تشبیه:
پندم مده چه حاصل، خار نصیحت ای دل
در دشت عشق صد جا دامان ما گرفته
(معلم دامغانی، ۱۳۷۷، ۲۴۲)
تلمیح:
موسی بسی زنیل حوادث امان گرفت
تا همچو نیل، دامن فرعونیان گرفت
(همان، ۵۸)
استعاره:
باور کنیم رجعت سرخ ستاره را
میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
(همان، ۵۷)
مراعات نظیر:
تو از کساد محبت غمین مشو صیاد!
هنوز در قفست همچو من اسیری هست
(همان، ۱۹۵)
جناس:
شهد سمرقندیان به قند فروشند
(همان، ۹۱)
آن روز در جام شفق مُل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه ها گُل کرد خورشید
(همان، ۷۹)
در بحث عواطف بشری و انسانی، بیش از ۹۰ درصد اشعار معلم دامغانی، محتوایش با آمال، آلام، احساسات و درد و رنج انسان ها گره خورده است و نوعی بینش انسانی را می توان در آثار او سراع گرفت.
۳-۴ ) حمید سبزواری
۳-۴-۱) تولد، فعالیت ها
حمید سبزواری در سال ۱۳۰۴ در سبزوار متولد شد. او از جمله شاعران معاصر زبان و ادب فارسی است، که بیشتر در قالب های سنتی طبع آزمایی کرده است. البته محتوی و درون مایه های اشعار او با آنچه ما از ادبیات کلاسیک خود خبر داریم، تا اندازه ای فرق می کند. او سرودن شعر را از نوجوانی شروع می کند، آن زمان که هنوز انقلاب اسلامی همچون دانه ای آماده شکفتن و روییدن بود و شاعر که از روزگار و حکومت حاکم آن زمان راضی نبود بیشتر اشعارش را در اعتراض و مخالفت می سرود وبه خاطر جوّ حاکم بر جامعه بیشتر اشعارش از نماد الهام گرفته اند و شاعر نتوانسته است آشکارا با قلم خویش به پیکار برخیزد. در همان زمان اوج خفقان و ظلم وستم آن گاه که سرمایه های کشور به تاراج می رفت او لب به اعتراض گشود و اشعاری را در این باره سرود. با پیروزی انقلاب اسلامی از آنجا که جریان فکری شاعر هم سو و هم جهت با آرمان ها و نگرشهای انقلاب بود؛ او به عنوان شاعری انقلابی با اشعار عرفانی و حماسی خویش به ستایش از انقلاب و اهداف آن پرداخت. تقریباً اکثر اشعار او متأثر از جریانها و اتفاقاتی است که رخ داده است؛ از جمله اشعاری به مناسبت های مختلف سروده شده که همه نیز برمحوریت دین و مذهب هستند. سبزواری در سرایش اشعارش به شاعران متقدم شعر فارسی از جمله به حافظ، مسعود سعد سلمان، ناصر خسرو و خاقانی نظر داشته است وچه بسا بسیاری از واژه ها و کلمه های کلیدی آن ها را در اشعارش به کار برده واز محتوی و اندیشه های آنها الهام گرفته است .
۲-۴-۲ ) آثار و اندیشه
گزیده ای از اشعار ایشان با عنوان «تو عاشقانه سفر کن» منتشر شده که شامل غزلیات، قصاید و مثنوی است. غزلیات بیشتر با عشق آسمانی و ارتباط با معبود و بعضی با محتوای مسائل و اتفاقات اجتماعی هستند. همچنین بعضی از مناسبت ها و حوادث از جمله موضوعاتی مثل به خاک و خون کشیده شدن مردم قم وتبریز در سال ۱۳۵۶، در سوگ ۷۲ شهید انفجار حزب جمهوری و . . . در غزلیات حمید سبزواری آمده اند. در قصاید او خبری از تشبیب و مدح و ستایش افراد نیست و بیشتر در فضای انسان سازی، پالایش روح از بدیها و تزکیه ی نفس سروده شده اند. قصیده ای نیز به تقلید از خاقانی در وصف و ستایش خراسان دارد. آنچه از اشعار سبزواری برمی آید؛ اینکه بیشتر آنها در سبک و سیاق سبک عراقی به نظم درآمده اند. گله از پیری و گذر عمر :
پیری رسید و قامت عمرای جوان شکست
آمد خزان و رونق گلستان شکست
(سبزواری، ۱۳۸۷، ۴۴)
وجود غم و غصه ی فراوان شاعر و تاثیر آن بر شعر:
غم عزیز است که سرمایه ی بازار دل است
این بضاعت نتوان داد به طرّاری چند
(همان، ۴۰)
دلم گر اسیر تو، ای غم نبودی
به خلوتگه دوست، محرم نبودی
(همان، ۸۰)
سرشتند با غم گل آدمی را
که را غم ندادند، آدم نبودی
(همان، ۸۱)
خود ستایی های سبزواری در اشعارش انسان را ناخودآگاه به یاد خاقانی می اندازد :
بنده آن نکته پردازم که در میدان حق
گه بتازد بریمین و گه بتازد بریسار
(همان، ۱۸۴)
او نیز همچون خاقانی از دوری خراسان می نالد :
می کنم یاد خراسان گرچه بر من شد دو سال
کز خراسان دورم و زان آستان مشکبار
(همان، ۱۸۱)
وشاعرپیوسته از بی ارجی هنرمندان گله دارد. «هنر خوار شد جادویی ارجمند»
ادب شیوه ای گشت از یاد رفته

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-12-17] [ 10:44:00 ب.ظ ]