این فصل که بعنوان فصل آخر پایان نامه محسوب می شود ابتدا فرضیه های پایان نامه با استفاده مطالعات توصیفی، تحلیلی ومبتنی بردو روش کتابخانه ای و پژوهش میدانی انجام گرفته است تابه رد یا اثبات فرضیات مطرح شده مبادرت گردد. در ادامه جمع بندی از عوامل تاثیر گذار برجغرافیای سیاسی ایران با توجه به گفتمان نخبگان مهم ترین مولفه های اثرگذار مشخص و در نهایت نتیجه گیری از پایان نامه آورده می شود.
همانطوری که در فصل اول پایان نامه ذکر گردید این پژوهش جهت تحلیل عوامل تا ثیر گذارگفتمان نخبگان سیاسی بر جغرافیای سیاسی ایران انجام پذیرفت، بی تردیدتاریخ معاصر ایران وخصوصا دوره های زمانی مورد پژوهش، مشحون ازنظرات مختلف وکنش های متفاوت و بعضا متعارض گفتمان سیاسی نخبگان در ارتباط با رویکرد جغرافیای سیاسی می باشد. گفتمان های نخبگان سیاسی در دوره های مختلف تاریخی و بخصوص انقلاب اسلامی وتاثیر گذاری آنان برجغرافیای سیاسی مورد توجه می باشد و جهت پاسخگوئی به سوال آیا گفتمان نخبگان سیاسی بر جغرافیای سیاسی ایران تاثیر گذار بوده است؟ انجام گرفت. اکنون به آزمون فرضیات مطرح شده این پژوهش پرداخته می شود.

۵-۲) ارزیابی فرضیه ها

فرضیه های این پایان نامه با توجه به مطالب ارائه شده در فصول دوم، سوم وچهارم و نتایج حاصله از مطالعات کتابخانه ای، فرضیه اول ودوم تایید می شود.

۵-۲-۱) فرضیه اول

در ارزیابی فرضیه اول که عبارت بود از ((به نظرمی رسدنقش نخبگان سیاسی ایران در دوره های مختلف بر جغرافیای سیاسی ایران متغیر بوده است.)) بود، باید گفت که بی تردیدتاریخ معاصر ایران وخصوصا دوره‎های زمانی مورد پژوهش، مشحون ازنظرات مختلف وکنش های متفاوت وبعضا متعارض گفتمان سیاسی نخبگان در ارتباط با رویکرد جغرافیای سیاسی می باشد که البته حسب دلایل مذکور، ما در اینجاصرفا به قدر مشترک گزاره های گفتمانی فرهنگ سیاسی نخبگان اکتفا نموده ایم وبه همین جهت گزاره‎های گفتمانی مورد بررسی را تحت عناوین کلی و متمایز و در عین حال مرتبط به هم از جمله “گفتمان انقلاب اسلامی”، “گفتمان اصلاحات وتوسعه اقتصادی وتوسعه اقتصادی “و بلاخره ” گفتمان مردم سالاری دینی” می باشد، مورد ارزیابی علمی قرار داده ایم. نخبگان سیاسی نقش تعیین کننده ای در توسعه یا زوال جامعه ی خود بازی می کنند. در مورد ایران، ودرطول تاریخ آن وحتی در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ گروه نخبگان سیاسی قبلی را از بین برد و گروه جدیدی خلق کرد. چنین به نظر می رسد که گروه ها یا طبقات اجتماعی از نخبگان سیاسی با گفتمان های متفاوت که نقش مهمتری را در پیروزی انقلاب بازی کرده اند، به همان نسبت و اندازه در گروه هیأت حاکمه نماینده دارند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۵-۲-۲) فرضیه دوم

فرضیه دوم نیز تحت عنوان ((به نظرمی رسدنقش نخبگان سیاسی ایران برهویت ملی وسرزمینی تاثیرگذار بوده است.)) پس از اینکه مولفه های مربوط به متغیر های گفتمان نخبگان مشخص و همچون فرضیه اول داده های آن جمع آوری گردی به این نتیجه رسیدیم که درسالهای قبل و پس ازانقلاب اسلامی، جغرافیای سیاسی وهویت ملی ایرانی از فرهنگ سیاسی نخبگان بویژه نخبگان جمهوری اسلامی ایران تاثیر گرفته است. این تاثیررا می توان از لحاظ ایدئولوژی انقلاب برتحکیم وتداوم هویت سرزمینی ایران درچارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، تحول این ایدئولوژی ازگفتمان انقلاب به گفتمان اصلاحات، وتوسعه اقتصادی وشناخت بسترهای تکوینی گفتمان مردم سالاری دینی وگفتمان دولت اسلامی او نیز از لحاظ تاثیر بر مشارکت توده ای وبسیج سیاسی درچارچوب گفتمان انقلاب اسلامی برتحکیم وتداوم ناسیونالیسم ایرانی، تحول مفهوم مشارکت، و تاثیررویکردهای متفاوت برآن دید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۵-۳) نتیجه گیری

بر پایه مطا لعه انجام شده وبه استناد منابع، و تحلیل مباحث مربوط به فرضیه های این مقاله می‎تواند نتایج زیر را استخراج کرد:
۱٫ گذشته از تحولات سیاسی-اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی جهان معاصر وتحول مفهومی پدیده های سیاسی که در حال حاضر اغلب ناشی از امواج هویت شکن روندهای جهانی شدن می باشد، در طول این تحقیق فرض خودرابر این مبنا قرار دادیم که در این شرایط هنوز هم ((دولت –ملت)) ها از قوت و قدرت فوق العاده ای برخوردار بوده ونمی توان نقش گفتمان نخبگان سیاسی را درخصوص استقلال خارجی وحاکمیت داخلی نادیده گرفت؛ هرچند اذعان داریم نقش وجایگاه فلسفی و ماهوی دولت-ملت ها نسبت به گذشته واجد تغییرات اساسی گردیده وپدیده ها وروندهای جاری مرتبط با آن نیز دچار تحول مفهومی شده است؛ فلذا تاثیر فرهنگ سیاسی نخبگان جمهوری اسلامی ایران برجغرافیای سیاسی در چارچوب هویت ملی را با این پیش فرض ها ومفروضه های تئوریک مورد واکاوی عینی وکنکاش علمی قرار دادیم؛
۲٫ همانطور که ضمن تحقیق اشاره شد، امرهویت و به ویژه هویت ملی هیچگاه دارای وضعیتی ثابت وایستا نبوده ونخواهد بود وچنانچه نخبگان جمهوری اسلامی ایران با عنایت به فرهنگ سیاسی خویش بخواهند پایائی وپویایی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران رادرمیان سطوح مختلف اجتماعی وهمچنین در بین امواج متلاطم جهانی حفظ کرده است وبقای خویش را تضمین نماید؛ چاره ای جز پذیرش ((سیالیت ارکان هویت ملی)) ایرانیان نداشته وهر از گاهی با توجه به مقتضیات سیاسی –اجتماعی ومحدودیت های جدید داخلی وچالش های نوین در جغرافیای سیاسی ایران، باید ماهیت و رویکرد فرهنگ سیاسی نسبت به آن را متغیر سازند؛ در غیر اینصورت انتظارات وتوقعات سطوح مختلف اجتماعی و همچنین فشارهای متعدد و متنوع بین المللی و جهانی، آینده شان را به گونه ای ترسیم می کند که هیچگاه مترصد ومنتظر آن نبوده اند؛ و البته با بهره گیری و عبرت آموزی از تجربه بازی نخبگان سیاسی ایران معاصر مطمئن هستیم که ایران می تواند در راستای افق سند چشم انداز بیست ساله نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به تحولی مطلوب و توسعه‎ای مناسب برسد.
۳٫ با توجه با تاثیر پذیری گفتمان نخبگان سیاسی برجغرافیای سیاسی میتوان برخی از این نخبگان را یک نظریه پرداز اسلامی در جغرافیای سیاسی عصر حاضر دانست و لذا با توجه به فضای موجود جمهوری اسلامی وجغرافیای مستقر در آن واین که این نظام خود را یک قدرت تاثیر گذار در عرصه های جهانی می‎داند لزوم تربیت نظریه پردازان تحصیلکرده دانشگاهی جهت ایجاد یک فضای علمی برای بالا بردن قدرت وتوان همه جانبه جمهوری اسلامی با توجه به پتانسیلهای فراوان جهت ایجاد گفتمان روشن وفصیح اسلامی خود در جهان می طلبد.
به امید ظهور عدالت گستر.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

۵-۴) پیشنهادات

در شرایط کنونی کشور “گفتمان دوستی” می تواند فضای کشور را تلطیف کند، همه نیروهای سیاسی ـ اجتماعی را گرد هم آورد و حول یک برنامه فراگیر و چترگونه سازماندهی و ضمن مسئولیت پذیری، نسل سوم مطالبات سیاسی ـ اجتماعی را پاسخگویی و راهبری می کند. در نیمه ی دوم از دهه چهارم انقلاب اسلامی، سیاست ورزی ایرانی در دایره مملکت داری، پس از تجربه چهار گفتمان سیاسی یعنی؛ گفتمان انقلابی، گفتمان سازندگی، گفتمان اصلاحی و گفتمان اصول گرای عدالت محور جای خالی چه گفتمانی را احساس می کند و جامعه ایرانی را نه تنها مهیای آن، بلکه نیازمند و تشنه آن می داند ؟ گفتمانی که بتواند فضای کشور را تلطیف کند، همه نیروهای سیاسی ـ اجتماعی را گرد هم آورد و حول رهبری ولایی مقام معظم رهبری یک برنامه فراگیر و چترگونه سازماندهی کند و ضمن مسئولیت پذیری، نسل سوم مطالبات سیاسی ـ اجتماعی را پاسخگویی و راهبری می کند
ایجاد فضای نخبه پروری.
همانطوری که به اختصار ذکر شد از مشکلات کیفی سیاست در ایران کلی گویی و نگاه غیرعلمی به سیاست چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه علمی است. ما همه چیز را به صورت خیلی بزرگ و فراتر از واقعیتها و تواناییها می بینیم. به عنوان مثال در دانشگاهها بیشتر آموزشها به مبنای صرف تئوریک برمی گردد که بعضاً رابطه ای با مشکلات جامعه سیاسی در ایران ندارد و در برنامه ریزی سیاسی هم با دولت مردانی روبرو بوده ایم که علیرغم شعارها و برنامه های اجرایی از حل کوچکترین مشکل در حوزه مسائل ایران ناتوان بوده اند.
جدی ترین مسئله در این امر توجه به این نکته است که اولا ما باید در دانشگاه با توجه خاص به ایران مسائلی را آموزش دهیم که هرکدام در یک فرایند به حل مشکلات سیاسی و توسعه ای ایران کمک کند و در عرصه عمل نیز به دنبال برنامه ای برویم که هدفش ارتقای سیاسی و اجتماعی ایران منطبق با نیازسنجی بومی باشد، چراکه گسترش دادن بیش از توان، حوزه مسئولیت یک ملت، نتیجه ای جز فرسایش نیروها و هدر دادن آنها ندارد
اما زمانی که قرار است علم در خدمت عمل سیاسی قرار بگیرد وجود اجماع نخبگان فکری و ابزاری امری لازم و ضروری است. زیرا مدیریت کردن و عملی ساختن اندیشه ها خود نیازمند آن است که اولا ما بدانیم چه تفکری را برای عمل انتخاب کرده ایم و قرار است چه کسانی آن را مدیریت کنند و هدف از اجرای آن چیست؟
راهکارهای تحقق نخبه پروری سیاسی در ایران 
بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی جامعه و افزایش حس مسئولیت و مشارکت مردم بویژه جوانان در امور سیاسی و به طور کلی توسعه سیاسی تأثیر زیادی در آینده علم سیاست و تحقق نخبه پروری سیاسی دارد. پیوند دادن علم سیاست، آموزش عمومی و پرورش دادن نسل های آینده با مشخصه هایی چون احترام متقابل، محاسبه گری عقلانیت ابزاری، توجه به زمان و فرصت ها، آینده نگری، شفاف و دقیق بودن، حساس بودن به آینده خویش و جامعه، جزئی نگر داشتن استعداد همکاری و کارساز زمانی، توان تسلط بر احساسات، داشتن روحیه علمی و مطالعاتی و آمیخته بودن با قانون و آزادی از مهمترین فاکتورهای چشم انداز مثبت نخبه پروری در ایران است.
بر این اساس نخبه پروری نتیجه یک پروسه و فرایند چند وجهی است که به موازات هم به پیش می رود و با همکاری مؤثر حوزه های علمی- اجرایی ارکانهای نظام متحقق می شود.
دراین نوشتار به اختصار گذری بر تطور علم سیاست و فرایند پرورش نخبگان سیاسی درایران داشتیم و شکی در آن نیست که آینده نگری و آینده سازی مهمترین هدف سیاست است.
سیاست برنامه نخبگان فکری- اجرایی جهت تصمیم سازی و مدیریت عالی جامعه است و دراین میان دولت، قدرت و حکومت به عنوان اساسی ترین موضوع های علم سیاست ارتباط تنگاتنگی با چگونگی نخبگان سیاسی دارند و برای ترسیم راهبرد نخبه پروری سیاسی درایران شناخت دقیق ماهیت این سه پدیده بنیادی ترین مسئله است.
با توجه به آنچه ذکر شد لزوم طراحی و تدوین سند چشم اندازی ۱۰یا ۲۰ ساله براساس نیازسنجی ارکان کشور برای نخبه پروری سیاسی به خوبی حس می شود که در سایه همگرایی ارگان های علمی- اجرایی کشور و فارغ از هرگونه سیاسی کاری می تواند خروجی نخبگان سیاسی کشور را نهادینه و تضمین کند. «نخبگان سیاسی متعهدی» که آنچنانکه در قرآن کریم نیز می خوانیم به مصداق «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ یعنی اگر می خواهید سرنوشت شما تغییر کند، ابتدا باید محتوای باطنی خود را تغییر دهید، دراین محتوای باطنی، عنصر «فکر و شناخت» را در کنار عنصر «ایمان» توأمان تحصیل می کنند
مقام معظم رهبری در دیدار خود با جمعی از دانشجویان نخبه و برتران کنکور وفعالان تشکل های سیاسی و فرهنگی دانشگاه در سال ۱۳۸۷ برنخبه پروری سیاسی در دانشگاه های کشور تأکید فرمودند: «من حالا نخبه پروری سیاسی را توصیه می کنم و تأکید می کنم که در بخش های تبلیغات و صدا و سیما نخبه های سیاسی و نخبه های اجتماعی باید مطرح بشوند، بخشی از نخبه پروری هم مربوط به شماست، یعنی در محیط تشکلهای دانشجویی، نخبه های سیاسی پرورش پیدا کنند؛ فضا را آماده کنید. این دیگر دست دولت و دست محیط خارج از دانشگاه نیست، دست خود شماست، از فکر و از ذهن استفاده کنید، ببینید چگونه می توانید محیط بحث و استدلال و ارزیابی فکری و تقویت روحیه و تقویت امید و محکم کردن پایه های فکر سیاسی را در این طبقه جدیدی که بعد از شما می آیند برنامه ریزی کنید، خاطر جمع باشیم مجموعه دانشجویی در دوره بعد و دوره های بعد همچنان در جهت همین هد
ف های بلند و آرمان های خوب پیش خواهد رفت. »
به تعبیری دیگر، رهنمود رهبری نظام تاکیدی بود براهمیت «شایسته سالاری» و ضرورت پرورش مدیران آینده کشور و نیز فراهم سازی زمینه مناسب برای «گردش نخبگان» در عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری نظام اسلامی. به هر روی باید گفت مقوله پرورش نخبگان سیاسی برای کشور، ضرورتی است که شاید همگان بر اهمیت راهبردی آن اذعان کنند اما در عمل با موانع، اشکالات و چالش های چندی مواجه باشد. از طرفی بی توجهی به این مسئله چنان ملموس و مشهود شده که بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور پیشنهاد به راه افتادن چنین جریانی را مطرح می سازد چرا که حیات و بقای هر نظام سیاسی – اجتماعی در گذر ایام و در مواجهه با تحولات و دگرگونی های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، منوط به وجود کادرهای نخبه، توانمند و مدبری است که به مبانی و زیرساخت های فکر و تئوریک آن نظام معتقد بوده و از شایستگی لازم برای تعالی و تکامل آن برخوردار باشند.
رهبر معظم انقلاب نیز در سال ۱۳۸۷ با شناخت ضرورت و اهمیت پخته بودن حرکت های سیاسی در کشور مبحث نخبه پروری سیاسی در سطح دانشگاه ها را مطرح کردند.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-12-18] [ 01:22:00 ق.ظ ]