهادی موردبررسی قرار داده شد. در فصل بعد نرم‌افزار شبیه‌ساز و محیط شبیه‌سازی بیان‌شده است، سپس کارایی الگوریتم پیشنهادی ازنظر تأخیر انتها به انتها، نرخ تحویل بسته، نرخ گم‌شدن بسته و توان عملیاتی مورد ارزیابی قرارگرفته شده و در ادامه روش پیشنهادی را با یکی از جدیدترین روش‌های مقابله با حمله سیاه‌چاله در پروتکل AODV شبکه‌های موردی، مقایسه شده است.
    فصل چهارم
    یافته‌های پژوهش
    ۴-۱ مقدمه
    در فصل گذشته الگوریتم پیشنهادی موردبررسی قرار گرفت. هدف الگوریتم پیشنهادی، کاهش تأخیر و افزایش نرخ تحویل بسته در محیط‌هایی است که افشای اطلاعات خسارات جبران‌ناپذیری در‌ پی خواهد داشت. الگوریتم پیشنهادی بر روی پروتکل AODV پیاده‌سازی شده است. در این الگوریتم سعی بر این است که بتوان با توجه به رفتار گره‌ها در شبکه، گره‌های خرابکار را به‌منظور جلوگیری از ارائه دادن اطلاعات غلط به گره‌های بررسی‌کننده، شناسایی و حذف کرد. برای شناسایی گره‌های خرابکار از تعدادی قوانین استفاده شد و اصول الگوریتم پیشنهادی را موردبررسی قرار گرفت. در این فصل نرم‌افزار شبیه‌ساز و محیط شبیه‌سازی بیان می‌شود، سپس کارایی الگوریتم پیشنهادی را ازنظر تأخیر انتها به انتها، نرخ تحویل بسته، نرخ گم‌شدن بسته و توان عملیاتی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و در ادامه روش پیشنهادی را با یکی از جدیدترین روش‌ها مقایسه می‌شود.
    ۴-۲ شرایط محیط شبیه‌سازی
    برای شبیه‌سازی از نرم‌افزار شبیه‌ساز [۴۶]NS2 استفاده‌شده است. این نرم‌افزار هم برای شبکه‌های باسیم و هم شبکه‌های بی‌سیم مناسب است و تعداد زیادی از پروتکل‌ها را پشتیبانی می‌کند. پایه اولیه آن Linux است ولی روی ویندوزهای مختلف هم نصب می‌شود. NS2 در حوزه تحقیقات شبکه، نرم‌افزار استاندارد شبیه‌سازی است. در شبیه‌سازی از پارامترهای مختلفی به‌منظور ارزیابی کارایی الگوریتم پیشنهادی، استفاده‌شده است که این پارامترها عبارت‌اند:
    تأخیر انتها به انتها: متوسط تأخیر بین زمان ارسال بسته توسط گره‌های مبدأ تا زمان دریافت بسته توسط گره‌های مقصد که شامل همه تأخیرهای به وجود آمده مثل مسیریابی، بافرینگ و پردازش در گره‌های میانی و غیره است.
    نرخ تحویل بسته: نسبت بین تعداد بسته‌های داده ارسال‌شده توسط گره‌های مبدأ و تعداد بسته‌های داده دریافت شده در مقاصد نهایی.
    نرخ گم‌شدن بسته: نسبت تعداد کل بسته‌های داده‌ای که به خاطر ازدحام و گره‌های خرابکار حذف
    شده‌اند به‌کل تعداد بسته‌های دادهای که ارسال‌شده‌اند، گفته می‌شود..
    توان عملیاتی: کل اطلاعات دریافت شده در واحد زمان.
    تعداد گره‌های موجود در شبکه برابر ۲۰ گره است. این گره‌ها در مکان‌های تصادفی قرار می‌گیرند. ۱ گره خرابکار وجود دارد که حمله سیاه‌چاله را اجرا می‌کنند. محیط شبیه‌سازی ۷۰۰ متر در ۷۰۰ متر در نظر گرفته‌شده است. اندازه بسته‌ها ۵۱۲ بایت است. شبیه‌سازی در مدت‌زمان ۲۰۰ ثانیه، ۴۰۰ ثانیه، ۶۰۰ ثانیه، ۸۰۰ ثانیه و ۱۰۰۰ ثانیه انجام می‌شود. در سناریوهای مختلف پروتکل پیشنهادی با پروتکل AODV که دچار حمله شده مقایسه شده است. نتایج شبیه‌سازی در نمودارهای زیر نشان داده‌شده است. در نمودارها منظور از AODV، پروتکل AODV استاندارد است که دچار حمله شده و منظور از IDSNAODV پروتکل پیشنهادی است که توانسته است گره‌های متخاصم در حمله سیاه‌چاله را به‌خوبی شناسایی کند.

     

    NS2 نرم‌افزار شبیه‌ساز
    ۲۰۰s-1000s مدت‌زمان شبیه‌سازی
    ۲۰ تعداد گره‌های شبکه
    ۱ تعداد گره‌های مخرب
    ۷۰۰*۷۰۰ محیط شبیه‌سازی
    AODV
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع مطالعه تطبیقی حقوق مدنی جنین- فایل ۷ ...

    بنابراین جنین دارای دو مرحله است: نخست، از لحظه انعقاد نطفه و استقرار آن در رحم تا لحظه ولوج روح و مرحله دوم، از لحظه ولوج روح تا تولد.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    در مسئله سقط جنین با حق حیات جنین و سلامت و احترام به جنین مواجه هستیم و از طرفی در رابطه با مادر نیز با دو موضوع حقوق و آزادی مادر(مثل حق بر حامله شدن یا نشدن) حفظ جان و سلامت و آبرو حیثت مادر مواجه هستیم و از طرفی در رابطه با اجتماع با مسائلی همچون انفجار جمعیت، مشکلات اقتصادی و فرهنگی و نظایر آن رو به رو هستیم. به همین خاطر در مسئله سقط جنین باید با دیدی جامع الاطراف به تمام مسائل(جنین، مادر و اجتماع) نگریست و به وضع قانون پرداخت و تمام صورتهای سقط جنین را، خواه سقط درمانی باشد، یا جنایی مدنظر قرار داد؛ اما متأسفانه در مصوبه مجلس که صدور جواز جهت سقط جنین در برخی از موارد مورد تصویب قرار گرفت، تنها به مسئله ناهنجاریهای جنین پرداخته شده است، که مورد بررسی قرار خواهیم داد. اما به مواردی از جمله حاملگی ناشی از زنای به عنف که ادامه حیات جنین موجب سرافکندگی و حرج شدید زن و یا حتی موجب قتل مادر میگردد و یا مواردی که حاملگی موجب عسر و حرج شدید زن و خانوادهاش میگردد، توجهی نشده است.
    ۱: حمایتهای کیفری از جنین
    قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران در فصل هفدهم از کتاب پنجم تحت عنوان جرایم علیه اشخاص و اطفال از ماده ۶۲۲ تا ۶۲۴ به موارد سقط جنین عمدی پرداخته است.
    در ماده ۶۲۲ قانون مجازات اسلامی سقط جنین به وسیله آزار و اذیت زن حامله مورد بررسی قرار
    گرفته، که طبق این ماده «هر کس عالماً و عامداً به واسطه ضرب و اذیت و آزار زن حامله موجب سقط جنین وی شود، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.»
    در خصوص این که عالماً یا عامداً صرفاً ناظر بر ایراد ضرب نسبت به مادر است، یا سوءنیت خاص ناظر به جنین است، باید گفت براساس آرای شماره ۸۳۹-۱/۶/۱۳۲۴ و ۱/۲۶-۲۴/۱۱/۱۳۱۷ شعبه دوم دیوان عالی کشور در ایراد ضرب باید قصد مرتکب سقط جنین باشد و منتهی به سقط جنین شود، در صورتی که مورد با بند ب و ج ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی[۸۵] از نظر این که فعل ارتکابی نوعاً کشنده یا نسبت به جنین با آگاهی مرتکب به آن نوعاً کشنده باشد، هر چند احراز آن مشکل مینماید، مشمول ماده ۶۲۲ است در غیر این صورت شبه عمد تلقی و از شمول ماده خارج خواهد بود. در خصوص دیه و یا قصاص در صورت تحقق جرم براساس ماده ۶۲۲ در صورتی که در جنین ولوج روح شده باشد، مستوجب قصاص و قبل از آن مستوجب دیه است، که بر حسب مراتب مذکور در بندهای پنجگانه ماده ۴۸۷ قانون مجازات اسلامی تعیین خواهد شد، که براساس ماده ۴۹۲ همان قانون[۸۶] دیه به عهده جانی است. ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرکس به واسطه دادن ادویه یا وسائل دیگری موجب سقط جنین زن گردد، به شش ماه تا یک سال حبس محکوم میشود و اگر عالماً و عامداً زن حاملهای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگر کند، که جنین وی ساقط گردد، به حسب از سه تا شش ماه محکوم خواهد شد؛ مگر این که ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر میباشد و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوطه داده خواهد شد.»
    همان طور که ملاحظه میشود این ماده از مصادیق معاونت در بزه سقط جنین است؛ لیکن قانونگذار بنا به جهاتی مجازاتی مشخص و مستقل برای آن تعیین کرده است. با توجه به ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی مرتکبین بزه ماده ۶۲۳ همان قانون اشخاصی غیر از طبیب یا ماما یا داروفروش و یا اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام میکنند هستند؛ یعنی شامل افراد غیرمتخصص است و معلوم نیست که این افراد چگونه قدرت تشخیص این را دارند که اقدام آنان برای حفظ حیات مادر میباشد. به هر حال اگر چنین امری ثابت شود، موجب عدم مجازات آنان خواهد شد.
    ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام میکنند وسائل سقط جنین را فراهم سازند و یا مباشرت به اسقاط جنین کنند، به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط صورت خواهد پذیرفت.»
    با توجه به مواد مذکور و تجزیه و تحلیل آنها این سئوال به وجود میآید، که چرا قانونگذار در مواد ۶۲۳ و ۶۲۴ صرفاً مقرر کرده «و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات داده خواهد شد» و قصاص را به عنوان مجازات همان طوری که در ماده ۶۲۲ قانون مذکور تعیین کرده، معین نکرده است. شاید بتوان گفت شاخصترین وجه ممیزه ماده ۶۲۲ قانون مجازات اسلامی نسبت به مواد ۶۲۳ و ۶۲۴ عدم رضایت زن حامله در ماده ۶۲۲ و رضایت او در مواد بعدی است. همین عامل موجب عدم تعیین قصاص به عنوان مجازات در این موارد است. اما باید توجه داشت مواد ۶۲۳ و ۶۲۴ به جز قسم اخیر ماده ۶۲۴ از مصادیق معاونت در جرم است و بدیهی است که صدور حکم بر پرداخت دیه ناظر به معاون جرم نمی باشد. بنابراین صدور حکم بر دیه در ماده ۶۲۳ و در قسمت اول ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی ناظر به زن حامله و قسمت دوم ماده ۶۲۴ مذکور ناظر به مباشرین بزه است. قانونگذار در دو ماده اخیر مشخص نکرده است سقط جنین قبل از ولوج روح صورت گرفته، یا بعد از آن. هدف قانونگذار در ماده ۶۲۲ قانون مجازات اسلامی[۸۷] حمایت از حق جنین نسبت به رشد تدریجی و تولد در موعد طبیعی و حمایت از حق مادر نسبت به سلامتی اوست؛ لیکن در دو ماده دیگر حمایت از حق جنین است و مادر حقی نسبت به تعرض به آن ندارد. اما به هر حال نمیتوان دلیلی برای وضع مجازات قصاص در ماده ۶۲۲ و عدم وضع آن در موارد ۶۲۳ و ۶۲۴ یافت و تعارض موجود بین مجازات ماده ۶۲۲ با مجازات مقرر شده در مواد و ۶۲۳ و ۶۲۴ قابل توجیه نمیباشد.
    براساس ماده ۴۸۹ قانون مجازات اسلامی: «هرگاه زنی جنین خود را سقط کند، دیه آن را در هر مرحلهای که باشد باید بپردازد، و خود از آن سهمی نمیبرد.» براساس اصل قانونی بودن جرائم و مجازات برای مادری که جنین خود را سقط کند، غیر از دیه مجازات دیگری نمیتوان معین کرد.
    مطابق ماده ۴۹۲ قانون مجازات اسلامی: «دیه سقط جنین در موارد عمد و شبه عمد بر عهده جانی است و در موارد خطای محض با عاقله است؛ خواه روح پیدا کرده باشد و خواه نکرده باشد.»
    قانونگذار با توجه به مواد ۶۲۲ و ۶۲۴ و مجموعه قوانین جزائی مصوب ۱۳۷۰ و ۱۳۷۵ با اصلاحات بعدی آن تعریفی از سقط جنین شبه عمد یا خطای محض به عمل نیاورده و در مواد ۷۱۵ و ۷۱۶ نیز به صدمه بدنی غیرعمدی منتهی به سقط جنین و وضع حمل قبل از موعد طبیعی اشاره کرده است. لیکن در خصوص قتل ضوابط کلی حاکم بر شناخت انواع قتل را در مواد ۲۰۶ و ۲۹۵ بیان کرده است. مضافاً بر اینکه تبصره ۲ ماده ۳۰۲ صراحتاً در مورد تعدی به جنین عنوان «قتل جنین» را به کار برده است و مقرر میدارد: «دیه قتل جنین و نیز دیه نقص عضو یا جرح به ترتیب فوق پرداخته میشود. لذا با توجه به وحدت ملاک و تبصره ۲ مذکور میتوان از تعاریف مواد ۲۰۶ و ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی برای تعیین نوع سقط جنین(عمد یا شبه عمد یا خطاء محض) استفاده کرد.
    با توجه به بند ب ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی میتوان سقط جنین شبه عمدی را تعریف کرد: سقط جنین غیرعمدی آن است که جانی نسبت به زن حامله عالماً و عامداً فعلی را انجام دهد که نوعاً سبب سقط نمیشود و قصد سقط جنین را نیز نداشته باشد لیکن اتفاقاً موجب سقط جنین شود.
    همچنین براساس تبصره ۳ ماده مذکور هرگاه بر اثر بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا عدم مهارت و عدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود، به نحوی که اگر آن مقررات رعایت میشد، حادثهای اتفاق نمیافتاد. قتل و یا ضرب و یا جرح در حکم شبه عمد خواهد بود». در صورتی که قتل غیرعمدی نتیجه موارد مذکور در تبصره ۳ یاد شده باشد، قانونگذار براساس ماده ۶۱۶[۸۸] حبس از ۱ تا ۳ سال برای مسبب و پرداخت دیه در صورت مطالبه اولیاء دم مقرر داشته است.
    با توجه به بند الف ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی میتوان سقط جنین خطای محض را به شرح ذیل تعریف کرد:
    «سقط جنین خطای محض آن است که جانی نه قصد فعل واقع شده بر زن حامله را دارد و نه قصد سقط جنین را، لیکن به طور اتفاقی با اقدام خود موجب سقط جنین میشود. با توجه به صراحت ماده ۴۹۲ دیه سقط جنین بر عاقله است.[۸۹]
    لازم به ذکر است طبق قانون جدید مجازات اسلامی مصوبه ۱/۲/۹۲ جنایات عمدی بر جنین ، هرچند پس از حلول روح باشد،موجب قصاص نیست.در این صورت مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم(تعزیرات) محکوم می شود. ولیکن اگر جنینی زنده متولد شود و دارای قابلیت ادامه حیات باشد و جنایت قبل از تولد ، منجر به نقص یا مرگ او پس از تولد شود و یا نقص او بعد از تولد باقی بماند قصاص ثابت است. [۹۰]
    ۲ : موارد اباحه و موانع مسئولیت
    مطابق ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی: «هرکس به واسطه دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سقط
    جنین زن گردد، به شش ماه تا یک سال حبس محکوم میشود و اگر عالماً و عامداً زن حاملهای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری کند که جنین وی سقط گردد، به حبس از سه تا شش ماه محکوم خواهد شد؛ مگر این که ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر میباشد؛ و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوطه داده خواهد شد.» آیا منظور قانونگذار از عبارت … مگر اینکه ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر است… اباحه در این کار میباشد؟ یعنی آن را از عوامل موجهه جرم شناخته یا منظورش صرفاً عدم مجازات مرتکب میباشد؟ شکی نیست که در حالت مذکور زن حامله مضطر است و در حالت اضطرار شخص مضطر فاقد رضایت، لیکن فاقد قصد و قدرت تصمیمگیری نیست و در عدم ارتکاب فعل ممنوع و به خطر انداختن خود و یا ارتکاب فعل ممنوع اختیار دارد. از نظر فقهای امامیه از اصل عمل در اضطرار رفع حرمت میشود و لذا از نظر حقوقی از عوامل موجهۀ جرم تلقی میگردد.
    طبق ماده ۵۵ قانون مجازات اسلامی: «هرکس هنگام بروز خطر شدید از قبیل آتشسوزی، سیل و توفان به منظور حفظ جان خود یا دیگری مرتکب جرمی شود، مجازات نخواهد شد، مشروط بر این که خطر را عمداً ایجاد نکرده و عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب بوده و برای رفع آن ضرورت داشته باشد.
    تبصره: دیه و ضمان مالی از حکم این ماده مستثنی است.
    بر این وصف و براساس ماده ۶۲۳ قانون مذکور تهیه کنندگان وسائل ارتکاب جرم یا دلالت کنندگان زن حامله به استعمال ادویه یا وسائلی دیگر به لحاظ حفظ جان مادر مسئولیتی نداشته، لیکن دیه جنین با توجه به تبصره ماده ۵۵ بر مادر میباشد. با این وجود ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی فقط به سقط جنین برای حفظ حیات مادر اشاره شده؛ در صورتی که موضوع ناهنجاری جنین نیز مشکلات
    عدیدهای را برای مردم، مراکز درمانی و مراجع قضایی و سازمان پزشکی قانونی کشور ایجاد کرده است، که عملاً هر مرکز و مرجع حسب برداشت خود از قانون و یا در مواردی با بهره گرفتن از فتاوی مراجع عظام اقدام میکرد، که سرانجام برای ایجاد رویهای واحد در سازمان پزشکی قانونی، کمیته جنین درمانی تشکیل شد که با بهره گرفتن از منابع علمی، فقهی قانونی و نظریات مشورتی استادان دانشگاه و حوزه ها، دستورالعملی به عنوان دستورالعمل سقط جنین درمانی(سقطهای مجاز) تهیه شد و پس از تائید رئیس قوه قضائیه مورد عمل قرار گرفت. براساس این دستورالعمل سقط جنین درمانی منحصر به دو حالت و محدود به سقط جنین پیش از ولوج روح(یعنی چهارماه) میباشد:
    زمانی که ادامه باروری برای مادر خطرجانی داشته باشد.
    زمانی که جنین مبتلا به ناهنجاریهایی است که با حیات منافات داشته باشد.
    برای سقط جنین درمانی باید مدارک زیر به سازمان پزشکی قانونی یا مراکزی مانند آن داده شود:
    الف- گواهی پزشک معالج(متخصص) مبنی بر این که ادامه بارداری با مخاطرات جانی برای مادر همراه است، یا ابتلای جنین با ناهنجاریهایی که مغایر با حیات باشد، یا درخواست مرجع قضایی برای بررسی در این خصوص.
    ب) سونوگرافی
    ج) اصل شناسنامههای زوجین به همراه کپی صفحات اول و دوم
    د) ۲ قطعه عکس از مادر
    هـ) حضور زن به همراه شوهر و پر کردن فرم درخواست سقط درمانی با امضاء و اثر انگشت هر دو
    و) اصل فیش بانکی به مبلغ ۱۲ هزار تومان به شماره حساب شخصی سازمان پزشکی قانونی
    صدور مجوز با رعایت شرایط فوق منوط به درخواست و رضایت زوجین است؛ ولی اگر زوج رضایت ندهد و یا این که در دسترس نباشد و خطر جانی زوجه را تهدید کند، با مراجعه زوجه به مراجع قضایی و استعلام از پزشکی قانونی و بررسی کارشناسی و تحقق شرایط، امکان صدور مجوز سقط جنین درمانی خواهد بود.[۹۱]
    البته پیش از دستورالعمل فوق وقتی که سلامت جسمانی و روانی مادر به سبب بارداری مورد تهدید واقع میشد، در صورتی که ادامه بارداری با خطر جانی برای مادر همراه بود، مجوز براساس قانون مجازات اسلامی صادر میگردید و در سایر موارد رویه خاصی وجود نداشت. گاهی با بهره گرفتن از فتوای علماء و با صدور مجوز از مرجع قضائی اقدام و در خصوص تالاسمی ماژور با بهره گرفتن از فتوای مقام معظم رهبری مجوز صادر میشد. لیکن در خصوص ناهنجاریهای جنین اقدامی از طرف سازمان پزشکی قانونی صورت نمیگرفت. در حال حاضر بنا به اظهارات مسئولین پزشکی قانونی در حال بررسی تخصصی سایر ناهنجاریهای جنین که منجر به عسر و حرج خانواده و یا فوت نوزاد مدتی بعد از تولد میشود، میباشند؛ تا در این زمینه نیز راهحلی ارائه کنند؛ تا به حال مجموعاً ۵۱ مورد در این زمینه مشخص و اعلام شده است. ۲۹ مورد آن مربوط به ناهنجاریهای جنینی است که منجر به مرگ جنین داخل رحم یا بلافاصله بعد از تولد میگردد و ۲۲ مورد نیز در بیماریهای مادر است که با تهدید جانی مادر توأم میباشد. علاوه بر دستورالعمل مذکور طرحی با امضای ۴۰ نفر از نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی به عنوان «طرح سقط درمانی» تقدیم مجلس شد و در جلسه علنی روز سه شنبه پنجم شهریورماه ۱۳۸۱ اعلام وصول شده است. این طرح در جلسه مورخ ۲۸/۷/۱۳۸۱ کمیسیون بهداشت و درمان به شرح ذیل به تصویب رسیده است.
    ماده واحده: سقط درمانی، با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تائید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که پس از ولادت موجب حرج والدین یا طفل میشود و یا بیماریهای مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد، قبل از ولوج روح (چهارماه و ده روز) با رضایت زن و شوهر مجاز میباشد و مجازات و مسئولیتی متوجه پزشک مباشر نخواهد بود.[۹۲]
    آییننامه اجرائی این قانون توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با همکاری سازمان پزشکی قانونی کشور تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. متخلفین از اجرای مفاد این قانون به مجازاتهای مقرر در قانون محکوم خواهند شد.
    مجدداً طرح مذکور با امضای ۲۵ نفر از نمایندگان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی به مجلس تقدیم شد و در جلسه علنی مورخه سه شنبه بیست و ششم خردادماه ۱۳۸۳ اعلام وصول شده است.
    این طرح در جلسه مورخ ۹/۴/۸۳ کمیسیون بهداشت و درمان با همان متن مذکور در فوق به تصویب رسیده است. بدیهی است که در صورت تصویب و نهایی شدن آن، دایره سقط جنین درمانی گسترش قابل توجهی پیدا کرده و قانونمند خواهد شد.
    بنابراین اعلام موارد سقط جنین مجاز پزشکی و اجرای آن به صورت قانونی در کشور حداقل از تولد ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار کودک معلول در سال پیشگیری میکند.[۹۳]
    یکی از مواردی که باعث دادن مجوز سقط جنین میباشد، ایجاد عسر و حرج برای والدین است؛ اما دادن مجوز به علت عسر و حرج فقط در بیماریهای صعب العلاج جنین پیشبینی شده است و سایر موارد مسکوت باقی مانده است. با این وجود هنوز شمار بسیاری از بیماریهای ژنتیکی و مادرزادی قابل تشخیص باقی مانده که شامل مجوز قانونی سقط پزشکی نمیشود.
    با وجود این موارد بهتر است برای دادن مجوز سقط جنین کلیه جوانب سنجیده شود. از یک طرف حقوق جنین مطرح است که حق زیستن و زندگی کردن (حق حیات) دارد و باید در دو مرحله در نظر گرفته شود: لحظه انعقاد نطفه و استقرار آن در رحم تا لحظه ولوج روح، که به نظر میرسد در این مرحله به علت عدم وجود روح برای جنین سقط درمانی قابل توجیه است و مرحله دوم از لحظه ولوج روح تا تولد، که در این مرحله نیز با سه موضوع حیات جنین(حق زیستن) سلامت جنین و شرافت و احترام جنین مواجه هستیم.
    در این مرحله نیز با کشف معیوب بودن جنین به صورتی که قابل درمان نباشد و ادامه حیات او را با رنج مواجه سازد و اطرافیان را با عسر و حرج مواجه سازد، مجوز برای سقط جنین قابل توجیه به نظر میرسد. همچنین مسألهای که به آن پرداخته نشده و بسیار مهم میباشد، مسأله زنازادگی و بارداری در اثر تجاوز به عنف میباشد، در اینجا نیز با شرافت و احترام جنین مواجه هستیم که اصولاً از نظر اطرافیان فاقد آن میباشد.
    در این حالت مادر نیز از لحاظ روانی قادر به تحمل و نگهداری آن نبوده و جامعه نیز با برخورد با چنین انسانی به دید حقارت به وی مینگرد. همچنین در قوانین ما نیز چنین طفلی را منتسب به زانی نمیدانند، فلذا از یک طرف شرافت و احترام جنین از بین رفت و از سوی دیگر جنین فاقد حمایتهای لازم قانونی و اجتماعی میباشد. پس در این موارد جنین چه قبل از تولد(به علت حالات و روحیات مادر) و چه بعد از آن با عسر و حرج مواجه بوده و فاقد حیثیت و شرافت میباشد، علاوه بر آن در رابطه با مادر با حق آزادی مادر، حق حامله شدن یا نشدن و حفظ جان و سلامت و آبرو حیثیت او مواجه هستیم و در رابطه با اجتماع با مسائلی همچون انفجار جمعیت، مشکلات فرهنگی و اقتصادی، عدم وجود کار مناسب و نظایر آن روبرو هستیم. بنابراین به نظر میرسد در مسئله سقط جنین باید با دیدی جامع الاطراف به تمام مسائل (جنین، مادر، اجتماع) نگریست و به وضع قانون پرداخت و تمام مسائل خواه مربوط به جنین، جامعه و مادر در نظر گرفته شود و قانون مناسب وضع گردد؛ تا تمام موارد سقط جنین در نظر گرفته شود و شامل مواردی همچون بارداری به علت تجاوز به عنف و زنا که تولد نوزاد موجب سرافکندگی و حرج شدید زن یا خانواده میگردد، نیز باشد.
    ج: بررسی تطبیقی سقط جنین
    ۱- سقط جنین در حقوق آمریکا:
    در آمریکا مسئله سقط جنین بسیار بحث برانگیز است و قوانین مربوط به آن از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است. اما به طور کلی سقط جنین در قانون جزای آمریکا به سه دسته تقسیم میشود:
    ۱- سقط جنین غیرمجاز ۲- سقط جنین محال ۳- سقط جنین مجاز.
    سقط جنین غیرمجاز نیز به دو نوع: سقط جنین غیرمجاز از نوع جنایی درجه دو و سقط جنین غیرمجاز از نوع جنائی درجه سه تقسیم میشود.
    سقط جنین غیرمجاز از نوع جنایی درجه دو
    براساس ماده یک (mpc)[94]هرگاه شخصی عامداً و به طور غیرمجاز به حاملگی شخصی دیگر پایان دهد، در صورتی که حاملگی بیش از ۲۶ هفته ادامه یافته باشد، خواه جنین زنده باشد یا نه، این شخص جرم جنائی درجه دو مرتکب گردیده است. بنابراین عناصر متشکله این جرم را میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد:
    رکن مادی:

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      منابع پایان نامه در مورد بررسی اثربخشی آموزش مولفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خود ناتوان سازی ... ...

    جرات ورزی : جرات ورزی شامل محکم­بودن برای حقوق شخصی و اظهار عقاید، احساسات و باورها به طور کلی مستقیم، صادقانه و به طریقی مناسب، که به این گونه ­ای است که به حقوق دیگران تجاوز نکند. (لانگ[۱۴] و جاکویسکی[۱۵]،۱۹۷۶، به نقل از یوشیوکاف ۲۰۰۰)
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    تعریف عملیاتی جرات ورزی : نمره حاصل از اجرای پرسشنامه جرات ورزی گمبریل وریجی (۱۹۷۵)
    فصل دوم:
    ادبیات پژوهش
    نظریه­ های مربوط به خودناتوان­سازی
    هیگینز (۱۹۹۰، به نقل از نیکنام و همکاران،۱۳۸۹) بنیان­های اصلی رفتارهای خودناتوان­ساز را از گذشته تا روان­شناسی عزت­نفس آدلر دنبال می­ کند که طبق آن، انگیزه­ های افراد از نیاز به جبران احساسات ذهنی، حقارت و ضعف نشأت می­گیرند. در سال­های اخیر نیز، نظریه­ های مختلفی از خودناتوان­سازی تحت تئوری­های هدف (مارتین و همکاران[۱۶]،۲۰۰۳)، نیاز (الیوت و چرچ[۱۷]،۲۰۰۳)، انگیزش خودارزشی (کاوینگتون[۱۸]،۱۹۷۳)، خودتائیدی(سیگل و همکاران[۱۹]،۲۰۰۵) و خود تنظیمی[۲۰](هندریکس و هیرت[۲۱]،۲۰۰۹) تعیین شده­است.
    نظریه آدلر
    آدلر معتقد بود که احساس­های حقارت[۲۲] همیشه به عنوان یک نیروی برانگیزاننده در رفتار وجود دارند. او نوشت: انسان­بودن یعنی خود را حقیر احساس­کردن، چون این حالت در همه ما مشترک است، نشانه ضعف نا به­هنجاری نیست. این احساس­ها منبع همه تلاش­ های انسان برای غلبه­کردن بر حقارت حتی واقعی یا تخیلی­مان است. آدلر معتقد بود که کودک از قدرت و نیرومندی والدین خود و از نا امیدی تلاش برای مقاومت یا مبارزه با آن قدرت آگاه است. در نتیجه کودک نسبت افراد بزرگتر و نیرومندتر اطراف خود احساس حقارت را پرورش می­دهد. اگر چه تجربه اوّلیه حقارت به کودکی مربوط می­ شود ولی به صورت ارثی تعیین نشده­است، بلکه این تجربه از محیط ناشی می­ شود که برای همه کودکان یکسان است، بنابراین احساس­های حقارت، گریز ناپذیرند، امّا از آن مهم­تر ضروری هستند، زیرا برای تلاش و رشدکردن انگیزش فراهم می­آورند.
    هر چه سن فرد بالاتر می­رود؛ بر تمایل او به اینکه بر ضعف خود غلبه کند و همانند دیگران شود و کارهایی کند که آن­ها می­ کنند افزوده می­ شود. او به پیشرفت­های خود قانع نیست و پیوسته احساس حقارت می­ کند و به دنبال هدف­های تازه­تر و عالی­تر می­رود امّا گاهی نیز پیش می ­آید که آدمی نقص یا ضعف (چشمان ضعیف، سردرد، زخم معده) را بهانه قرارداده و برای خودداری از انجام کارهای دشوار یا برای توجیه شکستی که در به ثمررساندن آن­ها برخوردار است، دلیل­تراشی کنند. آدلر بر این باور است، کودکانی که دارای نقص بدنی هستند، خود را برای روبرو شدن با پیشامدهای زندگی ناتوان احساس می­ کنند و این احساس ممکن است آن­ها را از کار و کوشش بازدارد و بر ناتوانی آن­ها بیافزاید. (به نقل از سیاسی، ۱۳۸۸)
    نظریه موری
    همه روان­شناسان نسبت به نیازها که انگیزه­ های مهم رفتار آدمی هستند توجه داشته اند، ولی هیچ­یک از آن ها به اندازه موری در این باب تأکید نکرده و به شرح و بسط و طبقه ­بندی آن­ها نپرداخته است. به نظر موری، نیاز تصور آدمی از نیرویی است که در مغز جای دارد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم می­ کند که وضعیت نامطلوبی را به جهت معینی تغییر می­دهد. درایت تعریف مقصود موری از تنظیم اندیشه و عمل این است که حرکت و فعلی را که نیاز موجب می­ شود، تصادفی و خود به خودی نیست و مقصود او از وضعیت نامطلوب، این است که نیاز زاده­ی نارضایتی است و آدمی را به سوی هدف رضایت بخش متوجه می­سازد.
    موری فهرستی ۲۰گانه از نیازها ارائه داده است، در این فهرست موری به دو نیاز اشاره کرده­است که به نظر می­رسد این نیازها فرد را به خودناتوان­سازی سوق می­دهد.
    نیاز به حفظ حیثیت: در برابر انتقاد، سرزنش، حمله و هجوم به دفاع از خود پرداختن، اشتباه یا شکستی را پنهان داشتن، یا با دلیل تراشی به توجیه آن پرداختن.
    نیاز به پرهیز از شکست: خودداری از عمل از بیم شکست احتمالی، دوری­جستن از هرچیزی که موجب تحقیر باشد، اجتناب­کردن از وضعیت یا شرایطی که در آن احتمال تمسخر، بیزاری یا بی­اعتنایی دیگران می­رود.
    در یک طبقه ­بندی موری نیازها را به دو طبقه نیازهای آشکار و نیازهای ناآشکار تقسیم می­ کند. نیازهای آشکار آن­هایی هستند که برآوردشان را فرامن مجاز می­داند و احیاناً از طرف اجتماع مورد ستایش و پاداش هستند، مانند نیاز به حفظ حیثیت و جبران شکست، نیازهای ناآشکار، نیازهایی هستند که از نظر فرامن چندان مقبول نیستند و در اجتماع نیز ناپسند به شمار می­آیند مانند نیاز به پرخاش و لذت جویی، البته در اجتماعات مختلف نوع نیازهای ناپسند و پسندیده ممکن است فرق داشته باشد. (سیاسی، ۱۳۸۸)
    نظریه اسناد
    فرضیه اصلی نظریه اسناد این است که مردم فعالانه در جست وجوی کشف چرایی رخ­دادن وقایع هستند. به عبارت دیگر، ما نه فقط می­توانیم بدانیم دیگران چگونه رفتار می­ کنند، بلکه می­خواهیم بدانیم چرا اینگونه رفتار می­ کنند، زیرا تشخیص می­دهیم که این دانش می ­تواند به ما کمک کند پیش ­بینی کنیم آن­ها در آینده چگونه رفتار خواهند کرد. فرآیندی که از طریق آن ما چنین اطلاعاتی را جست وجو می­کنیم، اسناد گفته می­ شود. به تعریفی رسمی­تر اسناد به تلاش­ های ما برای درک علل زیربنایی رفتار دیگران و در برخی موارد علل رفتار خودمان اطلاق می­ شود. (بارون و بیرن و برنسکامب[۲۳]، به نقل از کریمی، ۱۳۸۸)
    در زمینه ­های آموزشگاهی و تحصیلی، موفقّیت و شکست اغلب به توانایی، تلاش، شانس و دشواری یا آسانی تکلیف نسبت داده می­ شود که در این میان، توانایی و تلاش بیش از همه به عنوان علّت موفقّیت و شکست در نظر گرفته شده ­اند. افراد به هنگام تبیین پیامدهای پیشرفت، بیشتر این اهمّیت را به شایستگی (توانایی) و میزان تلاش خود می­ دهند.
    (گراهام[۲۴]،۱۹۹۷) علت­های بالقوه موفقّیت و شکست دارای یک­سری ویژگی­های زیربنایی هستند. در این رابطه سه ویژگی تحت عنوان ابعاد علی شناسایی شده اند که عبارتند از «جایگاه، پایداری، کنترل » (واینر[۲۵]،۱۹۸۵)
    بعد پایداری یا ثبات به چگونگی حالت اسناد در طول زمان اشاره دارد و دامنه­ای از ثبات تا بی­ثباتی را در برمی­گیرد. دلایل را می­توان به دو صورت درونی و بیرونی (جایگاه یا منبع) به صورت قابل کنترل و غیر قابل کنترل طبقه ­بندی کرد. (پینتریچ و شانک، به نقل از شهر آرای،۱۳۸۶) جایگاه علیت به درونی و بیرونی بودن علت برای فرد اشاره دارد. از بین علل مهم، توانایی (استعداد) و تلاش از علل درونی هستند، چرا که منعکس­کننده ویژگی­های شخصیتی فرد می­باشند. دشواری تکلیف و شانس بیرونی هستند، زیرا پیامدهای محیط می­باشند.«بعد پایداری» به ثبات یا تغییرپذیری علل در طول­زمان اشاره دارد. در این میان، توانایی یک علت پایدار است، زیرا توانایی انجام یک تکلیف نسبتاً ثابت است درحالی­که تلاش ناپایدار است. به همین دلیل تلاش افراد ممکن است از یک موقعیت به موقعیت دیگر تغییرکند و بالاخره کنترل به مسئولیت پذیری فرد با تأثیرپذیری علّت از اراده فرد اشاره دارد. تلاش یک علّت قابل کنترل است، چرا که افراد می­توانند اراده کنند که زیاد یا کم تلاش کنند، امّا استعداد و تلاش عللی هستند که تحت کنترل فرد نمی­باشند. یکی ازجنبه­های جالب فرایند اسناد، این است که برخی از پیش داوری­ها و سوگیری­ها موجب می­شوند که افراد به تبیین منظم وقایع بپردازند. یکی از این سوگیری­ها یا خطاهای اسنادی، « سوگیری خدمت به خود » است. (به نقل از سید محمدی،۱۳۸۳)
    تمایل به اسناد دادن بازده­های مثبت خود به علل درونی، اما اسناد دادن بازده­های منفی خود به عوامل بیرونی را سوگیری خدمت به خود می­گویند و به نظر می­رسد که این سوگیری از نظر دامنه، عمومیت داشته و از نظر تأثیر بسیار نیرومند است. چرا چنین نوسانی در اسنادهای ما رخ می­دهد، چندین احتمال مطرح شده است، امّا بیشتر آن­ها در دو مقوله جای می­گیرند: « تبیین­های شناختی» و « تبیین­های انگیزشی». الگوی شناختی معتقد است که سوگیری خدمت به خود، اساساً ناشی از برخی گرایش­ها در شیوه­ای است که ما اطلاعات اجتماعی را پردازش می­کنیم. این الگو چنین می­گوید که ما به خاطر بازده­های مثبت خود را به علل درونی و بازده­های منفی خود را به علل بیرونی اسناد می­دهیم که انتظار موفقّیت داریم و به همین دلیل تمایل داریم تا بازده­های مورد انتظار خود را به علل درونی بیش از علل بیرونی اسناد بدهیم. برعکس، الگوی انگیزشی معتقد است که سوگیری خدمت به خود از نیاز ما به حفظ و افزایش عزت­نفس ما، یا از تمایل ما به خوب به نظرآمدن به چشم دیگران بر می­خیزد. (گرینبرگ ،پاییزسکی ، سولومون، [۲۶]۱۹۸۲، به نقل از کریمی) هر چند عوامل شناختی و انگیزشی هر دو ممکن است در این نوع خطای اسنادی نقش داشته باشند، ولی به نظر می­رسد که شواهد پژوهش بیشتر در تأیید دیدگاه انگیزشی است. (همان منبع)
    بنابراین، سوگیری خدمت به خود به عنوان سپر انگیزشی علیه احساس بی­ارزشی خدمت می­ کند. مطابق با راهبرد خودناتوان­سازی، مردم نه تنها بهانه­هایی برای اشتباهاتشان بعد از یک واقعه می­آورند بلکه همچنین فرصت­های اجتماعی مناسبی را طرح می­ کنند، به نحوی که بهانه­های خود محافظ برای توجیه عملکرد ضعیف از قبل فراهم می­شوند و لزومی ندارد که حتماً به گذشته مربوط باشند. با بهره گرفتن از قواعد اسنادی، شرایط طوری ترتیب داده می­شوند که عملکردهای معیوب و حتی شکست­خورده نیز به عنوان تهدیدی بر عزت­نفس و ارزش­های اجتماعی تفسیر نمی­شوند. در خودناتوان­سازی افراد به نحوی زیرکانه یک عامل ناتوان­ساز بیرونی را جست وجو کرده و یا خلق می­ کنند. ناپیوستگی بین عملکرد و ارزشیابی را حداقل در مورد شکست مبهم سازند، یک عامل ناتوان­ساز متقاعدکننده ممکن است احتمال موفقّیت را کاهش دهد، امّا در عوض به فرد خودناتوان­ساز اجازه می­دهد تا شکست در شرف وقوع را به منابع دیگری غیر از فقدان شایستگی نسبت دهد.
    با خودناتوان­سازی، افراد می­توانند بر انواع اسناد­هایی که برای پیامدهای عملکرد ساخته می­شوند کنترل داشته باشند، به ویژه فرد با ایجاد یا ادعای یک عامل ناتوان­ساز و اجتناب از ابراز توانایی، می ­تواند فقدان توانایی را به عنوان متقاعدکننده­ترین اسناد برای شکست یا عملکرد معیوب کاهش دهد.
    نظریه خودارزشی
    ادراک توانایی، سازه اصلی نظریه خودارزشی کاوینگتون[۲۷] (۱۹۹۲) است، مطابق با این دیدگاه مردم نیاز دارند که خود را فردی شایسته ادراک کنند، به عبارت دیگر توانمندبودن نشانه ارزشمندبودن است، به خاطر اهمّیتی که خودارزشمندی دارد و به منظور حفظ خود پنداره مثبت مردم مجموعه ­ای از راهبردهای خود حمایتی را جست وجو می­ کنند. این راهبردها عبارتند از:
    الف: تعیین هدف­های غیرقابل دسترس و غیرواقعی، به نحوی که شکست را بتوان به دشواری تکلیف نسبت داد نه فقدان توانایی
    ب: بهانه­جویی مانند نسبت­دادن شکست به عوامل غیرقابل کنترل
    ج: استفاده از راهبردهای خودناتوان­سازی مختلف مانند مسامحه­کاری یا فقدان مطالعه (گراهام ۱۹۹۱)[۲۸]
    نظریه خودارزشی بر نگه­داری و حمایت ازعزت­نفس تأکید دارد. مطابق با این نظریه، انگیزه اوّلیه انسان­ها، انگیزه خودارتقایی است، یعنی افراد اطلاعاتی را جست وجو می­ کنند که تلویحات مثبتی برای عزت­نفس داشته باشد و از اطلاعاتی که تلویحات منفی دارد اجتناب می­ کنند. خودارزشی یک فرد توسط میزان سرمایه ­گذاری عزت­نفس برای برآمد تعیین­شده، به طوری که ارزش آن­ها به درک موفقّیت یا شکست یا پذیرفتن خود معیارهای مرتبط با برآمد مذکور بستگی دارد. به ویژه در تجزیه و تحلیل عزت­نفس رفتار پیشرفت، افراد به دنبال رویارویی با شکستی که به سبب انتساب درونی عدم موفقّیت به ناتوانی خود، به وقوع پیوسته، احساس شرمساری را تجربه می­ کنند. هنگامی که تلاش به منظور بالابردن سطح استنتاج مربوط به توانایی پایین افزایش پیدا کرده، این امر منجر به پدیدآمدن احساس حقارت و افزایش سطح انتظار رویارویی با شکست می­ شود.
    الیوت و تراش[۲۹](۲۰۰۴، به نقل از لئون و ماتیوس، ۲۰۱۰) به منظور پشتیبانی از تجزیه و تحلیل عزت­نفس، رفتار پیشرفت، درباره انتقال ترس از شکست میان نسل­ها به تحقیق پرداختند، از مطالعه­ مقاله آن­ها می­توان نتیجه گرفت، اشخاصی که دارای ترس زیادی از شکست­خوردن بوده، به منظور اجتناب از تجربه احساس شرمساری مواجهه با عدم موفقّیت راهبردهایی جهت حفظ خودارزشی (همانند: خودناتوان­سازی و دست­کشیدن از تلاش­ های مؤثر) را به­کار می­برند. به طور مشابه مک­گرگور و الیوت[۳۰](به نقل از لئون و ماتیوس ، ۲۰۱۰) ترس از شکست را به عنوان شاخص«بی­کفایتی یکپارچه­ای که شخص را در معرض عدم­پذیرش و رهاسازی توسط افراد مهم زندگی وی قرار داده» بررسی کرده ­اند. آن­ها دریافتند، افرادی که ترس زیادی از شکست بر دیدگاه و راهبرد فرد نسبت به شرایط پیشرفت تأثیرگذار می­باشد. بنابراین، استنتاج توانایی پایین توسط دست­کشیدن از انجام تلاش­ های مؤثر که همراه نظریه خودارزشی رفتار پیشرفت بوده، کاهش داد.
    نظریه هدف
    این نظریه در حد یک چارچوب شناختی اجتماعی برای اهدافی که افراد در موقعیت پیشرفت پی می­گیرند و اینکه چگونه به خودشان، وظایف تحصیلی و عملکردشان فکر می­ کنند، تمرکز دارند و محدوده­ای را فراهم می­ کنند تا افراد از طریق آن وقایع را تعبیر کنند و به آن واکنش نشان­دهند. (مارتین،۲۰۰۰)
    پژوهشگران به این نتیجه رسیده ­اند، که اهداف را می­توان به طور معناداری به گروه­ ها و انواع تقسیم کرده، اما در دهه اخیر بر دو نوع هدف تمرکز کرده ­اند. (میدگلی، کاپلان و میدستون[۳۱]، ۲۰۰۱)
    ۱-هدف برای رشد توانایی که هدف تسلط[۳۲]، هدف یادگیری یا همان هدف وظیفه[۳۳] نامیده می­ شود.
    ۲-هدف برای اثبات توانایی که هدف عملکرد[۳۴]خود هدفی یا هدف وابسته به­خود نامیده می­ شود.
    ان دو هدف با وجود نام های متفاوت همپوشی قابل توجهی با هم دارند.
    در یک سطح کلی، هدف تسلط، درگیر شدن با رفتار موفقّیت­آمیز به منظور رشد صلاحیت است و هدف عملکردی، درگیر شدن در رفتار موفقّیت­آمیز به قصد اثبات صلاحیت یا اجتناب از اثبات عدم صلاحیت است. (کاپلا و میدگلی ، ۱۹۹۷) به طورخاص، می­توان گفت که هدف تسلط بر تکلیف تمرکز دارد و برای فهمیدن و یادگرفتن موضوع است و فرد در پی آن است که مهارت­ های لازم برای انجام­دادن تکلیف را یاد بگیرد و عملکرد گذشته­اش را در وظایف مشابه فعلی بهبود ببخشد. امّا یک هدف عملکردی، به خودی خود و به طور خاص بر توانایی خود تمرکز دارد و جهت انگیزشی آن موفق­شدن به تلاش کم است و اثبات این مسأله است که فرد توانمند است. (یا اجتناب از اثبات ناتوانی) (آمس[۳۵]،۱۹۹۲) افراد دارای اهداف وابسته به خود در پی آن هستند که ارزیابی مثبت از صلاحیت خود را به بیشترین حد برسانند و ارزیابی منفی از صلاحیت­شان را تا آن­جا که می­توانند کاهش­ دهند، در اهداف معطوف به وظیفه، افراد بر تسلط خود بر وظیفه و افزایش قابلیت­هایشان تمرکز دارند. (میدگلی و یوردان[۳۶]، ۲۰۰۱)
    در اهداف عملکردگرا، جهت­گیری به سمت اثبات توانایی بالاست و در اهداف عملکردگریز، جهت­گیری به طرف اجتناب از ابراز توانایی پایین است. اهداف تسلط نشانگر رشد صلاحیت و شایستگی از طریق یادگیری، تسلط بر وظیفه و اطلاعات، رشد علمی و مهارتی است و اهداف عملکردگرا نشانه­ی ابراز شایستگی در مقایسه با عملکرد دیگران، اتمام سریع کار و کسب اطلاعات عمومی برای تحصیل پیشرفت است. (مارتین ، ۲۰۰۰ و میدگلی و یوردان ، ۲۰۰۱)
    تعریف خودناتوان­سازی
    در چنددهه پیش برگلاس و جونز[۳۷] و همکارانش نظر دادند که افراد تلاش می­ کنند تا شرایط رفتارشان را طوری تنظیم کنند که اگر عملکردشان ضعیف باشد، این شرایط پیش از فقدان توانایی و ارزشمندی به عنوان عملکرد ضعیف جلوه نماید. به عبارت دیگر، افراد مجموعه ­ای از راهبردها را به کار می­گیرند تا به عنوان قربانیان شرایط و نه ناتوان به آن­ها نگریسته شود برگلاس و جونز این راهبردها را خود ناتوان­سازی نامیدند زیرا استفاده از آن ها ممکن است به تضعیف عملکرد بینجامد.
    راهبردهای خودناتوان­سازی آن شرایط پیش­آیندی هستند که افراد فراهم می­سازند به این امید که جانشین عواملی شوند که در آینده ممکن است شایستگی آنان را مورد تردید قرار دهد. آرمانی آن است که افراد این شرایط را در عوامل بیرونی جست وجو کنند نه در عوامل درونی به نظر برگلاس و جونز خودناتوان­سازی عبارت است از هر عمل یا زمینه عملی که به فرد امکان می­دهد تا شکست را به عوامل بیرونی (بهانه) و موفقّیت را (به منظور کسب افتخار) به عوامل درونی نسبت دهد.
    انواع مختلفی از رفتارها و احساسات هستند که به عنوان راهبردها یا عوامل خودناتوان­ساز شناخته شده ­اند از قبیل مصرف دارو (برگلاس و جونز،۱۹۷۸، کلدینز و آرکین،[۳۸] ۱۹۸۲)، مصرف الکل (برگلاس و جونز،۱۹۷۸، تاکر و همکاران،[۳۹]۱۹۸۱، هیگینزو هریس،۱۹۸۸) کم­آموزی[۴۰] (برگلاس و جونز،۱۹۷۸)، اضطراب امتحان[۴۱](هریس و همکاران، ۱۹۸۶، یوسونگ،۱۹۸۸)، اضطراب اجتماعی[۴۲] (اسنایدر و اسمیت،۱۹۸۶،اسنایدر و همکاران،۱۹۸۸)، نشانه­ های بیماری فیزیکی (اسمیت و همکاران،۱۹۸۳)، فقدان تلاش و تمرین، (ماتسو،[۴۳] ۱۹۹۶، بام گاردنر و لوی[۴۴]،۱۹۸۸) انتخاب هدف­های غیرقابل دسترس (گرینبرگ،۱۹۸۵) فقدان آمادگی (هریس و اسنایدر،۱۹۸۶)، بهانه­سازی (استروب،۱۹۸۶)، چاقی(شیل و همکاران،۱۹۹۱)، مسامحه کاری، (وسلی،۱۹۹۴) فقدان خواب، همنشینی زیاد با دوستان و یا درگیری در فعالیت­های بسیار (هیگینز و همکاران،۱۹۹۰) (به نقل از هاشمی، ۱۳۸۰)
    برخی از پژوهشگران به گونه ­ای به خودناتوان­سازی اشاره کرده ­اند مبنی بر اینکه افرادی که ترس از شکست دارند، برخی مواقع مجموعه ­ای از حالات فیزیکی و روانی و یا نشانه­ های مرضی را مطرح می­ کنند، به نحوی که بتوان شکست را به این نشانه­ها و نه عدم شایستگی اسناد داد. به عبارتی، آن­ها از این نشانه های مرضی و حالات روانی به عنوان راهبردهای خودناتوان­سازی استفاده می­ کنند. (اسمیت و همکاران،۱۹۸۳) این نوع راهبردها را، راهبردهای خودناتوان­ساز خود گزارشی یا خودادعایی گویند( لری و شپرد، ۱۹۸۶).
    برخی از پژوهش­ها نشان داده­اند، دانش­آموزانی که اضطراب امتحان داشتند هنگامی که به آن­ها گفته شد، اضطراب تبیین پایداری برای عملکرد ضعیف در یک آزمون است، سطوح بالاتری از اضطراب را گزارش کردند.( اسمیت و همکاران،۱۹۸۳) همچنین اسمیت و همکاران (۱۹۸۵) گزارش دادند، آزمودنی های مرد، هنگامی که معتقد بودند اضطراب، بهانه­ی مناسبی برای توجیه عملکرد ضعیف است، اضطراب اجتماعی بالاتری را گزارش دادند.
    اما نوع دیگر از عوامل یا راهبردهای ناتوان­ساز در پیشینه مربوط به این پدیده بیان می­دارد که افراد برای تبیین عملکرد بعدی خود، از قبل موانعی را برای عملکرد ایجاد می­ کنند و انتظار می­رود این موانع احتمال عملکرد درست را کاهش دهند، و در این حال بهانه­ای قابل باور برای شکست ارائه کند. به عنوان مثال جونز و برگلاس (۱۹۷۸) پیشنهاد کردند دانش­آموزی که خواب زیاد قبل از امتحان را دلیل بر شکست می­داند، بازیگر گلف که هیچ تمرین نمی­کند، کم­آموز و کسی که به مصرف مواد الکلی می ­پردازد، ممکن است مواردی از خودناتوان­سازی باشند. به این نوع راهبردها، راهبردهای ناتوان­سازی رفتاری[۴۵] یا اکتسابی[۴۶] می­گویند. (لری و شپرد،۱۹۸۶، رودوالت و فیرفیلد،۱۹۹۱)
    مطالعات بعدی یافته­های برگلاس و جونز را تکرار و تائید کرد. این مطالعات نشان دادند، آزمودنی­هایی که ترس از شکست دارند، گاهی اوقات از داروهایی استفاده می­ کنند که عملکرد را مختل می­ کند. ( کلدینر و آرکین، ۱۹۸۲، گیبونز و گادرت،۱۹۸۴) پژوهش­های دیگر نشان دادند مردم، هنگامی که اطمینانی به موفقّیت ندارند، تلاش کمتری انجام می­ دهند. ( فرانکل و اسنایدر، ۱۹۷۸، شیرو رام کین، ۱۹۸۹، به نقل از هاشمی، ۱۳۸۰)
    پژوهش­های انجام­شده بر روی خودناتوان­سازی از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۷ نشان دادند که خودناتوان­سازی با سازه­های روان­شناختی مختلفی همبستگی دارد. خودآگاهی اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عزت­نفس (رودوالت و همکاران، ۱۹۹۱، استورب، ۱۹۸۶)، ترس از شکست روبه­رویی با تهدید قدر و منزلت (رودوالت و هیل،۱۹۹۵)، ترس از نادان جلوه­کردن (اردن و میدگلی،۱۹۹۸)، پایگاه اجتماعی-اقتصادی و جنس( هیرت و همکاران، ۲۰۰۰)، افسردگی، کم­رویی، وظیفه­ شناسی(راین و همکاران)، عزت نفس، کمال گرایی (وانت و کلینتمن، ۲۰۰۶)، عذرتراشی (هیگینز، اسنایدر و برگلاس،۱۹۹۰)، فرزندپروری (وانت و کلینتمن، ۲۰۰۲، گریون و همکاران، ۲۰۰۴ همگی به نقل از حیدری و همکاران، ۱۳۸۸) از جمله متغیرهای مربوط به خودناتوان­سازی هستند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت