رقابت و رقبا
کانالهای توزیع، تأمینکنندگان و شرکای تجاری
تکنولوژی کسب و کار
شکل (۲-۸) مدل مفهومی اثر بسترهای تسهیل و توسعۀ بازاریابی بر موقعیت و نقش بازاریابی بنگاه
(مهرنوش و حیدری، ۱۳۸۵)
همچنین در این تحقیق، راهکارهایی به منظور تسهیل و توسعۀ بازارگرائی در سطوح کلان و خرد به شرح زیر ارائه شده است:

راهکارهای تسهیل و توسعه برای عوامل محیطی:
توسعه و تقویت فضای رقابتی در کشور از طریق اصلاح و تقویت زمینۀ قانونی
توسعه فرهنگ مشتری مداری در کشور از طریق برنامههای ترویجی
گسترش حمایتهای قانونی از مشتریان
توسعه و تقویت سیستمهای اطلاعات تجاری در کشور
توسعۀ فرهنگ همکاری و اشتراک مساعی از طریق برنامههای آموزشی و تشویقی
پشتیبانی از توسعۀ کانالهای توزیع در کشور از طریق حمایتهای قانونی و مالی
حمایت از تجاریسازی ایدههای نوین تولید محصولات و خدمات
راهکارهای تسهیل و توسعه برای سطح بنگاه:
ارائه آموزشهای لازم جهت توسعۀ دانش بازاریابی در بنگاهها
ارائه خدمات مشاورهای و علمی به بنگاهها جهت توسعۀ سیستم بازاریابی آنها
ارائه مشوقهای لازم به بنگاهها، جهت تقویت روحیۀ مخاطرهپذیری و نوآوری در آنها
پشتیبانی از تقویت توانمندیهای ارائهکنندگان خدمات بازاریابی در کشور
۲-۱۱-۲ نوری نیا (۱۳۸۵)، در یک مطالعه - پایاننامه کارشناسی ارشد – تحت عنوان ” تعیین و ارزیابی سطح موجود گرایش به بازار (بازارگرائی) در شرکت ملی نفت ایران (شمنا) “، با توجه به مطالعات کوهلی و جاورسکی (۱۹۹۰) و نارور و اسلاتر (۱۹۹۰)، یک مقیاس چهاربعدی شامل تجزیه و تحلیل مشتریان، پاسخگویی به مشتریان، تجزیه و تحلیل رقبا و تسهیم و تبادل اطلاعات بین واحدها را توسعه داده و با استفاده ار آن، بازارگرائی شرکت ملی نفت ایران (شمنا) را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که سطح کلی بازارگرائی در شمنا در سطح مطلوبی است. در مورد ابعاد، نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تجزیه و تحلیل مشتریان، پاسخگویی به مشتریان، تسهیم و تبادل اطلاعات بین واحدها، در سطح مطلوبی است ولی تجزیه و تحلیل رقبا در سطح مطلوبی قرار ندارد.
۲-۱۱-۳ بیگی (۱۳۸۲) در یک مطالعه – پایاننامه کارشناسی ارشد – تحت عنوان ” شناسایی موانع سازمانی مؤثر بر بازارگرائی در شعب بانک رفاه “، که در سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، مؤسسه عالی آموزش و پرورش مدیریت و برنامهریزی انجام شده است، در قالب یک تحقیق توصیفی -پیمایشی، به بررسی موانع ساختاری، سیستمی و استراتژیک شعب بانک رفاه پرداخته است. در این مطالعه به منظور سنجش بازارگرائی از ابعاد مقیاس نارور و اسلاتر(۱۹۹۰) شامل مشتریگرائی، رقیبگرائی، بقای بلندمدت و هماهنگی بین واحدها و نیز از بعد استفادۀ بهینه از اطلاعات بازار (کوهلی و جاورسکی، ۱۹۹۰)، استفاده شده است. موانع مؤثر بر بازارگرائی نیز در قالب موانع ساختاری، سیستمی و استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای این تحقیق از طریق پرسشنامه از آن دسته از کارمندان شعب بانک رفاه گردآوری شده است که دارای حداقل دو سال تجربۀ شغلی در زمینه ارائه خدمات بانکی باشند. دادههای بدست آمده با بهره گرفتن از آزمون فرض آماری میانگین یک جامعه و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که موانع سیستمی بیش از موانع ساختاری و استراتژیکی (با ترتیب اولویت سیستمی، ساختاری و استراتژیکی)، مانع از بازارگرائی در شعب میگردد. همچنین در بین موانع ساختاری، پیچیدگی، بیش از موانع دیگر مانع از بازارگرائی در شعب بانک رفاه میگردد. در بین موانع سیستمی نیز، ناکارآمدی سیستم پرسنلی بیش از سایر موانع بر بازارگرائی در شعب تأثیر منفی میگذارد و در نهایت در بین موانع استراتژیک، استراتژی تمایز بیش از موانع دیگر، مانع از بازارگرائی در شعب بانک رفاه میشود. لذا اتخاذ تدابیری در جهت کاهش پیچیدگی و توجه به کارمندیابی مناسب، انتخاب صحیح نیروهای واجد شرایط، وجود سیستم ارتقاء و انتصاب مناسب، وجود سیستم تشویقی و تنبیهی مناسب و در صورت استفاده از استراتژی تمایز، طراحی خدمات جدید، ارائه خدمات جانبی به مشتری، انتخاب نام و مارک مناسب برای خدمات و تلاش مداوم در زمینه ابداع و تحقیق و توسعه، پیشنهاد میگردد.
۲-۱۱-۴ دیواندری، نیکوکار، نهاوندیان، آقازاده مقالهای در نشریه مدیریت بازرگانی در سال ۱۳۸۷ به چاپ رسانیدند؛ مدل مفهومی این تحقیق، نشاندهنده ارتباط مستقیم و غیرمستقیم) از طریق ایجاد ارزش( بین بازارگرائی و عملکرد کسب و کار است. یافتهها نشان میدهند که از نظر خبرگان، کلیت مدل مفهومی بازارگرائی و عملکرد کسب و کار در ایران با برخی اصلاحات مورد تائید میباشد. کلیه مولفههای مدل بطور مستقل حائز اهمیت میباشند. در باب اهمیت نسبی، سه عامل بازارگرائی، ایجاد ارزش و عملکرد کسب و کار از اهمیت یکسانی برخوردارند. اهمیت نسبی مؤلفههای بازارگرائی به ترتیب (۱) پاسخ و اقدام استراتژیک، (۲) بخشها و سیستمهای هماهنگ و (۳) فرهنگ و رفتار هوشمند است . اهمیت نسبی مولفههای ایجاد ارزش به ترتیب: (۱) ارزش ادراکی مشتری از بنگاه، (۲) ارزش ادراکی بازار از بنگاه، (۳) ارزش ادراکی رقبا و (۴) ارزش ادراکی درون بنگاه است . اهمیت نسبی مولفههای عملکرد کسب و کار به ترتیب (۱) عملکرد بنگاه در قبال مشتری، (۲) عملکرد بنگاه در قبال بازار، (۳) عملکرد رقابتی)در قبال رقیب ( و ( ۴) عملکرد درونی بنگاه است. مدل یاد شده به شرح ذیل است:
عملکرد بانکهای تجاری
عملکرد بانک در قبال مشتری
عملکرد بانک در قبال بازار
عملکرد رقابتی بانک
عملکرد درون سازمانی
بازارگرایی
بانکهای تجاری
پاسخ و اقدام استراتژیک
بخشها و سیستمهای هماهنگ
فرهنگ و رفتار هوشمند
ایجاد ارزش در بانکهای تجاری
ارزش ادراکی مشتری از بانک
ارزش ادراکی بازار از بانک
ارزش ادراکی رقبا از بانک
موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-03-21] [ 03:19:00 ب.ظ ]