کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل







شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



آخرین مطالب


  • راهنمای پایان نامه درباره : تعریف نظریه‌ها و مدل‌های مرتبط با تعهد زناشویی عشق :سه مولفه‌ی تشکیل دهنده‌ی عشق – تعهد زناشویی
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر اشتیاق شغلی کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان- فایل ...
  • پایان نامه تیپ های شخصیتی:شخصیت تیپ A
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع : ذهن آگاهی و آسیب‌شناسی
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با بررسی نقش خانواده در سالم‌ سازی محیط جامعه و راهکارهای تحقق آن ...
  • متن کامل پایان نامه : مفهوم شهروند و شهروندی
  • پایان نامه : نظریه های مرتبط با متغیر مستقل تحقیق: اعتماد بین همسران
  • خودآگاهی
  • متن کامل تاریخچه توانمندسازی
  • تحقیقات انجام شده درباره ارائه روشی جدید در خوشه بندی اطلاعات با استفاده ازترکیب الگوریتم ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع تاثیر نوسانات نرخ ارز بر تجارت دوجانبه بین ایران و ...
  • برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت- قسمت ۱۰
  • فپایان نامه عالیت معاملاتی
  • پایان نامه مدیریت در مورد : انواع کلی ریسک در زنجیره تأمین
  • پژوهش های انجام شده در مورد اصلاح شده کامل- فایل ۸
  • اوامر مولویه در فقه امامیه و تطبیق آن با قواعد آمره در حقوق موضوعه- قسمت ۱۰
  • شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر رفتار خریداران ماشین آلات راهسازی در پروژه های عمرانی شهر تهران- قسمت ۲۸
  • پروژه های پژوهشی در مورد بررسی رابطه بین طراحی شغل و عملکرد کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی ...
  • پایان نامه روانشناسی در مورد : دلالت­های بالینی حضورذهن
  • مهارت های اصلی مورد نیاز در زبان آموزی :
  • خرید پایان نامه ارشد روانشناسی : احساس رضایت از رابطه زناشویی
  • منابع مقالات علمی :ردیابی هیستوموناس مله اگریدیس در بوقلمون های کشتارشده دراستان اصفهان۹۳
  • خرید اینترنتی فایل پایان نامه : دلبستگی
  • دانلود مقاله قصه گویی چیست:
  • دانلود مقاله و پایان نامه : روشهای تدریس مهارت‌های زندگی
  • پاسخ های رویشی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی دو گونه بلوط زاگرس۹۳(Q.brantii و Q. libania)تحت تنش خشکی
  • دانلود پایان نامه روانشناسی در مورد تأثیر روابط بین فردی بر سلامت روان
  • بررسی بیمه اتکایی و ماهیت حقوقی آن- فایل ۹
  • پایان نامه روش تحقیق مدیریت منابع انسانی- قسمت ۶
  • بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق و صدرا و آئین ...
  • پایان نامه درباره :شناسایی نفوذگران با کمک مفهوم شبکه اجتماعی- فایل ۵
  • خرید اینترنتی فایل تحقیق : قصه گویی و برنامۀ آموزشی:
  • دانلود مطالب پژوهشی درباره بهینه سازی عملکرد موتور سوئیچ رلوکتانس در ناحیه توان ثابت ...
  • پایان نامه روانشناسی در مورد : مدت زمان اصلاح سوگیری توجه (تعداد جلسات)
  • معیارهای حاکم بر ایجاب و قبول در کنوانسیون بیع بین الملل کالا ۱۹۸۰ و حقوق مدنی ایران- قسمت ۳
  • دانلود مقاله رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و گرایش‌های تفکر انتقادی
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع بررسی تاثیر دورکاری بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش فرسودگی ...
  • تحقیقات انجام شده در رابطه با تحلیل و مقاسیه ی ساختاری غزلیات سعدی و انوری- فایل ۶۵
  • بررسی فقهی و حقوقی احکام فرد متعدی به حریم خصوصی اشخاص حقیقی- قسمت ۱۰
  • بررسی رابطه بین ارزشهای فرهنگی و بازاریابی دهان به دهان ...
  • نگارش پایان نامه در مورد کلیاتی در مورد کامپوزیت های چوب-پلاستیک- فایل ۱۵
  • پیشگیری از جرم در اسلام و تطبیق آن با دانش جرم شناسی- قسمت ۹
  • تاثیر اقلیم بر صنعت گردشگری شهر یزد- قسمت ۳۶
  • بررسی قدرت پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی توسط جو روانی اجتماعی کلاس و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دوره دبیرستان شهر شیراز- قسمت ۵
  • راهنمای مقاله : راهبردهای جسمانی – ذهنی برای دستیابی به آرامش عضلانی
  • دانلود منابع پایان نامه درباره بررسی تاثیر اجرای طرح های اشتغال زایی بر توانمند سازی مددجویان ...
  • خیانت جنگی در حقوق بین الملل- قسمت ۱۹
  • خرید پایان نامه ارشد : حساسیت اضطرابی
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی تاثیر لوگوی بانک ملت بر روی عملکرد بانک ملت۹۳- فایل ۲
  • بررسی رابطه ی بین جنسیت مشارکت اجتماعی- قسمت ۶




  • جستجو




     
      خرید اینترنتی فایل پایان نامه : دلبستگی ...

    نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهان شمول است و در تمام
    انسان ها وجود دارد . بدین معنا که انسانها تحت تأثیر پیوند های دلبستگی شان هستند . بالبی در سال ۱۹۶۹ نظریه دلبستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیاز های
    زیست شناختی و روان شناختی مادر و کودک پدید می آیند. بالبی و اینسورث معتقدند که     همه ی کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می کنند و دلبستگی شدید شالوده رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می کند. در واقع دلبستگی های انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا می کنند. اینسورث نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی در هسته زندگی انسان مورد تأکید قرار داد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند و همچنین ثابت کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود و فرد با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط می پردازد (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

     

     

    ۲-۲-۱۳-۱- تعاریف دلبستگی

     

    به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. نتیجه ی عمده ی کنش متقابل بین کودک و مادر ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی به مادر است، طوری که باعث می شود وقتی با او تعامل دارد، احساس شادی و شعف کرده و به هنگام استرس از این که او را در کنار خود دارد، احساس آرامش کند (برک[۱]، ۱۳۸۸).

     

    دلبستگی به پیوند هیجانی میان افراد اطلاق می شود. در واقع افراد برای ارضاء نیاز های عاطفی خود بر یکدیگر تکیه می کنند ( ربر[۲]، ۱۹۸۵؛ به نقل از گلی نژاد، ۱۳۸۰) .

     

     

    دلبستگی بیشتر به معنای دوست داشتن یا علاقه (رابینسون و دیویدسون[۳]، ۲۰۰۰؛ به نقل از نصوحیان، ۱۳۹۱) و در واقع یک احساس قوی از علاقه نسبت به کسی یا چیزی است (هورنبای[۴]، ۲۰۰۲؛ به نقل از یوسفی، ۱۳۸۹).

     

    دلبستگی، پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یا مادر و یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنها است ایجاد می شود ( پاپالیا[۵]، ۲۰۰۲).

     

    دلبستگی به عنوان پیوندی قوی تعریف شده است که میان والد و کودک برقرار می شود و بعداً به روابط رمانتیک فرد با دیگران منتقل می شود (بالبی، ۱۹۶۹).

     

    بر طبق نظر شافر و امرسون[۶] (۱۹۶۴) دلبستگی یک رابطه ی هیجانی نزدیک میان دو نفر است که به وسیله علاقه دو طرفه و تمایل به نزدیکی مشخص می شود (به نقل از یوسفی، ۱۳۸۹).

     

    جانسون و ویفن[۷](۱۹۹۹) دلبستگی را اینگونه تعریف کرده اند : یک سیستم کنترل رفتار که هدفش حفظ محیطی امن و قابل پیش بینی است، به گونه ای که تعادل فیزیکی  امکان پذیر شود.

     

    دلبستگی به طور کلی رابطه ای دو سویه و پایدار بین مراقب و کودک می باشد که هم کودک و هم مراقب سهمی در کیفیت این روابط دارند ( فرالی[۸]، ۲۰۰۳؛ میلز[۹] و همکاران، ۲۰۰۷).

     

    دلبستگی عبارت است از یک موقعیت پایدار و عمیق بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی که بر اساس ارتباط بین کودک و مراقب در سال های اولیه شکل می گیرد (اینسورث، ۱۹۷۳؛ به نقل از جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).

     

    دلبستگی، پیوند هیجانی میان شیرخوار و مراقبش یا میان دو بزرگسال است؛ به گونه ای که فرد دلبسته، موقع ناراحتی به آن شخص دیگر پناه می برد، از او نمی ترسد و به  خصوص در مرحله ای که حضور بیگانه ها اضطراب آفرین است، نسبت به مراقبت شدن توسط آن فرد علاقمند است و هنگام جدایی از او مضطرب می شود (فرمهینی فراهانی، ۱۳۷۸).

     

    در ادبیات علمی معاصر اصطلاح دلبستگی دارای چهار معنای متمایز است : نوعی از رفتار که هدف آن حفظ مجاورت با یک شخص دیگر است؛ پیوند های دلبستگی که با پیوند والدین و فرزندان مرتبط است؛ نظام دلبستگی که هدف آن حفظ مجاورت با چهره دلبستگی و دستیابی به احساس ایمنی  درونی است و بالاخره ارتباط هایی که در بر گیرنده ابراز توجه، در دسترس بودن هیجانی و جست و جوی آرامش در رابطه والدین و کودک اند. هر چند تعاریف متفاوتی از دلبستگی ارائه شده است اما همه ی آنها یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که دلبستگی عنصر اساسی تحول طبیعی انسان به شمار می رود (جهان بخشی و همکاران، ۱۳۸۹).

     

    سبک دلبستگی، الگوی تعمیم یافته از پاسخ به روابط صمیمانه فرد است که تصور می شود تجربیات قبلی روابط صمیمانه را منعکس می کند و در طول زمان، ثبات نسبی دارد (فینی و نولر[۱۰]، ۱۹۹۶).

     

    به طور خلاصه دلبستگی می تواند به عنوان یک رابطه عاطفی با دوامی نسبت به یک فرد خاص تعریف شود و چنین روابطی دارای ویژگی هایی است که آن را از انواع دیگر جدا می کند از جمله:

     

     

      • آنها انتخابی[۱۱] هستند . یعنی روی افراد خاص که رفتار دلبستگی را در یک موقعیت فرا می خوانند، متمرکز هستند و در حقیقت دامنه آنها محدود به افراد خاصی است.

     

      • آنها تقرب جویی فیزیکی[۱۲]را دارا می باشند . یعنی منجر به کوشش برای حفظ مجاورت با موضوع دلبستگی می شوند.

     

      • آنها امنیت و آسایش را فراهم می کنند که این منجر به دستیابی به مجاورت می شود.

     

    • آنها زمانی که رابطه قطع می شود و مجاورت نمی تواند حاصل شود، اضطراب جدایی را ایجاد می کنند (اسچیفر و رادلف[۱۳]، ۲۰۰۵؛ به نقل از برزگر، ۱۳۸۵).

     

    تحقیقات نشان می دهد که در دلبستگی دو بعد اصلی وجود دارد. بعد شناختی – عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف نسبت به چهره دلبستگی مطرح می شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گیری از حمایت و مجاورت به الگوی دلبستگی مربوط می شود.                    بعد شناختی – عاطفی دلبستگی در سنین بالا تر اهمیت بیشتری پیدا می کند (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

     

    همچنین دلبستگی با توجه به دو رویکرد اصلی قابل بررسی است:

     

    الف) دلبستگی به عنوان یک سازه سازمانی

     

    ب)دلبستگی به عنوان یک سازه صفتی

     

    تعدادی از محققین که دلبستگی را به عنوان سازه سازمانی در نظر می گیرند، معتقدند که رفتار هایی که شاخص دلبستگی هستند با یکدیگر همبستگی درونی دارند. مجموعه این رفتار ها سازمان دلبستگی را به وجود می آورد. در این رویکرد، دلبستگی تحت عنوان مفاهیم پیوند عاطفی و روابط دلبستگی مطرح می شود (واترز[۱۴]، ۱۹۷۸).

     

    تعداد دیگری از محققین دلبستگی را به عنوان سازه صفتی در نظر می گیرند. بر اساس این الگو شاخص های رفتاری در طول زمان با یکدیگر همبسته اند، بر خلاف رویکرد سازمانی،
    شاخص های رفتاری در مقاطع زمانی و در هر مرحله از رشد و تحول با یکدیگر همبستگی دارند. بنابر این در این رویکرد کیفیت دلبستگی به عنوان یک صفت شخصیتی در نظر گرفته شده که که در آن ویژگی های افراد در طول زمان ثابت است (فخاری نژاد، ۱۳۸۶).

     

    [۱]-Berk

     

    [۲]-Reber

     

    [۳]-Robinson & Dividson

     

    [۴]- Hornby

     

    [۵]-Papalia

     

    [۶]- shafer & Emerson

     

    [۷]- Jonnson&Whiffen

     

    [۸]- Fraley

     

    [۹]- Millls

     

    ۱-Feeney & Noller

     

    [۱۱]-selective

     

    [۱۲]- proximity Secking

     

    [۱۳]-Schaffer & Rodolph

    موضوعات: بدون موضوع
    [شنبه 1399-09-15] [ 09:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود پایان نامه : تفاوت دلبستگی با وابستگی ...

    بین دو واژه دلبستگی و وابستگی تفاوت وجود دارد . در هفته های نخست، زندگی یک نوزاد بدون تردید به خدمات مادر وابسته است، اما کودک هنوز به مادر دلبسته نشده است. در حالیکه یک کودک ۳-۲ ساله که به ورود فرد نا آشنا رفتار دلبستگی با مادر را نشان می دهد به مادر دلبسته است نه وابسته (خانجانی، ۱۳۸۴).

     

    کلمه وابستگی به طور ضمنی به اندازه و حدی که یک فرد برای حیاتش به دیگری متکی است اشاره دارد و بنابراین یک منشاء کنشی دارد. در حالی که دلبستگی به شکلی از رفتار اشاره دارد که کاملاً توصیفی است. وابستگی در موقع تولد در اوج خود است ولی در جریان تحول کودک رو به زوال می رود. در حالی که دلبستگی در موقع تولد قابل مشاهده نیست و به تدریج بعد از ۶ ماهگی آشکار می شود (خانجانی، ۱۳۸۴).

     

    مقاله - متن کامل - پایان نامه

     

    رفتار دلبستگی به ارتباط عاطفی یک شخص با شخص دیگر مرتبط است در حالی که وابستگی به عنوان یک صفت شخصیتی قلمداد می شود (بالبی، ۱۹۸۸؛ به نقل از شفیعی مطلق، ۱۳۸۹).

     

    ۲-۲-۱۳-۳- اصول نظریه دلبستگی

     

    ده اصل مهم و اساسی نظریه دلبستگی عبارتند از:

     

    الف) دلبستگی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است.

     

    ب) دلبستگی ایمن، مکمل خود مختاری است.

     

    پ) دلبستگی، پناهگاهی ایمن برای فرد مهیا می سازد.

     

    ت) دلبستگی، اساس ایمنی را فراهم می سازد.

     

    ث) در دسترس بودن و پاسخگو بودن روابط را می سازد.

     

    ج)ترس و تردید، نیازهای دلبستگی را فعال می سازد.

     

    چ)فرآیند اضطراب جدایی قابل پیش بینی است.

     

    ح)تعداد معدودی از اشکال نا ایمن اشتغال عاطفی را می توان شناسایی کرد.

     

    خ) دلبستگی، مدل های کاربردی خود و دیگران را شامل می شود.

     

    د) تنهایی وفقدان، آسیب های ذاتی  هستند (جانسون، ۲۰۰۴؛ به نقل از رسولی و پور ابراهیم، ۱۳۸۹).

     

     

     

    ۲-۲-۱۳-۴- مراحل دلبستگی

     

    در مرحله اول که گاهی پیش دلبستگی (تولد تا ۸ یا ۱۲ هفتگی) خوانده می شود، کودک متوجه مادر خود هست و با چشم هایش او را در طیف ۱۸۰ درجه تعقیب می کند و با صدای او به سوی وی بر می گردد و به طور موزون تنه خود را به آهنگ صدای او به حرکت در می آورد. در مرحله دوم که گاهی دلبستگی در حال پیشرفت (۸ یا ۱۰ هفتگی الی ۶ ماهگی) خوانده می شود، کودک به یک یا چند شخص در محیط خود وابستگی پیدا می کند، جدا شدن از شخص مخصوص در این مرحله برای کودک اهمیتی ندارد، به شرط اینکه در مرحله بعدی، که گاهی دلبستگی مشخص نامیده می شود ( ۶ ماهگی تا ۲۴ ماهگی) کودک در موقع جدایی از مادر یا مراقب دیگر خود گریه می کند و با بازگردانده شدن به مادر کودک از گریستن باز می ایستد و خود را به مادر می چسباند، انگار که می خواهد از بازگشت مادر اطمینان بیشتری حاصل کند. گاهی مشاهده مادر پس از جدایی برای اینکه کودک گریه خود را متوقف سازد کافی است. در مرحله چهارم یعنی تشکیل رابطه متقابل (۲۵ ماهگی و پس از آن) مادر نهاد مستقل ادراک می شود و رابطه     پیچیده تری بین مادر و کودک پدید می آید (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۷).

     

    ۲-۲-۱۳-۵- مبنای نظری دلبستگی

     

    پیدایش دلبستگی و رشد آن را می توان از دیدگاه های  روان تحلیل گری، کردار شناسی، رفتار گرایی و  شناختی بررسی نمود. همه این نظریه های تحولی به گونه ای به رابطه اولیه   کودک – مادر و تأثیر سازنده یا مخرب آن بر هیجانات، عواطف و رفتار و در مجموع شخصیت کودکی و بزرگسالی افراد تأکید داشته اند. رابطه مادر – کودک مهم ترین اصلی است که در رشد شخصیت انسان مورد تاکید اکثر روان شناسان قرار گرفته است (ماسن[۱] و همکاران، ۱۳۸۰).

     

    نظریه بالبی نشان دهنده کوشش وی برای معنا بخشیدن به داده های تجربی و نظریه ها بوده است. به طور مثال او  از پژوهش های اشپیتز[۲]، لورنز[۳]، هارلو [۴]و … سود برده است. او در طی یک دوره چهل ساله، نظریه اش را برای تطبیق داده های جدید تنظیم کرد (فلاناگان[۵]، ۱۹۹۹). بنا بر این در این قسمت برای جمع بندی مطالب و ارزیابی نظریه دلبستگی در پرتو شواهد تجربی به بحث درباره  نظریه های دلبستگی قبل از بالبی پرداخته و سپس به بیان نظریه ی بالبی خواهیم پرداخت.

     

    [۱]- Masen

     

    [۲]-Spitz

     

    [۳]-Lorenz

     

    [۴]-Harlow

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه روانشناسی در مورد : نظریه ملانی کلاین[۱] ...

    طبق نظر ملانی کلاین رابطه بین مادر و کودک از همان آغاز بدین شکل است که نوزاد با تخیلات پرخاشگرانه و مخرب روبه رو می شود. برای مثال نوزاد تصور می کند مادری که نیازهای او را برآورده می سازد یک « مادر خوب» است در حالی که مادری که برای او محدودیت ایجاد  می کند « مادر بدی» است. برای مثال اگر نوزاد، برای ارضای نیازهایش از جانب مادر احساس ناکامی کند، یعنی مادر نتواند نیازهای او را ارضاء کند، دچار خشم می گردد. خیال بافی های این کودک بیشتر پرخاشگرانه است و احساس جدایی از مادر می کند و مضطرب می شود. او همچنین از این رویا های پرخاشگرانه خود می ترسد و آن را به مادرش نشان نمی دهد زیرا می ترسد که او را از دست دهد. در نتیجه سعی می کند علاقه خود را به قسمت خوب مادرش افزایش دهد، بنابراین احساسات نمادینی برای خود ایجاد و آنها را در حافظه ذخیره می کند. با این روش او    می تواند با احساس ترس، غم و وابستگی و درماندگی خود درمورد از دست دادن مادر خوب فائق آید (کلاین، ۱۹۳۳؛ به نقل از یوسفی، ۱۳۸۹).

     

    آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

     

    ۲-۲-۱۳-۵-۱۲- نظریه کارن هورنای

     

    کارن هورنای نظریه روان رنجوری را براساس اضطراب اساسی[۲] دوران کودکی ارائه کرد و اظهار نمود زمانی که والدین نتوانند رابطه گرم و عاطفی را برای کودک فراهم آورند، کودک دچار اضطراب اساسی می شود، کودک در چنین شرایطی باید روش هایی را پیدا کند تا بتواند با دنیای اطرافش مقابله کند و کنار بیاید، بنابراین راهکارهایی را برای خود گسترش می دهد که در اوایل زندگی انتخاب کرده است. یک کودک ممکن است به سمت مردم، در مقابل مردم یا دور از مردم حرکت کند. در نوع اول کودک درماندگی خود را می پذیرد و علیرغم ترس هایش تلاش می کند تا در برابر دیگران پیروز شود و به آنها تکیه کند. در راهکار دوم، کودک نسبت به آنها احساس خصمانه پیدا می کند و سعی می کند با مردم بجنگد. در راهکار سوم نه به مردم تعلق پیدا       می کند و نه با آنها می جنگد، بلکه سعی می کند از آنها دورتر شود. در واقع دو دسته اول راهکارهای هورنای، از نوع الگوهای دلبستگی ناایمن و سومین راهکار شبیه الگو اجتنابی[۳] است (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

     

    ۲-۲-۱۳-۵-۱۳- نظریه هارلو

     

    هارلو از جمله کسانی است که در نظریه های مربوط به کاهش سائق زیستی شواهدی ارائه داد. هارلو و همکارانش تعدادی بچه میمون را مورد آزمایش قرار دادند و آنان را با نمونه جدیدی از رابطه مادر و فرزندی روبرو کردند: تماس بدنی و احساس آرامش. در بعضی از مطالعات، بچه
    میمون ها در قفسی که دو نوع مادر مصنوعی در آن بود، قرار داده شدند. یکی از مادران از سیم ساخته شده بود و کودک می توانست از پستانکی که به سینه مادر نصب شده شیر بخورد. مادر دیگر با پوششی نرم پوشانده شده بود ولی غذایی به کودک نمی داد. بچه میمونها برخلاف      پیش بینی نظریه روان کاوی و رفتارگرایی بیشتر مادر پارچه ای را بغل می کردند، فقط هنگامی به مادر سیمی اعتنا می کردند که گرسنه بودند و وقتی که بچه میمون از چیزی مثلاً یک حشره    می ترسید به طرف مادر پارچه ای می رفت و آن را بغل می کرد، گویی به او احساس امنیت بیشتری می داد. لااقل برای این پستانداران ابتدایی، لذتی که غذا به همراه داشت عامل اصلی دلبستگی بین مادر و فرزند نبود (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

     

    ۲-۲-۱۳-۵-۱۴- نظریه دونالد وینی کات[۴]

     

    دونالد وینی کات (۱۹۷۱-۱۸۹۶) یک متخصص اطفال انگلیسی بود. وی نظریه ای منظم درباره  روابط شیء داد و مثل مارگارت ماهلر مشاهدات زیادی در خصوص رابطه طفل و مادر انجام داد (شارف[۵]، ۱۳۸۱).

     

    وینی کات از جمله روان تحلیل گرانی است که به شدت بر اهمیت وابستگی و پیوند متقابل مادر- کودک تأکید می کند. او معتقد است که در آغاز نوزاد بدون مادر وجود ندارد و نیروی فطری وی بدون مراقبت های مادرانه متجلی نمی شود. وینی کات بر نقش مادر و نحوه پاسخ گویی او به کودک اهمیت بسیار زیادی قائل است. او معتقد است که مادر در وهله نخست دستخوش حالتی است که آن را « دل مشغولی مادرانه ی نخست» می نامد. اما مادر بعدها این حالت نخستین را فراموش می کند و سرانجام می پذیرد که دیگر ضرورت ندارد که رضامندی کامل کودک خود را فراهم آورد و در نتیجه به صورت مادری « نسبتا خوب» در می آید (دادستان، ۱۳۷۸).

     

    یکی از واکنش های مادر کنش آینه ای است. از دیدگاه وینی کات، مادر نقش آینه را در مقابل کودک خود ایفا می کند. این سخن بدان معنا است که «من» مادر به منزله تکیه گاهی برای«من»کودک است. وینی کات درکنش مادرانه سه نقش را از یکدیگر متمایز می کند:

     

    ۱-در بغل نگه داشتن[۶]

     

    ۲-در مهار خود داشتن[۷]

     

    ۳-ارائه شی

     

    وینی کات مراحل تحول رابطه ی کودک – مادر را ترسیم کرده و سه مرحله را در این زمینه متمایز می کند: مرحله ی « وابستگی مطلق» که مرحله درهم آمیختگی کامل مادر- نوزاد است. مرحله ی« وابستگی نسبی» که در خلال این مرحله کودک تدریجاً از مادر متمایز می شود و
    مرحله ی حرکت در جهت استقلال و اجتماعی شدن که در خلال آن کودک به سوی استقلال گام برمی دارد. وینی کات نیز مانند بالبی به نقش محرومیت و جدایی از موضوع دلبستگی تأکید کرده و آن را عامل مشکلات روانی کودک می داند (دادستان، ۱۳۷۸).

     

    پایان نامه ها

     

    ۱-Melanie Klein

     

    [۲]- basic anxiety

     

    [۳]- avoidant

     

    ۱-Winicatt

     

    ۲- Sharf

     

    [۶]- holding

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نظریه سالیوان[۱] ...

    سالیوان (۱۹۴۶-۱۸۹۲) بر این باور است که نیاز نوزاد به محبت و عطوفت مشتمل بر
    دسته ای از تنش ها ست که اغلب آنها ریشه در عدم تعادل در جهان فیزیکی و شیمیایی درون و بیرون نوزاد دارند که بر آورده شدن، نیاز به درگیر شدن و روابط نزدیک بین فردی دارند. او همچنین بیان کرد که یکی از نیاز ها جزء نیاز های فیزیکی و شیمیایی نیست و آن نیاز به ارتباط است. نیاز بنیادین انسان برای برقراری ارتباط با مراقبان که آن نیز بستگی دارد به تنش های نوزاد و دیگران. مراقب بر اساس تنش های خود و نوزاد  اقدام به برآورده کردن نیاز های او می کند. سالیوان معتقد است که  که نوزاد پرورندان آنچه را که او شخصیت بخشی زود هنگام نام           می نهد آغاز می کند. در دنیای سالیوان شخصیت بخشی این چنین تعریف می شود : بازنمایی تجارب نوزاد با دیگران در محیط مراقبت. این شخصیت بخشی بر دو نوع بنیادین است؛ تجارب رضایت بخش با دیگران یا عدم رضایت بخش با دیگران (ابراهیم نژاد، ۱۳۹۰).

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

    ۲-۲-۱۳-۵-۱۶- نظریه مازلو[۲]

     

    آبراهام مازلو در سلسله مراتبی که برای نیازها ی آدمی قائل است، نیاز به امنیت را به عنوان دومین نیاز و پس از نیاز به خوراک، بر می شمارد. هم چنین در میان نیاز های برتر نیز نیاز انسان به متعلق بودن و دوست داشته شدن را مطرح می کند. به این ترتیب می توان گفت نیروی دلبستگی در نظریه مازلو نیز به نوعی مورد توجه خاص بوده است (شولتز و شولتز، ۱۳۸۸).

     

     

    ۲-۲-۱۳-۵-۱۷- نظریه دلبستگی بالبی

     

    بالبی(۱۹۹۰-۱۹۰۷) روان پزشک و روان تحلیل گر انگلیسی از همان ابتدا به زمینه رشد و تحول و پیامدهای آن توجه نشان داد. در محدوده روان شناسی معاصر، مطالعه اثر تجارب اجتماعی اولیه اغلب با ارجاع به مفهوم دلبستگی او ذکر می شود (بطلائی، ۱۳۸۷).

     

    بالبی با بهره گرفتن از نظریه های کردارشناسی، نظریه سیبرنیتیک و اطلاعات،                 روان تحلیل گری، روان شناسی تجربی، نظریه های یادگیری، روان پزشکی و رشته های مرتبط، پایه های نظری و سرفصل های اصلی دلبستگی را در مجموعه سه جلدی معروف خود با نام دلبستگی و فقدان (بالبی، ۱۹۷۳؛ بالبی، ۱۹۸۰؛ به نقل از مظاهری، ۱۳۷۷) ارائه نمود. اما نظریه او را بیشتر تلفیقی سه گانه از مفاهیم روان تحلیل گری، کردارشناسی و روان شناسی شناختی      می دانند (اتکینسون و همکاران، ۱۳۸۷).

     

    فکر اصلی نظریه دلبستگی بالبی از آنجا آمد که او مشاهده نمود که کودکان و نوزادان هنگام جدا شدن از مراقب اصلی خود، یک سلسله پاسخ های جهانی ارائه می کنند که در طول زمان به صورت ثابت آشکار می شود؛ شکایت (از طریق گریه کردن، چنگ زدن، اضطراب ) و رفتارهای جستجو گرایانه که همراه با ناامیدی (آشفتگی در خواب، کاهش اشتها، عدم فعالیت و افسردگی) و سرانجام فاصله گرفتن (ایجاد فاصله عاطفی و جدایی جسمانی از مراقب) دنبال      می شود (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸). بالبی و اینسورث، روانشناسی تحلیلی، قوم شناسی، روانشناسی رشد و روانشناختی را با یکدیگر ترکیب کرده و نظریه دلبستگی را مطرح نمودند (میکالینسر و شیور، ۲۰۰۳).

     

    بالبی در تلاش برای ایجاد مفاهیمی که بیشتر با نظریه های قوم شناسی و روان شناسی شناختی همخوان باشد، مفهوم سیستم رفتاری را از قوم شناسی عاریه گرفت. سیستم رفتاری برنامه ای، گونه ای جهانی[۳]، زیست شناختی و عصبی است که رفتار را به گونه ای سازمان می دهد که شانس بقا و تولید مثل افراد را علی رغم الزامات و خطرات اجتناب ناپذیر محیطی افزایش
    می دهد (میکالینسرو شیور، ۲۰۰۷). در نظریه دلبستگی، دلبستگی به عنوان ارتباط عاطفی بین دو فرد، مفهوم سازی شده است (هولیست و میلر[۴]، ۲۰۰۵).

     

    به طور کلی در نظر بالبی چند نکته مهم باید در نظر گرفته شود:

     

    الف) دو تأثیر مهم بر نظریه وی شامل روان تحلیل گری (تأثیر محرومیت) و کردارشناسی (رفتارهای ذاتی و انطباقی دلبستگی) است که دو نسخه از نظریه او وجود دارد یکی فرضیه محرومت از مادر (ابتدا دهه ۱۹۵۰) و نظریه دلبستگی (انتهای دهه ۱۹۶۰).

     

    ب) نظریه دلبستگی، چگونگی برنامه ریزی فطری نوزاد و مراقب را برای برقراری دلبستگی توصیف می کند.

     

    ج) این نظریه هم بر نتایج مثبت دلبستگی و هم پیامدهای منفی فقدان یا از دست دادن تأکید دارد.

     

    نظریه بالبی درباره محرومیت از مادر تحت تأثیر آموزش او در روان تحلیل گری فروید بود. در این فرضیه عنوان شده است که این مفهوم بالبی و مفهوم محرومیت دهانی فروید در یک راستا و بطور موازی هستند چرا که هر دو به پیامدهای منفی قابل پیش بینی در بزرگسالی منتهی
    می شوند (فلاناگان، ۱۹۹۹).

     

    در نظریه دلبستگی، بالبی هماهنگ با نظریه پردازان قبلی خود، قائل به وجود نیازهای نخستین و ضروری برای ارضاء (مثلا نیاز تغذیه) است. وی این نکته را مورد تأیید قرار می دهد که افزون بر نیازهایی که تا کنون به عنوان نیازهای نخستین در فرد آدمی شناسایی شده اند،یک نیاز دیگر نیز وجود دارد که تاکنون آن را ثانوی می پنداشتند و آن نیاز دلبستگی است. بی همتایی و بدیع بودن مفهوم دلبستگی در نظام بالبی، بیان این فرضیه است که نیاز دلبستگی یک نیاز نخستین است. یعنی از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است و نیازی اساسی برای تحول شخصیت است. بدین سان بالبی از فروید که نیازها را تنها، نیاز بدنی می داند فاصله می گیرد، چرا که در نظر فروید، دلبستگی کودک، یک کشاننده ثانویه که بر نیاز نخستین به تغذیه متکی است،       می باشد (منصور و دادستان، ۱۳۷۶؛ به نقل از بطلائی، ۱۳۸۷).

     

    از طرف دیگر پژوهش های انجام گرفته از حیوانات، پایه رشد و تحول نظریه بالبی است. لورنز، کنراد[۵]، هارلو وهایند، بالبی را بسیار تحت تاثیر خود قرار داده اند (فلاناگان، ۱۹۹۹).

     

    بالبی عنوان می کند که کودک با نشان دادن استیصال و همچنین علاقه به مادر به دنبال حمایت از جانب مادر و ایجاد امنیت می باشد (بالبی، ۱۹۶۹). دلبستگی بین مادر و کودک یک نوع سازگاری رفتاری است و افراد هرگز این سازگاری را از دست نمی دهند. آنها به دلبستگی اولیه خود ادامه داده و دلبستگی های جدید را به چهره های دیگر در طول زندگی شکل                 می دهند (کاسیدی، ۱۹۹۹؛ به نقل از نصوحیان، ۱۳۹۱).

     

    تحقیقات نشان می دهد که نوزادان و کودکان می توانند به هر دو والد یامراقبان جانشین آنها دلبستگی پیدا کنند (بالبی، ۱۹۶۹).

     

    بنابراین نظریه دلبستگی را بی شک بایستی یکی از برجسته ترین دستاوردهای روانشناسی معاصر به حساب آورد. نظریه ای که فرایند شکل گیری و قطع شدن پیوندهای عاطفی را توضیح می دهد و در این میان امروز نظریه دلبستگی بالبی به عنوان توجیه غالب در روانشناسی باقی مانده است (مظاهری، ۱۳۷۷).

     

     

     

    [۱]- Salivan

     

    [۲]- Maslow

     

    [۳]-species- universal

     

    [۴]-Hollist & Miller

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود پایان نامه انواع سبک های دلبستگی(سه گانه) در کودکان ...

    اینسورث و همکاران(۱۹۷۸)تفاوت های فردی را در رفتار های دلبستگی باتوجه به موقعیت ناآشنا[۱] بیان کردند، موقعیت ناآشنا، اتاق آزمایشی بود که کودکان بین  ۱۲ تا ۱۸ ماهگی با مادران خود در تعامل بودند. ابتدا اینسورث پاسخ گویی متفاوت مادر نسبت به علائم کودک را مشاهده کرد. او یک ارزیابی برای سبک والدینی انجام داد که منجر به کشف سه نوع سبک دلبستگی گردید. ابتدا اینسورث، مادر و کودک را از طریق یک آینه ی یک طرفه مشاهده کرد. سپس یک غریبه وارد اتاق شد درحالی که مادر هم حضور داشت سپس به مادر علامت داده شد که از اتاق خارج شود و پس از مدت کمی دوباره مادر به اتاق برگردد. آزمایش برای بار دوم تکرار شد، در این زمان غریبه اتاق را ترک کرده و کودک برای مدتی تنها باقی می ماند. اینسورث و همکاران او، کودک به هنگامی که مادر اتاق را ترک کرد و چگونگی پاسخ به غریبه در اتاق (در مرحله اول) و واکنش او به هنگامی که تنها بود (مرحله دوم) و چگونگی پاسخ او به هنگام بازگشت مادررا مشاهده کردند. سه نوع سبک تعاملی از مشاهدات دوتایی مادر و کودک ایجاد شد. سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی/ دو سو گرا[۲] (کارن[۳]، ۱۹۹۴؛ به نقل از بطلائی، ۱۳۸۷).

     

    دانلود پایان نامه

     

    دانلود پایان نامه

     

    ۱)سبک دلبستگی ایمن

     

    حدود ۶۰% از کودکان در این طبقه قرار دارند. وقتی با مادرشان تنها هستند فعالانه به اکتشاف می پردازند و با جدایی ناراحت می شوند، اما وقتی مادرشان برمیگردد از او استقبال      می کنند و با وی تماس جسمانی برقرار می کنند. این کودکان وقتی با مادرشان هستند با      غریبه ها با خوشی به معاشرت می پردازند (هازان وشیور، ۱۹۸۷).

     

    ۲)سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی

     

    حدود ۲۵% از کودکان یک ساله را تشکیل می دهد، آنها به جدایی مادر ناراحتی اندکی نشان می دهند و معمولا به هنگام بازگشت مادر رو برمی گردانند، گویا تماس با او را نادیده      می انگارند یا از آن اجتناب می کنند (جویرمن[۴]، ۲۰۰۲).

     

    پژوهشگران نشان داده اند، کودکان اجتنابی که حضور چهره دلبستگی را نادیده می گیرند و با بی توجهی که نسبت به او نشان می دهند، سعی در کاهش تضاد با حضور چهره دلبستگی خود دارند، زیرا او همواره کودک را طرد کرده و حساسیت نسبت به درخواست کودک نداشته است. بنابراین اجتناب کودک از شخصی که اورا طرد می کند، می تواند ارزش سازگاری کوتاه مدت داشته باشد. بدین ترتیب کودکان اجتنابی اهمیتی برای ارتباط های دلبستگی قائل نیستند (کوباک وسیری[۵]، ۱۹۸۸).

     

     

     

    ۳)سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی / دوسوگرا

     

    ۱۰% از کودکان یک ساله این نوع دلبستگی را نشان می دهند. این کودکان نزدیک مادرانشان می مانند و در حضور مادر بسیار کم به اکتشاف می پردازند. وقتی مادر کودک را ترک می کند بسیار ناراحت می شود. اما وقتی بر می گردد و کودک دوسوگرا است کنار مادر می ماند وظاهراً از اینکه مادر وی را ترک کرده رنجیده است ولی احتمالاً در مقابل تماس فیزیکی که مادر آغازگر آن است مقاومت می کند. کودک دوسوگرا حتی در حضور مادر نسبت به غریبه ها بسیار محتاط است (مک نالی، بورگس[۶] و راس، ۲۰۰۳).

     

    ماین وسولومون[۷](۱۹۹۰)یک نوع سبک دلبستگی دیگر را برای کودکان تعریف کردند که کودکانی که بدون محبت، هراسان و گیج هستند را توصیف می کند. این کودکان را سازمان نایافته می نامند (به نقل از بطلائی، ۱۳۸۷).

     

    ۴)سبک دلبستگی ناایمن آشفته/ سردرگم

     

    این طبقه در طرح اصلی اینسورث نبوده اما به عنوان یک تیپ چهارم مهم پاسخگویی شناسایی شده است. ماین و سولومون (۱۹۸۶) این گروه را معرفی نمودند و آن را ترکیبی از رفتار اجتنابی و مقاوم می دانستند. این نوع شیرخوارگان هنگام جدایی یا در دیدار مجدد مادر، هیچ الگوی رفتاری مشخص را نشان نمی دهند و بنابراین در هیچ یک از گروه های پیشین قابل جایگزین نیستند. شیرخوارگان این گروه غالباً رفتاری متمایز را نشان می دهند. ممکن است گمگشته، فاقد احساس و افسرده به نظر برسند و به کندی حرکت کنند. درصد این موارد میان شیرخوارگانی که با آنها بدرفتاری می شود و یا والدین آنها تحت درمان های روان پزشکی قرار دارند به مراتب بیشتر است (اتکینسون و همکاران، ۱۳۸۷).

     

     

     

     

     

    ۲-۲-۱۳-۷- دلبستگی نوجوانان

     

    درخلال نوجوانی  یا بروز تغیرات شناختی، هویتی و جنسیتی، طبیعت دلبستگی متفاوت از دلبستگی در اوایل کودکی است. با این حال نوجوان هنوز نیازمند اعتماد و دلگرمی و       مسئولیت پذیری والدین و به عبارتی یک پایگاه ایمن در روابط نوجوان-والدین است (ابراهیم نژاد، ۱۳۹۰).

     

    دلبستگی ایمن در دوره نوجوانی بر سه اصل پایه گذاری می شود:

     

    ۱- ارتباط باز با مراقب اولیه ممکن باشد.

     

    ۲-مراقب، قابل دسترسی باشد.

     

    ۳- حمایت و کمک مراقب درصورت نیاز فراهم باشد.

     

    درحالی که تعاملات جسمی بین کودک و والدین عامل بسیار مهمی در شکل گیری دلبستگی ایمن است، با بالا رفتن توان شناختی نوجوانان، گفتگوها وسیله ای می شوند که از طریق آن دلبستگی ایمن به وسیله نوجوانان تجربه و یا نادیده گرفته می شود. از دیدگاه دلبستگی گذر موفق در دوره نوجوانی با جداشدن نوجوان از والدینش تعریف نمی شود. درواقع گذر به استقلال و بزرگسالی به کمک دلبستگی ایمن و ارتباط عاطفی با والدین تسهیل می شود. چیزی که در این دوره بسیار حساس است در دسترس بودن و مسئولیت پذیری والدین در فراهم کردن یک پایگاه امن و پناهگاه ایمن است. تعادل مؤفقیت آمیز بین استقلال و وابستگی در دوره نوجوانی مرحله خاصی است که باعث آشکار شدن دلبستگی ایمن می شود (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).

     

    کوباک و داملر[۸] (۱۹۹۴) به این مسئله اشاره داشتند که یکی از مهمترین ویژگی های روابط دلبستگی نوجوان با والدینش، پتانسیل روز افزون این روابط به تصحیح شدن توسط هدف[۹]        می باشد. ماهیت روز افزون تصحیح شدن توسط هدف فراهم کننده زمینه ای مهم برای یکی از بااهمیت ترین تغیرات دوره نوجوانی، یعنی کاهش اعتماد به والدین به عنوان موضوع دلبستگی است. زمانی که سیستم دلبستگی در نوجوان او را به سمت خود می کشد برای وی بسیار سخت است که در مقابل والدین ایستادگی کند و کسب استقلال نماید. نوجوانی سنی است که درآن نوجوان به سرعت توانایی کاهش وابستگی خود به موضوعات دلبستگی را گسترش می دهد و نیاز شدیدی به کاوشگری و تسلط یافتن به محیط های جدید برای ارتقای سالم در سیستم کاوشگری پیدا می کند. با این حال اغلب نوجوان هنگام تنش و پریشانی[۱۰] به سوی والدین خود می رود (به نقل از کاسیدی و شیور، ۲۰۰۸).

     

    روابط با همسالان در دوره نوجوانی متمرکز است بر رقابت برای کسب تأیید اجتماعی، پذیرش و محبوبیت میان دوستان و همچنین اجتناب از طرد شدن. از آنجایی که بچه های ایمن دارای احساس خوب راجع به خود و دیگران هستند سریعاً به شبکه های اجتماعی و حمایت کننده می پیوندند اما بچه های ناایمن در این حوزه بیشتر دچار اضطراب و نگرانی می شوند و ممکن است پویش های ارتباطات خانوادگی اولیه را دوباره ایجاد کنند (ابراهیم نژاد، ۱۳۹۰). در این راستا میکالینسر وشیور (۲۰۰۷) بیان داشتند نوجوانان ناایمن احساس تنهایی بیشتر و تحریک پذیری بالاتر داشته و در  مقیاس های عاطفی منفی نمرات بالاتری کسب می کنند. خصوصاً در نوجوانان سبک دلبستگی دوسوگرا با اختلالات درونی سازی شده[۱۱] مانند اضطراب همراه است. این در حالی است که هرشنبرگ[۱۲] و همکاران(۲۰۱۱) در برسی نوجوانان نشان دادند که نوجوانان ایمن     نمایش های رفتاری منفی کمتری داشته و نمایش رفتاری مثبت بیشتر مثل مثبت گرایی، انسجام در عاطفه و تنظیم عواطف بهتر را دارند.

     

    [۱]- strang situation

     

    [۲]- ambivalence

     

    [۳]-Karen

     

    [۴]- Joirman

     

    [۵]- Kobak &Screery

     

    [۶]- Mcnally , Burges

     

    [۷]- Mine & Solomon

     

    [۸]-Duemler

     

    [۹]-goal-corrected

     

    [۱۰]- distress

     

    [۱۱]- internalizing disorders

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:40:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت