کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل







شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



آخرین مطالب


  • پایان نامه مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر فن­آوری
  • پایان نامه با موضوع حقوق اشخاص
  • پایان نامه در مورد : وسواس، احکام و آثار آن- فایل ۶
  • ماهیت حقوقی وآثار دعوای تصرف عدوانی از منظر آیین دادرسی مدنی- فایل ۶
  • کارکرد فعل در مرزبان نامه- قسمت ۳
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره : شناسایی مدل تصمیم گیری چند معیاره ارزیابی و انتخاب بازیکنان ...
  • مؤلفه های سازش پذیری
  • تپایان نامه در مورد عیین داور
  • تحلیل فرهنگ سازمانی ورابطه آن با اخلاق حرفه ای معلمان- قسمت ۷
  • پایان نامه مدیریت : اجزاء سازنده مدیریت ارتباط با مشتری
  • منابع پایان نامه با موضوع اصول حاکم بر نبردهای هوایی در مخاصمات مسلحانه بین المللی- فایل ۳
  • پایان نامه روانشناسی در مورد : دلالت­های بالینی حضورذهن
  • پایان نامه تاریخچه ی هیجانات مثبت
  • پایان نامه روانکاوی نوین
  • پاسخ های رویشی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی دو گونه بلوط زاگرس۹۳(Q.brantii و Q. libania)تحت تنش خشکی
  • شناسایی و رتبه بندی موانع استقرار سیستم حسابداری تعهدی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان- قسمت ۱۸
  • نگارش پایان نامه با موضوع دیدگاه مدیران و کتابداران دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان در ...
  • پایان نامه : عوامل مؤثر بر گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان
  • پایان نامه تیپ های شخصیتی:واکنش اضطراری و تیپ A
  • پایان نامه در مورد شخصیت بزهکار
  • خرید اینترنتی فایل تحقیق : خطوط راهنمای کار بالینی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی
  • پایان نامه رشته روانشناسی : مدل زیستی-روان شناختی-اجتماعی مصرف مواد
  • پایان نامه درباره شبیه سازیِ
  • تحلیل لایحه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با توجه به اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزه علم و فناوری۰
  • طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و مقایسه کارآمدی آن با ...
  • دانلود پایان نامه روانشناسی با موضوع مؤلفه های خلاقیت:
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره : پیش بینی قیمت سهام با استفاده از داده کاوی و ...
  • بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)- قسمت ۳۲
  • بررسی جایگاه صبر و سکوت درآثار سعدی- قسمت ۸
  • حدود و آثار ریاست مرد بر همسر در فقه امامیه و حقوق ایران- قسمت ۲
  • خرید اینترنتی فایل تحقیق : کارکرد مطلوب خانواده – احساس رضایت از رابطه زناشویی
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • دانلود منابع پایان نامه درباره تأثیر زندان نسبت به تکرار جرم- فایل ۳
  • دانلود فایل ها با موضوع نقش اصلاح هندسی معابر در وقوع تصادفات ترافیکی درون شهری مطالعه ...
  • عوامل جامعه شناختی مؤثر بر نظام اخلاقی نخبگان علمی- قسمت ۵۱
  • منابع پایان نامه و مقاله با موضوع : ویژگی های بالینی اختلال کمبود توجه- بیش فعالی
  • ارائه الگویی بمنظور افزایش دقت برآورد نرخ تقریبی ریسک بیمه
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : روش شناسی آموزش ارزش ها- فایل ۳۲
  • شناسایی عوامل مؤثر برپذیرش نهاده های زیستی توسط گندمکاران شهرستان دورود (مورد مطالعه دهستان حشمت آباد)- قسمت ۲
  • فپایان نامه در مورد ضای رقابتی
  • پایان نامه روانشناسی در مورد هیجان شادی
  • پژوهش دانشگاهی – بررسی نقش رسانه های جدید در ارتقاء فرهنگ دینی
  • شناسایی عوامل مؤثر برپذیرش نهاده های زیستی توسط گندمکاران شهرستان دورود (مورد مطالعه دهستان حشمت آباد)- قسمت ۶۴
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • پایان نامه با موضوع بازاریابی رابطه و مدیریت روابط با مشتری
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و هوش معنوی در مدیران دبیرستان های شهرستان مشهد- قسمت ۱۲
  • دیدگاه مدیران و کتابداران دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان در مورد ایجاد کتابخانه دیجیتال- قسمت ۶
  • پایان نامه طرح واره های ناسازگار اولیّه




  • جستجو




     
      بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- قسمت ۲۱ ...

    نسبت به مقتول دوم متهم اظهار داشته « پس از شلیک به (م) از ترس (ن) رفیق دیگر او تیری هم به طرف او رها کرده که از پشت سر به او اصابت کرد. از این اظهار استفاده می گردد که (ن) چون تفنگ نداشته خطری برای او ایجاد نمی کرده و بعلاوه در حال فرار بوده که تیر به پشت او اصابت کرده است.
    دراین پرونده موضوعی که جلب توجه را می کند مدت بازداشت متهم است در دفعه اول از ۱۲/۱۲/۳۲ تا ۱۱/۳/۳۳ یعنی جمعاً سه ماه زندانی بوده و در دفعه دوم در تاریخ ۴/۳/۳۶ مجدداً بازداشت می گردد. ولی در ۲۵/۶/۳۷ آزاد می شود به عبارت اخری شخصی که مرتکب دو فقره قتل و قاچاق اسلحه شده جمعاً بیش از یکسال و اندی در بازداشت نبوده است.
    از تشریحات فوق مسلم می گردد که متهم برای نپرداختن قیمت شش نفر شتر مبادرت به قتل دو نفر کرده است و با فطانتی که دارد ارتکاب قتل را اقرار نموده ولی آنرا به سکوت دفاع مشروع جلوه داده است و برای سلب اثر از جنایات ارتکابی خود با نفوذ محلی که دارد شهرت داده که مقتولین از قاتلین و سارقین معروف بوده در صورتیکه هیچ دلیل محکمه پذیری در پرونده دیده نمی شود.
    بنا به مراتب بالا تقاضای ابرام حکم دادگاه را می نمایم.
    دادستان کل کشور- عبدالحسین علی آبادی
    چنین رأی می دهند:
    «اعتراض وکیل فرجام خواه به خلاصه اینکه حکم صادر در مقام رد دفاع موکل موجه مدلل نیست و به شمارالیه مقتولین مسلحانه حمله نموده اند و نامبرده طبق ماده ۱۸۴ قانون مجازات عمومی معاف از مجازات می باشد وارد نیست زیرا:
    اولاً – در مورد قتل (م) پس از اینکه متهم اسلحه را گرفته دیگر خظری از ناحیه وی متصور نبوده است و در موضوع قتل (ن) طبق مستفاد از گواهی پزشک و محتویات پرونده به نامبرده در حال فرار گلوله اصابت کرده و اسلحه هم همراه نداشته است.
    ثانیاً- اساساً در ابتدای قضیه فرضاً متهم خطری از ناحیه مقتولین نسبت به خود تصور نموده رهایی از خطر به طرق دیگر با توجه به کیفیت واقعه میسر بوده است. از این رو قضیه مشمول ماده مزبور و معافیت از مجازات نمی باشد و چون دادگاه با عنایت به مراتب موجهاً دفاع متهم را رد کرده و با احراز بزهکاری او نسبت به جرائم انتسابی تعیین کیفر نموده و بررسیدگی و دادنامه فرجام خواسته اشکالی به نظر نمی رسد لذا رأی مزبور با اکثریت آرا ابرام می شود.»
    ۲۰- رأی شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور بشماره ۴۴۸ – ۲۵/۱/۱۳۷۱[۱۷۵]
    خلاصه جریان پرونده: بسمه تعالی آقای «ب» فرزند … ۱۹ساله اهل و ساکن … فاقد پیشینه کیفری متهم است به قتل عمدی مرحوم «ج» با کارد و ارتکاب عمل شنیع لواط با «الف» ۱۷ ساله بدین شرح که پرونده چند نفر متهم در رابطه با لواط دارد. مجنی علیه در محضر دادگاه صفحه ۱۳۲ گفته است:« من با همه این متهمین رفیق بودم، شب خانه ما کسی نبود. با آقای «د» در خانه مان نشسته بودیم یکمرتبه دیدم متهم ردیف ۱ از راه پله پشت بام آمد پایین و با چاقو به گردن من گذاشت و گفت باید چنین کنم. مقداری دفاع کردم زورم نرسید بعد بقیه متهمین امدند و به من زور شدند. هرچه مقاومت کردم با چوب به من زدند. بعد متهم فوق الذکر آمد لاپایی کرد و دخول نکرد و بعداً بقیه چنین کردند و متهم فوق الذکر دوباره آمد و عمل را تکرار کرد سپس متهم با مقتول جر وبحث کردند و به همدیگر فحش دادند و دعوا شروع شد.»
    متهم در صفحات ۶۷ و ۷۹ و غیر آن گفته است:« فقط دست آقای «ه» چاقو بود به طرف من حمله کرد و دو ضربه به دست من زد و رفتیم عقب تر مقتول با آجر به سرم زد. چاقو پرت کردم به کتف او زدم و فرار کردم و چاقوی من بزرگ بود وفقط آقای «ه» شکایت دارم.»
    و در جای دیگر گفته است:« با چاقو ریختند روی من و مقتول با سنگ آمد جلو من و با سنگ زد به سر من، دیگر چاره ای نبود من از خودم دفاع کردم» و در صفحه ۶۸ به لواط اعتراف کرده و شهود عینی در صفحات ۱۳و۱۵و۲۴و۶۶و۶۷و۱۲۷و۱۲۹و۱۳۰ درگیری متهم و مقتول و ضربه متهم به مقتول را گواهی کرده اند و از حمله دیگران به متهم سخنی به میان نیاورده اند و شهود دیگر در صفحات ۳۹و۴۰و۱۲۸و۱۳۱ حمله دیگران به متهم را نیز بیان داشته اند.
    طبق گواهی پزشکی علت فوت بریدگی عمیق و وسیع قاعده گردن طرف چپ تشخیص داده شده و براساس شکایت اولیای دم دادسرای عمومی … به موجب کیفر خواست شماره ۲۲۳۸-۵/۸/۷۰ تقاضای تعیین کیفر کرده و دادگاه کیفری یک … طی دادنامه شماره ۵۴۹-۲۷/۱۱/۷۰ با توجه به محتویات پرونده و اینکه متهم مورد هجوم جمعی قرار گرفته و از چند ناحیه مضروب گردیده و هرچه کمک طلبیده و جهت فرار به عقب رفته ولی مسیر نگردیده و جهت دفاع از خود ضربه ای به مقتول زده که او نیز ضربه ای با شیء به سر متهم زده و ضربه متهم جهت دفاع مشروع بوده و توسل به مقامات مسئول ممکن نبود نوشته است» که مورد اعتراض دادیار محترم قرار گرفته مبنی بر اینکه با توجه به اقاریر صریح متهم و دیگر متهمین در خصوص این که مقتول با سنگ یا آجر حمله نموده و متهم صریحاً اقرار نموده که با چاقو به کتف مقتول زده و گفته«من و آقای«ه» چاقو داشته ایم و دیگران چاقو نداشته اند و فقط آقای «ه» به من حمله کرد،نه مقتول» علی هذا به اینکه ایراد جرح و قتل با چاقو در مقابل سنگ یا آجر دفاع مشروع محسوب نمی گردد، لذا حکم صادره را خلاف صریح موازین شرع و قانون دانسته و تقاضای تجدید نظر نموده و دادگاه مزبور به نظر خود باقی مانده و پرونده جهت تجدیدنظر به شعبه ۲۷دیوان عالی کشور ارسال گردیده است.
    هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای … دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر قابلیت تجدید نظر دادنامه شماره ۵۴۹-۲۷/۱۱/۷۰ فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
    «بسمه تعالی. با توجه به محتویات پرونده و امعان نظر در آن اولاً متهم به قتل آقای«ب» در مراحل مختلف تحقیق و بازپرسی دراظهارات خود اضطراب شدید داشته بلکه دچار تناقض گویی شده وگاهی داشتن چاقو و کارد و ایراد ضرب به آن به مقتول را به طور کلی منکر شده (برگ۸) و گاهی همه چیز را قبول داشته و صریحاً اعتراف نموده که « با چاقو زدم به کتف او خورد، قبول دارم» (برگ۴۹) و گاهی هم بعد از مواجهه حضوری با شهود و گواهان (که متهم آنها را دوست و طرفدار خود دانسته) ضمن اعتراف به اینکه « من چاقو داشتم به طرف کتف چپ او پرت کردم …» ولی عمل خود را به عنوان دفاع توصیف و توجیه نموده است (برگ۴۴) ضمن اینکه متهم اعتراف نموده که انگیزه قتل بر سر بچه بازی و لواط در مورد آقای «الف» بوده (برگ۴۴و۴۵و۵۰) و ثانیاً در اینکه قتل آقای«ج» توسط متهم یاد شده انجام گرفته، مورد قبول خود متهم بوده برای دادگاه هم محرز و مسلم است، زیرا با توجه به اضطراب و تناقضگویی هایی که در اظهارات متهم مشاهده می شود یک جا گفته است «آقای «ج» با سنگ آمد جلوی من و به من زد» و گاهی گفته «آقای ج (مقتول) با آجر به سر من زد و من نیز از خودم دفاع کردم» (برگ۴۴) دوست متهم … هم گفته یک مرتبه آقای «ج» درحالی که سنگ در دست داشت به طرف آقای «ب»(متهم) حمله ور شد (برگ۴۳) با در نظر گرفتن انگیزه نزاع و سبق تصمیم متهم و سایر قرائن و اینکه برای متهم اگر قصد درگیری نداشته و به قول خودش« نمی خواسته پرروگری آنها را کم کند.» امکان فرار داشته لذا دفاع با تجاوز خطر متناسب نبوده و دفاع مشروع نخواهد بود و قتل عمدی به نظر می رسد. از این جهت اعتراض دادیار محترم وارد است و با نقض دادنامه فوق الاشعار پرونده در اجرای ماده ۵ قانون تجدید نظر احکام دادگاهها مصوب سال ۶۷ عودت داده می شود.»
    ۲۲- رأی شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور بشماره ۹۸۰ – ۱۴/۹/۱۳۷۱[۱۷۶]
    خلاصه جریان پرونده: طبق کیفرخواست شماره : ۲۲۳۸-۵/۸/۷۰ دادسرای عمومی … ، آقای «ب» فرزند … ۱۹ساله، اهل و ساکن …، فاقد پیشینه محکومیت کیفری، به اتهام قتل عمدی مرحوم «ج» با کارد، تحت پیگرد و بازجویی قرار گرفته و با احراز اتهام انتسابی به نامبرده، پرونده به دادگاه کیفری یک … شعبه ۷ ارجاع شده و دادگاه مزبور، پس از رسیدگی ماهوی، طی دادنامه شماره ۵۴۹-۲۷/۱۱/۷۰ اعلام داشته است:« بنا به جهات معروضه فوق و محتویات پرونده و اظهارات شهود و سایر قرائن و امارات، به نظر می رسد که عمل متهم از موارد دفاع مشروع بوده و در آن موقعیت توسل به مقامات مسئول ممکن نبوده و با توجه به تحمل چند ضربه چاقو و غیره، عمل وی متناسب بوده و دفاع مشروع تلقی می گردد و قابل تعقیب و مجازات نیست» که دادنامه صادره مورد اعتراض دادیار جانشین دادستان واقع شده و اظهار داشته است « نظر به اینکه ایراد جرح و قتل با چاقو در مقابل سنگ یا آجر، دفاع مشروع (یعنی متناسب) محسوب نمی شود، لذا حکم را خلاف صریح موازین شرع و قانون دانسته، به حکم اعتراض و تقاضای تجدید نظر دارم» که متعاقباً پرونده در اجرای ماده ۳قانون تجدیدنظر جهت رسیدگی به اعتراض تجدیدنظرخواه در شعبه ۲۷دیوان عالی کشور مطرح و این شعبه، اعتراض دادیار محترم را وارد دانسته و اعلام داشته است: « دفاع با تجاوز و خطر متناسب نبوده و دفاع مشروع نخواهد بود و قتل موصوف، عمدی به نظر می رسد» و طی دادنامه شماره ۴۴۸-۲۵/۱/۷۱ رأی دادگاهها مصوب سال۶۷ به مرجع مربوط جهت اقدام بایسته، بازگشت داده است که پرونده مجدداً تحت بررسی و تحقیق در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک … قرار گرفته است و دادگاه مرجوع الیه، طی دادنامه شماره: ۳۰۴-۲۶/۶/۷۱ اعلام نموده:« با توجه به اظهارات مطلعین مبنی بر اینکه مرحوم «ج» با آجر یا سنگ بدواً به متهم حمله کرده و متهم نامبرده به اعتقاد دفاع از خود و مهدورالدم بودن مقتول، مرتکب عمل فوق (یعنی قتل) گردیده ولی نظر به عدم تناسب دفاع با چاقو به عمل مقتول و عدم اثبات آن در دادگاه، عمل وی منطبق با صدر تبصره۲ماده ۲۹۵ و بند ب ماده مزبور و ماده ۲۷۹ و بند ب ماده ۳۰۲ و ۳۰۴ قانون مجازات اسلامی» که شعبه هشتم دادگاه کیفری یک … با استناد به مواد مذکوره، قتل را شبه عمد تشخیص داده و لذا متهم موصوف را به پرداخت یک دیه کامله مرد مسلمان در حق شکایت اولیای دم محکوم کرده است که این بار، دادنامه صادره از شعبه هشتم دادگاه کیفری یک … ، مورد اعتراض حکم قصاص متهم گردیده است. متعاقباً دادگاه مزبور ضمن رد اعتراض فرجامخواه و بقاء بر رأی خود، پرونده را در اجرای قانون تجدید نظر به دیوان عالی کشور ارسال کرده و به لحاظ سابقه در این شعبه ارجاع شده است.
    هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده دادنامه شماره : ۳۰۴-۲۶/۶/۷۱ فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهند:
    «بسمه تعالی. با توجه به محتویات پرونده و اینکه دادگاه اخیر در دادنامه فوق الاشاره، نظر این شعبه مبنی بر اینکه عمل متهم آقای «ب» (ایراد ضرب و جرح با کارد یا چاقو به کتف و گردن، منتهی به فوت آقای«ج» دفاع متناسب و مشروع نبوده را تصدیق و قبول کرده، النهایه اینکه عمل مذکور را با صدر تبصره ۲ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی منطبق دانسته، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا به قول خود متهم (در برگ ۴۴) انگیزه نزاع و قتل بر سر بچه بازی و لواط در مورد آقای «الف» بوده که چند شب قبل از درگیری اتفاق افتاده بنابراین مقتول قصد تجاوز فعلی به او یا شخص دیگری را نداشته تا متهم در مقام جلوگیری و رد آن تا حد کشتن او برآمده باشد تا عنوان (اعتقاد مهدورالدم) بر او صدق نماید و با عنایت به اظهارات دیگر متهم ( دربرگهای ۴۳تا۴۵و۶۸و۶۹) که متهم جریان درگیری و قتل را توضیح داده و در آخر می گوید:« چون چاقو خورده بودم، سر جوش بودم و ناشی هستم چنین چاقویی زدم» که در مجموع اعتقاد مهدورالدم معنی و مفهومی ندارد (ضمن اینکه از اظهارات متهم عمل شنیع لواط با عنف و اکراه و ایذاء نسبت به آقای«الف» به طور متعارف علم حاصل است) و اظهارات شهود و مطلعین (در برگهای۶،۷،۱۳،۱۵،۱۷ تا ۲۰،۲۴،۲۷، و خصوصاً ۶۶ و ۱۸۱ تا ۱۸۴) و سایر قرائن و امارات، بخوبی معلوم می گردد که متهم قصد درگیری و زد و خورد را داشته و الا به آسانی می توانست فرار کند و بالجمله احتمال دفاع مشروع متهم و اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول منتفی است و اعتراض پدر مقتول، وارد است. لذا دادنامه شماره: ۳۰۴-۲۶/۶/۷۱ نقض می گردد و پرونده در اجرای ماده ۵ قانون تجدیدنظر، عودت داده می شود.»
    ۲۳- رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور بشماره ۲ – ۶/۲/۱۳۷۹[۱۷۷]
    ۱- مرحلهی تحقیقات نیروی انتظامی: بر اساس گزارش نیروی انتظامی ( ساعت ۲۳ مورخ ۲۱/۶/۱۳۷۱) برابر تماس تلفنی و حسب دستور افسر نگهبان وقت به محل درگیری واقع د ر فیروز آباد عزیمت نموده و با رسیدن ما درگیری خاتمه یافته ولی آثار جرم از قبیل چوب دستی و داس و غیره مشاهده گردیده و طرفین زخمی نیز به بیمارستان امام خمینی منتقل شدند و یکی از آنان به نام عیسی… سن ۵۵ ساله که از ناحیه ی سر دچار شکستگی شده و قبل از رسیدن به بیمارستان فوت نموده است و سه نفر دیگر که فعلا هویت آنان مشخص نیست جهت مداوای بیشتر به بیمارستان بابل انتقال شده اند و چند نفر دیگر نیز در این بیمارستان ( امام خمینی) قسمت اورژانس سر پایی مداوا شدند. با تحقیقات به عمل آمده دو نفر به نامهای عیسی … که فوت نموده است و شخص دیگری به نام حرمت… با هم اختلاف داشتهاند که باعث درگیری قبیلهای شده است و هنوز از چگونگی اختلاف اطلاع دقیقی در دست نیست و جنازه با اجازهی دادستان محترم با تحقیقات بعدی فعلا به سرد خانه ی بابلسرانتقال شده است …) ( صفحهی۳)
    بررسی های بعدی نشان می دهد که اختلاف به واسطهی سرقت گوسفندان عیسی … به وجود آمده که علی الظاهر در این موردآقایان حرمت و نعمت را مورد اتهام قرار داده اند و نهایتا موضوع به تنظیم صورت جلسه مورخ ۲۲/۱۱/۱۳۷۰ منتهی می شود که متن صورت جلسه این گونه نوشته شده است : در مورخه ی۲۲/۱۱/۱۳۷۰ شب سه شنبه جلسهای در منزل علیرضا … اعضای شورای اسلامی و برادر آقا برار … عضو شورای اسلامیبا طرفین دعاوی آقایان عیسی … و ( حرمت… و نعمت… و شید الله…) برقرار گردیده در رابطه با سرقت رفتن گوسفندان عیسی … که آقای عیسی … از دست آقایان داخل پرانتز مشکوک بوده و با بحثو تبادلنظر و نظر خواهی از طرفین دعاوی هیچ گونه نتیجه بخش نبوده و در پایان با همه تلاش موفق به اصلاح طرفین نشدیم و آقای عیسی . . . حاضر به اصلاح وصلح نگردیده و سر سازش نداشت و خواستار شکایت به مرجع بالاتر گردید .
    بانو ماهتابه . . . ( همسر مقتول عیسی . . .) در مورد علت درگیری چنین توضیح داده است : با توجه به کینه ی قبلی در خصوص سرقت گوسفندان اینجانب درگیری ایجاد کرده و هر کسی را که جهت میانجیگری نیز می آمد به باد کتک می گرفتند .) ( صفحه ی ۷ ) نام برده اظهار داشتهکه فقط از عقیل . . . که ساکن نوشهر و علت و مسبب در گیری می باشد شکایت دارم و نیز توضیح می دهد که : ( فرزندم احمد از سر کار ( خرمنکوبی ) ) برگشته که بنده دروازه را باز کردم که فرزندم وارد منزل شود که در همین حال متوجه شدم یک عده افراد با در دست چوب به طرف منزل ما می آمدند که وارد منزل ما شده و همه ی کسانی که در منزل حضور داشتند را مورد ضرب و شتم قراردادندکه بنده بی حال شده از مابقی جریان اطلاع ندارم می پرسند داس و چوب دست چه کسانی بوده است ؟ می گوید : داس در دست عقیل بود ه که سر شوهرم زد و بنده را نیز مجروح کرده است و دست بقیه ی افراد هم چوب و داس بوده است . ) ( صفحه ی ۷ )
    عقیل . . . در بازجویی علت درگیری را بدین نحو توضیح می دهد : ( من از نوشهر جهت دیدن خانواده ام آمدم به منزل پدرم واقع در روستای فیروز آباد و غروب یک ساعت بعد از اذان با دوچرخه به اتفاق فرزند خودم در حال رفتن از منزل برادرم به منزل پدرم بودم که درب منزل آقا عیسی را دیدم ناگهان فرزندش به نام محمود با چوب آمد جلو و به من گفت بایست که من تا دوچرخه را کنترل نمایم و بایستم ناگهان چوب بر پشت من اصابت کرد که در همین موقع دو نفر زن و مرد که همه از اعضایخانواده اش اعم ا ز عیسی و زن و دخترش بودند که من سه الی چهار تا چوب خوردم بچه و دوچرخه را رها کردم که بهمنزل پدرم که حدود ۲۰۰ متر منزل ایشان با منزل پدرم فاصله بود که من داد و فریاد نمودم پدرم آمد و گفتم مرا زدند و بچه را از دست من گرفتند که آن ها پدرم را زدندکه برادرم همت و صمدو احمد و عنایت رفتند که بچه را بگیرند ، درگیری شروع شد و آن ها همدیگر را زدند و آن ها چوب و غیره در جلو منزل داشته اند . ) پرسیده اند در جریان درگیری اولیه که شما مدعی هستید شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و بچه را از شما گرفتن گواه دارید ؟ بله گواه دارم ولی نمی شناسم چون شب بوده است . سوال شده آیا شما با همدیگر اختلافی داشته اید ؟ جواب داده است : بله درگیری در مورد تهمت سرقت گوسفند بوده است که پرونده در این خصوص موجود است . از او سوال شده چرا شما بعد از درگیری اولیهبه پاسگاه مراجعه ننموده و مجددا اقدام به درگیری نموده اید ؟ پاسخ داده است : من قصد گرفتن بچه از دست آن ها را داشتم که فکر می نموده ام و نیامده ام به پاسگاه . سوال شده شما متهمید به ضرب و شتم منجر به فوت عیسی در این خصوص چه می گویید ؟ جواب داده : من خدا را گواه می گیرم که داس نداشتم ولی چوب داشتم و پسرش را مورد ضرب و شتم قرار داده ام و بعد هم متواری شده ام . ( صفحه ی ۱۳ )
    از بانو ماهتابه ( همسر مقتول ) سوال شده است که فرزند عقیل را چه کسی کتک کاری کرده است ؟پاسخ داده کسی وی را نزده است .( صفحه ی ۷ )
    آقای ابراهیم ۲۱ ساله شغل نجار که از بستگان مقتول می باشد در بازجویی پاسگاه چنین بیان داشته : ( در منزل پدر خانم خود به نام محمداسماعیل مهمان بودم متوجه سرو صدا شدم که به محل مراجعه کردم و دیدم که عیسی مورد ضرب وشتم قرارگرفته و کاملا بی حال شده بودکهبنده خواستم وی را کمک کنم که ناگهان توسط عقیل . . . با داس به سرم ضربه وارد کرده است . ) از او سوال شده است که داس و چوب دست چه کسی بوده است ؟ پاسخ داده است : بنده فقط عقیل را دیدم که داس در دست وی بوده که به سرم زده است وبقیه ی افراد ، هم داس داشتند و هم چوب ، سوال شده فرزند عقیل را چه کسی مورد ضرب و شتمقرار داده ؟ جواب می دهد : اصلا اطلاع ندارم .
    صادق ( برادر مقتول ) نیز می گوید : ( بنده از سر کار بهمحل برگشتم که متوجه درگیری شده ام ، ناگهان متوجه شدم که برادرم به نام عیسی روی زمین افتاده و علی نیز کنار او افتاده ، جریان را جویا شدم کهدر این حال آقای عقیل مرا هول داد و روی آن ها انداخته و مرا شدیدا با چوب کتک کاری کرده است . سوال شده است داس و چوب دست چه کسانی بوده ؟ پاسخ می دهد : نمیدانم ولی همگی می گفتند کهعقیل این کار را نکن . سوال شده علت درگیری چه بوده ؟ جواب داده است : سال گذشته عقیل حدود۱۰ راس گوسفند برادرم را سرقت کرده و پرونده به دادسرا ارسال شده و پس از آن پرونده ختم گردید . عقیل . . . پیوسته برادرم را تهدید به قتل می کرده و می گفته نمی گذارم یک سال طول بکشد .)در همین مورد حبیب الله می گوید : ( بنده گوسفندان را جهت چرا به صحرا بردم که پس از مراجعه متوجه سرو صدا شدم که به محل مراجعه کردم مشاهده کردم عمویم به نام عیسی در کناری افتاده که خواستم وی را کمک نمایم که ناگهانضربه ای به سرم اصابت کرده است .)علی بابا . . . نیز ماجرا را این گونه تشریح می کند ( بنده در سر کار خود بودم که به من اطلاع دادند یک عده چوب دار به سمت محل عازم هستند پس از مراجعه به منزل متوجه سرو صدا شدم به محل نزاع مراجعهکردم دیدم که آقای عقیل . . . چوب بلندی در دست داشته و به مردم حمله می کرد که ناگهان یک چوب به سرم اصابت کرده و بی هوش شدم . ) سوالشده است داس و چوب دست چه کسانی بوده است ؟ در پاسخ می گوید : بنده فقط چوب را دیدم که در دست عقیل بوده است . سوال : چه کسانی دم درب آقای عیسی آمدند ؟ جواب : جمعیت زیادی بودند ، به علت تاریکی قادر به شناسایی نبودم . سوال: گواهان خود را معرفی کنید ؟ جواب : به محض رسیدن اینجانب مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و از حال رفتم . )
    در خصوص چگونگی ماجرا از شخصی به نام علی بابا ۷۰ ساله کشاورز به عنوان مطلع تحقیق به عمل آمده ما وقع را اینگونه تعریف می کند :
    ( بنده در درگیری اولیه بین آقایان حضور نداشتم ولی بعد از این که با همدیگر ابتدا درگیر شدند آقای عقیل آمدند به منزل و شروع نمودند به داد و فریاد کردن که با من آقای عیسی درگیر شدهو بچه ام را از من گرفته اند ، خانمش داد و فریاد می کرده ، من دلم سوخت که من گفتم آن ها با من دوست هستند که رفتم به منزل آقای عیسی و گفتم بچه ی آقای عقیل کجاست ؟ بدهید من ببرم و به زن آقای عیسی گفتم ایشان خنده می کرده و می گفت بچه اینجاست و به محمود گفتم علت درگیری شما چه بوده ؟ که او گفت عقیل مرابا چرخ زده و من او را زده ام و او فرار کرده است و در همین موقع خانواده ی عقیل آمدند و گفتند بچه را بدهید و بچه را کشته اند و در همین گیر و دار درگیری شروع شده و آن ها همدیگر را مورد ضرب و شتم قرار داده اند .
    سوال : غیر از شما چه کسانی در محل حاضر بوده اند؟ جواب : من چون چشمم کمتر می بیند و شب بود و چراغ خاموش بوده متوجه نشدم چه کسانی حضور داشته اند . سوال : آیا آقای عیسی را مشاهده نمودید ؟ جواب : من رفتم با زنش ماهتابه و فرزندش محمود صحبت نمودم و اصلا حاج عیسی را ندیدم و حرفش را نشنیدم .)
    در تاریخ ۲۱/۶/۱۳۷۱ از طرف پاسگاه انتظامی فریدون کنار خطاب به دادسرای عمومی وقت شهرستان بابلسر نامه ای بدین شرح ارسال می شود : ( احتراما به استحضار می رساند که بر اساس اطلاع واصله و گزارش مامور نزاع دسته جمعی در روستای فیروز آباد بین آقایان عقیل و عیسی رخ داده که منجر به فوت آقای عیسی گردیده است لذا جسد متوفی در بیمارستان امام خمینی فریدون کنار می باشد مراتب جهت کسب تکلیف و آموزش لازم به عرض می رسد . )از طرف دادسرای عمومی نیز در ذیل مذکور دستوراتی بدین مضمون صادر می شود : ( گزارش ساعت ۴۲/ ۱۰ در منزل به نظر رسیده حسب گزارش باعنایت به اهمیت موضوع حادثه ضمن اعزام مامورین کار آزموده و مجرب بدوا از پزشکی قانونیدعوت ، علت مرگ را مشخص و تعیین نموده و جسد تا اطلاع ثانوی در سرد خانه ی بیمارستان نگهداری گردد . ضمنا ضمن دستگیری عاملین حادثه و قاتل واقدامات و تحقیقات لازم نسبت به شناسایی دقیق قاتل یا قاتلین و عاملین حادثه انجام و متهمین تا اطلاع ثانوی تحت نظر باشند ، ضمنا اقداماتی فراهم آورده شودتا از در گیری بعدی بین بستگان طرفین جلوگیری به عمل آورده و کوچکترین نزاعی که مشاهده بشود جلوگیری به عمل آورده شود . نتیجه در اسرع وقت که نیاز به دستورات و با حضور اینجانب باشد سریعا به اطلاع برسد . ) توضیح مطلب آنکه قسمتی از این دستور به مرور ایام به صورت فرسوده و نا خوانا در آمدهو امضا کننده ی آن نیز مشخص نمی باشد احتمالا دادستان وقت چنین دستوراتی را صادر کرده است :
    گزارش معاینه جسد مرحوم عیسی نیز چنین است : ( جسد متوفی به نام عیسی حدود ۵۵ ساله در معاینه ی سر در ناحیه ی پیشانی ساییدگی پوست به اندازه ی تقریبی ۳ × ۳ سانتی متر و نیز در خلف جمجمهدرناحیه ی چپ بریدگی پوست سر همراه با شکستگی استخوان جمجمه همراه با له شدگی نسج مغز به اندازه ی ۵ سانتی متر دیده می شود که خون به مقدار فراوان از آن خارج و نسج مغز آزرده می باشد و نام برده به علت ضربه ی مغزی و پارگیپوست سر و شکستگی کاسه ی سر و آزردگی مغز و خونریزی مغزی فوت نموده است . حدود تقریبی فوت نام برده ۲۴ ساعت اعلام می شو د . توضیح اینکه این ضربه در نسج مغز به وسیله ی جسم سخت نوک تیز ایجاد شده است . )
    همچنین صورت جلسهی بعدی نیروی انتظامی بدین شرح است : (احتراما ساعت ۱۰/ ۸ صبح روز ۲۲/۶/۱۳۷۱ اینجانب ستوان دوم علی نژاد طبق دستور جهت تحویل پسر بچه ی چهار ساله علیرضا …. به محل روستای فیروز آباد رفته طفل خردسال که فرزند عقیل . . . می باشد به مادرش ناهید صحیح و سالم تحویل داده شد . . . ) و نیز صورت جلسه ای دیگر که به همان تاریخ توسط مامورین تنظیم گردیده چنین است: ( در تاریخ ۲۲ / ۶ / ۱۳۷۱ ساعت ۳۰/۲ جهت بازدید محل درگیری به روستای فیروز آباد و منزل عیسی مراجعه و مشاهده گردیده که روی چهار چوب پنجره و ایوانمنزل. حیاط منزل عیسی خون آلود بوده و آثار خون تامدت شش ساعت بعد از درگیری وجود داشته است.) پاسگاه از طرفین نیز اخذ تعهد نموده که تا ختم رسیدگیبا یکدیگر درگیری ایجاد ننمایند.
    از خانم ناهید . . . ( همسر عقیل ) تحقیق شده چنین توضیح می دهد : ( بنده در منزل بودم کهناگهان شوهرم به نام عقیل . . . به منزل مراجعه کرده و گفت که فرزندم به نام علیرضا را آقای عیسی و خانواده اش گرفته اند و مرا می خواستند کتک کاری نمایند که بنده فرار کردم . بنده به اتفاق شوهر خواهرمو پدر شوهرم به آنجا مراجعه، که فرزندمرا تحویل بگیرند . ضمنا آقای حاجی علی بابا … زود تر از ما جهت تحویل گفتن بچه به منزل آنان رفته که آنان خنده کنان گفته اند فرزند شما اینجاست،در این حال ما به آنها مراجعه که آنها ناگهان دروازه را باز کرده و ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند که درگیری شروعشد . سوال شده برادران شوهرت کی به شما پیوستند ؟ پاسخ داده است: آن ها از سر کار بر می گشتند که درگیری را مشاهده کردند و به کمک ما آمدند.)
    فرمانده ی پاسگاه در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۷۱ گزارش تمامی تحقیقات را به دادسرای عمومی وقت بابلسر ارسال داشته ارجاع نموده و ایشان ذیل گزارش مزبور چنین دستور داده اند : ( با توجه به اعلام نظریه ی پزشکی قانونی و مشخص شدن علت مرگ ، بنابر این چون نیازی به وجود جسد نمی باشد لذا ضمن صدور گواهی دفن ، جسد تحویل بستگان متوفی گردیده، نتیجه ، گزارش گردد)
    ۲- تحقیقات دادسرا : پس از وصول گزارش پاسگاه و دستور آقایان دادیار مبنی بر تحویل جسد بلافاصله تحقیقات مقدماتی دادسرا آغاز می شود . ابتدا از محمد اسماعیل ( باجناق عیسی) بازرسی به عمل آمده و گفته است : دیشب داشتم به خانه ی برادرم در همسایگی عیسی می رفتم مشاهده کردم عدها یکه چوب دست آنها بود وارد حیاط عیسی شدند من هم جلو آمدم زمانی که رسیدم عیسی به زمین افتاده بود و باز او رامی زدند ، من از پشت یک چوب را گرفتم چوب دیگر به دستم وارد شد مشاهده کردم که چوبی که می زد عقیل بود . سوال می شود چه وسیله ای داشتند وکدام شخص با چه وسیله ای ؟ جواب می دهد : وسیلهچوب و داس بوده است از این که چوب و داس دقیقا دست چه کس بوده نمی توانم مشخص کنم . سوال شده اسم آنان را می دانید ؟ جواب داده :عقیل ، صمد، همایون ، احمد . . . بودند . همچنین حرمت و رحمت و عده ای دیگر بودند . سوال : در دست عقیل چه وسیله ای بوده است ؟ جواب : زمانی که من رسیدم و عیسی به زمین افتاده بود عقیل با چوب می زد . )
    ابراهیم یکی از بستگان مقتول نیز می گوید : ( سرو صدا شنیدم آمدم دیدم خانه ی عیسی است عده ای جمع شده اند این پیرمرد که مرده او را کتک می زدند ، من رفتم پیرمرد را بگیرم به سرم زده اند در همان موقع گفتم این شخص که بوده که گفتند عقیل بود من از قبل او را نشناختم . سوال شده چه وسیله ای در دست داشتند ؟ جواب می دهد : د رآن زمان حواس نداشتم که به سرم خورده بود نشان می داد که داس است . )
    علی بابا . . . ( داماد برادر مقتول ) نیز ماجرا را این چنین شرح می دهد :
    ( ساعت ۵/۷که هوا تاریک بود دم در حیاط خودم که به فاصله ی حدود ۱۰۰ متر است ایستاده بودم دیدم چهار نفر که در دستشان چوب و داس است و آن ها را شناختم . عقیل و صمد و احمد و همت . . . بودندبه شتاب از خیابان ر دمی شدند نمی دانستم به کجا می روند آن ها رفتند من همان لحظه داخل اطاق شدم. لحظه ای نگذشت که سرو صدا بلند شد و گفتند کشتند ، بیرون آمدم دیدم که منزل عیسی است، رسیدم دیدم که عیسی . . . داخل حیاط افتاده و روی ز انوی گل ننه است و عقیل و بقیه دم در هستند دست عقیل چوب بلند بود ، من جلو رفتم و گفتم چرا اینکار را می کنید مردم را کشتید رفتم که چوب را از دست عقیل بگیرم که به سر و دندانم زده است . )
    سوال : چهکسی عیسی را کتک زده است ؟ جواب : ( من نمیدانم آن موقع عیسی افتاده بود من آخر همه بودم . )
    بهمن معروف به احمد . . . ( فرزند عیسی ) نیز می گوید : ( . . .منزل که رسیدم دیدم که داخل حیاط ما جمع هستند وارد شدم دیدم که عقیل با داس به سمت پدرم که داخل حیاط بود حمله ور شده به محض اینکهخواستم جلو بروم و به پدرم کمک کنم عقیل به وسیله ی داسم به سر پدرم کوبید که پدرم از پشت به زمین افتاد . . . ) سوال : چه کسانی داس در دست داشتند ؟ ( جواب : سه نفر داس داشتند یکی از آن ها عقیل بود و بقیه چوب داشتنند .)
    صادق . . . ( برادر مقتول ) ما وقع را این گونه بیان می کند : ( من در صحنه ی در گیری ابتدا نبودم سرو صدا شنیدم که می گفتندبزنید ، مشاهده کردم که سر و صدا داخل حیاط برادرم است فورا خودم را رساندم مشاهده کردم که برادرم و همسرش داخل حیاط افتاده اند و عده ای دارند برادرم را کتک کاری می کنند ، روی برادرم افتادم که او را نزنید مرا کتک زدند . سوال : چه کسانی کتک کاری می کردند ؟ جواب : ( عقیل و برادرانش صمدو احمد کتک کاری می کردند و در آن موقع در دست عقیل داس بود هر کس می خواست او را بگیرد با داس جلوی مردم را می گرفت همان موقع با داس یک ضربه به من زده است . )
    آقای رمضانعلی . . . ۲۶ ساله کشاورز به عنوان مطلع موضوع رااینگونه تشریح می کند : ( ساعت حدود ۵/۷ الی ۸ شب بود که . . . از این مسیر رد می شدم مشاهده کردم که داخل حیاط عیسی . . . عده ای با چوب و داس جمع شدهاند که خواستم داخل شوم از سمت در نمی توانستم ولی از سمت دیوار وارد شدم من آن موقع داس را در دست یک نفر دید ه بودم اسم او را نمی دانم ( چون دراصل اهل این محل نیستم ، به نام آن هار ا نمی شناسم ) قدی نسبتا بلند داشت و با سبیل و ریش تیغ کرده ، داس در دست داشت ، آن ها حالتی داشتند که هر کس جلو می رفت آن را می زدند . من دیدم که علی بابا . . . را کتک زدند و انداختن ولی زمانی که عیسی . . . را می زدند من نبودم ، من رسیدم شلوغ بود و او در زمین افتاده بود ، در بغل خود گرفتمآن موقعهر کس اعتراض می کرد کتک می خورد . ) سوال شد همسر عیسی را چه کسی کتک کاری کرده است ؟ جواب می دهد : نمی دانم ولی او می گفت ای عقیل ، خدا بچه ات را صغیر کند آمدی پیرمرد را کشتی و ما را داغون کردی . سوال : آیا افراد قابل رویت و شناسایی بود ند ؟ جواب : چهار الی پنج متری قابل رویت و شناسایی بودند .
    شخص دیگر به نام محمد . . . ۲۳ ساله کشاورز به عنوان گواه می گوید : ( مشاهده کردم که عقیل و همت و احمد و صمد و عنایت . . . دستجمعی عیسی . . . را کتک کاری کردند که در این میان همت و احمد چوب در دست داشتند ، سه نفر دیگر داس در دست آن ها بود ) سوال : آیا مشاهده کردید که اولین و آخرین ضربه را چه کسی به عیسی وارد کرد ؟ جواب : خیر نمی توانم مشخص کنم کسی اولین و آخرین ضربه را وارد کرده است . نام برده اضافه نموده که مشاهده کردم که سهداس بالای سر عیسی . . . رفته و در همان موقع عیسی به زمین افتاد حالا چه کسی با داس ضربه وارد کرده نمی دانم داس در دست عقیل و عنایت و صمد . . . بوده است.
    حبیب الله . . . ۲۴ ساله شغل دام دار نیز توضیح می دهد که : ( مشاهده کردم که عقیل . . . جلوی آن ها داس هم در دست داشت . با فریاد می گوید بزنید به همراهان خو د دستور می داد . در همان موقع با یک ضربه به وسیله ی داس به سر عمویم زد که عمویم به زمین افتاد . )
    محمود . . . ( فرزند عیسی ) ۲۲ ساله شغل دام دار در خصوص ماجرا این گونه سخن می گوید :
    (عقیل ابتدا وارد ( حیاط ) شد به محض وارد شدن با داس پدرم را زد و بهزمین انداخت دیگران با چوب می زدند بعد عقیل با داسی که دردست داشت وارد خانه شد مادرم را کتک کاری و از داخل اطاق به بیرون حیاط کشید . . . ) ، همچنین او می گوید داس را در دست عقیل دیدم بقیه چوب داشتند که عقیل با داس به پدرم زد و مادرم را کتک کاری کرده است .
    حاج علی بابا . .. . مجددا در ادامه ی تحقیقات چنین بیان می کند : ( . . .من به قصد آوردن بچه به خانه عیسی . . . آمدم که عیسی . . . پسرش محمود دم در آمدند . به زن عیسی گفتم بچه خانه ی شماست گفت بله ، گفتم بیاورید ببرم ، می گفتند که بچه خانه است . تکرار می کردم که مادر ش ناراحت است بیاورید ، فقط می گفتند فقط می گفتند در خانه است از اینکه بگویند نمی آورم چیزی نگفتند و نشنیدم ، مدتی ایستادم یک لحظه عده ای نمی دانم چند نفر بودند از دروازه ی عیسی وارد حیاط شدند در حیاط باز بود ولی داخل حیاط تاریک بود ناگهان صدای چوب و چماق آمد من در بیرون حیاط بودم چشم من هم دید کافی ندارد ندیدم که افراد چه کسانی بودند . . . ) و اضافه کرده است که من اصلا عیسی را ندیده ام و صدای او را نشنیدم اصلا فکر نمی کردم که در خانهباشد من فقط همسرش و پسرش محمود را دیدم که از محمود سوال کردم که اختلا ف شما با عقیل چیست ؟ گفت که عقیل با چرخ مرا زده و من دو تا او را زدم او چر خ و بچه اش را گذاشت و رفت . سوال شده : آیا خانواده ی عقیل اطلاع داشتند که شما برای آوردن بچه به خانه ی عیسی آمده اید ؟جواب داده است : خیرآن ها نمی دانستند ، زن عقیل زیاد ناراحتی می کرد پیش خود گفتم که بروم بچه را بیاورم سر و صدای زن عقیل زیاد بود اگر هم چیزی به زبان گفته باشم چیزی نمی شنید ولی بچه ها مرا دیدند که از خانه ام می آمدم .
    در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۷۱ آقای دادیار وقت دادسرا د رمعیت مامورین ابتدا به بیمارستان مراجعه نموده و با مشاهده ی جسد آثار ضرب و جرح وارده را این گونه توصیف می کند ? آثار خراشیدگی حدود سه سانتی متر خون آلود و پارگی پس سری سمت چپ به طول حدود چهار سانتی متر که اطراف آن خون آلود است مشاهده می گردد و همچنین آثار ساییدگی در آرنج دست چپ و دنده های پشت سمت چپ و کبودی در پشت مشخص است ، صورت آغشته به خون است . . . ) همچنین آقای دادیار به فیروز آباد رفته از منزل مرحوم عیسی معاینه ی محلی به عمل آورد ودر برگه های جداگانه از مطلعینمحلی تحقیق کرده است . ایشان وضعیت منزل مقتول را چنین وصف می کند : ( به منزل مقتول محل حادثه وارد ، کروکی به شرح برگ جداگانه ترسیم که حسب اظهار حاضرین حادثه ،داخل حیاط مقتول حدود چهار الی پنج متر در حیاط واقع شده ، چون پوشیده از ماسه می باشد ، بر اثر تردد آثار لکه ی خون مشاهده نگردیده ولی در خانه ی مسکونی مقتول که به فاصله ی سی متر از در حیاط واقع شده روی چهار چوب پنجره در چند نقطه لکه ی خون و همچنین روی تراس و دیوار تراس و همچنین به فاصله ی حدود سه الی چهار متری پای ساختمان مذکور در چند نقطه لکه های خون مشاهده می گردد که به حسب اظهار حاضرین ، مقتول در داخل حیاط در نقطه ای که در کروکی با خط قرمز مشخص است توسط قاتل یا قاتلین رسیده است و آثار خون موجود در سمت خانه و تراس متعلق به همسر مقتول است که به وسیله ی ضارب مضروب شده است.)
    در همین تاریخ (۲۲/۶/۱۳۷۱) از طرف پزشکی قانونی بابلسر جواز دفن مقتول صادر شده است.)
    ضمنا آقای دادیار دستور تکمیل تحقیقات را به پاسگاه داده که مجددا شروع به تحقیقات نموده است .
    صمد . . . ۲۷ ساله کشاورز می گوید : ( برادرمعقیل موقع اذان مغرب با دوچرخه رفت منزل حسین کریمی و بچه اش را سوار کرد و داشت می برد منزل پدرم ، خانواده یآقای عیسی سر راه جلوی وی راگرفتند و او را مورد کتک کاری قرار دادند و بچه اش را از او گرفتند و نام برده به منزل پدرم رفت و خبر داد ، همسر عقیل با شنیدن این خبر ناراحت شد و شروع بهگریه نمود ، همسایه ها بیرون آمدند ، حاج علی بابا گفت : شما گریه نکنید بچه را می آورم ، رفت دم درب منزل عیسی زن و بچه ی او دم در ایستاده بودند و با خنده گفتند : بچه د رمنزلمان می باشد و بچه را نیاوردند و محمود و احمد و عیسی و حبیب . . . و علی بابا شروع کردند ما را کتک کاری کردند .) گواهیهای پزشکی مجروحین حادثه که عبارتند از : ماهتابه ، حبیب الله ، ابراهیم ، احمد ، علی بابا، محمد و علی نیز ضمیمه شده است .
    د ربازجویی که از عقیل ۲۶ ساله به عمل آمده است نام برده می گوید : محمود با چوب جلوی مرا گرفته و با چوب به پشتم زده که دوچرخه و بچه ام را جا گذاشتم و فرار نمودم ، پدرم به نام حرمت الله و برادرانم و پسر عمویم و عمویم به اتفاق خودم به طرف منزل عیسی حرکت کردیم که درگیری پیش آمد.)

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    پایان نامه حقوق

    موضوعات: بدون موضوع
    [دوشنبه 1399-12-18] [ 01:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عوامل جامعه شناختی مؤثر بر نظام اخلاقی نخبگان علمی- قسمت ۶ ...

    اخلاق، در جهان اجتماعی دینی، «بودِ» افراد در برابر «نمودِ» آنهاست. در چنین جهانی که متکی به «بود»هاست و به شدت آن را تشویق و ترویج میکند دسترسی به نظام اخلاقی افراد دشوار است. اشعار معروف «به اندازه بود باید نمود» یا «مُشک آن است که ببوید» و … دلالت بر همین امر دارد. در جهان تجدد نیز که جهان «نمود»هاست، اخلاق به زندگی خصوصی افراد واگذار شده و پرسش از آن، کم اهمیت و البته نوعی مزاحمت برای افراد یا فضولی در زندگی خصوصی آنها محسوب میشود. بنابراین روش ها و تکنیکهای لازم برای دسترسی روشمند به اخلاق در مقایسه با سایر پدیده های انسانیـ اجتماعی بسیار نارس و نابالغ ماندهاند.«به نظر میرسد نیتسنجی و انگیزهشناسی برای کشف عنصر دگردوستی و خیرخواهی در عمل فرد، با تمام دشواریهایش تنها طریق سنجش بعد اخلاقی است»(شجاعیزند، ۱۳۸۴ :۶۰)
    اخلاق پدیدهای است که سطوح متفاوتی دارد: سطوح حقیقی، آرمانی و واقعی. به همین دلیل از مناظر مختلفی قابل مطالعه است ولی ضروری است که در هر مطالعهای از اخلاق، ارتباط این سطوح مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شد متناسب با این سطوح، روش های رئالیستی، پدیدارشناختی و تجربی مطمح نظر باشند. وقتی از روششناسی پژوهش سخن میرود عمدتاً دو نوعِ «روششناسیبنیادی» و «روششناسیکاربردی» مورد نظرند. وجه تمایز این دو این است که روششناسی بنیادی پیش از پیدایش نظریه و روششناسی کاربردی پس از پیدایش نظریه نمودار میشود. به عبارت دیگر، نظریه، فرزندِ روششناسی بنیادی و مادرِ روششناسی کاربردی است. در پژوهشهای تجربی، منظور از روش، روششناسی کاربردی، یا همان روش جمعآوری داده های تجربی برای داوری دعاوی نظری است. در سطح تجربی و جمعآوری داده ها دو ملاک عمده وجود دارد: «پهنانگری» و «ژرفانگری» که هر پژوهش تجربی تلاش میکند حتیالامکان، این دو معیار را تأمین کند ولی بنا به اهداف خود، عمدتاً یکی را اصل و دیگری را فرع میگیرد. شاید چنین به نظر برسد که دشواری دستیابی به اخلاق اقتضا میکند که ژرفانگری ترجیح داده شود ولی بر خلاف ظاهر، ماهیت اخلاق به گونهای است که در روش های کیفی و ژرفایی نیز بسیاری از دشواریها همچنان باقی میمانند ضمن اینکه مزیت تعمیم داده ها نیز از دست میرود. در پژوهش حاضر تلاش شد با توجه به اهداف، مزیت تعمیم داده ها حفظ شود و برای دستیابی ژرفایی به موضوع، حتیالامکان چارهاندیشی شود. علاوه بر این پیشینۀ مطالعاتی داخلی و خارجی موضوع و همچنین اقتضائات عملی از جمله ویژگی پاسخگویان نیز مزید بر علت شد تا روش پیمایش برای داوری دعاوی نظری پژوهش انتخاب شود.
    روش پیمایش با دو هدف توصیف و تبیین به کار میرود. در سطح توصیف، ارائۀ تصویری از جامعه آماری براساس متغیرهای تحقیق یعنی نوع نظام اخلاقی، پایبندی اخلاقی، تجربه زیستۀ خانوادگی و تجربه زیستۀ علمی ـ دانشگاهی را پی میگیریم و در سطح تبیین نیز روابط بین متغیرهای مستقل به ویژه تجربۀ خانوادگی و تجربۀ علمی و متغیر وابسته یعنی نوع نظام اخلاقی را آزمون میکنیم. در تشریح کاربرد این روش باید برای چهار پرسش زیر تعیین تکلیف کنیم:
    چه مفاهیم و متغیرهایی سنجیده میشود؟
    این مفاهیم و متغیرها چگونه سنجیده میشوند؟
    شواهد تجربی و داده ها از کجا و چگونه جمعآوری میشوند؟
    داده های به دست آمده چگونه تحلیل میشوند و به سطح نظری بر میگردند؟

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    ۳-۱- موضوع و چگونگی سنجش

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      معیارهای تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران ...

    تحدید آزادی بیان :

    آزادی بیان یکی از مهمترین و با ارزش ترین حقوق و خواسته های جامعه اسلامی ایران است . علی رغم گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق ابعاد وسیعی از این موهبت الهی در سطوح مختلف جامعه و نمایان بودن مظاهر گوناگون آن ، به نظر می رسد این واژه از جهات متعددی دچار ابهام بوده و موجبات برداشت های نادرست و متضاد و حتی کاربردهای منافی با فلسفه و ضرورت آن را ، فراهم نموده است . موضوعی که در صورت عدم توجه کافی می تواند آفات متعددی برای منافع و مصالح جامعه اسلامی به دنبال داشته و تحقق همه جانبه استراتژی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» , به عنوان یکی از ضرورت های کنونی را با مخاطره رو برو سازد . از این رو توجه جدی به شناخت صحیح آزادی بیان , مبانی و محدودهای آن از اهمیت به سزائی برخوردار است .

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    فصل چهارم

    تحدیدآزادی بیان

    ۴-۱- مفهوم لغوی تحدید:

    جمع حدود، حد و مرز، نهایت، انتها، غایت چیزی.

    ۴-۲- مفهوم اصطلاحی تحدید:

    حد و مرز چیز ی را معین و مشخص کردن.

    ۴-۳- ماهیت تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و اسلام

    اکثراختلاف نظرات درموردمحدودیت های آزادی بیان حول وحوش موضوعاتی مثل محدوده آزادی بیان چیست؟بیان انسان چگونه بایدباشد؟چه بیانی ممکن است ،محدودیت ایجادکند؟

    از دیدگاه دانشمندان اسلامی آزادی بیان همراه با توصیه ها وسفارش هایی است.

    در اندیشه­ی سیاسی امام خمینی(ره )، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیه­ افراد، گروه­ها و احزاب سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد. در سخنی از ایشان، در جمهوری اسلامی، اقلیت­های مذهبی و حتی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند. آن چه محدوده و قلمرو آزادی بیان را معین می کند همان به خطر نیفتادن مصالح ملت است . امام در پاسخ به این سؤال که: در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر می کنید باید محدو دیت هایی قائل شد یا نه؟

    می فرمایند: اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد. و در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کنید که گروه­های چپ و مارکسیست آزادی فعالیت خواهند داشت؟ می­فرمایند: اگر مضر به حال ملت باشند جلوگیری می شوند، اگر نباشند و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همه­ی مردم آزادند مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد. از دیدگاه امام مطبوعات می توانند با طرح نظرات افراد و گروه­ها، به تقویت نظام همت گمارند، چرا که امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمی رسند. لسان مطبوعات باید لسان نصیحت، لسان انتقاد باشد. مرز آزادی مطبوعات تضعیف جمهوری اسلامی، توطئه علیه انقلاب و انتقام است. توجه به اهمیت رعایت مصالح مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی، در گفتار و نوشتار امام راحل، جلوه ای خاص دارد، آن جا که در باب آزادی قلم و مطبوعات می­فرمایند: آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است بنویسد وبر خلاف انقلابی که مردم خون پایش داده­اند، بنویسد. چنین آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضد انقلاب بکند… ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی یعنی چه؛و همچنین آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزاد می­باشد لکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمی­دهند.

    رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر می­فرمایند: روزنامه­ها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشند، بلکه باید صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند، انتقادها باید باشد زیرا تا جامعه انتقاد نشود اصلاح نمی­ شود. در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزادی فساد کاری و توطئه نیست.

    مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام و مردم باشند. آزادی­ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی است که می تواند به بهترین وجه تأمین شود.

    هر ملتی در حدود قانون، آزادی دارد، نمی­تواند فردی به اسم آزادی بیان، قانون شکنی کند یا به دیگران ناسزا بگوید یا کتک بزند یا قلم بردارد و هر چه دلش می­خواهد ولو بر ضد اسلام وضد قانون باشد بنویسد.

    در چهارچوب نهضت انقلاب اسلامی، همه­ی مردم آزادند، کسانی که حرف دارند از هرفرقه یا گروهی حرفشان را بزنند اما نه حرف­هایی که هدفشان توطئه، شکست ملت و نهضت انقلاب اسلامی باشد، آزادی در حدود قانون درست است.

    اسلام مخالف فساد است و با هر نوع آزادی بیانی که موجبات فساد و تباهی را به وجود می آورد جلوگیری کرده و مبارزه می کند. غربی ها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند.

    پس معنای آزادی بیان این نیست که هر فردی بر خلاف قوانین ملت، هر چه دلش خواست بگوید.

    از منظر حضرت امام(ره)، مهم ترین قیود آزادی بیان عبارت است از:

    1. آزادی تا مرز فساد:

    یعنی، آن جا که از آزادی فساد خیزد، دایره­ی آن محدود به حدی می­ شود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود.

    ۲-آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری و مصالح جامعه؛

    ۳-آزادی تا مرز اضرار مردم؛

    ۴-آزادی تا مرز توطئه برضد نظام اسلامی.

    استاد شهید مطهری ارزش و جایگاه ویژه­ای برای آزادی بیان قائل است تا آنجا که می­فرماید: من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهیم که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده­ی دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه­ صریح و روشن با آنها. انسان باید آزاد باشد به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت، امنیت و آزادی.

    از این رو، در بیان آزادی می گوید: آزادی نبود مانع ا ست. انسان های آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و کمالشان است مبارزه کنند انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و تکاملشان است مبارزه می کنند انسان­هایی هستند که تن به وجود مانع نمی­دهند بنابراین، کسی که به عنوان آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش می کنند، مخالف آزادی است.

    کسی که در راه نابودی ارزش­های اجتماعی به تکاپو پردازد، گرچه آزادی را یدک بکشد، طرفدار آزادی نیست. کسی که فحشا و زشتی ها را گسترش دهد، با آزادی میانه­ای ندارد، چون این تلاش­ها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست.

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    از این منظر آزادی تکامل آفرین دارای ویژگی هایی نظیر؛

    ۱-آزادی انسان از اسارت طبیعت

    ۲-آزادی انسانیت انسان از جنبه­ حیوانیت

    ۳-آزاد بودن انسان از محکومیت انسان­های دیگر می باشد.

    بر این اساس ا ستاد درباره ی محدوده آزادی بیان بر دو موضوع تأکید دارند :

    ۱-آزادی باید در مسیر تکامل باشد .

    ۲-آزادی بیان به معنای عام به دور از فریب و گمراهی باشد.

    از منظر وی رأی به آزادی فکر بدون آزادی بیان، سخنی نا صواب و ناپخته است. به همین دلیل ایشان پس از تبیین آزادی فکر به تبیین آزادی بیان و مطبوعات پرداخته و حدود آن را مشخص می­نماید اما مسأله آزادی فکر به مسأله آزادی بیان نیز می انجامد. تجربه­های گذشته نشان داده که هر وقت جامعه از آزادی فکری (و لو از روی سوء نیت) برخوردار بوده، در نهایت به سود ا سلام تمام شده ا ست. اگر در جامعه­ ما، محیط آزاد برخورد آرا و نظریات پدید آید که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف خود را مطرح کنند و ما هم بتوانیم حرف خود را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه­ سالمی است که اسلام رشد می کند. من مکرر گفته ام که هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه تنها متأثر نمی شوم که خوشحال هم می شوم؛ زیرا کار این ها باعث می­ شود چهره­ی اسلام بیشتر نمایان شود. در سال­های اخیر، توده­ای­ها و….علیه اسلام سخنانی گفتند، واقعا به طور غیر مستقیم به اسلام خدمت کردند؛ زیرا مسائلی که سال­ها در اثر عدم اعتراض و تشکیک در پرده ابهام قرار گرفته بود، دوباره مطرح شد و علما به آشکار ساختن حقایق پرداختند. یک دین زنده هرگز از این حرف ها بیمی ندارد… البته باید توجه کرد که برخورد آرا و عقاید، غیر از اغفال است. اغفال یعنی کاری توأم با دروغ و تبلیغات نادرست. بر همین مبنا است که خرید و فروش کتب ضلال در اسلام تحریم شده است؛ یعنی کتاب­های ضد دین و ضد اسلام دو دسته اند: برخی بر یک منطق و تفکر خاص استوارند، یعنی واقعا کسی طرز تفکر خود را عرضه می­ کند که در اینجا محل آزادی بیان است و مبارزه با این­ها باید در قالب ارشاد و هدایت و عرضه­ی منطق صحیح باشد. اما گاه مسأله­ دروغ و اغفال در میان است؛ مثلا اگر کسی آیه­ای یا مطلبی تاریخی را به صورت تحریف شده در کتابش آورد تا نتایج دلخواهش را بگیرد، آیا ممانعت از نشر این کتاب، ممانعت از آزادی بیان است؟ آزادی ابراز نظر عقیده یعنی آنچه واقعا بدان معتقد است، بکوید نه این که به این نام دروغگویی کند و مثلا زیر پوشش اسلام، افکار مارکسیستی را تبلیغ و مردم را اغوا کند. من به دانشکده­ی الهیات گفته ام که باید یک کرسی به مار کسیسم اختصاص دهید؛ اما نه این که استادی مسلمان، آن را تدریس کند و با حقه­بازی، مارکسیسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نماید؛ بلکه استادی که خودش واقعا مارکسیست است باید بیاید. ما هم منطق خودمان را عرضه می کنیم و هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد؛ اما این که اگر کسی به نام آزادی بیان، افکار ضد دین را در پوشش اسلام عرضه کنند، ممنوع است.

    استاد در بحث از آزادی بیان و قلم ، به حد و مرزهای آن اشاره می­ کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان می آورد: کتاب هایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این
    کتاب­ها، گاه با اسلام ناسازگاری هایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقی و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادی و در جهت راهنمایی است. اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهای غیر واقعی بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازنند و…. اینجاست که مرزی روشن برای آزادی جلوه می کند و آزادی بیان محدود می­گردد: حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرف­های خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده ایم؟ حرف ما این است که دروغ و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده، آزادی دروغ در میان مردم رایج بشود.

    و البته این موضوع منحصر در کتب نیست؛ بلکه همان طور که کتب ضلال هست، نطق و خطا به و فیلم ضلال هم هست که همگی مانند غذای مسموم می باشند و مقیاس ضلالتش از اثر و نتیجه ای که عاید روح بشر می شود. معلوم می گردد و هم خود افراد موظفند غذای روح خود راکنترل کنند و هم مسؤلین اجتماع از آن نظر که مدیر و مسؤل جامعه­اند، وظیفه دارند مراقب اغذیه­ی روحی اجتماع باشند. به عنوان آزادی از این گونه عقیده ها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشه هایی، سبب جمود و رکود اجتماعی می شود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی باز می دارد.

    بر این اساس شهید مطهر ی(ره) ضمن تأکید بر ضرورت آزادی بیان در جامعه معتقد است:

    ۱-آزادی بیان باید در مسیر هدایت، رشد و تکامل فرد و جامعه باشد.

    ۲-ترویج فساد، فحشا، رذایل اخلاقی و نابودی ارزش های اجتماعی مخالف آزادی بیان است .

    ۳-آزادی بیان و تضارب آرا و عقاید، غیر از اغفال، تحریف، بهتان، خیانت و دروغ که به گمراهی و ضلالت منتهی می شوند است.

    ۴-بیان کننده باید در بیان مطالب خویش صداقت داشته باشد.

    ۵-طرح نظرات مخالفین در مراکز علمی و تخصصی در راستای آزادی بیان و تکامل جامعه می شود.

    ۶- در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسؤلین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.

    علامه محمد تقی جعفری معتقد است: آزادی بیان در دیدگاه اسلام همراه با سفارش­ها و توصیه هایی است که از آن کشف می شود هر آزادی بیانی که به ضرر مادی یا معنوی انسانی مورد بهره برداری قرار گیرد، آزادی نا معقول خواهد بود. فاجعه این است که از آن هنگام که آزادی مطلق بیان در جوامع تجویز شد، هر کس هر چه به ذهنش آمد، آن را از راه زبان و قلم و بیان بیرون ریخت، درست است که در میان امور بیان شده حقایقی نیز وجود داشت، ولی آن قدر مطالبی احمقانه و خود محورانه بیرون آمد و به مغزهای سراسر دنیا سرازیر شد که رنگ اکثریت قریب به اتفاق، حقایی انسانی و اصول ارزشی ناشی از هستی شناسی مات شد.

    ایشان در پاسخ به این پرسش که آیا با تکیه بر اصل آزادی بیان می توان هر چیزی را به هر شکلی بیان کرد، می گوید: فقط در دو صورت می توان قائل به آزادی مطلق شد؛ اول آن جا که همه­ی افراد جامعه در حد افرادی چون ملا صدرا، مولوی، ابن سینا و… باشند که قدرت تشخیص کافی را در اختیار دارند و دوم این که، هر گوینده­ای همه­ی افراد جامعه را همانند خانواده­ی خود تلقی کند. اگر اعتلای فکری بشر به حدی رسیده بود که هم بیان کننده غیر از حق و واقعیت را ابراز نمی کرد و هم شنونده و مطالعه کننده و تحقیق کننده در آن بیان، از اطلاعات کافی و فکری نافذ برخوردار بود، هیچ مشکلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نمی داشت ولی آیا این واقعیت چنین است؟

    آیا بیان کنندگان و شنوندگان و مطالعه کنندگان در جوامع مشرق زمین همگی در علم و فلسفه ابوریحان بیرونی و فارابی و ابن سینا و در معارف اسلامی محمد مهدی نراقی و شیخ مرتضی انصاری هستند؟ که هر چه بیان کنند روی محاسبه­ی دقیق و معرفت باشد.

    آیا می توان از آزادی مطلق بیان بدون هیچ قید و شرطی دفاع نمود و آن را برای هر کسی و در هر محیط و شرایطی تجویز کرد؟ آری، می­توان ولی یک شرط دارد و آن این که صاحبان این نظریه ها نخست قهوه خانه ها و سینماها و میکده­ها و قمار خانه­ها و همه­ی اماکن عمومی و خصوصی از کود کستان ها و دبستان ها و خیابان ها و هر یک از خانه های شخصی مردم را دانشکده ها و آکاد می هایی تلقی کنند که در حدود شش میلیارد عضو به نام بشر را در خود جای داده است، سپس هر چه به ذهنشان خطور می کند، بگویند.

    علامه جعفری ضمن پذیرش آزادی بیان ، محدوده هایی منطقی همچون توجه به

    ۱-آثار و پیامد های آزادی بیان در هدایت و تکامل انسان

    ۲-شرایط و توانایی های علمی بیان کننده و مخاطب، را ضروری می داند.

    مقام معظم رهبری (مدظله العالی) می فرمایند: همین آزادی اجتماعی که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فرآورده ­های ارزشمند معنوی یا مادی یک ملت به کار گرفته شود مضر است ارزش ها و حقایق ثابت مسلم، این آزادی را محدود می کند.

    در اسلام به آزادی بیان اهتمام جدی و بهای فراوانی داده شده است. هر فردی آزاد است هر چیزی که فکر می کند بیان کند مگر آنکه مخالف مبانی و مقدسات باشد.

    اگر آزادی بیان به ضرر مادی یا معنوی انسان باشد، آن آزادی نامعقول است.

    از دیدگاه قرآن کریم نمی­توان هر غذایی را به جامعه تزریق کرد زیرا پیامدهای شومی در دنیا و آخرت دارد.

    ۰(إنً الذَّین یحبونً أن تشیع الفاحشه فی الذَّین آمنوا

    لهم عذاب الیم فی­الدُّنیا و الآخره)

    کسانی که دوست دارند شیوع یا بد زشتی­ها در میان مردم باایمان عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.

    این آیه دلالت می­ کند بر این­ که روا­ج فساد و فحشا به هر شکلی در جامعه ممنوع است.

    در مجامع علمی، تنها محدودیت آزادی ابراز عقیده، ضوابط علمی است و هیچ منع دینی ندارد. به این معنا که ابراز عقیده غیر اسلامی و نقدآرای اسلامی در مجامع علمی و درحضور عا لمان دین آزاد است که این آزادی ابراز عقیده در مجامع علمی حاکی از قوت، متانت و استحکام اندیشه­ی اسلامی در مواجهه با دیگر آرا و اندیشه­ها است. بر این اساس اگر کسی به مسایل اسلامی انتقاد دارد یا احساس می­ کند که بعضی مسایل اسلامی، امروزه جواب گوی عصر ونسل فعلی جامعه نیست. آزادی بیان اقتضا می­ کند که مسایل را نقادانه و با دلیل و برهان در جمع کارشناسان اسلامی و حوزه ­های علمیه طرح نماید. به عنوان مثال اگر کسی به مسایل پزشکی انتقاد، داشت و حتی تزجدیدی برای ارائه دارد، جای طرح آن در دانشگاه­های علوم پزشکی در جمع کارشناسان همان رشته می باشد.

    در مجامع عمومی، ابراز عقیده با دو قید باید رعایت شود.

    ا لف- عدم ترویج، تبلیغ و اشاعه­ی آراء منافی اسلام.

    ب- عدم تمسخر و تحریف آراء اسلامی.

    اما گاهی مشاهده می شود برخی افراد نا آگاه یا با اغراضی خاص مسایلی را که فهم و ارزیابی آنها نیازمند تخصص و کارشناسی است، یا اینکه با منافع و امنیت ملی و مصالح عمومی جامعه مرتبط بوده و قابل انتشار نمی باشد، را در مجامع عمومی بیان می کنند، این خود سوء استفاده از آزادی بیان است که با فلسفه و روح آن در تضاد می باشد.

    آزادی بیان در حقیقت زیر مجموعه­ی آزادی اجتماعی و سیاسی است. این آزادی در اسلام ارزش­ها و مبانی خاصی دارد که ساختار آن را روشن می­سازد. ابراز عقاید (نه منافی) اسلام، بدون تبلیغ، تمسخر و تحریف، با رعایت ضوابط در جامعه اسلامی آزاد است، به عنوان مثال اهل کتاب همواره در ابراز عقاید خود، در جوامع اسلامی آزاد بوده ­اند .

    از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است؛ آزادی فکر وبیان هم یکی از ارزش های انقلاب بود. مردم می خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی بیان و آزادی تصمیم ­گیری هم نبود.

    مردم این را نمی خواستند که این آزادی­ها باشد. آزادی باید به شکل منطقی وصحیح در جامعه تأمین شود ؛ همان آزادی که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد ؛ نه آزادی به شکل افراطی ، تقلیدی ومن درآوردی… ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما آزادی و تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه دار و دارای مبنای دینی است.

    مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در زمینه مرزهای آزاد می فرمایند: در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد. در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد. البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادی­اش محدود می شوداین منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد. اگر کسی عقیده ی گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی می­گوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسان­های مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه ای در قبال او ندارد، در جامعه­ مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیه­ی ادیان گوناگون هستند الان در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم که قدرت دفاع ندارند اتفاق بیفتد و بخواهد آنها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود می شود. از نظر اسلام این گونه است یا مثلا بخواهند اشاعه­ی فساد کنند، بخواهند فساد سیاسی، فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردند البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است در صدی ده در جوان تنبل اثر کند.

    نمی­ شود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسان ها را از تحصیل باز دارند. آزادی در دروغگویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست. در اسلام مبانی و ارزش­های مسلم و ثابتی وجود دارد که ساختار آزادی را مشخص می کند.

    رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از پژو هشگران و دانش آموختگان حوزه علمیه می فرمایند:

    آن گاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان هرج و مرج و دیکتاتوری را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدیدآغاز شده است. آری، نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و امری تشریفاتی، تبدیل کرد چناچه نباید به جای مناظره، به جدال، گرفتار آمد و به جای آزادی، به دام هتاکی و مسؤلیت گریزی لغزید. آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده­ی دینی در این جامعه است و کلید جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی در کلیه­ علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت ادب استفاده از آزادی یک مطالبه­ی اسلامی است و آزادی تفکر و قلم و بیان نه یک شعار تبلیغاتی است بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است و من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب (سکوت و جمود) با گرداب (هرزه گویی و کفر گویی) طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دوباید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم فرهنگ خفقان و سر جنبانیدن و جمود و هم فرهنگ آزادی بی مهار و خود خواهانه­ی غربی را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و عقلانیت وتعادل و انصاف، سکه­ی رایج شود تا همه­ی اندیشه­ها در همه­ی حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و زاد و ولد فرهنگی که به تعبیر روایات پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان(علیهم السلام)، محصول (تضارب آرا و عقول) است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه ورزان گردد. به ویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدن های دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، نا ممکن است. اما متأسفانه گروهی به دنبال سیاست زدگی و گروهی به دنبال سیاست زدایی، دائما تبدیل فضای کشور را به سکوت مرداب گونه با تلاطم گرداب وار، می­خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیر گذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همه­ی فرصت را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری­های منحط و غلط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضایی، هیچ فکری تولید و حرف تازه­ای گفته نمی­ شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقب گرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده­اید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتکوی آزاد باحمایت حکومت اسلامی و هدایت علما و صاحب نظران، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.

    از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملا طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد اشکال ندارد، به شرط آن که نحوه مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله سیاسی در فضای آرام و با دید علمی، امری کاملا ضروری است .

    ضدیت با نظم و جهت گیری آنار شیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صد در صد مخالف لوازم و ضروریات محیط های علمی است.

    حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم برخورداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی، وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرف­ها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است به صورت اغوا گرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی­توان این کار، را آزادی بیان نامید.

    ۴-۴- ماهیت تحدید آزادی بیان در غرب:

    در غرب نیز عالمان غربی در مواردی آزادی بیان را محدود کردند.

    اندیشمندان غربی درباره حدود و قلمرو آزادی بیان بر دو دسته­اند:

    ۱-آزادی مطلق:

    عده­ای بر این عقیده­اند که آزادی بیان، مطلق و بدون قید و شرط است. به نظر آنان ضررهای ناشی از محدودیت آزادی بیان، به مراتب بیشتر از مفسده­ای است که در آزادی کامل بیان وجود دارد و چون بشر آزاد آفریده شده، پس در عرصه­ سیاست هم آزاد مطلق است.

    از دیدگاه اسپینوزا: او در، رساله­ی مذهبی سیاسی خود می­گوید: شهروندان می­توانند حق داوری کردن و بیان آشکار داوری های خود را به شر ط آنکه معارض با صلح نباشد حفظ کنند.

    از دیدگاه روسو متفکر فرانسوی:او معتقد است همه­ی افراد بشر مساوی آفریده شده ­اند فردی که از آزادی صرف نظر کند از مقام آدمیت از حقوق و حتی از وظایف بشری صرف نظر نموده و هیچ چیزی نمی­تواند این خسارت را جبران نماید.

    طبیعت انسان را خوشبخت به وجود آورده ولی جامعه او را بدبخت و بیچاره نموده است. او طرفدار آزادی مطلق است. آنها از این موضوع مهم غافلند که در آدمی تنها عقل حاکم نیست، بلکه هواهای نفسانی نیز وجود دارند که اگر مراقبت نشوند عقل به راحتی تسلیم توفان سهمگین خواهش های نفسانی و اسیر خود خواهی­ها و زیاده طلبی­ها می­گردند. تجربه نشان داده است آزادی مطلق نه تنها ابتلاها و نارسایی­های فراوان برای بشر به ارمغان آورده، بلکه ارزش و شخصیت انسان ها را نیز مسخ نموده است. وانگهی اشکال مهم نظریه­ فوق این است که از یک طرف می­گویند فکر و عقل بشر باید آزاد باشد و از طرف دیگر می گویند عقیده هم باید آزاد باشد؛ بت پرست هم باید در عقیده­ی خود آزاد باشد… هر کس هر چه را که می پرستد، هر چیزی را به عنوان عقیده برای خودش انتخاب کرده باشد و حال آنکه این گونه عقاید ضد آزادی فکر است، همین عقاید است که دست و پای فکر را می بندد…. خود اعلامیه ی حقوق بشر همین اشتباه را کرده است. اساس فکر را این قرار داده است که حیثیت انسانی محترم است. بشر از آن جهت که بشر است محترم است. (ما هم قبول داریم) چون بشر محترم است، پس هر چه را خودش برای خودش انتخاب کرده محترم است؟ اما ممکن است بشر برای خودش زنجیر انتخاب کند و به دست و پای خودش ببندد…

    لازمه­ی محترم شمردن بشر چیست؟ آیا این است که ما بشر را هدایت کنیم در راه تکامل یا این است که بگوییم آقا چون تو انسان هستی… تو اختیار داری، هر چه را خودت برای خودت بپسندی من هم… برایش احترام قائلم و لو آن را قبول ندارم و می دانم که دروغ و خرافه است و هزار عوارض بد دارد…

    آزادی قانونمند:

    عده­ای از متفکران غربی مثل جان استوارت میل، منتسکیو، واسپیونزا معتقدند آزادی بیان باید مشروط و مقید باشد؛ زیرا آ زادی مطلق بیان به تخریب جوامع و فرهنگ ها منجر می گردد.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علل و عوامل مؤثر بر تخلفات انتظامی قضات در نظام قضایی ایران- قسمت ۱۵ ...

    لازم یک دادرسی منصفانه بوده و فرایندی است که منجر به محکومیت متهم میگردد. در صورت هر گونه شک باید به نفع متهم نسبت به صدور رأی برائت اقدام نمود.
    «علوم جرم یابی» دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir 

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی بهره وری در صنعت نساجی در برنامه چهارم توسعه- قسمت ۴۹ ...

    مهندس شروین بادامچی مدیر عامل شرکت جولا باف یکی از مشکلات کارخانه جات نساجی را فرسودگی ماشین آلات دانسته و می گوید: کارخانه باید دارای برنامه سرویس و نگهداری منظم بوده و مراقبت شود که این برنامه علاوه بر جامع بودن در عمل نیز اجرا گردد. عمدهترین مشکل در اجرای برنامه سرویس و نگهداری ماشینآلات تأمین لوازم یدکی و قطعات میباشد که متأسفانه در این رابطه کار عمدهای در کشور صورت نگرفته و کارخانجات مجبورند از ابتدای بهرهبرداری تا پایان عمر ماشینآلات، قطعات و ابزار و لوازم را از طریق کارخانه فروشنده و یا از سازندگان خارجی تأمین کنند که این امر نوعی واردات اجباری است و با توجه به تأمین ارز که خود آن نیز دارای مشکلات زیادی میباشد. به دلیل رشد سریع تکنولوژی در ماشینآلات صنعت نساجی، گاهی در زمان مراجعه به فروشنده قطعات مورد نیاز وجود ندارد و باید این قطعات توسط فروشنده ساخته شود و این امر به زمان زیادی نیاز دارد و با توجه به حجم لوازم و قطعات مورد نیاز امکان برنامه ریزی دقیق برای واحد مدیریت مواد وجود ندارد و در بیشتر مواقع تعمیر و نگهداری با مشکل مواجه می شود و اکثراَ از لوازم و قطعات فرسوده یا غیر استاندارد استفاده میشود که انجام این امر علاوه بر اینکه به ماشین لطمه میزند باعث تولید با کیفیت نا مرغوب میگردد. و در بعضی موارد هم تولیدکننده مجبور است مقدار زیادی از سرمایه در گردش خود را صرف خرید قطعات یدکی ماشینآلات نماید و این قطعات یدکی را برای روز مبادا در انبار نگهداری نماید. متأسفانه برای حل این مشکل هنوز راهی وجود ندارد امید است کارشناسان و متخصصان امر در این رابطه طرح و الگویی را ارائه فرمایند.

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    ۳٫ کمبود نیروی کار ماهر و متخصص:

    این مشکل از مواردی است که هم مدیران کارخانه جات نساجی و هم مسئولان بخش نساجی وزارت صنایع و معادن از جمله دکتر مردانی بر روی ان اتفاق نظر داشتند،دکتر مردانی می گوید: آنچه مسلم است کشور ما از نظر نیروی انسانی متخصص و کارآمد در عرصه صنعت خصوصاَ صنعت نساجی، با تنگناههای زیادی روبروست. بطوری که از یک طرف صاحبان صنایع توان اعزام دانشجو برای فراگیری علم روز دنیا را نداشته و از طرف دیگر در داخل نیز این امر به صورت پیشرفته صورت نمیگیرد. نقش دانشگاهها به عنوان نهادی که نیروهای متخصص آینده را تربیت میکنند مهم میباشد. دانشگاه ها رسالت رهبری جوانان را داشته و باید اطلاعات روز دنیا را به آنها ارائه دهند. ادعا میشود که در ایران ارتباط صنعت با دانشگاه در حد مطلوب نیست. بطوریکه صنعت انتظار دارد که دانشگاه متخصصینی را تربیت کند که تخصص و توانمندیهای مورد نیاز صنعت خاص را دارا بوده و مسایل و مشکلات موجود در واحد تولیدی را برطرف نمایند. اما برنامههای دانشگاه بر اساس نیازهای تخصصی یک واحد تولیدی خاص تنظیم نشده و نمیتواند هم باشد. دانشگاه اطلاعات کلی، عمومی و علمی صنعت مربوطه را آموزش میدهد، بقیه آموزشهای مربوط به یک واحد صنعتی خاص میبایست از محیط کار و یا کسب تجربه حاصل شود.

    فصل پنجم :

     

    نتیجهگیری و پیشنهادات

    در عرصه رقابت امروزی، بقا و توسعه کشورها منوط به بهرهگیری مطلوب و بهینه از منابع موجود میباشد. بطوریکه مقوله کارایی و بهره وری در اقتصاد ملی و فعالیتهای اقتصادی و صنعتی از اهمیت ویژهای برخوردار است.همچنین اندازه گیری کارایی و بهره وری ابزاری سودمند جهت تحلیل تغییرات بهره وری در طی زمان و علل ایجاد این تغییرات است. اندازه گیری تغییرات بهره وری صنایع نساجی با دارا بودن سه ویژگی اساسی تأمین نیازهای اساسی جامعه، توان اشتغالزایی بالا و توان صادراتی و ارزآوری بالا در برنامه چهارم توسعه و بررسی نقش دولت و سیاستگذاری دولتی در افزایش یا کاهش بهره وری هدف اصلی این پژوهش است. از اینرو در این رساله ابتدا تعاریف و مفاهیم بهره وری، تاریخچه بهره وری و انواع بهره وری را مطرح کردیم. از سه نوع بهره وری جزئی، بهره وری عوامل کل و بهره وری کل نام برده و روش محاسبه هرکدام را به تفکیک توضیح دادیم.در فصل بعد مبانی نظری و نظریههایی که در مورد بهره وری گفتهشده رابه طور کامل توضیح داده و عوامل مؤثر بر بهره وری را بیان کردیم در اینجا گفته شد عوامل عدیدهای بر سطح بهره وری مؤثر بودهاند از جمله این موارد میتوان به عوامل داخلی و خارجی اشاره کرد، عوامل داخلی شامل عوامل نرمافزاری و عوامل سختافزاری و عوامل خارجی هم شامل تغییرات ساختاری، منابع طبیعی و دولت و قوانین حکومتی است که مبنای کار ما در این پژوهش بوده است. در فصل بعدی بهره وری در صنایع نساجی ایران را به طور مفصل مورد کنکاش قرار دادیم بدین منظور ابتدا تاریخچه صنعت نساجی، تعریف نساجی، اهمیت و جایگاه صنعت نساجی را بررسی کرده و سپس به بررسی استراتژی توسعه صنعتی کشور و جایگاه صنعت نساجی در آن و اهداف صنعت نساجی در این استراتژی پرداختیم. پس از آن، ابتدا تمامی آمارهای مربوط به بهره وری نیروی کار، سرمایه و بهره وری عوامل کل صنعت نساجی به تفکیک در سه بخش منسوجات، پوشاک و دباغی و چرم در ۱۷سال اخیر را طی جداول و نمودارهایی آورده و در ادامه متوسط بهره وری نیروی کار، سرمایه و عوامل کل را در کل صنعت نساجی بیان کردیم. در این رساله همانطور که انتظار میرفت، نتایج و نمودارهای بهره وری، دلالت بر پایین بودن سطح بهره وری در صنعت نساجی ایران دارند.
    در هر حال علیرغم پتانسیل بالای صنایع نساجی کشور جهت بهبود کارایی و بهره وری، مشکلات و مسایل زیادی باعث شده است که این صنعت نتواند به نحو بهینه از منابع و امکانات موجود استفاده کرده و حتی تعدادی از کارخانجات مدرن در کشور به دلیل عدم رقابتپذیری با محصولات خارجی، زیر ظرفیت تولید میکنند. چالشهای عمده گریبانگیر این صنعت را میتوان به شرح زیر فهرست نمود:
    ۱٫ قوانین و مقررات بازدارنده تولید مثل قانون کار، قانون تأمین اجتماعی و قوانبن مالیاتی.
    ۲٫ عدم برنامه ریزی مناسب و ثبات سیاستهای مرتبط با این صنعت.
    ۳٫ ضعف مدیریت و عدم بکارگیری سیستم ها و روش های نوین مدیریتی در جهت ارتقای بهره وری صنعت.
    ۴٫ فرسودگی و قدمت ماشینآلات و عدم انطباق با فنآوری روز دنیا، همچنین عدم تناسب تکنولوژی کارخانه ها با فرهنگ مدخواهی.
    ۵٫ بالا بودن قیمت تمام شده محصولات به جهت روند صعودی هزینه های تولیدی شامل قیمت مواد اولیه و انرژی، حجم بالا، پرداخت عوارض و مالیاتهای متعدد و ضایعات زیاد.
    ۶٫ کمبود نیروی کار متخصص و ماهر و افت کیفی نیروی انسانی و کاهش انگیزههای کاری.
    ۷٫ مسایل مالی نظیر کمبود نقدینگی.
    ۸٫ کیفیت پایین محصولات و عدم توجه به خواسته ها و نیازهای مشتریان داخل و خارج کشور و در نهایت عدم توان رقابت با کالاهای خارجی
    ۹٫ قاچاق محصولات نساجی به کشور و ورود محصولات مشابه توسط برخی از سازمانها
    ۱۰٫ عدم وجود نظام مناسب ارزیابی عملکرد مدیران، سرپرستان و کارکنان و نظام منسجم اطلاعات.
    ۱۱٫اعمال موانع تعرفهای بالا بر روی منسوجات صادراتی ایران از طرف کشورهای دیگر
    در ادامه به ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود کارایی و بهره وری صنایع نساجی کشور در حل مشکلات پیشروی این صنعت پرداخته میشود، پیشنهاداتی که در مورد ارتقاء سطح بهره وری در گروه صنایع نساجی ارائه میشود بهتبع عوامل مؤثر بر بهره وری ( عوامل داخلی و خارجی) به دو گروه تقسیم میشوند:

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    1. توصیههای سیاستگذاری در سطح ملی و دولتی
    2. توصیههایی برای بهبود بهره وری در سطح صنعت و در داخل بنگاه های تولیدی

    توصیههای سیاستگذاریهای در سطح ملی و دولتی:

      1. پیشنهاد میشود که دولت با ایجاد ساختار اقتصادی مناسب و تثبیت سیاستهای اتخاذ شده برای بخش صنعت، ایجاد فرهنگ بهره وری، برقرای سیستم های آموزشی صحیح و ایجاد مرکز اطلاعرسانی تخصصی و مشاورهای در زمینه نساجی، زمینه های ارتقای بهره وری در این صنعت را فراهم کند.

    عکس مرتبط با اقتصاد

    1. اصلاح قوانین و مقررات موجود از جمله قانون کار، قانون تأمین اجتماعی و قوانین بیمه، به نحوی که مدیران صنایع نساجی بتوانند به راحتی کارگران فاقد بهره وری را اخراج نمایند. همچنین سهم دولت از هزینه های تأمین اجتماعی افزایش یابد. از معضلات اساسی تولید کنندگان صنایع نساجی در سالهای پس از انقلاب، قوانین متغییر و عدم هماهنگی ارکان دولت با یکدیگر و حتی مخالفت با اجرای تصمیمات یکدیگر و از همه مهمتر تغییر مواضع مسئولان دولتی در اثر تغییر پست آنها بوده است که باید برای این مشکل نیز راهحلی پیدا نمود.

    ۳٫ سعی در ثبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ایجاد امنیت لازم برای سرمایه ­گذاری در امر تولید. بدون وجود یک محیط آرام و باثبات، سرمایه ها به جای تولید، یا به بخش خدمات غیرمولد (دلالی) که در زمان بسیار کم سود بالایی را نصیب اشخاص میکند سوق پیدا میکند ( یکی از علل سهم بالای خدمات و سهم پایین صنعت در سالهای مورد بررسی در ایران ناشی از همین مسئله است). و یا به خارج منتقل میشود که در هردو صورت، تولید با مشکل سرمایه مواجه میشود. این مسئله در صنایع نساجی میتواند مشکلآفرین باشد.
    ۴٫ تعیین یک استراتژی توسعه صنعتی بلندمدت: استراتژی یا خط مشی، نوع حرکت را در اقتصاد مشخص میکند و عبارت است از مسیر کلی جهتداری که مجموعه فعالیتها و اقدامات اقتصادی، اجتماعی کشور برای نیل به هدفهای تعیین شده در آن مسیر، به صورت هماهنگ هدایت میشود. تعیین نوع استراتژی با توجه به ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این امکان را فراهم میآورد که مجریان برنامه، بخشهای اولویتدار را شناسایی و با اتخاذ سیاستهای حمایتی مورد لزوم، به رشد این بخشها کمک نمایند.
    برنامههای اقتصادی در ایران دارای استراتژی انفعالی هستند به عبارت دیگر نوع استراتژی در آنها مشخص نشده است. تعیین یک استراتژی توسعه صنعتی بلندمدت مبتنی بر تخصیص درونزا و هماهنگ منابع نفت در همه فعالیتهای کلیدی اقتصاد ایران (سرمایهای کردن منابع طبیعی بویژه نفت) میتواند راهگشای توسعه اقتصادی ایران باشد.
    ۵٫ در کشورهای پیشرفته، ابداعها و نوآوریهای اصلی در نتیجه هماهنگی و تشویق پیشرفت علمی، فنی در سه گروه یعنی دانشگاهها، آزمایشگاههای پژوهش دولتی و پیمانکاران بخش خصوصی (آزمایشگاههای بخش خصوصی) انجام میگیرد اما در کشورهای در حال توسعه به خاطر ریسک بالای اینگونه فعالیتها و احتیاج به سرمایه ­گذاری عظیم، این مهم فقط به عهده دولت میباشد. با توجه به اولویت این فعالیتها در بین بخشهای اقتصادی ایران، لزوم توجه ویژه دولت به این بخش، کاملاً محسوس بوده و در غیر این صورت، فرایند رشد صنعتی دچار مشکلات عدیدهای خواهد شد چنانچه در ایران اینگونه هم شده است.( کمیجانی و دیگران،۱۳۷۱، ص ۴۵)
    ۶٫ مدیریت: با توجه به اینکه مدیریت یکی از اجزاء فعالیتزاترین فعالیتها در ایران محسوب میشود میتواند نقش بسیار مهمی بر بهره وری عوامل تولید و نهایتاً رشد تولیدناخالص داخلی داشته باشد. از طرف دیگر مدیریت منابع بزرگ در دست دولت است. بهطوریکه ۷۰ درصد تولید بخش صنعت در ۱۵ درصد گارگاههایی که در بخش دولتی قرار دارند انجام میپذیرد. از ضعفهای مدیریت دولتی در ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
    ۱٫ مدیریت صنایع دولتی به صورت انتسابی و از بین مهندسین یعنی متخصصین فنی در بخش دولتی انجام میپذیرد . عدم آشنایی کافی مدیران صنایع با اصول نوین مدیریت و اقتصاد، میتواند ضربات جدی به تولید بخش صنعت وارد سازد.
    ۲٫ انتصابها غالباً موقتی هستند به این معنی که با تعویض دولتها، مدیریت در صنایع نیز معمولاً تغییر میکند. این انتقالها موجب صرف هزینه های زیاد در صنایع میشود به این ترتیب که آشنایی کافی مدیران با امور محوله و بهدست آوردن نبض کار در کارخانهجات، مدتی بهطول خواهد انجامید. بنابراین اشتباههات اجتنابناپذیر طی این مدت و بهکار بردن شیوه های متفاوت از جانب آنان مسلماً هزینه های زیادی را در بر خواهد داشت.
    ۳٫غالباً مدیران ارشد صنایع به طور همزمان دارای چند پست دولتی و حتی مشاغل خصوصی هستند. در چنین حالتی طبیعی است که وقت کافی برای رسیدگی کامل و همهجانبه به جزئیات امور مقدور نخواهد بود. رسیدگی دولت به امر بهبود کیفیت مدیریت در زمینه های مختلف با توجه به ویژگیهای مدیریت صنایع در ایران ( دولتی بودن، ضعفها و در اولویت قرار داشتن آن) نه تنها الزامی است بلکه یکی از اصلیترین و فوریترین وظایف دولت به شمار میآید. تنها از طریق سرمایه ­گذاری دولت در امر آموزش مدیران کارآمد و با کفایت و همکاری تنگاتنگ صنایع و دانشگاهها است که میتوان ضعف سازمانی و اطلاعاتی سیستم تولید را از بین برد و موجب ارتقاء بهره وری کل عوامل در تولید گردید. بهطور مثال سالانه دهها نفر از اروپای غربی، آمریکا و سایر نقاط جهان برای آشنایی با شیوه مدیریت ژاپنی که از کارایی و بهره وری بالایی برخوردار است به این کشور سفر میکنند. گذراندن انواع دوره های مدیریت مثل مدیریت نیروی انسانی، مدیریت کیفیت جامع، مدیریت مشارکتی، مدیریت جامع بهره وری و همچنین بازدید کارخانهجات و صنایع میتواند مدیریت صنایع ایران را نسبت به تجدیدنظر در ساختار سازمانی و بهبود شیوه های مدیریت، ترغیب و راهنمایی نماید و منجر به تربیت مدیرانی کارآمد و خلاق در زمینه های مختلف گردد.
    ۷- اجرای سیاستهای هماهنگ پولی، مالی، ارزی، بازرگانی و حمایتی توسط دولت در راستای تأمین اهداف استراتژی توسعه صنعتی
    ۸٫ نرخ بهره تسهیلات بانکی باید به حدی کاهش یابد که سرمایه ­گذاری در این صنعت سودآور باشد. همچنین موانع دریافت تسهیلات بانکی به حداقل کاهش یابد.
    ۹- سعی در افزایش کارایی دولت از طریق کاهش بروکراسی و مقررات دست و پاگیر در امر تولید
    ۱۰- تصحیح نظام مالیاتی بهصورتیکه اقتصاد از حالت وابستگی به درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت خارج شود.همچنین با توجه به اهمیت صادرات در زمینه ارزآوری برای کشور، ارائه تسهیلات ویژه به صادرکنندگان مانند بخشودگی مالیاتی و ارائه جوایز صادراتی میتواند مفید باشد. البته پرداخت جوایز صادراتی در واقع نوعی ج
    بران ضرر و زیان هزینه های افزایش یافته سالیانه به دلیل نرخ تورم و تعرفههای بالای صادرات کالاهای ایرانی به بازارهای جهانی است تا صادرکنندگان ایرانی بتوانند از این طریق سهم خود را در بازارهای بین المللی حفظ نمایند. بنابراین تداوم پرداخت جوایز صادراتی توسط دولت میتواند بخشی از کمبود نقدینگی واحدهای نساجی را جبران کند. البته جهت توسعه صادرات محصولات نساجی، افزایش کیفیت کالاهای صادراتی نسبت به مشابه خارجی و کاهش قیمت تمام شده آنها الزامی است.
    ۱۱- با احتساب تعطیلی ۵۲ روز جمعه، ۲۵ روز تعطیل رسمی در کشور و حداقل ۱۵ روز تعطیلات سال نو، جمعاً ۹۲ روز یعنی بیش از یک چهارم سال در ایران تعطیلات رسمی میباشد که بسیار زیاد است و به شدت در کاهش بهره وری مؤثر است. بنابرراین پیشنهاد میشود که مجلس تعطیلات سالانه را کاهش داده و یا به ۴۴ ساعت کار در هفته، حداقل ۴ ساعت اضافه نموده تا کاستی تعطیلات زیاد جبران شود.
    ۱۲- برای توسعه صنایع نساجی باید به برخی قابلیت ها و مزیتهای نسبی توجه نمود. برای مثال ایران در بخش الیاف مصنوعی دارای مزیتهای قابل ملاحضهای میباشد. چرا که مواد اولیه و منابع طبیعی آن در کشور فراوان و ارزان به دست میآید. بنابراین پیشنهاد میشود که سرمایهگذاریهای جدید به سمتی هدایت شود که افزایش تولیدات کشور در صنایع پتروشیمی و تولید الیاف مصنوعی را تضمین کند. البته منابع طبیعی فقط یک بعد از مزیتهای کشور است و باید در کنار آن قوانین و مقررات و بسترهای لازم جهت تشویق سرمایهگذار به سرمایه ­گذاری ایجاد شود.
    ۱۳- با توجه به اینکه قاچاق کالاهای نساجی مشکلات عدیدهای را برای نساجان کشور ایجاد کرده است، پیشنهاد میشود که اولاً با اقدامات مؤثر نیروهای انتظامی از طریق کنترل مبادی ورود کشور از جمله اسکلههای غیرمجاز و افزایش ریسک قاچاقچیان فرصت ارتکاب این جرم از آنها گرفته شود، ثانیاً عواملی که انگیزه قاچاق را بیشتر میکند از بین برود برای مثال بیکاری، فقر، بالابودن نرخ تعرفهها، پایین بودن کیفیت تولیدات داخلی و عدم رقابتپذیری آنها با مشابه خارجی همگی از علل قاچاق منسوجات میباشد که ریشه در مسایل اقتصادی دارند. بنابراین باید بتوان در کنار مبارزه انتظامی و قضایی، از راهکارهای اقتصادی جهت اصلاح ساختار اقتصادی استفاده نمود تا هرچه بیشتر انگیزه و تمایل به قاچاق منسوجات کاهش یابد.
    ۱۴- تشویق به سرمایهگذاریهای خارجی در ایران و ایجاد تسهیلات برای جلب سرمایه ­گذاری خارجی پیشنهاد میشود. البته سرمایه ­گذاری خارجی اگر با ورود تکنولوژی و کسب تجربه مدیریت حرفهای و ارتقاء سهم صادراتی در بازارهای خارجی همراه باشد، نتیجهبخش خواهد بود.
    ۱۵- جهت افزایش توان رقابتی و کیفیت محصولات داخلی، اعطای تسهیلات برای دسترسی به دانش فنی و واردات فنآوری و ماشینآلات جدید و ارائه آموزشهای لازم جهت استفاده از تجهیزات وارداتی پیشنهاد میشود.
    ۱۱- کاهش وابستگی صنعت به واردات از طریق ایجاد حلقه های مفقوده در صنایع و سعی در یکپارچگی اقتصاد
    ۱۲- استفاده از تکنولوژی مناسب با شرایط اقتصادی ایران و تکیه بر بومی کردن آن.

    1. توصیههایی برای بهبود بهره وری در سطح صنعت و در داخل بنگاه های تولیدی:

    ۱٫ واحدهای تولیدی با بکارگیری روش های مؤثر در افزایش بهره وری عوامل تولید، اندازه گیری و ارزیابی سطح بهره وری خود به صورت شاخصهای کمی و تحلیل تغییرات بهره وری و مقایسه سطح بهره وری عوامل تولید خود با سایر واحدهای تولیدی در شاخه های تخصصی یکسان، سطح بهره وری خود را بهبود بخشند.
    ۲٫ به منظور اندازه گیری و مقایسه مداوم سطح بهره وری هریک از عوامل تولید در شاخه های مختلف نساجی و دستیابی به استاندارد سطح بهره وری شاخه های مختلف این صنعت، باید مرکز واحدی ایجاد شود که به جمعآوری اطلاعات تک تک واحدهای نساجی پرداخته و این اطلاعات را طبقهبندی و پردازش کرده و در صورت نیاز به تجزیه و تحلیل نتایج و ارائه روش های بهبود به واحدهای مختلف با توجه به فضای خاص واحد تولیدی بپردازد.
    ۳٫ پرداخت دستمزد و ارتقای شغل کارکنان متناسب با مهارتهای شغلی و میزان تلاش و موفقیت در انجام وظایف محوله، با ایجاد انگیزه در کارکنان زمینه بهبود بهره وری کارکنان را فراهم میکند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت