شناخت و بررسی دقیق نیازها به موازات مراحل رشد یکی از اساسی­ترین مباحث روانشناسی تربیتی و رشد است. بر تمام دست اندرکاران آمور آموزشی و تربیتی لازم است . که قبل از هر اقدام علمی در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه دقیق تحولات رشد کودکان و نوجوانان و تنوع نیازهای جسمانی و روانی آنان مبادرت ورزند. تمام تلاش­ های دستگاه عظیم و تعلیم و تربیت کشور معطوف به رشد رشید کودکان و نوجوانان و بروز خلاقیت های بالقوه آنان است. مسلماً بدون شناخت دقیق از نیازهای فراگیران هیچ معلمی نخواد توانست به اهداف ترییتی و رفتاری مورد نظر دست یابد .
امیل دورکیم براین باور است که هسته اصلی مشکلات جوانان کمبود ارتباط با مدرسه است(گلد استاین[۳۲] به نقل از پاترسون، ۲۰۰۷).نتحقیقات اخیر از این نظریه حمایت می کند به ویژه در همایشی که در سال ۲۰۰۳ در ایالات متحده آمریکا تحت عنوان کودکان در معرض خطر انجام گرفت ، به عوامل ایجاد کننده و افزایش دهنده ابتلا به مشکلات روانی و ترک تحصیل در نوجوانان پرداخته شد. تحقیقات انجام گرفته دراین همایش ، نشان دهنده افزایش احتمالات رفتاری و ترک تحصیل در دانش آموزان بوده اسست ( اسمایت،[۳۳] ۲۰۰۹).وهمچنین وقتی مدرسه مانند یک مقتدر دانش آموزان را اداره می کند جو عاطفی مدرسه به هیچ وجه برای رشد و تربیت مساعد نیست و دانش آموزان باید دستورات را اجرا کنند و آنان ممکن است به ظاهر ساکت و آرام به نظر رسند اما در هیجان و اضطراب به سر می برند.
دانلود پروژه
فعال­ترین و پرجمعیت ترین قشر هر جامعه را دانش آموزان تشکیل می دهند . به لحاظ نقش تأثیری که در این گروه بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی ممالک دارد ، نیازها ، مسائل و مشکلات انان در سر لوحه­ی کلیه برنامه ها و تصمیمات دست اندرکاران و صاحب نظران توسعه قرار گرفته است . نیازهای این قشر ،محورر برنامه ریزیهای توسعه اعم از اقتصادی سیاسی و اجتماعی در غالب کشورها است.
در کشور ایران نیز قسمت عمده جمعیت فعال کشور را دانش آموزان تشکیل می دهند. بنابراین ضرورت برنامه ریزی برای امور آموزشی، فرهنگی، سیاسی و تامین نیازهای فکری و معنوی آنان بیش از هر زمان دیگر احساس می­ شود. لذا یافته­های پژوهش حاضر ضمن مخص ساختن رابطه بین استرس اجتماعی و اضطراب با احساس تعلق به مدرسه را در بین نوجوانان ایرانی مشخص خواهد کرد. این نتایج می ­تواند مورد استفاده مدیران و معلمان مدارس و هم­چنین مشاوران مدارس و مشاوران شاغل در مراکز مشاوره، قرار گیرد. از سوی دیگر این یافته­ ها می ­تواند مورد استفاده مدیران ادارات آموزش و پرورش قرار گیرد.
۱-۴٫ اهداف تحقیق
هدف کلی: بررسی رابطه بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان (پسر و دختر) مدارس شهر بندرعباس.
اهداف جزئی
بررسی رابطه بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق در دانش آموزان پسر مدارس شهر بندرعباس.
بررسی رابطه بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق در دانش آموزان دختر مدارس شهر بندرعباس
۱-۵٫ فرضیه ‏های تحقیق
بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان (پسر و دختر) رابطه معنی­داری وجود دارد.
بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق در دانش آموزان پسر رابطه معنی­داری وجود دارد.
بین اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق در دانش آموزان دختر رابطه معنی­داری وجود دارد.
۱-۶٫ تعریف متغیرها
۱-۶-۱٫ تعاریف مفهومی
احساس تعلق: احساس تعلق فرآیندی است که به موجب آن، افراد خود را با شخص دیگری یا گروهی از افراد همسان و همانند می بینند. و مانند یک منبع تأثیرگذار بر روی انگیزش افراد برای اقدام و فعالیت مشترک عمل می کند. حس یکی بودن با یک جمع و دسته انسانی سبب می شود که اهداف و منافع شخصی افراد تابع اهداف و منافع جمع و دسته گردد، که در نتیجه احتمال اقدام جمعی و مشترک براساس فهم و درک مشترک را افزایش می دهد( کرامر ، ۱۹۸۴).
اضطراب[۳۴]: اضطراب یک احساس منتشر ،بسیار ناخوشایند ،واغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساس های جسمی همراه می گردد. مثل احساس خالی شدن سر دل ،تنگی قفسه ی سینه،تپش قلب،تعدیق،سر درد،یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار.بی قراری ومیل برای حرکت نیز از علائم شایع است.اضطراب یک علامت هشدار دهنده است،خبر از خطری قریب الوقوع می دهدوشخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد.ترس،علامت هشدار دهنده مشابه از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می شود:ترس واکنش به تهدیدی معلوم ،خارجی،قطعی واز نظر منشأ بدون تعارض است.اضطراب،واکنش در مقابل خطری نامعلوم،درونی،مبهم واز نظر منشأ همراه با تعارض است.تفکیک بین ترس واضطراب به طور اتفاقی صورت گرفته است.مترجمین اولیه در آثار فرودکلمه آلمانی را که به معنی ترس است،اضطراب ترجمه کردند. فرود خود معمولا این تفکیک را که اضطراب با موضوع سرکوب شده ونا خود آگاه وترس با موضوع معلوم وخارجی مربوط است،نادیده گرفته است.به وضوح،ترس نیز ممکن است به موضوعی ناخودآگاه ،سرکوب شده ودرونی مربوط باشدکه به« شیئی» در دنیای خارج انتقال یافته است.( فرهنگ جامع روان شناشی، ۱۳۸۶)
استرس: استرس به مجموعه واکنشهای عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینی نشده داخلی و خارجی اطلاق می گردد. استرس حالتی است که در آن فرد مجبور به کاری می شود، یعنی هنگامی که فرد نتواند فشار روانی را که بر او واقع گردیده است تحمل نماید، دچار استرس یا تنش می شود.
۱-۶-۲٫ تعاریف عملیاتی
احساس تعلق: عبارت است از پاسخ­های که آزمودنی به پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (کرامر،۱۹۸۴) می­دهد.
اضطراب : عبارت است پاسخی که آزمودنی به مقایس اضطراب پرسشنامه لاویبوند (۱۹۵۲) می­دهد.
استرس : عبارت است پاسخی که آزمودنی به به مقیاس استرس پرسشنامه لاویبوند (۱۹۵۲) می­دهد.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده(ادبیات و مستندات ، چارچوب ها و مبانی ، سابقه و پیشینه تحقیق)
۲-۱٫ مقدمه
این فصل در دو بخش ارائه می شود:
بخش اول: بررسی نظری مسأله مورد پژوهش
بخش دوم: بررسی پیشینه پژوهشی
در بخش اول که گستره نظری مسأله مورد پژوهش را در بر می‎گیرد، تلاش می گردد پیشنه نظری مسأله پژوهش مطرح شود. ابتدا به متغیر استرس، و سپس به اضطراب و در خاتمه این بخش به متغیر احساس تعلق به مدرسه و نظریه مربوط به این حوزه پرداخته خواهد شد. و در بخش دوم به بررسی پیشینه مطالعاتی پژوهش که شامل پژوهش های خارجی و داخلی است، پرداخته می‎شود.
۲-۲٫ استرس
در زندگی اجتماعی امروزی، فشار روانی یا استرس[۳۵] امری اجتناب‌ناپذیر است. محرومیت نا ناکامی و تعارض، کم و بیش در زندگی همه اتفاق می‌افتد. استرس امروزه موضوعی است که مورد توجه دانشمندان تمام رشته‌ها قرار گرفته است. پزشکان، روانپزشکان، فیزیولوژیست زیست‌شناسان، هر کدام جنبه‌هایی از مسایل مربوط به آن را بررسی می‌کنند. به طوری که در فرهنگ آکسفورد بیان شده است. استفاده از واژه استرس حداقل به آغاز قرن ۱۴ برمی‌گردد که در معانی مختلف به کار گرفته شده است. گاهی به معنی نیرو، فشار فیزیکی، فشار روانی یا کوشش زیاد به کار رفته است و زمانی به معنی یک حالت استیصال کاربرد داشته است (فیورستین، لیبل و کلارمایر[۳۶]، ۱۹۸۷).
همانطور که بیان گردید فشار روانی امروزه یکی از مهم‌ترین موضوعات و مفاهیم روانشناختی است که اهمیت زیادی در آسیب شناسی روانی و روانشناسی سلامت دارد. این واژه از فیزیک وارد روانشناسی شده و ابتدا مفهومی فیزیکی، سپس محیطی و اجتماعی و نهایتا روان شناختی پیدا کرده است. (علی‌پور، نور بالا، ۱۳۸۳).
نخستین بررسی‌های عمده در زمینه استرس در حوزه دانش پزشکی انجام شده است. در اثری از کلودبرنارد[۳۷] متعلق به سال ۱۸۶۰ چنین اظهار شده است که به رغم تغییراتی که در محیط خارجی فرد رخ می‌دهد، دستگاه داخلی بدن باید پیوسته در وضعیت مطلوبی بماند. بعدها در اواسط قرن ۱۹، معنای استرس گسترش یافت و به عنوان تنش بر روی اعضای بدن یا نیروی ذهنی مطرح گردید. در سال ۱۹۳۵ «والترکلانن[۳۸]» نظریه برنارد را تکامل بخشید و در قالب مفهوم تازه‌ای به نام همئوستاری[۳۹] به آن اشاره کرد. (رأس والتمایر[۴۰]،۱۹۹۸).
وی در تلاش برای آماده کردن یک الگوی زیستی برای هیجان بر نقش سیم عصبی مرکزی تأکید کرد و هیجان را با توجه به تغییرات زیست شیمیایی و فعالیت‌های سیسستم اعصاب مرکزی توجیه نمود. گرانش کلانن به تبیین زیستی پدیده هیجان ما الگوی معروفی را شکل داد که به الگوی واکنش «جنگ یا گریز[۴۱]» مشهور شد.
بیشترین پژوهش و بررسی را در این زمینه «هانس سلیه» پزشک معروف اتریشی در سال ۱۹۵۶ انجام داده است. به همین دلیل نیز پدر استرس نامیده شده است.
وی را می‌توان نخستین فردی دانست که استرس را به عنوان پدیده تازه در نوع خود به طور کامل شرح داده است. زمانی که وی دانشجوی پزشکی دانشگاه پراک بود به «نشانگلان عمومی بیماری» به عنوان یک پاسخ نامعین ارگانیزم نسبت به بیماری توجه کرد و آثار عوامل مزاحم مانند ضربه‌ها، سوختگی‌ها، اشعه ایکس، سرما و … را مورد بررسی قرارداد و در مقاله‌ای که در سال ۱۹۳۶ منتشر کرد به توصیف مجموعه پاسخ‌های نامعینی پرداخت که بر اثر هر نوع عامل مهاجم جسمانی در ارگانیزم بروز می‌کرد و آنچه را کردد نشانگلان عمومی سازش» می‌نامید مشخص نمود. وی بین سال‌های ۱۹۴۶-۱۹۵۰ فرضیه‌ای ارائه داد که بر اساس آن، بیماری‌های موسوم به بیماری‌های سازشی می‌توانند ناشی از واکنش‌های سازشی نابهنجار در برابر استرس باشد. (استورا[۴۲]، ۱۹۸۴).
وی در اواسط قرن بیستم گام مهم دیگری در تبیین مفهوم استرس برداشت. او معتقد بود که بدن با مجموعه‌ای از فرایندهای نامشخص، در مقابل عوامل استرس‌زا واکنش نشان می‌دهد که وی آنها را «نشانه‌های انطباق عمومی[۴۳]» نامید. نزدیک به یک صد سال است که مفهوم استرس به بررسی درآمده است. پژوهش‌هایی که در این فاصله انجام شده‌اند و نظریه‌هایی از آنها استخراج گردیده‌اند (راس والتمایر،۱۹۹۸)
۲-۲-۱٫ تعاریف استرس
بر اساس تعریف جاسمین[۴۴] و کلانتین[۴۵] (۱۹۹۱)، به هم خوردن تعادل درونی به صورت تغییرات هیجانی، شناختی، فیزیولوژیکی که در اثر عوامل بیرونی و یا تحریکات درونی به وجود می‌آید و درجه تهدیدآمیز بودن آن در یک ارزیابی شناختی تعیین می‌گردد، استرس نامیده می‌شود. (ملکوتی و همکاران، ۱۳۷۶).
تعریف بروس مک ایران [۴۶] (۲۰۰۰) از استرس عبارتست از: رویدادهایی که به صورت تهدید کننده برای فرد تعبیه شده‌اند و پاسخ‌های فیزیولوژیکی و رفتاری را فراخوانی می‌کنند. (کالات[۴۷]، ۲۰۰۷).
لازاروس استرس را این گونه تعریف می کند: استرس به طبقه وسیعی از مشکلات اشاره می‌کند که به این دلیل از مشکلات دیگر متمایز شده است که با هر نوع تقاضایی که نظام را تحت فشار قرار می‌دهد، از نظام فیزیولوژیکی تا نظام اجتماعی یا نظام روانشناختی و پاسخ آن نظام، سر و کار دارد. (پاول والزیت،۱۹۸۶).
همچنین استرس را واکنش بدنی، ذهنی، شیمیایی دو برابر رویدادهایی می‌داند که موجب ترس، دستپاچگی و احساس خطر می‌شوند. (اینلندر و همکاران،۱۹۹۹)
۲-۲-۲٫ مفهوم استرس
اصطلاح فشار روانی که برای استرس پیشنهاد شده است و متداول گشته، در برگیرنده تعریف عملی و دقیق استرس نیست. تعریف استرس دشوار است و نظریه‌پردازان مختلف آن را به شیوه‌های متعددی به کار برده‌اند. هدف اصلی تحقیقاتی که در زمینه استرس انجام گرفته است روشن کردن و فهمیدن پدیده‌های مربوط به استرس است، نه تعریف لغوی آن. به هر حال، تعریف ارائه شده از استرس باید دارای دو ویژگی باشد: الف) تعریف به گونه‌ای باشد که بتوان توسط تحقیقات علمی آن را توصیف کرد ب) عواملی که بر روی آنها تأثیر دارند به طور مجزا بررسی نمود «توماس هولمز[۴۸]» (۱۹۷۹). استرس را واقعه محرکی تعریف می‌کند که لازم است شخص با آن سازگار شود. بنابراین استرس به عنوان یک محرک موقعیتی است که درخواست‌های غیرمعمول داشته و نیازمند تغییر الگوی فعلی فرد می‌باشد (هولمز و راهه،۲۰۰۱).
امتحان، بلایای طبیعی، طلاق و شغل‌های مخاطره‌آمیز مواردی از استرس به عنوان یک محرک هستند، زیرا فرد را مجبور می‌کنند رفتارهای سازگارانه‌ای برای کنار آمدن با درخواست‌های تحمیلی محیط انجام دهد و نیز سلامتی فرد توسط پیشامدهای محیطی تهدید شده و سازگاری با چنین وقایعی دشوار و خطرناک است. از لحاظ زیستی موقعیت فشارزا، یعنی موقعیتی که از نظر شخص همراه با خطر است و مجموعه‌ای از فعل و انفعالات در بدن به وجود می‌آورد که باعث سازگاری و مقاومت و یا فرار فرد می‌گردد. طبق نظریه «هانس سلیه» الگوی نامتمایز فعالیت زیستی ما ذاتا ناگوار است، زیرا موجب تغییرات خودکار بدن می‌شود. «لازاروس و همکاران» بر فرایندهای شناختی که بین شرایط محیطی و واکنش‌های فیزیولوژیکی میانجی هستند تأکید می‌کنند (ریو، ۲۰۰۱).
جین کران ول معتقد است هنگامی که ظرفیت یک فرد برای تأمین نیازها و مقتضیات یک موقعیت ناکامی باشد، استرس به وجود می‌آید، به عبارت دیگر ما استرس نتیجه‌ای از عدم توازن است (کران ول، ۱۹۸۶).
استرس پدیده‌ای چند بعدی است که از هر دو جنبه عینی (مانند تأثیرات فیزیولوژیک) و ذهنی (مانند تأثیرات ادراکی و دریافتی) برخوردار است. در واقع استرس را می‌توان ادراک و عدم توازن ذاتی و دریافت ناهماهنگی قابل ملاحظه مابین انتظارات و امکان پاسخگویی به آنها دانست، به ویژه تحت شرایطی که عدم برآورد توقات و خواسته‌ها، ناگوار و گرابنار تلقی گردد (لوتانز،۱۹۷۸).
طیف استرس از حیطه زیست شناختی تا حیطه روانی – اجتماعی گسترده است.
لازاروس (۱۹۹۱) به استرس به عنوان یک وضع بیرونی که خواسته‌های غیرمعمول یا فوق‌العاده را بر شخص تحمیل می‌کند توجه کرده است. سیل، طوفان، ناتوانی در یک امتحان مهم، جدایی از همسر و یا مبارزه از نمونه‌های بارز استرس هستند. همچنین استرس می‌تواند به عنوان پاسخ‌های شخصی به یک رویداد استرس‌زا اطلاق شود که موارد زیر را در بر می‌گیرد.
پاسخ‌های هیجانی مانند ترس، اضطراب و یا خشم
پاسخ‌های حرکتی مانند اختلالات کلامی، لرزش و یا تعرق زیاد
پاسخ‌های شناختی مانند ناتوانی در تمرکز، اختلالات ادراکی و مانند آن
پاسخ‌های جسمانی در ضربان قلب و تنفس (جان بزرگی و نوری، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-07-23] [ 01:19:00 ب.ظ ]