|
|
|
راهنمای نگارش مقاله درباره انتقال عامل نسخه برداری WDREB2 به گندم با استفاده از ... |
... |
شکل۴-۹ نقوش الکتروفورزی PCR با پرایمرهای تخصصی ژن WDREB جهت اطمینان از صحت cDNA……………………………………………………………………………………………………
۸۶
شکل۴-۱۰ نمودار نشان دهنده تک باند بودن و تخصصی بودن پرایمر ……………………………….
۸۷
شکل۴-۱۱ آزمون Real Tim PCR ژن WDREB………………………………………………………..
۸۷
شکل۴-۱۲ الگوی بیان ژن در گیاهان ترایخت نسبت به گیاه غیرتراریخت…………………………..
۸۸
فصل اول مقدمه فنون های سنتی بهنژادی گیاهان شامل تلاقیهای مختلف و انتخاب بوده و فنون های درون شیشه ای مکمل این روش ها در ایجاد گیاهان با صفات مطلوب میباشند. در سالهای اخیر ظهور فنون های جدید مهندسی ژنتیک به عنوان ابزاری جدید در تحقیقات کشاورزی همسو با بهنژادی سنتی در گسترش روشهای جدید برای دستورزیهای ژنتیکی گیاهان نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. یکی از شاخه های زیست فناوریگیاهی، انتقال ژن های خاص به سلولهای گیاهی و باززایی گیاه از این سلول ها با بهره گرفتن از روش های کشت بافت گیاهی می باشد. بنابراین زیست فناوری این پتانسیل را دارد که با تولید گیاهان با خصوصیات بهبود یافته مکمل روشهای سنتی بهنژادی گیاهان شود. بر خلاف روشهای بهنژادی سنتی که در آن ها دستهای از ژن ها منتقل می شود، در روشهای مبتنی بر زیست فناوری میتوان یک ژن مشخص را از هر موجودی انتخاب و به جاندار دیگر انتقال داد. با توجه به نقش گیاهان زراعی و بخصوص گندم در تامین غذای مردم دنیا این گیاهان اهداف مناسبی جهت مطالعه و دستورزیهای ژنتیکی میباشند.
 جمعیت جهان به گونه ای روز افزونی در حال افزایش است. این جمعیت که در سال ۱۹۳۰ میلادی تنها ۲ میلیارد نفر بود، در سال ۱۹۹۰ به ۳/۵ میلیارد نفر رسید و در سال ۲۰۰۰ میلادی از ۶ میلیارد نفر تجاوز کرد (امام، ۱۳۸۶) و پیش بینی می شود که جمعیت دنیا تا سال ۲۰۲۵ به ۸ میلیارد نفر برسد ( FAO, 2006). بیشتر مدل ها پیش بینی کرده اند که کمبود جدی مواد غذایی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان تشدید خواهد شد. پیشبینی شده است که جمعیت ایران بر مبنای نرخ رشد ۲ درصد، در سال ۱۴۰۰ از۱۲۰ میلیون نفر تجاوز کند (امام، ۱۳۸۶). تقاضا برای مصرف مواد غذایی در کشور های کمتر گسترش یافته از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۳۰ حدود ۷/۲ برابر خواهد شد (FAO, 2006). بنابراین، بحران غذایی از مسایلی است که انسان امروزی با آن روبرو خواهد. غلات مهمترین گیاهان غذایی کرهی زمین و تأمین کنندهی ۷۰ درصد غذای مردم کرهی زمین میباشند. گندم و برنج (Oryza sativa) روی هم تقریباً ۶۰ درصد انرژی مورد نیاز بشر را تأمین میکنند به طور کلی بیش از سه چهارم انرژی و یک دوم پروتئین مورد نیاز بشر از غلات تأمین میشود و به راستی غلات پایهی اصلی تغذیه و بقای بشر به شمار میروند (امام، ۱۳۸۶). محصول گندم در بسیاری از کشورها از جمله ایران، عاملی بسیار مهم برای پایداری سیاسی و اقتصادی و همچنین عاملی مهم در بهبود درآمد بیشتر کشاورزان است. در اکثر کشورهای در حال گسترش، به دلیل اهمیت غلات در امنیت غذایی جمعیت زیاد این کشورها، دولت تجارت غلات را تحت انحصار خود درمی آورد (صحرائیان و بخشوده، ۱۳۸۶). گندم (Triticum spp) مهم ترین گیاه زراعی دنیا است (Martin et al., 1976) و در مساحت وسیعی از زمین های کشاورزی دنیا کشت می گردد. توانایی سازگاری گندم با اقلیم های مختلف به حدی است که در سراسر کره زمین قابلیت زراعت دارد (Slafer, 1994). ۵۲% زمین های قابل کشت جهان به غلات و دو سوم این میزان به کشت گندم اختصاص دارد (Slafer, 1994). سابقه کشت گندم به ۱۰ تا ۱۵ هزار سال پیش از میلاد بر می گردد (Slafer, 1994; Arnon, 1972) گندم یکی از ارزشمندترین منابع انرژی برای مردم جهان است که دستورزیهای ژنتیکی آن جهت افزایش عملکرد و به حداقل رساندن کاهش محصول به علت شرایط نا مناسب محیطی و حمله آفات و بیماریها انجام می شود. در اوایل دهه ۶۰ بهنژادی سنتی همراه با بهبود مدیریت مزرعه منجر به افزایش قابل توجه عملکرد گندم در جهان شد که انقلاب سبز نام گرفت و به دنبال آن دستورزی های ژنتیکی گندم به سوی تنش های محیطی زیستی و غیر زیستی که باعث کاهش محصول میشوند، تغییر پیدا کرد. با توجه به این تغییر سیاست در دهههای اخیر، زیست فناوری با کاهش هزینه تولید از طریق تولید گیاهان مقاوم به تنش های زیستی و غیرزیستی و افزایش کیفیت محصول راه حلی مناسب می باشد. عوامل رو نویسی DREB[1] عضوی از خانواده AP2/ERF هستند. این خانواده گروه مهمی از عوامل رونویسی را شامل می شود که در پاسخ به تنش های غیر زیستی نقش بسزایی دارند. بررسی ناحیه پروموتری ژن های درگیر درپاسخ به تنش های آبی و دماهای پایین و غیر وابسته بهABA منجر به کشف یک ناحیه ٩ جفت بازی با توالی TACCGACAT شده که آن را DRE نامیده اند (Kasuga et al., 1999). DRE شامل یک توالی مرکزی محافظت شده ۵ جفت بازی به صورت CCGAC است که آن را توالی تکراری C می نامند. پروتئینهای کد شده توسط ژن های DREB به این توالی متصل و منجر به تنظیم بیان ژن ها می شود .( Kasuga et al., 1999) عوامل رونویسی متصل شونده به موتیفCRT/DRE متعددی در غلات از جمله گندم ، برنج ، ذرت و جو شن اخته شده است. عامل رونویسی WDREB2یاTaDREB در گندم، یک پروتئین باند شونده به توالی CRT/DRE را کد می کند. این ژن از نظر توالی همولوژی بالایی با ژن DREB2در آرابیدوپسیس داشته و بیان آن تحت تاثیر تنش خشکی ، سرما ، اسید آبسیزیک و شوری القا می شود. القای بیان این ژن منجر به بیان سایر ژن های پایین دست القا شونده به وسیله این عامل رونویسی که در مقاومت به تنش های غیر زیستی موثرند، می شود (Egawa et al., 2006). با توجه به اهمیت تنش های غیر زیستی خشکی و سرما و خسارت های ناشی از آنها بر گیاهان، این پژوهش با هدف زیر انجام شد. - انتقال ژن WDREB2 به گندم جهت بهبود مقاومت به تنش های محیطی غیر زیستی فصل دوم ۲- مرروی بر پژوهشهای پیشین ۲-۱- گندم محصول گندم در بسیاری از کشورها از جمله ایران، عاملی بسیار مهم برای پایداری سیاسی و اقتصادی و همچنین عاملی مهم در بهبود درآمد بیشتر کشاورزان است. در اکثر کشورهای در حال گسترش، به دلیل اهمیت غلات در امنیت غذایی جمعیت زیاد این کشورها، دولت تجارت غلات را تحت انحصار خود درمی آورد (صحراییان و بخشوده، ۱۳۸۶). گندم (Triticum spp) مهم ترین گیاه زراعی دنیا است (Martin et al., 1976) و در مساحت وسیعی از زمین های کشاورزی دنیا کشت می گردد. توانایی سازگاری گندم با اقلیم های مختلف به حدی است که در سراسر کره زمین قابلیت زراعت دارد (Slafer., 1994). 52% زمین های قابل کشت جهان به غلات و دو سوم این میزان به کشت گندم اختصاص دارد (Slafer., 1994). سابقه کشت گندم به ۱۰ تا ۱۵ هزار سال پیش از میلاد بر می گردد (Slafer., 1994; Arnon., 1972). اجداد وحشی گندم در منطقه خاورمیانه، غرب ایران، شرق ترکیه و شمال عراق پیدا شده و هم اکنون هم در این مناطق وجود دارند (Evans., 2001). بسیاری از پژوهشگران خاستگاه گندم را منطقه هلال حاصلخیز دانسته اند. بیشترین سطح زیر کشت گندم (۹۰ درصد) و بیشترین میزان تولید (۹۴ درصد تولید جهانی) مربوط به گونه ی Triticum aestivum یا گندم نان می باشد (امام، ۱۳۸۶).
موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-07-23] [ 02:09:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
راهنمای نگارش پایان نامه درباره : تحلیل روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان ... |
... |
۷-انصاف: انتخابهای عقلانی و عمل به شیوه منصفانه شامل: الف) رفتار با دیگران به طورمنصفانه ب) کمک به دیگران برای داشتن رفتار منصفانه
 ج) تدریس روشهایی به افراد برای مقاومت در برابر بیانصافی و بی عدالتی (سیادت و همکاران ، ۱۳۸۷). ۲-۱-۵-۲ اصول هوش اخلاقی از دیدگاه لینک وکیل لینک و کیل (۲۰۰۵) هوش اخلاقی را توانایی تشخیصی درست از اشتباه میدانند که با اصول جهانی سازگار است به نظر آنان، چهار اصل هوش اخلاقی زیر برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است: ۱-درستکاری: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن معتقدیم و آنچه که به آن عمل میکنیم، انجام آنچه که میدانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمانها کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوهای عمل می کند که با اصول و عقایدش سازگار باشد. ۲- مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال خود و پیامدهای آن، همچنین اشتباهها و شکستهای خود را نیز میپذیرد. ۳-دلسوزی: توجه به دیگران که دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان و دل سوز باشیم، آنان نیز در وقت نیاز با همدردی می کنند. ۴- بخشش: آگاهی از عیوب خود و تحمل اشتباههای دیگران ۲-۱-۶ فواید هوش اخلاقی هوش اخلاقی فقط برای رهبری اثربخش اهمیت ندارد. هوش اخلاقی، “هوش حیاتی” برای همه انسانها است. به دلیل اینکه هوش اخلاقی، اشکال دیگر هوش را به انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند. هوش اخلاقی به زندگی ما هدف میدهد. بدون هوش اخلاقی، ما قادر به انجام کارها و وقایع تجربه شده هستیم، اما آنها فاقد معنی هستند. بدون هوش اخلاقی، ما نمیدانیم آنچه که انجام میدهیم چرا انجام میدهیم و یا حتی چه چیزهایی وجود ما را در نظام خلقت از برخی مسائل متفاوت میسازد(لنیک و کیل، ۲۰۰۵: ۴۵-۵). هوش اخلاقی رفتار مناسب را تقویت می کند و قادر است پایداری زندگی اجتماعی را در طول زمان فراهم سازد تا حدی که هوش اخلاقی شانس بقاء را افزایش میدهد، و حتی به طول عمر افراد کمک می کند. بدون هوش اخلاقی، زندگی اجتماعی دوامی نخواهد داشت و بقای این گروه در معرض خطراست(دینورسیا[۴۸]، ۲۰۱۰: ۱۶). هوش اخلاقی نشاندهنده این واقعیت است که ما اخلاقی یا غیراخلاقی به دنیا نمیآییم بلکه ما باید یاد بگیریم که چگونه می شود خوب باشیم. آنچه که ما احتیاج داریم روشهایی هوشمندانه برای انجام کارهای درست و این چیزی است که ما به آن هوش اخلاقی میگوییم و این نتیجه آموزشی است که چگونه میتوان با دیگران رفتار کرد(کولز[۴۹]، ۱۹۹۷). هوش اخلاقی شامل ترکیبی از دانش، تمایل و اراده است. این هوش شامل روشی است که فکر میکنیم، احساس میکنیم و عمل میکنیم. تشخیص درست از اشتباه به تنهایی ممکن نیست احساسات، مهارت ها یا اعمال ما را تغییر دهد(کلارکن[۵۰]،۲۰۱۰: ۱۵-۱). ۲-۲ بخش دوم: سرمایه اجتماعی ۲-۲-۱ سرمایه اجتماعی چیست سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده استفاده شده است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتقاد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، انسانها با سازمانها و سازمانها با سازمانها میباشد و نقش بسیار مهمی در احساس مسئولیت اجتماعی سازمانها در جوامع ایفا می کند. در حقیقت، اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود اطلاق می شود. همچنین ریشهشناسی کلمه«اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک می کند تا معنی سرمایه اجتماعی و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود.کلمه «اجتماعی» یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی و مانند آن اشاره می کند. اسم این صفت، کلمه جامعه است. که از کلمه لاتین«Socius» به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمه«اجتماعی» از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی، احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد. به طور کلی این زمینه های نظری گسترده و کلی را میتوان به عنوان ریشه های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک طرفدارانی دارد، با توجه به سوگیریهایی که در هریک از این نحلهها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود(بورت،۱۹۹۲: ۲۴-۸). سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر فرد و جامعهپذیر ساختن وی که از مجرای احترام به عرف، سنتها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی حاصل می شود، از یک سو به معنادار ساختن زندگی اجتماعی برای فرد و زمینهسازی مشارکت مثبت و فعال وی در زندگی اجتماعی می پردازد و از سوی دیگر از جهت پیامدهای جمعی و عمومی، موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثباتاجتماعی می شود(تقیلو، ۱۳۸۵: ۲۴۰). در واقع، افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران می شود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت می کند و با ایجاد رابطهای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنها را برای تحقق هدفهای مشترک فراهم میآورد( اجتهادی، ۱۳۸۶: ۵). ۲-۲-۲ تاریخچه سرمایه اجتماعی «اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقالهای توسط هانی فان[۵۱] از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در آمریکا به وسیله شخصی به نام جین جاکوبز[۵۲] نوشته شد که این اصطلاح سرمایه اجتماعی را به کار برد و منظورش این بود که در حاشیهنشینهای شهر، ویژگیها و خصلتهایی وجود دارند که آنها میتوانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروهایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. در اصل، در آنجا منظور از سرمایه اجتماعی، نوعی همکاری و همفکری خودجوش و از درون گروه های مردم حاشیه نشین بود» (توسلی، ۱۳۸۴: ۲). جین جاکوبز سرمایه اجتماعی را شبکه های اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، نبودن جرم و جنایتهای خیابانی و دیگر تصمیمها در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی، پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهد. سپس این مفهوم در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، ولی در واقع این جیمز کلمن[۵۳] و پژوهش او در زمینه مشارکت در امور مدرسه در شهر شیکاگو بود که سبب جلب توجه امروزی به این مفهوم شد، سپس بوردیو[۵۴] و پس از آن پوتنام[۵۵] در دهه ۱۹۹۰، از این مفهوم برای مطالعه نهادهای مردم سالار در ایتالیا استفاده کردند (شارعپور، ۱۳۸۳). « گلن لوری[۵۶] اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت[۵۷] جامعهشناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد»(فوکومایا، ۱۳۷۹: ۱۰). در دهه ۱۹۷۰ سرمایه اجتماعی در روشهای خیلی ملموس، توسط اقتصاددانهای دارایی و مالی مطرح شد. از نگاه آنها، سرمایه اجتماعی فقط به مدعیان جمعی، اخلاقی یا قانونی دلالت دارد و فقط به اصطلاح اجتماعی بماند، محدود شده است. اقتصاددانها، اصطلاحهایی نظیر زیر ساخت اجتماعی، سرویسهای اجتماعی یا هزینه های اجتماعی را اساساً بدون از دست دادن هر معنی مورد نظر، برای سرمایه اجتماعی به کار میبرند. به طور عمده در جامعه در جامعه شناسی آمریکای شمالی به ویژه در نگاه کارکردگرایان، سرمایه اجتماعی عبارت است از روابط دوسویه، کنش دوجانبه و شبکه هایی که در بین گروه های انسانی به وجود آمده است(نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۱۲۸-۱۲۹). «سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پاتنام و پرتز بسط و گسترش داده می شود»(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸: ۲۵۹). کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت آنچه که امروز مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعهشناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعهشناسانی چون مارکس وبر و دورکیم میتوان به جستو جوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، امیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیم همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزشها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه اجتماعی را دربر میگیرد(توسلی، ۱۳۸۴: ۳). ۲-۲-۳ اهمیت سرمایه اجتماعی در دو دهه مفهوم سرمایه اجتماعی در زمینهها و اشکال گوناگونش به عنوان یکی از کانونیترین مفاهیم، ظهور و بروز یافته است. هرچند شور و اشتیاق زیادی در بین صاحب نظران و پژوهشگران ایجاد کرده است لیکن، نگرشها، دیدگاه ها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. افزایش حجم قابل توجه پژوهشها در این حوزه بیانگر اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی در بسترهای متفاوت اجتماعی است. به طور کلی میزان سرمایه اجتماعی در هر گروه یا جامعهای نشاندهنده میزان اعتماد افراد به یکدیگر است( فقیهی و فیضی، ۱۳۸۵). وجود میزان قابل قبولی از سرمایه اجتماعی موجب تسهیل کنشهای اجتماعی می شود، به طوری که در مواقع بحرانی میتوان برای حل مشکلات از سرمایه اجتماعی به عنوان اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد. از این رو شناسایی عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اهمیت به سزایی دارد(رنانی، ۱۳۸۵). تعدادی از عناصر اصلی که میتوان سرمایه اجتماعی را با آن مورد اندازه گیری قرار داد عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی، اجتماعی، وجود انگیزه در افراد جامعه که در پی کسب این دسته از آگاهیها هستند، اعتماد عمومی به یکدیگر و مشارکت غیررسمی همیارانه در فعالیتهای داوطلبانه و در مجموع میتوان گفت که یکی از معیارهای اصلی در شناخت سرمایه اجتماعی، شکل و شیوه روابط اجتماعی افراد با یکدیگر و نحوه همزیستی آنها در جامعه مورد مطالعه است(آدلر، ۲۰۰۲). ۲-۲-۴ تئوریپردازان و تعریف آنان از سرمایه اجتماعی اغلب نظریه ها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت می دهند که اخیراً فوکویاما[۵۸] را نیز باید به آنان افزود. در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم میخورد اما در کنار این شباهتها، تفاوتهای معنیداری نیز مشاهده می شود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبه های مختلفی از قبیل تئوریهای اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می شود( آشنا و دیگران، ۱۳۸۵). ۲-۲-۴-۱ سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام(۱۹۹۵) پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی(۱۹۹۸-۱۹۹۳) عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایه های اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین می کند. به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که کنشهای اعضاء را تحت تأثیر قرار می دهند. او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی میداند. او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر میشمارد و ابزار میدارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد. ۲-۲-۴-۲ سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو(۱۹۹۰) یکی از بزرگترین تئوریپردازان عصر حاضر که کمتر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است. نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعارههای قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی میباشد. برجستهترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است. به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد می شود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایه گذاری می شود. ۲-۲-۴-۳ سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن(۱۹۹۸) کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار میبرد. وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند. کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایه انسانی میداند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورنده سرمایه اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمیشوند یا با هزینه بالاتری محقق خواهند شد(وال و دیگران[۵۹] ۱۹۹۸، به نقل از آشنا و دیگران، ۱۳۸۵). به نظر پاکستون[۶۰]، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگیهای عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند میدهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می شود را شامل میگردد(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۹). اما خلاصهترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان می کند. او بیان میدارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام می دهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل میشوند، هنگامی که مردم شبکه های ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزشهای مشترک دارند رابطه دارند، این شبکه ها به عنوان منابعی تلقی می شود که سرمایه اجتماعی ایجاد می کند(فیلد[۶۱]، ۲۰۰۳: ۱). تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعیاند. این مسئله نشان میدهد که ویژگی غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند. اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه میتوان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره می کنند و بر اساس همین نکته مشترک میتوان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد: به طور کلی سرمایه اجتماعی را میتوان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل می کند و به وسیله آن میتوان از تواناییهای افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد. روابط اجتماعی در چارچوب ارزشها و هنجارهای خاصی صورت میگیرد که از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است(سعادت، ۱۳۸۷: ۳-۴). ۲-۲-۵ تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی سرمایه، ثروتی است مولد درآمد یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد. در اقتصاد سیاسی مارکس، سرمایه به عنوان کار حجیم یا انباشته تعریف می شود که در مناسبات اجتماعی ایجاد می شود و از آن برای انباشت بیشتر سرمایه استفاده می شود. بوردیو نیز سرمایه را کار انباشته تعریف می کند. دریافت بوردیو از سرمایه وسیعتر از معنای پول و سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس به خود گیرد، بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثربگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۱). سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکا به ویژه در روایتکارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه، تعاملات و شبکه هایی که در میان گروه های انسانی پدیدار می شود و سطوح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامدها و تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود. برای تعریف سرمایه اجتماعی بهتر است از مصادیقها و امثالها شروع کنیم تا بتوانیم به تعریف مشخصی برسیم. اگر از تمثیل بهره بگیریم سرمایه اجتماعی همانند نوعی روغن اجتماعی است که در مناسبات بین افراد نقش ایفا می کند؛ یعنی در عین تسهیلکنندگی مناسبات، چسبندگی هم ایجاد می کند؛ به عبارتی هم چسب اجتماعی و هم روغن اجتماعی است. از یک سو بسیاری از زبریهای مهرههای اجتماعی، یعنی افراد و واحدها را که در اصطکاک با هم قرار میگیرند، تسهیل می کند و از بین میبرد؛ یعنی از تنش برخوردها و مناسبات افراد میکاهد. در عین حال، همچون چسب اجتماعی افراد را در کنار هم و در محیط تعامل اجتماعی نگه میدارد، میتوان سرمایه اجتماعی را محیطی با مجموعه شرایط و مجوعه قواعد اخلاقی- اجتماعی و رفتاری دانست که به طور ضمنی رفتار افراد را شکل میدهد و کمک می کند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسند. بنابراین سرمایه اجتماعی بستر و فضایی است که تعامل نیروهای انسانی و استفاده این نیروی انسانی از سرمایه مادی را کم تنش و کم هزینه می کند. سرمایه اجتماعی یک متغیر چند وجهی است نخست آنکه یک متغیر کلان غیر قابل مشاهده است؛ دوم آنکه متغیری است که هم در سطح فرد و هم در سطح کلان وجود دارد. اشکالی که در اینجا به وجود می آید آن است که سرمایه اجتماعی ممکن است در بسیاری از موارد در سطح خرد تقویت شود، در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب است(عبدالهی آرانی، ۱۳۸۳). منظور از سرمایه اجتماعی، هنجارها و شبکه هایی است که مردم را قادر میسازد تا دست به کنش جمعی بزنند. این تعریف چندین مقصود را در بر میآورد، اولاً، نه بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه اجتماعی متمرکز است، در حالی که میپذیرد ویژگیهای مهم سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و هنجارها متقابل در طی فرایند مکرر پدید آمدهاند. ثانیاً، این تعریف ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در خود جای میدهد و میپذیرد که اجتماعات کمابیش بدانها دسترسی داشته باشند. ثالثاً، در حالی که تعریف اجتماع را به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می کند، در ضمن میپذیرد که افراد و خانوادهها قادرند سرمایه اجتماعی را از آن خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خوداجتماع تا حدودی زیادی به مناسبات آنها با دولت برمیگردد. تأثیری که دولتهای ضعیف، دشمن صفتیابی تفاوت بر زندگی اجتماع و طرحهای توسعهای باقی میگذارند، با دولتهایی که قراردادها را محترم میشمارند و در برابر فساد مقاومت میورزند، عمیقاً متفاوت است(پورتز[۶۲]، ۱۹۹۶ : ۲۱). سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهههای اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمانها(تیمبرلیک[۶۳]، ۲۰۰۵: ۴۴-۳۴) و تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۸-۵). مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی میتوان منابعی تعریف کرد که میراث روابط اجتماعیاند و کنش جمعی را تسهیل می کنند. این منابع که از طریق اجتماعی شدن حاصل میشوند در برگیرنده اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه هایی از پیوندهای اجتماعی است که موجب گرد آمدن افراد به صورتی منسجم و با ثبات در داخل گروه به منظور تأمین هدفی مشترک میگردد(زاهدی، ۱۳۸۲: ۲۷۴). سرمایه اجتماعی ثروت یا ارزشی است که از آن میتوان برای افزایش یا ایجاد منابع در اختیار و یا جدید استفاده کرد. سرمایه اجتماعی بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوه تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاسهای خرد، میانی و کلان تعیین کننده میزان سرمایه اجتماعی است(غفاری، ۱۳۹۰: ۳۵). بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کیفیت تعاملات اجتماعی است(مور[۶۴]، ۱۹۹۷). توسلی(۱۳۸۱) معتقد است، مفهوم سرمایه اجتماعی صبغه جامعهشناختی دارد، به این لحاظ که هم می تواند از جامعه سنتی برگرفته شود و هم از محیطهای سازمانی نوین نشأت بگیرد. سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروه های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی(علوی، ۱۳۸۰: ۳۴ به نقل از فلورا، ۱۹۹۹). سرمایه اجتماعی موجب می شود که اعضاء یک جامعه به هم اعتماد کنند و به تشکیل گروه ها و مجامع داوطلبانه بپردازند. توانایی کار جمعی و معاشرتپذیری به معنی پذیرش صداقت، اتکاءپذیری، قابلیت اعتماد کردن، اطمینان و حسن وظیفه است. آنچه که موجب تقویت سرمایه اجتماعی در هر جامعهای می شود، این است که افراد در یک جامعه تنها به فکر منافع خود نبوده و تنها در جهت دستیابی به آن عمل نکنند، بلکه به انجام کار جمعی در قالب گروه ها و تشکلهای داوطلبانه و غیرداوطلبانه بپردازند. سرمایه اجتماعی یک مجموعه از نهادهای زیربنایی اجتماعی نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها، شبکه ها و تشکلهای داوطلبانه است. سرمایه اجتماعی شامل شبکه های اجتماعی و هنجارهای وابسته آن است که بر تولید و سلامت یک جامعه تأثیر میگذارد(سویری و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۲۳).
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره نقش صنایع دستی در افزایش درآمد اقتصادی روستاییان ماسوله- فایل ۵۳ |
... |
۲۷- دیوید،فرد آر(۱۳۸۵)خلاصه مدیریت استراتژیک،ترجمه وجه الله قربانی،نشر بازتاب. ۲۸-رحیم نیا و ناظمی و مشرفی،فریبرز ،شمس الدین،ابراهیم(۱۳۹۰)،بررسش عناصر برنامه ریزی استراتژیک به منظور ارائه مدل مفهومی و کار بردی برای شرکت های صنعتی کوچک،فصلنامه علمی پژوهشی مدیریت.
 ۲۹-سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان،دفتر صنایع روستایی (۱۳۸۷)،امکان سنجی روستای ماسوله. ۳۰-سازمان میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی گیلان(۱۳۸۸)شناسنامه صنایع دستی گیلان. ۳۱-سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان(۱۳۸۵)سالنامه آماری استان گیلان. ۳۲-شیخ الاسلامی،حسین(۱۳۸۸)،تاثیر متقابل توریسم و صنایع دستی،مرکز تحقیقات و مطالعات سیاحتی. ۳۳-شهرداری ماسوله،(۱۳۹۱)،اطلاعات مشاغل و بنگاه های فعال در ماسوله. ۳۴- لقمان صادقی و ایوب ذوقی و جواد بنی عامری.ارزیابی اکوتوریسم در استان کردستان با مدل استراتژیکswot .دومین همایش ملی راهکار های توسعه اقتصادی با محوریت برنامه ریزی منطقه ایودانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج.۱۰ و ۹ خرداد ماه ۱۳۹۱٫ ۳۵-صادقی سیگارودی،رزیتا(۱۳۷۵)،شناسایی و بررسی هنرهای سنتی گیلان،سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی گیلان. ۳۶-طبیبی س ج، ملکی، م ر، ۱۳۸۳٫ برنامه ریزی استراتژیک و سنجش عملکرد، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد. تهران : ۱۳۸۳ ۳۷-فنایی،سید مجتبی(۱۳۸۰)،اقتصاد،انتشارات دانش پژوه. ۳۸- رضا قادری و زهره هادیانی و کاوه محمدی و طاهر ابوبکری.استراتژی های برنامه ریزی منطقه ای گردشگری با بهره گرفتن از تکنیک.swotمطالعه موردی:شهرستان پیران شهر.دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.نشریه برنامه ریزی منطقه ای.بهار۱۳۹۰٫دوره۱٫شماره۱٫صفحات ۲۷ تا۴۰٫ ۳۹-محمدی،برهان(۱۳۸۷)پهنه بندی صنایع دستی به منظور توسعه توریسم در جنوب استان اردبیل،پایان نامه کارشناسی ارشد. ۴۰- مرادی و قاسمی،نرجس و علیرضا(۱۳۸۹)لزوم برنامه ریزی استراتژیک و فرایند پیاده سازی آن،مجله بندر و دریا. ۴۱-محمد،مدد(۱۳۸۰)اطلس صنایع دستی ایران،سازمان نقشه برداری کشور. ۴۲-ابوالفضل مشکینی و تقی حیدری.ارزیابی توسعه گردشگری شهر زنجان با بهره گرفتن از مدل) swotنمونه موردی:منطقه زنجان رود)_دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر.فصل نامه علمی پژوهشی فضای جغرافیایی.پاییز ۱۳۹۰٫سال ۱۱٫شماره ۳۵٫صفحات ۳۷ تا ۶۴ ۴۳-مطیعی لنگرودی،سید حسن(۱۳۸۲)،جغرافیای اقتصادی ایران،نشر جهاد دانشگاهی مشهد. ۴۴- میثم موسایی و بهزاد رضوی الهاشم.بررسی swotمشارکت شهروندان در امور شهری.نشریه رفاه اجتماعی.تابستان۱۳۹۰٫دوره۱۱٫شماره۴۱٫صفحات ۱۲۳تا۱۵۲ ۴۵-مولایی هشتجین،نصرالله(۱۳۸۷)صنایع دستی و توسعه گردشگری در استان های ساحلی دریای خزر. ۴۶-مهرگان،نادر(۱۳۸۰)عملکرد کمیته صنایع دستی با هدف اشتغال،نشریه جهاد،شماره۱۴۷ ۴۷- غلام رضا نوری و مهدی مهدی نسب.بررسی قابلیت های اکولوژیکی و توسعه گردشگری دریاچه گهر بر اساس مدل . swot نشریه اکوبیولوژیکی تالاب.پاییز۱۳۸۹٫دوره ۲٫شماره ۵٫صفحات ۵۷ تا۶۶ ۴۸- مهران نژاد جوادی پور.راهبرد های توسعه خدمات شهرداری های الکترونیک بر اساس تجزیه تحلیلswot مطالعه موردی:شهرداری الکترونیک منطقه۱۳ تهران.نشریه مدیریت شهری.زمستان۱۳۸۷٫دوره۶٫شماره۲۲٫ صفحات ۴۳ تا۵۹ ۴۹-نوری زاد،ابراهیم(۱۳۸۱)صنایع دستی در ایران،نشر جهاد دانشگاهی. ۵۰-هادوی،م،ر(۱۳۸۷)،امکان سنجی پتانسیل های توریستی استان زنجان.پایان نامه کارشنلسی ارشد.دانشگاه شهید بهشتی. ۵۱-هریسون ،جفری(۱۳۸۰)مدیریت استراتژیک،ترجمه بهروز قاسمی،نشر آبتین. ب) فهرست منابع و ماخذ غیرفارسی
-
- Agus, A. and Abduuuuuuullah, M. (2000), “The mediating effect of customer satisfaction on TQM practices and financial performance”, Singapore Management Review, Vol.22 No. 2, pp. pp55- pp75.
-
- Armour, H. O. and Teece, D. J (1978), “ Organizational structure and economic performance: a test of the multi- divisional hypothesis”, The Bell journal of Economics and management Science, Vol. 9, pp. 106- 22.
-
- Baker, W.E.and Sinkula, J.M. (2007), “ Dose market orientation facilitate balanced innovation programs? An organizational learning perspective”, Journal of product Innovation Management, Vol. 24 No. 4, pp. 316-34.
-
- Baldwin, J.R. and Johnson, J. (1996), “Business strategies in more and less innovative firms in Canada”, Research policy, Vol. 25 No. 5, pp. 785-804.
-
- Berthon, P., Hulbert, J. and Pitt, L. (1999), “To serve or to create? Strategic orientations towards customers and innovation”, California Management Review, Vol. 42 No. 1, pp. 37-58.
-
- Bierly, P. and Chakrabarti, A.K. (1996), “Generic knowledge strategies in the US pharmaceutical industry”, Strategic Management Journal, Vol. 17, Winter, pp. 123-35, special issue.
-
- Black, S. & Porter, L. (1996). Identification of the critical factors of TQM. Decision Sciences, 27, 1-21.
-
- Carmen, Camarero and Jose, Garrido Maria. (2008), The role of technological and organizational innovation in the relation between market orientation and performance in cultural organizations, European Journal of Innovation Management Vol. 11 Np. 3
-
- Caves, R.E. and Ghemawat, P. (1992), “Identifying barriers”, Sterategic Management Journal, Vol. 13 No. 1, pp. 1-12.
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
پایان نامه در مورد : بررسی مقایسه ای احکام نکاح از دیدگاه قرآن کریم وکتاب مقدس(عهدین)- ... |
... |
۴-۱- تعریف نکاح در مسیحیت آیین مسیحیت نیز هر چند بر اساس عبارات انجیل و آیاتی از قرآن، همانند آیین یهود، که مخصوص قوم بنی اسرائیل بوده است، « وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ »،(آل عمران/ ۴۹). ولی قدر مسلم از زمانی که کنستانتین، قیصر روم به آیین مسیحیت گروید، انحصاری بودن این آیین به فراموشی سپرده شد و آیین تبشیر در مسیحیت به صورت یک اصل مسلم در آمد ودر حال حاضر نیز چنین است ؛ ولذا مسیحیان، همانند مسلمانان در تبلیغ واشاعه آیین خود کوشا بوده وهستند. (ابراهیمی، ۱۳۸۲،ص۳۱) گروه زیادی از مسیحیان اولیه با زهد، کنارگیری از دنیا و گوشه نشینی را اختیار کردند، از ازدواج وهمبستر شدن شرعی پرهیز می کردند. این پرهیز در میان روحانی های کاتولیک به یک تابو تبدیل شدتا کم کم در کلیسای آنها – که ازدواج مقام روحانی را جایز نمی شمرد- فساد های اخلاقی بروز کرد و از سوی دیگر، نگران کم شدن جمعیت مسیحیان بودند. به همین سبب آیین ازدواج در حلقه آیین های مقدس کلیسا ی کاتولیک رومی قرار گرفت. (صالحی مقدم، ۱۳۸۹، ص ۵۳۵). در آیین مسیحیت، ازدواج ؛ پیمانی مقدس میان زن، مرد و خدا به شمار می آمد که هیچ یک از زن و شوهر حق پیمان شکنی را نداشتند. از قرن دوازدهم میلادی به بعد کلیسای کاتولیک ازدواج هایی را که بدون تأیید مقام های روحانی صورت می گرفت، قانونی ندانست وپس از شورای ترانت – در قرن شانزدهم – حضور یک نفر کشیش در مراسم ازدواج بین یک دختر وپسر، ضروری اعلام شد. کلیسا بنیاد عروسی را ترفیع بخشید، آن را یکی از آیین های مقدس، ومیثاقی مقدس میان زن، مرد و خدا برشمرد. کم کم حدود صلاحیت خود را – مرحله ی ازدواج ووظایف دو طرف «زن ومرد» در حجله عروسی تا آخرین وصیت نامه ی همسر رو به مرگ – افزایش داد. کاتولیک ها عقیده دارند که اگر زن وشوهر کاتولیک باشند، اگر از هم جدا شدند، دیگر حق ازدواج دوباره «باهم» را ندارند. (صالحی مقدم، ۱۳۸۹، ص ۵۳۵). مسیحیان ازدواج را امری طبیعی قلمداد نمی کنند، بلکه آن را نشانه محبت خداوند به بشریت می دانند، به وسیله این عمل زن ومرد اتحادی مقدس وغیر قابل انفصال برقرار می کنند. در این عمل مرد ملتزم می شود که محبت، اکرام وامانت را در حق زن انجام دهد و زن هم محبت، امانت واطاعت را ملتزم می گردد. ازدواج مقدس از آداب رسمی آیین پروتستان نیست اما در آن مذهب نیز رسمی دینی ولی غیر مقدس وجود دارد. کلیسای کاتولیک روم هنوز بر این اعتقاد است که افرادی که یک بار طلاق گرفته اند، حق ازدواج مجدد ندارند. « پیوس یازدهم، ضمن بخشنامه ای در سال ۱۹۳۰ میلادی طلاق، سقط جنین، جلوگیری از بارداری و هرگونه عملی که منجر به گسستن پیمان ازدواج شود را محکوم کرده است.» هرچند ازدواج امری مقدس به حساب می آید، عزوبت ودوری از ازدواج امری پسندیده تر است، شخص عزب با تمام توان به خدمت خداوند نایل می شود وبا کم کردن مشغله های زندگی خودرا به حضرت عیسی (ع) ومریم(س) شبیه می سازد. این اعتقاد کلیسای کاتولیک با دیدگاه مسلمانان که عزوبت را امری نا پسند وزمینه ساز گناه می دانند وازدواج را محکم ترین بنای دینی وزمینه ساز تحکیم ودیانت واصلاح روابط اجتماعی می دانند، تفاوت آشکار دارد. (زیبایی نژاد، ۱۳۸۲ ص۳۲۳). در آیین مسیحیت، ازدواج نشانه ی محبت خداوند به بشریت است وبه وسیله ی این عمل، زن ومرد اتحادی مقدس وغیر قابل انفصال برقرار می کنند. در واقع، در مسیحیت ازدواج عبارت است از یکی شدن محبت دو شخص که با یکدیگر برای زندگی مشترک همراه با امانت داری متقابل وهمکاری متعهد می شوند.(آفی برون، ۱۹۲۰م، ص۲۸۶)
 مسیحیان هنگام ازدواج متعهد می شوند که یکی شدن مرد وزن را نشانه ی آشکاری برای محبت خدا به بشر ومحبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام وتعهد در طول زندگی می شمارند وبا طلاق وتجدید فراش در زمان حیات همسر مخالفند. (میشل،۱۳۷۷: ص۹۵). در مسیحیت دو عنصر ماهیت ازدواج را فراهم می آورد؛ قداست آسمانی والهی وناگسستنی بودن پیمان منعقد شده. پس ازدواج در مسیحیت یک نوع پیمان دایم وتعهد پایدار آسمانی است که نشان از محبت خداوند دارد. این تعهد آسمانی والزام آور، هرگز قابل گسستن ونقض نیست. ” ومن شما را می گویم که زن خود را جز به علت زنا طلاق دهد ودیگری را نکاح نماید زنا نموده است وهرکس که آن مطلقه را نکاح کند نیز زنا نموده است” (انجیل متی ۱۹: ۹) در انجیل، طلاق زن وازدواج مجدد زن، در حکم زنا به شمار می رود. در انجیل متی پیرامون طلاق چنین آمده است: هرکس زن خویش را بدون آن که خیانت از وی دیده شود، طلاق دهد وآن زن هم دوباره شوهر کند، آن مرد مقصر است، چون باعث شده، زنش زنا کند و مردی هم که با این زن ازدواج کرده، زناکار است (فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان،سال هفتم، ۱۳۸۴، شماره ۲۷،ص۲۱۶). به عقیده برخی از مجامع کسی که اقدام به ازدواج می کند، طریق راحت وآسانی را که اغلب مردم برمی گزینند، انتخاب کرده است؛ اما کسی که عفت پیش می گیرد، راه برتر وسزاوارتری را برگزیده و همانند ملائکه شده است. کسی که ازدواج می کند سزاوار سرزنش نیست؛ لکن از آن نعمتی که با عفت به آن می رسد دور می ماند. راه عزوبت، کوتاه ترین راه رسیدن به ملکوت است. حتی در مجامع بیان شده که ازدواج مانع ورود به ملکوت خداوند است. (سکری سرور، بی تا: ص ۶۹). با توجه به این سخن، مقدس شمردن ازدواج در مسیحیت هرگز به معنای ارزش ذاتی ازدواج نیست. ارزش ذاتی واساسی برای عزوبت است وچون با عزوبت می توان به ملکوت رسید نه با ازدواج، ازدواج وسیله ای است جهت فرار از آتش هوس نه تأمین اهداف عالی ولذا عزوبت انتخاب خواص وبرگزیدگان است وعموم مردم چون از عزوبت عاجزند به ازدواج روی می آورند. (فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان،سال هفتم، ۱۳۸۴، شماره ۲۷،ص۲۱۸). برداشت مسیحیان آن است که خداوند ازدواج را برای تنظیم رابطه ای مناسب میان ذکور واناث، جهت ایجاد بهترین محیط برای پرورش فرزند وثبات جامعه قرار داده است. و همچنین بر تجرد، به مثابه آرمانی والا، بخصوص از آن جهت که عیسی خود ازدواج نکرد، تأکید دارند. راهب ها، راهبه ها و کشیشان مذهب کاتولیک نذر می کنند که همیشه مجرد بمانند. ازدواج در مسیحیت پدیده ای منحصر به فرد نیست، ودر ماهیت ازدواج با بیشتر ادیان مشترک است. ازدواج متضمن عقدی قانونی میان زوجین است.در مذاهبی که در آنها ازدواج یک شعیره «یعنی یک منسک دینی برخوردار از تأییدالهی – در مذاهب کاتولیک وارتودکسشرقی» است زوجین- ونه کشیش- قسوس شعیره هستند، کشیش فقط برای انتقال برکت خداست. (وقار، ۱۳۷۸، ص۳۴۴). ۴-۲- اهمیت نکاح در عهد جدید در عهد جدید، بر خلاف عهد قدیم، مسئله ی ازدواج اهمیت چندانی ندارد. در واقع،تجرد مقامی برتر از تأهل دارد و پیشوایان دین مسیح (ع) مردم را به مجرد زیستن دعوت می کنند که البته به عقیده ی آنان هر کسی هم نمی تواند مجرد بماند.بنابر آنچه که در انجیل متی به حضرت عیسی (ع) نسبت داده شده است:تنها کسانی می توانند مجرد بمانند که از خداوند کمک خاصی یافته باشند.(متی،.۱۱:۱۹).اما تشویق مردم به مجرد زیستن در نامه ای که پولس به قرنتیان می نویسد کاملا مشهود است. او در این نامه می نویسد: کاش همه می توانستند مانند من مجرد بمانند به آنان که هنوز ازدواج نکرده اند و نیز بیوه زنان می گویم که بهتر است که، اگر می توانند،مثل من مجرد بمانند اما اگر نمی توانند بر امیال خود مسلط باشند بهتر است که ازدواج کنند زیرا ازدواج کردن بهتر است از سوختن در آتش شهوت.(نامه ی اول پولس به قرنتیان ۷:۷-۹). او در ادامه می نویسد:با توجه به مشکلات و سختی هایی که برای ما مسیحیان در زمان حاضر وجود دارد فکر می کنم بهتر است شخص ازدواج نکند. بدانید که ازدواج مشکلات شما را بیش تر می کند. دلم نمی خواهد که شما را در مشکلات ببینم.(نامه ی اول پولس به قرنتیان، ۷: ۲۶-۲۹). از دیدگاه پولس«پولس یکی از حواریون حضرت عیسی (ع) بود که قاموس کتاب مقدس به تفصیل به او پرداخته است که به بخشی از آن اشاره می شود:پولس حواری ممتاز قبایل بود وفی الحقیقه یکی از اشخاص بی نظیر است،سجیه ی پولس در نامه هایش به طور کمال مصور است و چنان که کرسس توم می گوید:در دهان مردم در تمام جهان هنوز زنده است که به توسط او نه تنها مریدان او بلکه تمام مومنین تا امروز هم تمام مقدساتی که هنوز از عدم به وجود نیامده اند تا باز آمدن مسیح برکت یافته و خواهند یافت،در آن ها می بینیم که قوی تبدیل،ترفیع و توفیق شخصی را که اولاً مایه ی فتنه و اغتشاش می شد و تند مزاج بود چگونه تبدیل یافته و سر مشق فضایل انسانیت و سجیه ی مسیحیت گردانیده است و با وجود جرأت و ثبات ملاحظه و مؤدب و نجیب و بشاش و وطن پرست بوده،از عذاب خود صرف نظر کرد و در تمام تصورات و تأثیرات خود بی نظیر بود (هاکس،۱۳۷۷، ص ۲۳۲).کسی که ازدواج می کند به راحتی نمی تواند به خداوند خدمت کند،زیرا مجبور است در فکر مادیات هم باشد اما کسی که ازدواج نمی کند تمام وقت خود را صرف خدمت به خداوند می کند و تمام فکرش این است که او را خشنود سازد. در پایان این نامه او نتیجه می گیرد پس کسی که ازدواج می کند کار خوبی می کند ولی کسی که ازدواج نمی نماید کار بهتری می کند زنی که شوهرش فوت نموده،به نظر من،اگر ازدواج نکند خوشحال تر خواهد بود و من فکر می کنم که آنچه می گویم از جانب روح خداست (.نامه ی اول پولس به قرنتیان ۷: ۳۸-۴۰٫) چنان که از نامه ی پولس پیداست،مردم به مجرد زیستن تشویق می شوند و همین تفکر است که کم کم رهبانیت را شکل می دهد،به طوری که جان بی ناس در این باره می گوید:ابتدا بعضی اشخاص به پیشنهاد پولس توجه کردند و به این روش گراییدند اما ظهور رهبانیت به صورت یک نهضت خاص مبتنی بر قطع علاقه از اجتماع در اواخر قرن سوم میلادی به وقوع پیوست و اولین کسی که این روش را اختیار کرد قدیس آنتو نیوس،از اهالی مصر است،که سر به صحرا نهاده و به عزلت و تجرد می پردازد.(ناس،۱۳۷۲ ص ۶۳۹).بعد ها قدیس بنویکتوس اصل عفاف را در کنار دو اصل فقر و اطا عت برای راهبان معین کرد که راهبان بر اساس این اصل مجبور بودن زن نگیرند.(رابینسون، ۱۳۷۰،ص۷۷۸).به طوری،پیشوایان دین مسیح (ع) به تعبیر استاد مطهری ازدواج را از باب دفع افسد به فاسد مجاز می دانستند، بدین معنی که می گفتند اکثر مردم نمی توانند مجرد بمانند و اگر ما به آن ها بگوییم که مجرد زندگی کنند این ها مرتکب عمل زنا می شوند که پلیدتر است و بیش تر عمل جنسی انجام می دهند. بنابرین از باب دفع افسد به فاسد،ازدواج را مجاز می دانستند. (مطهری،آشنایی با قران،۱۳۷۲،۴/ ۱۸).برخی از فرق مسیحی نظیر ابی یونی ها «Ebionits» که در قرن اول میلادی ظهور کرد،عقیده داشتند که زن به علت پستی فطری قابل زناشویی نیست و ذاتاً ناپاک است. آن ها بسیار کوشیدند کلیسا را وادار به تحریم ازدواج کند.(نوری،۱۳۴۷،ص ۱۵). به هر صورت، در عهد جدید و درجوامع مسیحی قرون اولیه ازدواج اهمیتی نداشته است. بدین لحاظ،می بینیم که در عهد جدید به مسائل مربوط به ازدواج چندان توجهی نشده است و ما برای بررسی این مسائل ناچار به سیره ی مسیحیان مراجعه کردیم. البته باید گفت که نظر آنان در زمینه ی ازدواج کاملاً خلاف کتاب مقدس است. هم چنان که می دانیم کتاب مقدس شامل عهد قدیم و عهد جدید است که مسیحیان بنابر آنچه که در انجیل (متی۵: ۱۷-۲۰)آمده است تمام مطالب عهد قدیم را قبول دارند و چنان که ذکر شد در این کتب اهمیت فراوانی به مسئله ی ازدواج داده شده است به طوری که در سفر پیدایش خداوند می فرماید:شایسته نیست که آدم تنها بماند باید برای او یار مناسبی به وجود آورم.(پیدایش.۱۸:۲). حال همچون «پدر آنتو نیو» باید گفت: هر گاه تنها بودن موافق خواهش الهی نیست، پس چرا ببلوس (پولس) گمراه کننده و پیشوای دین با طل ایشان، مردم را به تنها بودن امر می نمود و چرا مردم از او اطاعت می کنند. (دوژزو پرتغالی،۱۳۷۵، ص ۱۰۵). و اما به گفته ی ویل دورانت، مدتی طول کشید تا ارباب کلیسا، که همین رویه را دنبال می کردند، تشخیص دهند که هیچ جامعه ای با اصول نازایی دوام پیدا نمی کنند. از آن پس، با قبول ازدواج،مراسم آن را با تشریفات پر شکوه مذهبی همراه ساختند و آن را از قراردادی ساده به عقدی مقدس تبدیل کردند و یکی از آیین های مقدس دانستند و به صورت میثاق مقدسی میان زن و مرد و خدا در آوردند.(دورانت،۱۳۷۳، ۴ / ۱۱۰۹و۹۶٫)تا جایی که در میان پیروان مذاهب مهم مسیحی، فرقه ای ارتودکس، ازدواج را یکی از فرایض دینی می دانند و کشیشان این فرقه همچون فرقه ی پروتستان ازدواج می کنند و در فرقه ی کا تولیک نیز مراسم ازدواج زن و مرد مسیحی باید طبق تشریفات در کلیسا و با حضور کشیش انجام گیرد. (مبلغی آبادانی،۱۳۷۳، ۲،/ ۷۸۸، ۷۹۰و ۷۹۲) مسیحیان ازدواج را یک امر دنیوی نمی دانند؛ زیرا ازدواج نشانه محبت خدا به بشریت است. ازدواج عبارت است از یکی شدن محبت دو شخص که با یکدیگر برای زندگی مشترک، همراه با امانت داری متقابل وهمکاری، متعهد می گردندو برای تولید مثل وتربیت فرزندان ورشد آنان در فضای ایمان و محبت به خدا می کوشند. از این رو، مسیحیان ازدواج را رمزی ونشانه ای بشری برای شیوه رفتار خدا با انسان به شمار می آورند، همان خدای پاک که انسانها را دوست می دارد، به امور آنان اهتمام می ورزد وبه وعده های خود به آنان پایبند است. مسیحیان هنگام ازدواج متعهد می گردند، یکی شدن مرد و زن را نشانه آشکاری برای محبت خدا به بشر ومحبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام وتعهد در طول زندگی می شمارند وبا طلاق وتجدید فراش در زمان حیات همسر مخالفند.(میشل، ۱۳۷۷، ص ۹۴)مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس ازدواج را یکی از هفت آیین مقدس می شمارند وبه آن صبغه عبادی می دهند. ودر طی تشریفاتی صورت می گیرد مانند گذاشتن نیم تاج بر سر عروس و داماد در آیین ارتدوکس. (توفیقی،۱۳۷۴، ص۲۸۳). ازدواج برای یک عمر است، یعنی” تا مرگ ما را از هم جدا سازد". بنا براین، مسیحیان همواره پذیرفته اند که پس از فوت یکی از دو طرف ازدواج، طرف دیگر می تواند مجدداً ازدواج کند. مذاهب شرقی مسیحیت «مسیحیت رایج در بالکان و خاورمیانه وروسیه » به طور سنتی به اتساع این معنی پرداخته تا اندیشه “مرگ اخلاقی” را نیز شامل باشد، که منظور از آن رفتاری مانند زنا یا دوهمسری است. در سالهای اخیر، بعضی مسیحیان “مرگ” یا انحلال نکاح را موجب فسخ عقد وجواز ازدواج مجدد تلقی نموده اند. (وقار،۱۳۷۸،ص۳۵۰). ۴-۲-۱ تجرد در عهد جدید اگر چه ازدواج در مسیحیت پدیده ای مقدس محسوب شده وسر عظیم نامیده می شود، اما در برابر آن عزوبت وتجرد ودوری گزیدن از ازدواج امری پسندیده تر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند می رسد وباکم کردن مشغله های دنیوی وزندگی، خود را شبیه عیسی (ع) ومریم مقدس(ع) می سازد. (پطرس،۱۸۸۲م،ص۳۴۵). بنابر دیدگاه انجیل، ازدواج تنها وسیله ای جهت دفع شهوت وجلوگیری از معصیت است و خود ارزشمند نیست. اگر چه ازدواج به عنوان آیین مقدس یاد می شود، ولی این قداست ذاتی ازدواج نیست؛ بلکه نگاه به ازدواج به عنوان وسیله ای جهت حفظ پاکی وتأمین نیاز های جسمی است. لذا در صورت آلودگی به حرام، ازدواج مستحب می شود وگرنه اگر کسی بتواند شهوت خود را کنترل کند، بهترین عمل عزوبت، و عدم ازدواج است. چون عزوبت نزد خداوند، از ازدواج بهتر است. پس برای افرادی که نمی توانند پاکی وطهارت خودرا حفظ کنند وآلوده می شوند، ازدواج خوب است؛ ولی اگر ازدواج نکنند، خوب تر است؛ چون در ازدواج، انسان به فکر ارضا و تحصیل رضای همسر است؛ در حالی که شخص غیر متنزج پیوسته در پی تحصیل رضای پروردگار است. (سکری سرور، بی تا: ص ۶۸). در این رابطه به دو جمله از بیانات «پولس» اشاره می شود: الف- «…، مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند؛ لکن به سبب زنا هر مرد زوجه خود را بدارد،… به مجردین وبیوه زنان می گویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند، اگر پرهیز ندارند، نکاح کنند؛ زیرا که نکاح از آتش هوس بهتر است». (رساله اول پولس به قرنتیان، ۷/۱۰-۱). ب- « شخص مجرد در امور خداوند می اندیشد که چگونه رضامندی خداوند را بجوید و صاحب زن دراموردنیا می اندیشدکه چگونه زن خود را خوش سازد». (رساله اول پولس به قرنتیان، ۴۰-۷/۳۲). به بیان دیگر، اصل اساسی آن است که آدمی رهبانیت پیشه کند« چه مرد و چه زن»؛ ولی از آنجا که این کار غیر ممکن است، ازدواج اجازه داده شده است. از باب جمع بین ارزش بودن رهبانیت وضرورت حفظ خود از گناه، ازدواج با یک نفر مباح دانسته شد؛ یعنی روی آوری به ازدواج فقط برای پاسخ به ضرورتی است که از راه عزوبت نمی توان آن را فراهم نمود؛ چه گزینه ی اول عزوبت است ؛ لذا در بهره مندی از ازدواج باید به قدر ضرورت اکتفا نمود؛ چرا که ازدواج راه فرار از آتش هوس دانسته شده است،(رساله اول پولس به قرنتیان، ۷/۱۰-۱). مسیر رسیدن به ملکوت وآدمی برای فرار از آتش خلق نشده، بلکه برای رسیدن به کمال – ملکوت- به دنیا آمده است. بر این اساس، در این مسیر فرعی یعنی ازدواج دیگر تعدد وتجدید راه ندارد وبرای هیچ یک از زن ومرد ازدواج مجدد ممکن نیست؛ مگر آنکه یکی ازدو زوج بمیرد وطلاق در صورتی ممکن می شود که یکی از دو زوج از مسیحیت خارج شود. (شبلی، ۱۹۹۳م: ۲/ص۱۹۸). ۴-۳- اهداف نکاح در مسیحیت در اشکال قدیمی مراسم ازدواج، سه دلیل برای ازدواج ذکر می شود:
-
- داشتن فرزند.
-
- معاشرت،مساعدت وآرامش متقابل.
-
- اجتناب از گناه.
دلایل ارائه شده در اشکال جدید مراسم ازدواج، عبارت است از:
-
- مساعدت وآرامش متقابل.
-
- خوشی حاصل از اتحاد جسمانی وتقویت اتحاد دلها وجانها.
-
- داشتن فرزند.
بر پایه تعالیم کتاب مقدس، سنت کلیسا وعرف اجتماعی، مسیحیان معتقداند که ازدواج دائمی است. عیسی می گوید که شوهر وزن، در شرایط آرمانی،«یک تن» می شوند(مرقس۱۲-۱:۱۰)، وعلقه ای که ایجاد شده، قابل انقطاع نیست. عیسی این حقیقت را نادیده نمی گرفت که در ایام او طلاق واقع می شد، اما او طلاق را انحراف از آرمان تلقی می کرد. واضح است که ثبات وامنیت یک ازدواج دائمی برای جامعه وفرزندان حاصل از ازدواج، مطلوب است. اما این نکته نیز مفروض است، که ازدواج باید زوجین را مقدمتاً از مصاحبت متقابل محفوظ سازد. اگر چه رابطه جنسی مهم است، اما از آن مهم تر، شوهر وزن باید امین، منتقد وبهترین دوست یکدیگر باشند. اشکال امروزی مراسم ازدواج، این امکان را فراهم می آورد که ازدواج قراردادی میان دو فرد برابر باشد. در گذشته مرد هم از نظر قانون وهم از نظر عرف اجتماعی، غالب بود. اما امروز چنین نیست وزوجین سوگند های یکسانی یاد می کنند وقولهای یکسانی می دهند. (وقار، ۱۳۷۸، ص۳۴۵). ۴-۴- نکاح با بیگانگان در عهد جدید در عهد جدید نیز ملاک اصلی انتخاب همسر چنان که از نامه ی پولس به قرنتیان پیداست مسیحی بودن است."زن بسته می شود به شریعت مادامی که شوهرش زنده است واگر شوهرش مرده باشد اختیار دارد به هرکه تزویج کندلیکن در خداوند باشد. (نامه ی اول پولس به قرنتیان، ۷: ۳۹) زن تا زمانی که شوهرش زنده است قسمتی از وجود اوست ولی اگر شوهرش فوت شد می تواند ازدواج کند اما فقط با یک مسیحی، اما درعین حال، ازدواج مسیحیان با غیر مسیحی بی اشکال بوده است به طوری که در نامه ی پولس به قرنتیان می خوانیم” اگر یک مرد مسیحی همسری غیر مسیحی دارد و آن زن حاضر است با او زندگی کند او نباید زن خود را طلاق دهد، همچنین اگر یک زن مسیحی شوهری غیر مسیحی دارد و شوهرش از او می خواهد که با او زندگی کند، آن زن نباید از شوهرش جدا شود زیرا شوهر غیر مسیحی به وسیله ی زن خود مورد قبول واقع می شود و زن غیر مسیحی نیز به وسیله ی شوهر خود، در غیر اینصورت، فرزندان ایشان مسیحی محسوب نمی شدند” اما به طوری که می بینیم ایشان مقدس به شمار می آیند. (نامه ی اول پولس به قرنتیان، ۷: ۱۲ – ۱۴) چنان که ملاحظه می شود، تعصب یهودیان در مورد جداسازی یهودی از غیر یهودی در میان مسیحیان به چشم نمی خورد. (نورحسن فتیده، ۱۳۷۹،ص۶۸). ۴-۵- فلسفه ممنوعیت نکاح با بیگانگان در مسیحیت آدام متز می نویسد: « بزرگ ترین تفاوت اروپا- که در قرون وسطی یکپارچه مسیحی بود- با امپراتوری اسلام، وجود شمار بسیار زیادی غیر مسلمان بین مسلمانان بود، که هم از آغاز مانع وحدت سیاسی کامل بین ملل اسلامی بوده اند….. در جامعه ی اسلامی تغییر دین مجاز بود، مگر آنکه کسی بخواهد مسلمان شود. از این رو پیروان ادیان گوناگون کاملا جدای از یکدیگر می زیستند، اما مسلمان اگر دینش را عوض می کرد، مجازاتش قتل بود، همچنان که در بیزانس مسیحیان مرتد را می کشتند. همچین ازدواج بین مسلمان و غیر مسلمان جایز (ظاهرا مقصود نویسنده این است که زن مسیحی حاضر نبود به ازدواج مرد مسلمان در آید، هرچند مرد مسلمان از نظر بسیاری از فقهای اسلام می توانست زن مسیحی یا یهودی بگیرد.) نبود. چه طبق قانون مسیحی، زن نصرانی نمی توانست به عقد غیر نصرانی در آید، تا مبادا در نتیجه اولاد او از مسیحیت خارج شوند. باز طبق کلیسا مرد نصرانی نیز نمی توانست غیر از زن نصرانی بگیرد، مگر احتمال دهد آن زن و فرزندان اورا بدین خود در خواهد آورد، ولی در عمل محال بود مرد نصرانی زن مسلمان بگیرد. » (ابراهیمی، ۱۳۷۷،ص۲۸) همچنین بدران ابوالعینین بدران در کتاب العلا قات الا جتماعیه بین المسلمین وغیر المسلمین می نویسد: « یکی از دانشمندان مسیحی به نام «ابن العسال» در مجموعه خود چنین نقل کرده: ترجمه«برای مرد هست که ازدواج کند با غیر زن مؤمن به شرط این که زن ایمان بیاورد، پس زنان مؤمن ازدواج نکنند با مردانی که ایمان ندارند تا آن زنان انتقال پیدا نکنند به مذهب آن مردان »[۱۴] همچنین در همین کتاب آمده: ترجمه « هر زن مؤمنه ای که با مرد غیر مؤمنی ازدواج کند از جماعت خارج می شود»[۱۵]
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دانلود فایل ها در مورد : شناسایی-عوامل-مؤثر-بر-موفقیت-استقرار-مراکز-سنجش-شایستگی-و-ارائه-مدلی-برای-آن- فایل ۱۳ |
... |
روش اجرا
مکان
سال
محققین
ردیف
پس از انجام تحقیق میدانی وتحلیل دادههای استخراج شده از پرسشنامهها با بهرهگیری از روشهای آمار توصیفی واستنباطی همچون جداول فراوانی، میانگین˓ تحلیل واریانس وهمبستگی، نتایج ارزیابی شایستگی خلاقیت و نوآوری کارکنان شرکت خودروسازی سایپا در کانون ارزیابی با ویژگیهای فردی وعملکرد سازمانی آنان مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش نتایج ارزیابی شایستگی خلاقیت و نوآوری کارکنان شرکت خودروسازی سایپا دردو گروه بالاتر از متوسط، ومتوسط و پایینتر از متوسط مطابق با گروهبندی کانون ارزیابی دربعد ویژگیهای فردی آنها در این شایستگی دارای تفاوت معنی داری بوده و در نتیجه ارزیابی کانون ارزیابی مورد تأیید قرار میگیرد.در صورتی که در بعد عملکرد سازمانی آن ها در شایستگی خلاقیت و نوآوری بین دو گروه تفاوت معنیدار نبوده و در نتیجه ارزیابی کانون ارزیابی مورد تأیید قرار نمیگیرد. از سوی دیگر آزمون همبستگی در دو بعد معنادار بوده وهمبستگی بین دو بعد ویژگیهای فردی وعملکرد سازمانی حدود ۹/۰میباشد و این بدان معناست که فناوری کانون ارزیابی علاوه بر اینکه در زمینه فلسفه شناسایی به درستی توانسته شایستگی خلاقیت و نوآوری را تشخیص دهد، در صورتیکه شاخصهای عملکردی متناسب با این شایستگی در ارزیابیهای کانونها لحاظ شوند، میتوانند پیش بینیکننده خوبی نیز برای شناسایی افراد خلاق و نوآور باشند. این توانمندی کانون ارزیابی به عنوان یک تکنولوژی نرم در شرایطی که دستیابی به افراد خلاق و نوآور به منظور نیل به تکنولوژیهای جدید و یا انتقال و بومیسازی و توسعه تکنولوژیهای پیشرفته موجود میتواند کمک مهمی را در شناسایی و در اختیار گرفتن افراد خلاق و نوآور به سازمانها بنماید.

شناسایی و توسعه توانمندی نوآوری در صنعت خودرو ایران( از طریق بکارگیری فناوری کانون ارزیابی) [۱]
کمی/ طراحی پرسشنامه
دانشگاه آزاد اسلامی،واحد علوم تحقیقات
۱۳۹۱
ابراهیم معینی و همکاران
۱
این پژوهش با هدف طراحی کانون ارزیابی ارتقایی مدیران در شرکت گاز استان اصفهان انجام گرفت. برای دستیابی به این هدف در مرحلهی اول، الگوی شایستگی با ابعاد مدیریتی شرکت گاز طراحی شد. تعداد نه بعد مربوط به شغل ( حل مشکل، برنامهریزی، آگاهی بین فردی، انعطافپذیری، نتیجه محوری، مربیگری، ارتباط شفاهی، ارتباط نوشتاری و ارتباط شنیداری)، برای طراحی کانون، انتخاب گردید. در مرحلهی دوم تعداد شش تمرین شبیهسازی مربوط به شغل( مطالعهی موردی، ارائه شفاهی، بحث گروهی، کشف حقیقت، کازیه و تعاملی) برای سنجش ابعاد مورد نظر، طراحی گردید. در مرحله سوم، تعداد هشت شرکتکننده( مدیران میانی شرکت) و نه ارزیاب( کارشناسان ارشد روانشناسی صنعتی و سازمانی ) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در مرحلهی چهارم با اجرای کانون ، امتیاز هر بعد در هر تمرین شبیهسازی ، امتیاز کلی بعد ، امتیاز هر تمرین و امتیاز کلی عملکرد معین شد. در جایگاه مقایسه این کانون با کانونهای طراحی شده در داخل کشور، با توجه به اطلاعات قابل دسترس برای پژوهشگران این کانون با دو کانون ارزیابی ایرانخودرو و ایدرو قابل مقایسه است. درخصوص هدف کانون، در هر دو کانون، هدف اصلی، گزینش و تشخیص بود؛ اما در این پژوهش، هدف، ارتقاء بود. ابعاد مورد سنجش در این پژوهش، در مقایسه با دو کانون یاد شده، وسعت کمتری داشت و این موضوع زمینهی ارزیابی دقیقتری را پدید آورد. در خصوص تمرینهای شبیهسازی شده، تعداد تمرینهای این کانون در مقایسه با دو کانون یاد شده، بیشتر بود.
طراحی و اجرای کانون ارزیابی ارتقای مدیران (پایان نامه) [۹۵]
کیفی/ طراحی و اجرای کانون ارزیابی
دانشگاه اصفهان
۱۳۹۳
مهدیه سادات خشوعی و همکاران
۲
نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد مدیران درکانون ارزیابی، تواناییهای شناختی و خود پیروی میتوانند عملکرد شغلی را پیشبینی کنند و پهنای نقش در این رابطه، نقش واسط ایفا میکند. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که خودپیروی مشاغل مدیریتی افزایش یابد. همچنین در صورتی که داوطلبان دارای توانایی شناختی، برای مشاغل مدیریتی از طریق کانون ارزیابی گزینش شوند، عملکردشان بیشینه میشود.
نقش واسطهای پهنای نقش در رابطه بین عملکرد مدیران در کانون ارزیابی، تواناییهای شناختی و خود پیروی در شغل با عملکرد شغلی [۹۶]
کمی/ طراحی پرشنامه
دانشگاه اصغهان
۱۳۹۳
عریضی و براتی
۳
یافتهها نشان میدهد که تحلیل شغل در کانونهای ارزیابی هم در جهت اعتباربخشی به یافتهها و هم در جهت تعیین ابعاد شایستگیها اهمیت دارد. بنابراین از کانون ارزیابی و تحلیل شغل میتوان در شناسایی و سنجش شایستگیهای مدیریتی استفاده نمود. اهمیت پژوهش حاضر نیز در طراحی روش کانون ارزیابی برای شناسایی، سنجش و طبقهبندی شایستگی مدیران براساس وظایف مدیریتی، سنجش میزان ثبات در قضاوت ارزیابها براساس ابعاد کانون ارزیابی و در نهایت بررسی ارتباط پیچیدگی شغل با شایستگی مدیران است. با توجه به نقش کانون ارزیابی در سنجش شایستگی، انتخاب، ارتقا، گزینش و پرورش افراد، به مسئولان ارشد سازمانهای کشور پیشنهاد میشود تا به منظور ارزیابی شایستگیهای نیروهای خود و فراهم نمودن زمینه شایسته سالاری، اقدامات لازم را به منظور طراحی، استقرار و به کارگیری کانون ارزیابی مدیران و حتی کارکنان به عمل آورده و حمایتهای مادی و معنوی مورد نیاز را برای تأمین و عرضه این روش ارزیابی فراهم آورند.
کاربرد کانون ارزیابی و تحلیل شغل در تعیین شایستگیهای مدیریتی [۱۰]
کمی/ طراحی پرسشنامه
دانشگاه اصغهان
۱۳۹۱
حمیدرضا عریضی وهمکاران
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:07:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|