آموزش  هوش معنوی برای شغل، بهداشت، تحصیل و شخصی که در پی پرورش راه حل های هوشی بالا هستند مفید است. بر روی انتخاب منابع درونی و چگونگی بکارگیری آن در تمام لحظات زندگی تمرکز کنید. آموزش SQ، اساسی برای مهارت های رهبری در همه لحظات زندگی است. درکی که ما از خود و دیگران داریم این است که برای فرصت ها، شناخته شدن و مورد تأیید قرار گرفتن، با دیگران رقابت می کنیم. انواع هوش هایی که قبلاً شناختیم نیز بر این رقابت و تفاوتها تأکید می کنند. هوش معنوی رسالتی متفاوت دارد و همگرایی افراد را به نحو مطلوبی افزایش می دهد(مشارکت گروهی). برای اینکه اثر بخش تر باشیم باید در جستجوی سطح جدیدی از هوش باشیم تا با فشار روانی کمتر، کار بیشتری انجام دهیم. ما همه روزه در حال معرفی خودمان هستیم. تغییر نیازها و شیوه ها فقط بخش کوچکی از مهارت های معرفی خودمان است. وقتیکه SQ در زندگی بیشتر شود، خود به خود هوش درونی خود را آزاد می سازیم.
۲-۵۶- هوش معنوی و سلامت روان
رویکردهای معنوی به دانش و سلامت اخیرا مورد تاکید و توجه محققان و اساتید قرار گرفته است. همان گونه که در قسمت های قبلی اشاره شد، برخی ازمطالعات تحقیقاتی به بررسی تاثیر معنویت بر سلامت پرداخته است. در کشورهای توسعه یافته، دانشکده های پزشکی مواد آموزشی درباره مذهب، معنویت و سلامت را در محتوای درسی خود گنجانیده اند.
متخصصان سلامت روان نیز قدرت هوش معنوی را تشخیص داده اند که برخی آن را به این صورت تعریف می کنند: ظرفیت احساس کردن و نیز درک و توجه به والاترین قسمت های وجود خود، سایرین و جهان پیرامون مان .آنچه که بین هوش احساسی و معنوی و معنویت تفاوت قایل می شود این است که هوش احساسی به کشف به عقل وحکمت در امر مسایل احساسی و شعوری می پردازد. همه ما با توانایی در تکامل هوش احساسی متولد می شویم اما گروه کمی از ما از آن استفاده می کنیم در حالی که بهره وسود آن بسیار است.
پژوهش ها و بررسی های مختلف نشان داده اند که میان معنویت و هدف زندگی ، رضایت از زندگی و سلامت ، همبستگی وجود دارد (جورج و همکاران ، ۲۰۰۰ ، کاس و همکاران ، ۱۹۹۱، همچنین ر.ک : ویچ . چیل ، ۱۹۹۲) مثلاً المر و همکارانش در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد ، دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است. افرادی که دارای جهت گیری معنوی هستند ، هنگام مواجهه با جراحت ، به درمان ، بهتر پاسخ می دهند و به شکل مناسب تری با آسیب دیدگی و بیماری کنار می آیند (ایمونز ، ۲۰۰۰) و میزان افسردگی در آن ها کمتر است. (مک دونالد ، ۳۰۰۲)
همچنین شرایط نشان می دهند که تمرینات معنوی افزایش دهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری (تعمق) هستند و بر عملکرد افراد تأثیر مثبتی دارند. وِآن را در پژوهش خود در اندازه گیری میزان توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی در دو گروه آزمایشی و کنترل ، نشان داد که تعمق (انجام تمرینات تعمق برتر یا تی ام) ، رشد ذهنی را به شکل مثبتی تحت تأثیر قرار می دهد. کرانسون و همکاران نیز نشان دادند که تمرینات تی ام در یک دوره دو ساله باعث بهبود نمره هوشبهر ، توانایی یادگیری و زمان واکنش در گروه آزمایشی شده است. (به نقل از : آمرام ، ۲۰۰۵).
روی هم رفته ، باید گفت که نیاز به معنا لازمه ی وجود سلامت روانی است که در همه ی کارکردهای ذهنی نمایان می شود . این کارکرد مغز است که هوش عقلانی ، هوش هیجانی، و هوش معنوی را با یکدیگر پیوند می دهد ؛ ولی سرانجام ، این رشد هوش معنوی است که تلاش می کند تا کل زندگی انسان در زمینه ی گسترده تری از دنیا جای گیرد و فرد را در بستری از تجربه قرار دهد.
۲-۵۷- کاربرد هوش معنوی در محیط کار
هوش عقلایی با حقایق و اطلاعات سر وکار دارد، و برای تصمیم گیری از منطق و تحلیل استفاده می کند. هوش عاطفی نیز برای درک و کنترل عواطف و احساسات شخص و حساس بودن نسبت به احساسات و عواطف دیگران ضرورتدارد. به عقیده مایک جورج (۲۰۰۶) که مدرس دوره های هوش معنوی جهت بهبود مهارت های مدیریت و رهبری است، هوش معنوی لازم است برای:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

  • یافتن و بکارگیری عمیق ترین منابع درونی که قابلیت توجه و قدرت تحمل و تطابق با سایرین را به ما می دهد.
  • ایجاد احساس هویت فردی روشن و باثبات در محیط روابط کاری متغیر
  • توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث، وقابلیت معنادار کردن کار
  • شناسایی و همسو سازی ارزش ها با احساس هدفی روشن
  • زندگی کردن با این ارزش ها و بدون سازش پذیری که منجر به حس انسجام می شود
  • درک این که نفس کجا و چگونه مانع از کارهای بالا می شود، یعنی درک و اثرگذاری بر علت حقیقی

یکی از پیامدهای ایجاد و تمرین هوش معنوی توانایی حفظ آرامش و تمرکز در مواجهه با بحران و آشوب، گرایشی فداکارانه و عاری از خودخواهی نسبت به سایرین، و دیدگاه روشن تر و آرام تر نسبت به زندگی. با وجود این که بسیاری افراد تصور می کنند هیچ چیز معنوی در کار یا محیط کاری وجود ندارد، حوزه های بسیاری در زندگی کاری وجود دارند که می توان هوش معنوی را در آنها بکار گرفت.
سه حوزه مهم از نظر جورج (۲۰۰۶) عبارتند از:
– امنیت شخصی و تاثیر آن بر اثربخشی شخصی: هوش معنوی کمک می کند که ثبات و اعتماد به نفس افراد افزایش یابد و راحت تر با مسائل کاری کنار بیایند.
– ایجاد روابط و ادراک بین افراد: به بهبود ارتباطات و درک دیگران در محیط کار کمک می کند.
– مدیریت تغییر و از میان برداشتن موانع: به غلبه بر ترس های ناشی از تغییر کمک می کند.(عبدالله زاده و همکاران،۱۳۸۸))
مایک جرج (۲۰۰۶) کاربردی عملی از هوش معنوی در محل کار را ارائه کرد که می گوید: هوش جدید و عمیق تر برای کمک به یک مدیر برای مدیریت بهتر و یک رهبری مؤثرتر نیاز است؛ زیرا هوش معنوی باعث مدیریت بهتر و کار مؤثرتر کارمندان می شود. (میرجلیلی و شفیعی،۱۳۹۱)
۲-۵۸- هوش معنوی، معنویت، مدیریت و رهبری:
همانند بهره هوشی و هوش عاطفی، هوش معنوی نیز در مدیریت و رهبری بسیار کاربرد دارد. بایرمن و ویتی ادعا می کنند یک پارادایم مدیریتی جدید که معنویت را در بر می گیرد در حال ظهور است. پارادایم جدیدی مدیریت حاصل تغییر در سطح هوشیاری کارکنانی و مدیرانی است که در محیط کار خود در پی معنای بیشتری هستند. افرادی که دیدگاهی معنوی دارند، نسبت به تغییر پذیراتر هستند، در زندگی خود احساس هدفمندی و معنا دارند، اهمیت اتصال به یک کل بزرگ تر را می فهمند، و ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند. این افراد از ذهنیت وفور برخوردارند یعنی باور دارند که منابع کافی برای همه وجود دارد و نیازی به رقابت نیست. در نتیجه این افراد راحت تر به یکدیگر اعتماد می کنند، اطلاعات و کارشان را به مشارکت می گذارند و با هم کاران و اعضای گروه شان هماهنگ می شوند تا به اهداف متقابل شان دست پیدا کنند. افراد در سلسله مراتب سازمان هایی که گرایش معنوی دارند، برای توانمندسازی یکدیگر تلاش می کنند. افرادی که در پارادایم معنویت زندگی می کنند در تصمیم گیری ها بیشتر به بصیرت و عواطف توجه می کنند و در موقعیت های تعارض بیشتر از استراتژی های همکاری برد-برد استفاده می نمایند .
اخیرا تحقیقات زیادی در زمینه معنویت در محیط کار انجام شده است. محققان بیان می کنند که تشویق معنویت در محیط کار می تواند منجر به مزایا و منافعی از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش حس تکامل شخصی، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرش های شغلی کارکنان همچون افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی، و نیز کاهش نیات ترک محیط کار، افزایش اخلاق و وجدان کاری، انگیزش بیشتر، و نیز عملکرد و بهره وری بالاتر شود (فتاحی، ۱۳۸۶).
پیشینه تحقیقات
تحقیقاتی که به طور غیر مستقیم در ارتباط با پژوهش موردنظر انجام شده از قرار زیر است:
-اردشیر کیانی ، شکوه نوابی نژاد وخدابخش احمدی پژوهشی در سال ۱۳۸۷ با عنوان بررسی ویژگی های شخصیتی و رعایت اخلاق حرفه ای انجام دادندکه برای این منظور ۱۱۰ نفر ازمشاوران و روانشناسان تهران به روش نمونه گیری و با پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و اخلاق حرفه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند نتایج پژوهش نشان داد که ویزگی های شخصیتی با میزان رعایت اخلاق حرفه ای رابطه معناداری دارد.
– محمد رضا نکویی و مریم نکویی زاده پژوهشی با عنوان اخلاق حرفه ای و پیامدهای آن در کارکنان خدمات پس از فروش صنعت خودرو سازی انجام دادند یافته های پژوهش نشان دادکه ارزش های اخلاقی،سیستم پاداش و تنبیه،ترک خدمت و جو اخلاق سازمان به طور مستقیم بر روی رفتار اخلاقی تاثیر می گذارند.
-حسین کریمی مونقی و دیگران پژوهشی در سال ۱۳۹۰با عنوان بررسی رابطه هوش معنوی و صلاحیت بالینی پرستاران در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر روی ۲۱۲ پرستار از طریق نمونه گیری چند مرحله ای انجام دادند. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معنادار مثبتی بین هوش معنوی و صلاحیت بالینی پرستاران وجود داشت.
-محدثه لطفی و سمیه سیار به برسی رابطه بین هوش معنوی وسلامت روان افراد ۱۵ سال به بالای شهرستان بهشهر در سال۱۳۸۷ پرداخته اند که نتایج آن بدین صورت است: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشدو جامعه آماری آن جمعیت شهری شهرستان بهشهراست ، حجم نمونه ۳۵ نفر و جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه هوش معنوی و سلامت عمومی استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل سوال ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی مثل روش همبستگی پیرسون و آزمون tمستقل به کار گرفته شد نتیجه پژوهش نشان داد بین هوش معنوی و سلامت روان رابطه وجود دارد.
– جورج و همکاران،۲۰۰۰؛ کاس و همکاران، ۱۹۹۱، همچنینز.ک: ویچ و چیل،۱۹۹۲٫ المر و همکارانش در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد، دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است. افراد دارای جهت گیری معنوی هنگام مواجهه با جراحت به درمان بهتر پاسخ می دهند و به شکل مناسب تری با آسیب دیدگی کنار می آیند.
-ناصری (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان بررسی مفهوم و مؤلفه های هوش معنوی و ساخت ابزاری برای سنجش که نمونه آماری آن دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بوده است. در این تحقیق به مفهوم و مؤلفه های هوش معنوی پرداخته و یک آزمون استاندارد هوش معنوی همراه با روایی و پایایی ۹۸% بدست آوردند که نشان دهنده همسانی و یکنواختی ماده های پرسشنامه بوده است.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-12-17] [ 10:57:00 ب.ظ ]