کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل







اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    



آخرین مطالب


  • دانلود پایان نامه روانشناسی با موضوع تعریف شادکامی
  • بررسی جایگاه صبر و سکوت درآثار سعدی- قسمت ۷
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی روند تغییرات دما و بارش در نیم قرن اخیر ...
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار- فایل ...
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی جایگاه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در توسعه ...
  • بررسی محتوایی سفرنامه ابن بطوطه- فایل ۴
  • مدانلود پایان نامه وانع عملکرد کارکنان
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع رابطه بین ارزش‌های فرهنگی و گرایش‌های تفکر انتقادی
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع تفکر انتقادی
  • دانلود منابع پایان نامه در رابطه با شبیه‌سازی و مدل نمودن شبکه‌های حسگر با شبکه‌های عصبی رقابتی- ...
  • نقش پیاده سازی مدیریت دانش در افزایش صادرات فرش ایران۹۱- فایل ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی کاربرد سیستم مدیریت یادگیری در مدیریت دانش- فایل ۳
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • مقاله : رویکرد رفتارگرایی[۱]
  • تحلیل بینامتنی دینی در رمان های «عمالقه الشمال» و «لیالی ترکستان» نجیب کیلانی- قسمت ۱۸
  • مپایان نامه درباره هندسی صنایع
  • بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با تعهد مدیران مطالعه موردی شرکت های تعاونی مسکن مهر شهرستان شوشتر- قسمت ۱۱
  • رپایان نامه درباره واندرمانی حمایتی
  • دپایان نامه در مورد فع آفات
  • منابع پایان نامه در مورد https://okba.ir/wp-admin/post.php?post=351435&action=edit&classic-editor
  • VMپایان نامه با موضوع I
  • منابع پایان نامه روانشناسی و مقاله با موضوع : رابطه هوش و بازی های کودکان:
  • بررسی تاثیر اندازه شرکت و کیفیت حاکمیت شرکتی بر افشای مطلوب ...
  • بررسی قرارهای قابل اعتراض و غیر قابل اعتراض در دادسرا و دادگاه۱
  • بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با چاقی و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه شهرستان آستانه اشرفیه
  • پایان نامه حقوق دریاها/:کنوانسیون بین‌المللی نجات دریایی
  • دانلود فنون مشاوره رفتاری – شکل دهی رفتار
  • منابع پایان نامه با موضوع اندازه گیری ضریب اتلاف گرما در پدیده کلیدزنی و تعیین مکانیسم کلیدزنی در ...
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد بررسی تطبیقی دیدگاه‌های آیت‌الله معرفت و آیت‌الله جوادی آملی در مباحثی از علوم ...
  • پایان نامه تیپ های شخصیتی:تیپ شخصیت C
  • منابع پایان نامه در مورد تشخیص تصاویر عنبیه غیرایده آل براساس الگوریتم های فراابتکاری
  • دیوان غنی کشمیری (مقدّمه، تصحیح، تعلیق)- فایل ۳۵۲
  • پایان نامه انگیزه پیشرفت تحصیلی
  • بررسی نقش دانشگاه در شکل گیری هویت دانشجویان سال آخر دانشگاه آزاد واحد گرمسار- قسمت ۹
  • مفهوم قتل عمد و ارکان متشکله آن در قوانین ایران و عراق- فایل ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد رابطه بین انواع شخصیت و رفتار شهروندی سازمانی درکارمندان شعب ...
  • دانلود مقاله و پایان نامه روانشناسی : تطور همسر گزینی
  • نگارش پایان نامه در مورد بررسی و نقد ایرادات قوشچی بر موضوع امامت «تجرید العقائد»- فایل ۲۲
  • بررسی تحلیلی حقوق خصوصی زن در شعر و ادب فارسی- ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی ارتباط بین سطوح انگیزه یادگیری بالینی و تامین نیازهای اساسی روانی در ...
  • فپایان نامه وتبال
  • جلسه های مهارت آموزی به والدین
  • فایل پایان نامه : علائم ونشانه های استرس
  • کپایان نامه درباره انون وکلا
  • امین زاده- فایل ۲۳
  • تحلیل فرایند سازگاری
  • پایان نامه در مورد گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
  • تحلیل لایحه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با توجه به اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزه علم و فناوری۰
  • تپایان نامه با موضوع حلیل رفتار
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع : علایم و نشانه های اختلال در مهارت هماهنگی دیداری – حرکتی





  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




    جستجو




     
      رابطه سرمایه اجتماعی با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهرکرد ...

    در این فصل با بهره گرفتن از آمار توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش می پردازیم. مباحثی که در این فصل مطرح می شود شامل دو بخش است:

    بخش اول: توصیف داده های جمع آوری شده از طریق جداول یک بعدی و توزیع فراوانی و شرح مختصری درباره آن می باشد.

    بخش دوم: تبیین داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش که از طریق جداول دو بعدی و آزمون های آماری متناسب با هر متغیر با توجه به سطح سنجش آن به بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته و آزمون فرضیه ها می پردازیم.

    ۴-۱-توصیف داده ها

    جدول شماره ۴-۱ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب جنس

     

     

     

     

     

     

     

     

    جنس تعداد درصد
    زن ۱۸۶ ۷/۵۰
    مرد ۱۸۱ ۳/۴۹
    مجموع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که از میان ۳۶۷ نفر نمونه پژوهش ۷/۵۰ درصد آنان زن و در مقابل ۳/۴۹ درصد آنها مرد بوده اند و از لحاظ توزیع جمعیت بر حسب جنس تقریباً برابر بوده است.

    نمودار شماره ۴-۱ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب جنس

    جدول شماره ۴-۲ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب سن

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    گروه سنی تعداد درصد
    ۲۳-۱۸ ۲۶۱ ۱/۷۱
    ۲۹-۲۴ ۹۵ ۹/۲۵
    بالاتر از ۳۰ ۱۱ ۳
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    همانگونه که در جدول فوق نمایان است ، بیشتر پاسخگویان در گروه سنی ۲۳-۱۸ هستند که ۱/۷۱ درصد از کل پاسخگویان را تشکیل می دهند. گروه های سنی ۲۹-۲۴ و بالاتر از ۳۰ سال نیز به ترتیب ۹/۲۵ و ۳ درصد از مجموع پاسخگویان را تشکیل می دهند.

    نمودار شماره ۴-۲ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب گروه های سنی

    جدول شماره ۴-۳ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب وضعیت تأهل

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    وضعیت تأهل تعداد درصد
    مجرد ۳۲۲ ۸/۸۷
    مجرد بر اثر فوت همسر ۷ ۹/۱
    مجرد بر اثر طلاق ۳ ۸/
    متأهل ۳۵ ۵/۹
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که از میان افراد مورد مطالعه ۶/۸۷ درصد مجرد ، ۹/۱ درصد مجرد بر اثر فوت همسر ، ۸/ درصد مجرد بر اثر طلاق و ۶/۹ درصد نیز متأهل بوده اند. به این ترتیب بیشتر افراد مورد مطالعه مجرد و پس از آن متأهل بوده اند.

    نمودار شماره ۴-۳ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب وضعیت تأهل

    جدول شماره ۴-۴ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب مقطع تحصیلی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    مقطع تحصیلی فراوانی درصد
    کارشناسی ۲۵۹ ۶/۷۰
    کارشناسی ارشد ۸۱ ۱/۲۲
    دکتری ۲۷ ۴/۷
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که از میان افراد مورد مطالعه ۶/۷۰ درصد در مقطع تحصیلی کارشناسی ، ۱/۲۲ درصد در مقطع کارشناسی ارشد و ۴/۷ درصد نیز در مقطع دکتری مشغول به تحصیل می باشند. به این ترتیب بیشتر افراد مورد مطالعه در مقطع کارشناسی و پس از آن در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل می باشند.

    نمودار شماره ۴-۴ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب مقطع تحصیلی

    جدول شماره ۴-۵ توزیع جمعیت مورد مشاهده برحسب دانشکده محل تحصیل

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    دانشکده تعداد درصد
    منابع طبیعی ۳۶ ۸/۹
    فنی و مهندسی ۵۵ ۱۵
    کشاورزی ۸۴ ۹/۲۲
    ادبیات و علوم انسانی ۷۹ ۵/۲۱
    علوم پایه ۱۱۳ ۸/۳۰
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که از میان افراد مورد مطالعه ۸/۹ درصد در دانشکده منابع طبیعی ، ۱۵ درصد در دانشکده فنی و مهندسی ، ۹/۲۲ درصد در دانشکده کشاورزی ، ۵/۲۱ درصد در دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، ۸/۳۰ درصد در دانشکده علوم پایه مشغول به تحصیل می باشند. به این ترتیب بیشترین افراد مورد مطالعه در دانشکده علوم پایه و کمترین افراد در دانشکده منابع طبیعی مشغول به تحصیل بوده اند.

    نمودار شماره ۴-۵ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب دانشکده محل تحصیل

    جدول شماره ۴-۶ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان سلامت اجتماعی

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعی تعداد درصد
    بالا ۳۳ ۹
    متوسط ۲۹۳ ۸/۷۹
    پایین ۴۱ ۲/۱۱
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که اکثر پاسخگویان میزان سلامت اجتماعی متوسط(۸/۷۹) ، پس از آن ۲/۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی پایین و ۹ درصد از افراد مورد مطالعه از میزان سلامت اجتماعی بالا برخوردارند.

    نمودار شماره ۴-۶ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان سلامت اجتماعی

    جدول شماره ۴-۷ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان مشارکت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    مشارکت اجتماعی تعداد درصد
    بالا ۳۲ ۷/۸
    متوسط ۱۷۱ ۶/۴۶
    پایین ۱۶۴ ۷/۴۴
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که اکثر پاسخگویان میزان مشارکت اجتماعی متوسط(۶/۴۶) ، پس از آن ۷/۴۴ درصد از میزان مشارکت اجتماعی پایین و ۷/۸ درصد از افراد مورد مطالعه از میزان مشارکت اجتماعی بالا برخوردارند.

    نمودار شماره ۴-۷ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان مشارکت اجتماعی

    جدول شماره ۴-۸ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان اعتماد اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    اعتماد اجتماعی تعداد درصد
    بالا ۳۹ ۶/۱۰
    متوسط ۲۵۶ ۸/۶۹
    پایین ۷۲ ۶/۱۹
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که اکثر پاسخگویان از میزان اعتماد اجتماعی متوسط(۸/۶۹) ، پس از آن ۶/۱۹ درصد از میزان اعتماد اجتماعی پایین و۶/۱۰ درصد از افراد مورد مطالعه از میزان اعتماد اجتماعی بالایی برخوردارند.

    نمودار شماره ۴-۸ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان اعتماد اجتماعی

    جدول شماره ۴-۹ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان حمایت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حمایت اجتماعی تعداد درصد
    بالا ۷۳ ۹/۱۹
    متوسط ۲۸۱ ۶/۷۶
    پایین ۱۳ ۵/۳
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که اکثر پاسخگویان از میزان حمایت اجتماعی متوسط(۶/۷۶) ، پس از آن ۹/۱۹ درصد از میزان حمایت اجتماعی بالا و ۵/۳ درصد از افراد مورد مطالعه از میزان حمایت اجتماعی پایینی برخوردارند.

    نمودار شماره ۴-۹ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان حمایت اجتماعی

    جدول شماره ۴-۱۰ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان سرمایه اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سرمایه اجتماعی تعداد درصد
    بالا ۳۱ ۴/۸
    متوسط ۲۹۲ ۶/۷۹
    پایین ۴۴ ۱۲
    جمع ۳۶۷ ۱۰۰

    بررسی حاصله نشان می دهد که اکثر پاسخگویان میزان سرمایه اجتماعی متوسط(۶/۷۹) ، پس از آن ۱۲ درصد از میزان سرمایه اجتماعی پایین و ۴/۸ درصد از افراد مورد مطالعه از میزان سرمایه اجتماعی پایینی برخوردارند.

    نمودار شماره ۴-۱۰ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان سرمایه اجتماعی

    ۴-۲- تحلیل رابطه بین متغیرها

    در این بخش به رابطه بین متغیرها خواهیم پرداخت و از آزمونهای آماری متناسب برای سنجش رابطه فیمابین استفاده خواهیم کرد.

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    جدول شماره ۴-۱۱ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب نوع جنس و میزان سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیجنس کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    مرد ۲۰ ۱۱ ۱۴۲ ۵/۷۸ ۱۹ ۵/۱۰ ۱۸۱ ۱۰۰
    زن ۱۳ ۷ ۱۵۱ ۲/۸۱ ۲۲ ۸/۱۱ ۱۸۶ ۱۰۰
    جمع ۳۳ ۹ ۲۹۳ ۸/۷۹ ۴۱ ۲/۱۱ ۳۶۷ ۱۰۰

    ۳۸۴/۰= Sig 91/1 =

    با توجه به جدول۱۲-۴ از مجموع پاسخگویان مرد ۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۵/۷۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۵/۱۰ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان زن نیز ، ۷ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۲/۸۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۸/۱۱ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    CHI-SQUARE TESTS
      VALUE DF ASYMP. SIG. (2-SIDED)
    PEARSON CHI-SQUARE ۱٫۹۱۳A ۲ .۳۸۴
    LIKELIHOOD RATIO ۱٫۹۲۴ ۲ .۳۸۲
    N of Valid Cases ۳۶۷    

    مقایسه درصد ها مبین وجود تفاوت بین نوع جنس و سلامت اجتماعی است ، برای آزمون این بررسی طبق مقدار  بدست آمده در سطح معناداری ۳۸۴/۰ که برابر با ۹۱۳/۱ می باشد ، نمی توان تفاوت معناداری میان مردان و زنان از نظر سلامت اجتماعی قائل شد.

    جدول شماره ۴-۱۲ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گروه های سنی و میزان سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیگروههای سنی کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    ۲۳-۱۸ ۲۲ ۴/۸ ۲۱۳ ۶/۸۱ ۲۶ ۱۰ ۲۶۱ ۱۰۰
    ۲۹-۲۴ ۱۶ ۱۷ ۷۳ ۷/۷۷ ۵ ۳/۵ ۹۴ ۱۰۰
    بالاتر از ۳۰ ۰ ۰ ۱۲ ۱۰۰ ۰ ۰ ۱۲ ۱۰۰
    جمع ۳۸ ۳/۱۰ ۲۹۸ ۲/۸۱ ۳۱ ۴/۸ ۳۶۷ ۱۰۰

    ۸۸۵/۰ = Sig 91/1 =
    با توجه به جدول۱۳-۴ از مجموع پاسخگویان سنین ۲۳-۱۸ سال ، ۴/۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۶/۸۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۲۶ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان سنین ۲۹-۲۴ سال نیز ۱۷ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۷/۷۷ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۵ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان سنین بالاتر از ۳۰ سال نیز ، ۱۰۰ درصد افراد از میزان سلامت اجتماعی متوسطی برخوردارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    CHI-SQUARE TESTS
      VALUE DF ASYMP. SIG. (2-SIDED)
    PEARSON CHI-SQUARE ۲٫۹۰۸A ۳ .۸۸۵
    LIKELIHOOD RATIO ۳٫۷۸۵ ۳ .۷۵۱
    N of Valid Cases ۳۶۷    

    مقایسه درصد ها مبین وجود تفاوت بین گروه سنی افراد و سلامت اجتماعی آنهاست ، برای آزمون این بررسی طبق مقدار  بدست آمده در سطح معناداری ۸۸۵/۰ که برابر با ۹۰۸/۲ می باشد ، نمی توان تفاوت معناداری میان گروه های سنی افراد از نظر سلامت اجتماعی قائل شد.

    جدول شماره ۴-۱۳ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب وضعت تأهل و میزان سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیوضعیت تأهل کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    مجرد ۳۷ ۵/۱۱ ۲۵۸ ۱/۸۰ ۲۷ ۴/۸ ۳۲۲ ۱۰۰
    مجرد بر اثر فوت همسر ۱ ۳/۱۴ ۵ ۴/۷۱ ۱ ۳/۱۴ ۷ ۱۰۰
    مجرد بر اثر طلاق ۰ ۰ ۳ ۱۰۰ ۰ ۰ ۳ ۱۰۰
    متأهل ۴ ۴/۱۱ ۲۸ ۸۰ ۳ ۶/۸ ۳۵ ۱۰۰
    جمع ۴۲ ۴/۱۱ ۲۹۴ ۲/۸۰ ۳۱ ۴/۸ ۳۶۷ ۱۰۰

    ۹۴۶/۰= Sig 686/1=

    با توجه به جدول۱۴-۴ از مجموع پاسخگویان مجرد ۵/۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۱/۸۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۴/۸ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان متأهل نیز ۴/۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۸۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۶/۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان مجرد بر اثر فوت همسر همچنین ۴/۷۱ از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۳/۱۴ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم و همین درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    همچنین ۱۰۰ درصد از افراد مجرد بر اثر طلاق از میزان سلامت اجتماعی متوسطی برخوردارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    CHI-SQUARE TESTS
      VALUE DF ASYMP. SIG. (2-SIDED)
    PEARSON CHI-SQUARE ۱٫۶۸۶A ۶ .۹۴۶
    LIKELIHOOD RATIO ۲٫۲۳۲ ۶ .۸۹۷
    N of Valid Cases ۳۶۷    

    مقایسه درصد ها مبین وجود تفاوت بین وضعیت تأهل و سلامت اجتماعی است برای آزمون این بررسی طبق مقدار  بدست آمده در سطح معناداری ۹۴۶/۰ که برابر با ۶۸۶/۱ می باشد ، نمی توان تفاوت معناداری میان وضعیت تأهل و میزان سلامت اجتماعی افراد قائل شد.

    جدول شماره ۴-۱۴ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب مقطع تحصیلی و میزان سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیمقطع تحصیلی کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    کارشناسی ۲۴ ۳/۹ ۲۰۸ ۳/۸۰ ۲۷ ۴/۱۰ ۲۵۹ ۱۰۰
    کارشناسی ارشد ۱۲ ۸/۱۴ ۶۶ ۵/۸۱ ۳ ۷/۳ ۸۱ ۱۰۰
    دکتری ۵ ۵/۱۸ ۱۹ ۴/۷۰ ۳ ۱/۱۱ ۲۷ ۱۰۰
    جمع ۴۱ ۲/۱۱ ۲۹۳ ۸/۷۹ ۳۳ ۹ ۳۶۷ ۱۰۰

    ۱۵۳/۰= Sig 691/6=

    با توجه به جدول ۱۵-۴ از مجموع پاسخگویان مقطع کارشناسی ۳/۹ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۳/۸۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۴/۱۰ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان مقطع کارشناسی ارشد نیز ۸/۱۴ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۵/۸۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۷/۳ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    همچنین از مجموع پاسخگویان مقطع دکتری ۵/۱۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۴/۷۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۱/۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    CHI-SQUARE TESTS
      VALUE DF ASYMP. SIG. (2-SIDED)
    PEARSON CHI-SQUARE ۶٫۶۹۱A ۴ .۱۵۳
    LIKELIHOOD RATIO ۷٫۱۳۵ ۴ .۱۲۹
    N of Valid Cases ۳۶۷    

    مقایسه درصد ها مبین وجود تفاوت بین مقطع تحصیلی و سلامت اجتماعی است برای آزمون این بررسی طبق مقدار  بدست آمده در سطح معناداری ۱۵۳/۰ که برابر با ۶۹۱/۶ می باشد ، بر اساس نتایج به دست آمده نمی توان تفاوت معناداری میان مقطع تحصیلی افراد و میزان سلامت اجتماعی آنها قائل شد.

    جدول شماره ۴-۱۵ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب دانشکده محل تحصیل و میزان سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیدانشکده کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    منابع طبیعی ۳ ۳/۸ ۲۸ ۸/۷۷ ۵ ۹/۱۳ ۳۶ ۱۰۰
    فنی و مهندسی ۶ ۹/۱۰ ۴۵ ۹/۸۱ ۴ ۲/۷ ۵۵ ۱۰۰
    کشاورزی ۸ ۵/۹ ۶۸ ۱/۸۰ ۸ ۵/۹ ۸۴ ۱۰۰
    ادبیات و علوم انسانی ۸ ۱/۱۰ ۶۲ ۵/۷۸ ۹ ۴/۱۱ ۷۹ ۱۰۰
    علوم پایه ۱۶ ۲/۱۴ ۹۰ ۶/۷۹ ۷ ۲/۶ ۱۱۳ ۱۰۰
    جمع ۴۱ ۲/۱۱ ۲۹۳ ۸/۷۹ ۳۳ ۹ ۳۶۷ ۱۰۰

    ۰۸۴/۰= Sig 182/4=

    با توجه به جدول ۱۶-۴ از مجموع پاسخگویان دانشکده منابع طبیعی ۳/۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۸/۷۷ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۹/۱۳ درصد نیز از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان دانشکده فنی و مهندسی ۹/۱۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۹/۸۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۲/۷ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان دانشکده کشاورزی ۵/۹ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۱/۸۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۵/۹ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    از مجموع پاسخگویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی ۱/۱۰ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۵/۷۸ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۴/۱۱ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

    همچنین از مجموع پاسخگویان دانشکده علوم پایه ۲/۱۴ درصد از میزان سلامت اجتماعی کم ، ۶/۷۹ درصد از میزان سلامت اجتماعی متوسط و ۲/۶ درصد از میزان سلامت اجتماعی بالایی برخوردارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    CHI-SQUARE TESTS
      VALUE DF ASYMP. SIG. (2-SIDED)
    PEARSON CHI-SQUARE ۴٫۱۸۲A ۸ .۸۴۰
    LIKELIHOOD RATIO ۴٫۱۰۵ ۸ .۸۴۸
    N of Valid Cases ۳۶۷    

    مقایسه درصد ها مبین وجود تفاوت بین دانشکده محل تحصیل و سلامت اجتماعی است برای آزمون این بررسی طبق مقدار  بدست آمده در سطح معناداری ۰۸۴/۰ که برابر با ۱۸۲/۴ می باشد ، نمی توان تفاوت معناداری میان دانشکده محل تحصیل افراد و سلامت اجتماعی قائل شد.

    جدول۴-۱۶توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیسرمایه اجتماعی کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    پایین ۳۰ ۲/۶۲ ۱۴ ۸/۳۱ ۰ ۰ ۴۴ ۱۰۰
    متوسط ۱۱ ۸/۳ ۲۷۴ ۸/۹۳ ۷ ۴/۲ ۲۹۲ ۱۰۰
    زیاد ۰ ۰ ۵ ۱/۱۶ ۲۶ ۹/۸۳ ۳۱ ۱۰۰
    جمع ۴۱ ۱/۱۱ ۲۹۳ ۹/۷۹ ۳۳ ۹ ۳۶۷ ۱۰۰

    بر اساس داده های جدول ۱۷-۴ از بین پاسخگویان ۲/۶۲ درصد از افراد با میزان سرمایه اجتماعی پایین، سلامت اجتماعی پایین ، ۸/۹۳ درصد افراد با میزان سرمایه اجتماعی متوسط ، سلامت اجتماعی متوسط و در نهایت ۹/۸۳ درصد افراد با میزان سرمایه اجتماعی بالا ، سلامت اجتماعی بالایی دارا هستند ، لذا ارقام فوق حاکی از ارتباط بین میزان سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی افراد است و برای حصول اطمینان از این ارتباط در جدول زیر نتیجه آزمون های کندال و گاما برای سنجش معناداری رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی آورده شده است.

    جدول ۴-۱۷آزمون آماری مربوط به رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    آزمون ها میزان سطح معناداری سطح سنجش
    کندال ۵۴۳/ ۰۰۰/۰ ترتیبی
    گاما ۷۹۲/ ۰۰۰/۰ ترتیبی

    بر اساس نتایج حاصل از آزمون کندال و گاما فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر رابطه میان سرمایه اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهرکرد پذیرفته شد و مشخص شد بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (S=0/00) بدین معنی که هر چه افراد سرمایه اجتماعی بیشتری داشته باشند از میزان سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار خواهند بود. بنابراین فرضیه H1 پذیرفته می شود.

    1. در جدول زیر به رابطه بین متغیر اعتماد اجتماعی و سلامت اجتماعی می پردازیم و در ادامه از آزمون های سطح ترتیبی برای بررسی معناداری این رابطه استفاده خواهیم کرد.

    جدول ۴-۱۸ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان اعتماد اجتماعی و سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیاعتماد اجتماعی کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    پایین ۳۶ ۵۰ ۳۶ ۵۰ ۰ ۰ ۷۲ ۱۰۰
    متوسط ۵ ۲ ۲۴۴ ۳/۹۵ ۷ ۷/۲ ۲۵۶ ۱۰۰
    زیاد ۰ ۰ ۱۳ ۳/۳۳ ۲۶ ۷/۶۶ ۳۹ ۱۰۰
    جمع ۴۱ ۲/۱۱ ۲۹۳ ۸/۷۹ ۳۳ ۹ ۳۶۷ ۱۰۰

    بر اساس داده های جدول ۱۷-۴ از بین پاسخگویان ۵۰ درصد از افراد با میزان اعتماد اجتماعی پایین، سلامت اجتماعی پایین ، ۳/۹۵ درصد افراد با میزان اعتماد اجتماعی متوسط ، سلامت اجتماعی متوسط و در نهایت ۷/۶۶ درصد افراد با میزان اعتماد اجتماعی بالا ، سلامت اجتماعی بالایی دارا هستند ، لذا ارقام فوق حاکی از ارتباط بین میزان اعتماد اجتماعی با سلامت اجتماعی افراد است و برای حصول اطمینان از این ارتباط در جدول زیر نتیجه آزمون های کندال و گاما برای سنجش معناداری رابطه بین اعتماد اجتماعی و سلامت اجتماعی آورده شده است.

    جدول ۴-۱۹ آزمون آماری مربوط به رابطه بین اعتماد اجتماعی وسلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    آزمون ها میزان سطح معناداری سطح سنجش
    کندال ۲۹۸/ ۰۰۰/۰ ترتیبی
    گاما ۵۹۷/ ۰۰۰/۰ ترتیبی

    بر اساس نتایج حاصل از آزمون کندال و گاما فرضیه رابطه میان اعتماد اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهرکرد پذیرفته شد و مشخص شد بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (S=0/000) بدین معنی که هر چه افراد اعتماد اجتماعی بیشتری داشته باشند از میزان سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار خواهند بود. بنابراین فرضیه H1 پذیرفته می شود.

    1. در جدول زیر به رابطه بین متغیر مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی می پردازیم و در ادامه از آزمون های سطح ترتیبی برای بررسی معناداری این رابطه استفاده خواهیم کرد.

    جدول ۴-۲۰ توزیع جمعیت بر حسب مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سلامت اجتماعیمشارکت اجتماعی کم متوسط زیاد جمع
    تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
    پایین ۳۶ ۲۲ ۱۲۷ ۴/۷۷ ۱ ۶/۰ ۱۶۴ ۱۰۰
    متوسط ۵ ۹/۲ ۱۵۴ ۱/۹۰ ۱۲ ۷ ۱۷۱ ۱۰۰
    زیاد ۰ ۰ ۱۲ ۵/۳۷ ۲۰ ۵/۶۲ ۳۲ ۱۰۰
    جمع ۴۱ ۲/۱۱ ۲۹۳ ۸/۷۹ ۳۳ ۹ ۱۰۰ ۱۰۰

    بر اساس داده های جدول ۲۱-۴ از بین پاسخگویان ۲۲ درصد از افراد با میزان مشارکت اجتماعی پایین، سلامت اجتماعی پایین ، ۱/۹۰ درصد افراد با میزان مشارکت اجتماعی متوسط ، سلامت اجتماعی متوسط ، ۴/۷۷ درصد افراد با میزان مشارکت اجتماعی پایین ، سلامت اجتماعی متوسط و در نهایت ۵/۶۲ درصد افراد با میزان مشارکت اجتماعی بالا ، سلامت اجتماعی بالایی دارا هستند ، لذا ارقام فوق حاکی از ارتباط بین میزان مشارکت اجتماعی با سلامت اجتماعی افراد است و برای حصول اطمینان از این ارتباط در جدول زیر نتیجه آزمون های کندال و گاما برای سنجش معناداری رابطه بین مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی آورده شده است.

    در جدول زیر نتیجه آزمون های کندال و گاما برای سنجش معناداری رابطه بین مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی آورده شده است.

    جدول ۴- ۲۱ آزمون آماری مربوط به رابطه بین مشارکت اجتماعی وسلامت اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    آزمون ها میزان سطح معناداری سطح سنجش
    کندال ۲۹۸/ ۰۰۰/۰ ترتیبی
    گاما ۵۹۷/ ۰۰۰/۰ ترتیبی

    بر اساس نتایج حاصل از آزمون کندال و گاما فرضیه رابطه میان مشارکت اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهرکرد پذیرفته شد و مشخص شد بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (S=0/00) بدین معنی که هر چه افراد مشارکت اجتماعی بیشتری داشته باشند از میزان سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار خواهند بود. بنابراین فرضیه H1 پذیرفته می شود.

    ۳- در جدول زیر به رابطه بین متغیر حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی می پردازیم و در ادامه از آزمون های سطح ترتیبی برای بررسی معناداری این رابطه استفاده خواهیم کرد.

    جدول ۴-۲۲ توزیع جمعیت مورد مشاهده بر حسب میزان حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی

    موضوعات: بدون موضوع
    [یکشنبه 1399-12-17] [ 10:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی شاخص‌ها و ویژگی‌های غزل انقلاب اسلامی در آثار شاعران معاصر قادر طهماسبی(‌فرید)، علی رضا قزوه، مرتضی امیری‌اسفندقه و غلامرضا کافی- قسمت ۲۲ ...

    بدیهی است که شاعر انقلاب باید با عنصر «زر» به معنی «دنیاگرایی» و به تبع آن فساد و ظلم مبارزه کند.
    هشت- ماه رمضان و روزه:
    از مفاهیمی که قزوه در غزل به آن پرداخته است توجه به ماه معنوی رمضان است:
    «تشنه ام این رمضان، تشنه تر از هر رمضانی
    شب قدر آمده تا قدر دلِ خویش بدانی
    لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم
    راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه تکانی!» (همان، ص۸۵).
    «ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
    خانه ابری است خدایا رمضان را چه کنم»(همان، ص۳۵).
    نه- مضامین فلسفی:
    یکی از شگردهای علیرضا قزوه، بهره گیری از رگه های امروزین اندیشه ها فلسفی در غزل است. ابیات زیر را با هم مرور می کنیم:
    «کربلا به اصل خود رسیدن است، هرچه می روم به خود نمی رسم
    چشم تا به هم زدم چه دورشد، تا به خویش آمدم چه دیر بود»(همان، ص۶۴).
    «شعر نوعی زندگی است زندگی در رستخیز
    هر نفس نو می شود این درختِ برگریز»(همان، ص۸۳).
    «عقل پندارد که من از سرزمینی دیگرم
    بس که مضمون های دور از دسترس دز دیده ام»(همان، ص۲۷).
    می بینم که ذهن شاعر دارای رگه هایی از تعریف فلسفی از مضامین و مفاهیم امروزین دارد.

    ۴-۳- مرتضی امیری اسفندقه

     

    ۴-۳-۱- زندگی نامه

    مرتضی امیری اسفندقه در سال ۱۳۴۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود. پس ازآن با خانواده به مشهد مقدس نقل مکان کردند. دوران خردسالگی اسفندقه تا پایان دوره متوسطه در مشهد مقدس سپری شد.
    وی پس از اخذ دیپلم در رشته کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
    امیری با شرکت فعال در انجمن شعر «فرّخ» در تبریز از وجود شاعران پیش کسوتی چون: احمد کمال پور«کمال»، و در مشهد مقدس از محضر ذبیح الله صاحبکار«سهی»، محمد قهرمان بهره برد.
    وی همچنین به یادگیری متون عرفانی نزد شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی و سید صدرالدین قوام شیرازی پرداخت. امیری هم اکنون دبیر دبیرستان های شهر تهران است.

    ۴-۳-۲- معرفی آثار

    – گزیده ی ادبیات معاصر، شماره ۳۴، (۱۳۷۸). تهران: کتاب نیستان.
    مرتضی امیری اسفندقه، اگر چه شاعر کم کاری در شعر انقلاب نبوده است، امّا آثار زیادی از او در هیأت کتاب به چاپ نرسیده است. گزیده ی اشعار او، با شماره ی ۳۴ در زنجیره ی کتاب های شعر از انتشارات نیستان، اندکی از آثار او به حساب می آید که بدون عنوان و با نام گزیده ی ادبیات معاصر چاپ شده است؛ تمام این مجموعه در برگیرنده ی آثار کلاسیک وی در هیأت غزل، مثنوی و قصیده وار است؛ که او را شاعری با شاخص های شعر دهه شصت و آغاز دهه هفتاد معرفی می کند.
    – کوار(۱۳۸۷). تهران، تکا.
    کوار که به عنوان گزیده ی اشعار اسفندقه معرفی شده است، تقریباً تمام سروده های وی را در خود دارد و در پنج دفتر، شامل غزل ها، مثنوی ها، قصیده واره ها، رباعی ها و نوسروده ها تنظیم شده است.
    جالب آن که تعداد قصیده واره های این مجموعه بیش از غزلیات است و تعداد نوسروده ها نیز بسیار اندک است و چشم گیر نیست. این نکته نشان می دهد که امیری بیشتر کلاسیک گراست؛ در عین حال، معنا محوری را بیش از هر چیز دیگر پیش چشم دارد.

    ۴-۳-۳- بررسی اجمالی شعر امیری اسفندقه

    امیری اسفندقه همچون بسیاری از شاعران امروز تلاش می کند تا از بخش عمده ای از ظرفیت واژگان بهره ببرد؛ وی برای رسیدن به این هدف، از شگردهای خاصی استفاده می کند.
    یکی از این شگردها استفاده از واژگان و ترکیبات مردم خراسان- جایی که او«بزرگ» شده است- با همان کاربرد محلی است:
    «دیوار خانه باغ تو ای نبضِ نوبهار!
    سرشار از طراوت گل های یاس بود»(اسفندقه، ۱۳۸۷، ص۲۲).
    «دعا کن پرده ی گوشم بلرزد یک صدا ناگاه
    خجالت می کشم نشنیده انم بانگ رسایت را»(همان، ص۶۸).
    «هُرم«گرماخیز» تابستان
    یکبار دیگر نوبهار آمد»(همان، ص۱۹۸).
    تعابیر «خانه باغ، پرده ی گوشم بلرزد، گرماخیز» همه از لهجه و گویش خراسانی ها وارد زبان غزل شده است. البته این امر پسندیده و ستودنی است؛ یکی دیگر از این شگردها در غزل های اسفندقه، بهره گیری از واژگان اجتماعی امروزین در ساختار زبانیِ کهن غزل است. نمونه های زیر را با هم مرور می کنیم:
    «بدنام در جمعِ اوباش، گم می شدم ای کاش! ای کاش!
    در جاده های رهایی، هرگز مسافر نبودم»(همان، ص۲۵).
    «گله داریم از این فاصله با خیل خواص
    بار عامی بده از این گله صحبت بکنیم»(همان، ص۲۳).
    «با تو از راز نگهداری آن «آری» پاک
    می توانیم در این مرحله صحبت بکنیم»(همان، ص۲۴).
    «هستیِ عریان همین یک دونفس پیش ماست
    جلوه تلف می شود چشم چرانی کنید»(همان، ص۳۵).
    «گل ها برای دیدن او چانه می زدند
    هم صحبت نسیم، رفیق بهار بود»(همان، ص۴۰).
    «شهد سرشار شهادت به تو ارزانی باد
    آه از این مردن شیرین، دهنم آب افتاد»(همان، ص۵۹).
    «تو را روشن نخواهم دید، می دانم، ولی یک شب
    بیا در خواب من، شاید، ببینم خیمه هایت را»(همان، ص۶۸).

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی مبنای تحولات قانونی راجع به ارث زوجه در حقوق ایران- قسمت ۵ ...

    ۳-۱-۳-۱- توارث زوجین در صورت فوت یکی از آنها در عده طلاق رجعی
    ماده۱۱۴۳ ق.م مقرر می دارد: «طلاق بر دو قسم است: بائن و رجعی». در مورد طلاق رجعی که منجر به انحلال نکاح می گردد ماده ۹۴۳ قانون مدنی مقرر می دارد «اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند هر یک از آنها که قبل از انقضاء عده بمیرد دیگری از او ارث می برد، لیکن اگر فوت یکی از آنها بعد از انقضاء عده بوده و یا طلاق بائن باشد از یکدیگر ارث نمی برند»، مطابق ماده مذکور اگر هر یک از زوجین در ایام عده طلاق رجعی فوت کند دیگری از او ارث می برد زیرا بنابر بند ۲ ماده ۸ قانون امور حبسی زوجه ایی که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه است و در صورت عده مرد حق رجوع به همسر خود را دارد لیکن با جاری شدن صیغه طلاق در طلاق رجعی، رابطه زوجیت بین زن و مرد منفک و گسسته نشده است و آثار زوجیت بر این رابطه حاکم می باشد، که از جمله آثار آن حق توارث میان زوج و زوجه و حق نفقه می باشد که در دوران عده همچنان به قوت خود باقی می ماند[۱۰۳]. بر همین اساس است که برخی گفته اند این حالت را نباید استثنایی واقعی شمرد، زیرا زوجه که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه است و قانون گذار با ایجاد فرض «بقای زوجیت در زمان عده طلاق رجعی» حکم ماده ۹۴۳ قانون مدنی را نیز در قلمروی قواعد عمومی قرار داده است علی هذا در طلاق بائن برخلاف طلاق رجعی رابطه زوجیت بین زن و مرد منقطع می گردد و در نتیجه با فوت هریک از آنها، آن دیگری که در قید حیات است از دارایی متوفی چیزی به ارث نخواهد برد. قانون گذار در این خصوص اشعار می دارد اگر طلاق بائن باشد از یکدیگر ارث نمی برد (قسمت پایانی ماده۹۴۳ق.م)[۱۰۴].
    حکم قانون گذار مبنی بر قطع رابطه زوجیت و تمامی آثار آن از جمله قطع رابطه توارث زوجین عیناً از فقه امامیه گرفته شده است و بداهت آن به حدی است که صاحب جواهر هرگونه اظهار خلاف آن را نفی نموده است[۱۰۵].
    ۳-۱-۳-۲- ارث زوجه در طلاق در مرض متصل به موت
    این استثناء در صورتی است که علقه زوجیت به وسیله طلاق قطعاً از بین رفته، ولی علی رغم عدم وجود عنوان زوجیت در زمان فوت برای زوجه، قانون حکم به توارث داده است[۱۰۶]. این موضوع در ماده ۹۴۴ قانون مدنی بیان شده است: «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یکسال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث می برد، اگرچه طلاق بائن باشد، مشروط بر اینکه زن، شوهر نکرده باشد».
    الف- شرایط ارث بری زوجه بر طبق ماده ۹۴۴ ق.م
    طبق ماده ۹۴۴ ق.م برای اینکه زوجه بتواند از شوهر خود ارث ببرد شرایط زیر باید موجود باشد:

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    1. طلاق باید درحال بیماری شوهر واقع شود. قانون وقوع چنین طلاقی را باعث محروم شدن همسر از ارث او ندانسته است. علتی که برای وضع این حکم به نظر می رسد این است که طلاق واقع شده در حال بیماری شوهر ممکن است در حال اعتدال روانی شوهر واقع نشده باشد، بنابراین اگر طلاق در زمان سلامت شوهر واقع شود و شوهر ظرف یکسال از تاریخ طلاق فوت کند، زن از او ارث نمی برد[۱۰۷].
    2. فوت شوهر ظرف یکسال پس از طلاق باشد، علت محدود کردن این حکم را به زمان می توان این طور توجیه کرد که امور استثنایی باید محدودیت زمانی داشته باشند و گرنه بصورت قاعده درخواهند آمد[۱۰۸].
    3. علت فوت شوهر همان بیماری ایی باشد که در حین آن، زن خود را طلاق داده است. بنابراین اگر شوهر از مرض حال طلاق بهبودی یابد و مجدد بیمار گردد، خواه همان بیماری قبلی باشد یا بیماری جدید و در اثر بیماری فوت کند، مورد از مصادیق ماده فوق نیست و زوجه از او ارث نمی برد[۱۰۹].
    4. زن ظرف مدت یکسال ازدواج نکرده باشد. شرط ارث بردن زن این است که ازدواج نکرده باشد، نه این که در موقع ارث بردن بدون شوهر باشد. درنتیجه، اگر زنی پس از طلاق و انقضای عده ازدواج کند و سپس قبل از گذشتن یکسال مطلقه گردد و آنگاه شوهر سابقش فوت کند، ولو اینکه فوت زوج در مدت یکسال رخ دهد و زن بدون شوهر باشد، مشمول ماده فوق نمی گردد، چون زن ازدواج کرده است[۱۱۰]. شاید بتوان حکمت این شرط را چنین بیان کرد که فرضی را که قانون گذار در نظر گرفته با ازدواج مجدد زن از بین می رود؛ زیرا زن نمی تواند در علقه زوجیت دو نفر باشد و پس از مطلقه شدن از ازدواج دوم نیز دلیلی بر عودت مجدد زوجیت فرض سابق وجود ندارد[۱۱۱].
    5. در صورت فوت زن، پس از طلاق بائن، شوهر او ارث نمی برد حکم ارث بردن در این مورد اختصاص به زوجه مطلقه دارد بنابراین اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و زن ظرف یکسال از تاریخ طلاق فوت کند، زوج از او ارث نمی برد؛ هرچند که زوج ظرف یکسال از تاریخ طلاق به همان مرض پس از زوجه بمیرد و زوجه هم پس از طلاق شوهر نکرده باشد[۱۱۲].

    ب- مبنای ارث بردن زوجه در طلاق در مرض متصل به موت
    ۱- روایاتی که قصد اضرار را علت ارث بری زوجه می دانند
    در برخی از روایات علت و حکمت این حکم خلاف اصل، یعنی ارث بردن زن از مرد حتی در طلاق بائن و بعد از انقضاء عده، متهم بودن زوج به داشتن قصد محروم نمودن زوجه از ارث ذکر شده است. که در ذیل به برخی از آنها اشاره می گردد:

    • روایت یونس از امام صادق(ع) «سألته ما العله التی من اجلها اذا طلق الرجل امراته و هو مریض فی الحال الاضرار ورثته و لم یرثها؟ و ما حد الاضرار علیه؟ فقال هو الاضرار و معنی الاضرار منعه ایاها میراثها منه فالزم المیراث عقوبه» ترجمه: « از امام صادق(ع) پرسیدم علت چیست که اگر مردی در حال مرض و در حال اضرار زنش را طلاق داد زن از او ارث می برد ولی او از زن ارث نمی برد و حد اضرار چیست؟ فرمود: معنی اضرار این است که شوهر می خواهد زن خود را از ارث محروم کند ولی برای سزای این عمل، حکم میراث برای زوجه در این حال مقرر گردیده است»[۱۱۳].
    • خبر سماعه از امام صادق(ع): «سألته عن رجل طلق امراته و هو مریض قال ترثه مادامت فی عدتها و ان طلقها فی حال الضرار فهی ترثه الی سنه فان زاد علی السنه یوما واحد الم ترثه» ترجمه: «یعنی از امام صادق(ع) درباره مردی که در حال مرض زن خود را طلاق می دهد پرسیدم، فرمود: مادام که زن در عده است از شوهرش ارث می برد، اگر مرد، در حال اضرار (یعنی به قصد زیان رساندن) طلاق دهد تا یک سال (اگر مرد فوت کند) زوجه ارث می برد و اگر یک روز، از سال تجاوز کرد، ارث نمی برد»[۱۱۴].

    ۲ عدم نفوذ طلاق نسبت به ارث
    در نظرمشهور حکم توارث به این دلیل نیست که شوهر در مقام اتهام به اقدام ضرری برای زن قرار گرفته است، متعلق حکم طلاق در مرض متصل به موت است یعنی آنچه روایات و اخبار بر آن دلالت دارد این است که وقتی طلاق زوجه در حال مرض زوج واقع شد این امر موجب می شود که زوجه در صورت فوت شوهر ظرف یکسال مستحق ارث باشد خواه طلاق رجعی باشد یا بائن و از مصادیق مبارات یا خلع[۱۱۵]. مطابق این عقیده مبنای توارث زوجه، وضعیت طلاق در مرض متصل به موت است اما این که علت ارث بردن زوجه از شوهر، باطل بودن طلاق و عدم صحت آن است یا عدم نفوذ آن نسبت به ارث، در پاسخ گفته اند اگر قائل به نظریه بطلان طلاق در مرض متصل به موت باشیم می بایست توارث از هر دو طرف باشد که چنین حکمی از ماده۹۴۴ق.م استنباط نمی گردد[۱۱۶]. بلکه باید علت واقعی ارث بردن زن را وجود روایاتی بدانیم که دلالت بر کراهت و حرمت طلاق شوهر در واپسین بیماری او می داند که حمل بر عدم نفوذ طلاق در ارث می شود[۱۱۷]. و چون در فقه اسلامی طلاق نوعاً بوسیله مرد انجام می پذیرد لذا حکم عدم نفوذ طلاق در مورد ارث مربوط به زوجه خواهد بود نه زوج.
    برخی از حقوق دانان معتقدند که پیشینه تاریخی ماده ۹۴۴ق.م در فقه نشان می دهد که به احتمال زیاد دلیل واقعی ارث بردن زن، عدم نفوذ طلاق در ارث، به دلیل حرمت یا کراهت طلاقی است که شوهر در واپسین بیماری می دهد. در فقه ، گروهی از اندیشمندان بیمار مشرف به مرگ را در حکم محجور می دانند؛ به این عنوان که چنین انسانی نمی تواند در اموال و امور خود تصمیمی شایسته بگیرد به همین جهت تصرف های منجز او را هم در حدود ثلث نافذ می دانند و طلاق مریض را در ارث موثر نمی سازند[۱۱۸].
    وی در ادامه می گوید توارث زوجه نه مجازات اقدام اضراری شوهر است نه اماره بر وجود قصد اضرار به زن؛ حکمی است موضوعی و ناظر بر عدم نفوذ طلاق مریض در ارث. بر این مبنا، حکم توارث استثنا بر قاعده « لزوم بقای زوجیت» نیست اثر عدم نفوذ طلاق بیمار در ارث زن است؛ حکمی که نتیجه آن فرض بقای زوجیت از جهت ارث زن است: مانند فرض غیرمنقول بودن اسباب و ادوات زراعت، از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال[۱۱۹].
    ۳-۱-۳-۳- وضعیت ارث زوجه در طلاقی که به درخواست زن و به حکم دادگاه واقع می شود
    طبق ماده۱۱۲۹ قانون مدنی «درصورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه».
    ماده۱۳۰۰ قانون مدنی نیز مقرر می دارد «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند چنان چه عسر و حرج مذکر در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود». در این موارد حاکم زوج را اجبار به طلاق دادن زن می نماید . اهمیت بحث در آنجاست که اگر طلاق واقع شده به حکم دادگاه را طلاق رجعی بدانیم احکام و آثار طلاق رجعی بر زوجین واقع می شود که از جمله آن آثار، حق ارث بردن در زمان عده است و اگر طلاق وقع شده به حکم دادگاه را طلاق بائن بدانیم احکام این طلاق در هنگام عده بر زوجین تحمیل می شود که یکی از آثار آن عدم توارث زوجین از یکدیگر است، این مسئله مورد اختلاف و قابل مناقشه است[۱۲۰].
    برخی از حقوق دانان معتقدند، که اصل در طلاق، رجعی بودن آن است و طلاق «بائن» منحصر به مواردی است که در قانون مدنی تصریح شده است[۱۲۱]. برخی از حقوق دانان نیز معتقدند چنین طلاقی بائن است و شوهر در زمان عده حق رجوع ندارد، زیرا وقتی اجازه داده می شود زن به دادگاه رجوع کند و پس از طی مراحل دادرسی و اثبات موضوع پس از مدتی موفق به اخذ حکم طلاق گردد و شوهر به اجبار دادگاه طلاق دهد و یا در صورت استنکاف او از جانب دادگاه طلاق واقع شود، اگر باز شوهر بتواند رجوع کند و وضعیت زناشویی را به حالاول درآورد مراجعه زن به دادگاه و صدور حکم طلاق پس از طی این مراحل بی معنی خواهد بود و حکم قانون لغو و بی اثر است[۱۲۲].
    آیت الله خوئی نیز معتقد است که هرگاه زوج از دادن نفقه زوجه خود که استحقاق نفقه دارد امتناع ورزد به حاکم مراجعه می کند، حاکم به شوهر امر به نفقه یا طلاق می کند درصورتی که شوهر از دادن نفقه و طلاق امتناع ورزد، حاکم زن را طلاق می دهد و ظاهراً این طلاق بائن است و برای شوهر حق رجوع در ایام عده نیست[۱۲۳].
    ۳-۱-۴- محروم و ممنوع نبودن از ارث
    برای برقراری توارث بین زن و شوهر تنها داشتن شرایط و موجبات ارث بین آنها کافی نیست می بایست ممنوع از ارث نیز نباشد. ماده ۹۴۰ ق.م اشعار می دارد «زوجین که زوجیت آنها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می برند» پس در صورتی که زوجه از همسر خویش ارث می برد که ممنوع از ارث نیز نباشد. در قانون مدنی سه مورد به عنوان موانع ارث زوجه شناخته شده است ۱- قتل مورث ۲- کفر ۳- لعان
    ۳-۱-۴-۱- قتل مورث
    اولین مانع به مفهوم خاص آن که قانون مدنی آن را در شمار موانع ارث محسوب نموده است «قتل» می باشد، قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد «قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود اعم اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری».
    در این خصوص بین فقها اختلافی و ج
    ود ندارد بلکه آنها بالاتفاق معتقدند که اگر کسی مورث خود را عمداً و ظلماً به قتل برساند از ارث مقتول، محروم است[۱۲۴].
    از امام صادق(ع) نقل شده است: قال رسول الله (ص) : «ترث المرأه من مال زوجها و من دیته و یرث الرجل من مالها و من دیتها ما لم یقتل احدهما صاحبه عمداً فلا یرث من ماله و لا من دیته و ان قتله خطاء ورث من ماله و لایرث من دیته» ترجمه: «رسول اکرم(ص) فرمودند: زن از مال شوهر و دیه او ارث می برد و مرد هم از مال زن و دیه او ارث می برد، در صورتی که یکی از این دو، دیگری را به قتل نرسانده باشد و اگر یکی از زوجین، دیگری را عمداً به قتل برساند نه از مال او و نه از دیه متعلقه ارث نمی برد، ولی اگر قتل از روی غیر عمد باشد از مال مقتول ارث می برد، اما از دیه ارث نمی برد»[۱۲۵].
    لحن حکم ماده ۸۸۰ قانون مدنی نشان می دهد که محرومیت از ارث، مجازات مدنی ارتکاب قتل و نشان بی لیاقتی وارث در تملک ترکه مقتول است، از دیدگاه دیگر، منع از ارث نوعی اقدام تامینی برای پیشگیری از جرم قتل نیز هست، چرا که انگیزه ارتکاب قتل را، در فرضی که وارث به طمع دستیابی به ثروت مورث به آن دست می زند از بین می برد[۱۲۶]، البته باید دانست که قانون گذار هر قتلی را مانع از ارث ندانسته بلکه با توجه به حکم قانون گذار تنها قتلی مانع از ارث می شود که دارای شرایط ذیل باشد:
    الف- مقتول باید به هنگام مرگ در مقام مورث قاتل باشد
    برای اینکه قتل مانع ارث و انتقال قهری اموال مقتول به قاتل باشد. باید قتل نسبت به کسی ارتکاب شود که در مقام مورث قاتل باشد، بطوری که اگر مقتول بدون دخالت قاتل فوت می کرد قاتل مزبور، وارث او می شد[۱۲۷].
    ب- قتل باید عمدی باشد
    برای اینکه قتل مانع ارث باشد باید عمدی باشد. یعنی قاتل با آگاهی از عمل و نتیجه، مرتکب قتل شده باشد و در غیر اینصورت از ارث مقتول محروم نخواهد شد[۱۲۸].
    ج- قتل مورث به حکم قانون یا برای دفاع نباشد
    برای اینکه قتل مورث مانع ارث باشدباید به حکم قانون و یا برای دفاع نباشد و الا قاتل از مقتول ارث خواهد برد. ماده۸۸۱ ق.م مقرر می دارد «در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد، مفاد ماده فوق مجری نخواهد بود» بنابراین اگر زنی شوهر خود را به عمد و از روی ظلم به قتل برساند از دارایی بجا مانده از مورث مقتول خود چیزی را به ارث نخواهد برد[۱۲۹].
    ۳-۱-۴-۲- کفر
    فقها در اینکه کفر، یکی از موانع ارث است و شخص کافر یعنی کسی که به وحدانیّت خداوند و نبوت نبی اکرم(ص) و ضروریات دین اسلام اعتقاد نداشته باشد از متوفای مسلمان ارث نمی برد اتفاق نظر دارند[۱۳۰].
    مسلمانی فوت کند اگر زوجه او غیرمسلمان باشد از اموال و دارایی های زوج مسلمان خود ارث نخواهد برد. همچنین اگر زوج کافر باشد از دارایی به جا مانده از زوجه مسلمان خود محروم خواهد بود. ماده۸۸۱ مکرر قانون مدنی در این خصوص اشعار می دارد «کافر از مسلم ارث نمی برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند».
    به نظر می رسد که مبنای محرومیت وراث کافر از مورث مسلمان خود آیه شریفه نفی سبیل[۱۳۱] و اخبار و روایات متعددی باشد که در کتب فقهی آمده است.
    از جمله روایتی در این زمینه از امام صادق(ع) نقل شده که :
    ابی ولاد قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: «المسلم یرث امرأته الذمیه و هی لا ترثه» ابی ولاد گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: «مسلمان از زن کافر ذمی خود ارث می برد ولی زن کافر ذمی از زوج مسلمان ارث نمی برد»[۱۳۲].
    حال سوالی که مطرح می شود آن است که اگر بعد از فوت مورث مسلمان، زوجه کافر او اسلام بیاورد آیا از دارایی متوفی ارث خواهد برد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید دانست که اگر زوجه کافر قبل از تقسیم دارایی متوفی، اسلام بیاورد حسب طبقه و درجه سهم الارث خود را خواهد برد. اما اگر بعد از تقسیم دارایی مسلمان شود از ارث هیچ بهره ایی نخواهد برد[۱۳۳].
    اگر شخصی فوت کند و تنها یک وارث مسلمان داشته باشد و بعد از فوت او، زوجه کافر او نیز مسلمان شود، در این فرض مسلمان شدن زوجه بعد از فوت، نتیجه ایی ندارد و نمی تواند ارث ببرد زیرا به محض فوت، تمام ترکه از آن وارث مسلمان می شود، کما اینکه غیر از زوجه نیز هر وارث کافر دیگری در فرض فوق (انحصار وراثت به یک نفر مسلمان) مسلمان شود، نمی تواند بهره ایی از ارث داشته باشد[۱۳۴].
    ۳-۱-۴-۳- لعان
    یکی دیگر از مواردی که جزء موانع ارث به شمار می رود لعان می باشد. لعان در لغت مصدر باب ملاعنه و به معنی لعن و اظهار بدخواهی دو نفر نسبت به یکدیگر و در اصطلاح عبارت است از مباهله و اظهار لعن و نفرت بین زوجین با صیغه مخصوص، که منشا آن نسبت زنای محصنه دادن شوهر به همسر خود یا انکار فرزندی کسی است که شرعاً ملحق به او است[۱۳۵]. بعضی از حقوق دانان معتقدند که لعان را نمی توان همانند قتل، یکی از موانع ارث برشمرد. زیرا پس از لعان بین زوج و زوجه و یا پدر و فرزند هیچ گونه رابطه حقوقی وجود ندارد و اگر قبل از آن وجود داشته با انجام لعان آن رابطه از بین رفته است به عبارت دیگر در لعان مقتضی ارث بردن که همان رابطه زوجیت است وجود ندارد و با انجام لعان رابطه زوجیت منحل می گردد.و دیگر رابطه ایی برای توارث بین زوج و زوجه متصور نیست[۱۳۶].
    ماده ۸۸۲ ق.م درخصوص لعان مقرر می دارد «بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین ف
    رزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد، لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می برند».

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حل و فصل اختلافات تجاری بین المللی در اتاق بازرگانی بین المللی ...

    ­ی لازم و شرط عملی شدن و معنادار بودن توافق طرفین در مراجعه به داوری همین است که مرجع داوری بتواند تصمیم بگیرد آیا صلاحیت و مشروعیت رسیدگی به دعوای مطروحه را دارد یا نه. دوم این که شرط داوری که ضمن قرارداد اصلی آمده، مستقل از قرارداد است و در نتیجه اشکالات و ایرادات قراردادی (مانند بی­اعتباری، بطلان، فسخ قرارداد اصلی) به شرط داوری تسری نمی­کند زیرا یکی از ادعا و اختلافات ناشی از قرارداد اصلی که به داوری ارجاع شده همین است که یکی از طرفین مدعی شود قرارداد و از جمله شرط داوری مندرج در آن معتبر نیست یا فسخ شده و طرف دیگر بگوید معتبر است.

    در سیستم داوری اتاق، رویه­ی بینابینی برای حل مساله صلاحیت اتخاذ شده است به این معنی که اگر در آستانه­ی شروع دعوی خوانده در مورد وجود یا اعتبار موافقت­نامه­ی داوری ایراد نماید، موضوع به دیوان داوری اتاق ارجاع می­ شود که پیش از این درباره آن صحبت کردیم و گفتیم یکی از مراحل نظارت موثر دیوان در همین جا است. در این حالت، اگر دیوان با بررسی قضیه متقاعد شود که موافقت­نامه­ی داوری به صورت ظاهری وجود دارد، همین مقدار برای ادامه­ی داوری کافی است، اما چون تصمیم دیوان ماهوی نیست و به صورت ظاهری اتخاذ شده، ایراد کننده می ­تواند ایراد خود را نزد مرجع داوری مطرح کند و ادامه دهد و مطابق قاعده­ی صلاحیت به صلاحیت، خود مرجع داوری صلاحیت دارد به مسایل و ایرادات صلاحیتی، رسیدگی نماید. از طرف دیگر، اگر دیوان داوری اتاق ظاهراً متقاعد نشود که موافقت­نامه­ی داوری وجود دارد، مراتب به طرفین اعلام می­ شود که داوری قابل ادامه نیست، منتهی چون تصمیم دیوان در این مورد نیز تصمیم ماهوی نیست، مانع از این نخواهد بود که مدعی وجود موافقت­نامه­ی داوری، موضوع را نزد دادگاه صالح پیگیری نماید (ماده ۶ (۲) قواعد).

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۳ـ تشکیل مرجع داوری

    مرجع داوری از داور یا داورانی که طرفین یا دیوان داوری اتاق معرفی یا منصوب می­ کنند، تشکیل می­ شود. یکی از مهمترین امتیازات داوری این است که طرفین می­توانند داور مورد اعتماد خود را انتخاب کنند و رسیدگی به دعوی را به کسی بسپرند که به نظر ایشان صلاحیت و تخصص و اعتبار کافی دارد. اما اگر همین امتیاز ضمانت اجرایی موثری نداشته باشد و به درستی مورد استفاده قرار نگیرد، می ­تواند دشواری­های اساسی را ایجاد کند و حتی انجام داوری را مختل و متعذر سازد، و آن هنگامی است که یکی از طرفین از معرفی داور خود امتناع ورزد یا در مرحله­ی انتخاب داور مشترک که مستلزم همکاری و توافق هر دو طرف است، حاضر به همکاری و توافق نشود و بهانه جویی نماید. اگر این مشکل در داوری­های موردی، پیش آید ناگزیر باید به دادگاه مراجعه کرد تا از جانب طرف ممتنع، داور نصب کند که البته مسیر طولانی و وقت­گیری است. اما در داوری­های سازمانی مانند داوری اتاق، ضمانت اجرایی کافی و موثر در قواعد داوری اتاق آمده و دیوان داوری آن را به سرعت حل می­نماید و به جای طرف ممتنع، داور نصب می­ کنند.

    به طور کلی طرفین می­توانند توافق کنند که داوری به صورت یک نفره برگزار شود یا به صورت سه نفره که هیات داوری تشکیل می­ شود (به ندرت ممکن است هیات داوری بیش از سه نفر باشد). در داوری­های یک نفره، داور منفرد را طرفین به اتفاق و با توافق انتخاب و معرفی می­ کنند، اما در داوری­های سه نفره هر یک از طرفین، یک نفر داور خود را معرفی می­ کنند و سپس داور ثالث را ـ که رئیس هیات داوری نیز هست ـ مشترکاً انتخاب و منصوب می­ کنند که معمولا انتخاب او را به عهده­ دو نفر داوران خود واگذار می­نمایند.

    انتخاب و معرفی داور منحصر به شروع داوری نیست، بلکه ممکن است در اثنای داوری نیز ضرورت باید، مانند این که یکی از داوران فوت کند یا استعفا دهد یا در اثر جرح یا ناتوانی از انجام وظیفه داوری کنار گذاشته شود که در همه این حالت­ها لازم خواهد بود که شخص دیگری به جای او معرفی شود. بنابراین انتخاب داور، جرح داور و تعویض او سه مطلبی است که باید ذیل «تشکیلات مرجع داوری» مطالعه کنیم.

    ۳-۱- انتخاب داور

    قواعد داوری اتاق برای انتخاب و معرفی داور مقررات روشن و مطمئنی دارد و ضمن این که اصل آزادی اراده و انتخاب طرفین برای معرفی داور را محترم و مقدم دانسته و حقوق مساوی برای ایشان قایل شده است اما ترتیبی داده که عدم معرفی داور مانع از تشکیل مرجع داوری نشود. افزون بر این قواعد داوری اتاق نحوه­ انتخاب داور در داوری­های چند طرفه را نیز پیش ­بینی کرده که از نوآوری­های آن به شمار می­رود.

    معرفی داور: مطابق ماده ۸ (۲) قواعد، در صورتی که طرفین درباره تعداد داوران توافق نکرده باشند، اصولا مرجع داوری یک نفره خواهد بود که خود دیوان داوری اتاق او را انتخاب و منصوب می­ کند، مگر این که به نظر دیوان داوری موضوع دعوی و اوضاع و احوال آن طوری باشد که لازم شود هیات داوری سه نفره تشکیل گردد، که در این صورت دیوان به خواهان ۱۵ روز مهلت می­دهد که داور خود را معرفی کند و از تاریخ معرفی داور خواهان ۱۵ روز هم به خوانده فرصت می­دهد که داور مورد نظر خویش را انتخاب و معرفی نماید.

    طبق ماده ۸ (۳) قواعد در صورتی که طرفین توافق و شرط کرده باشند که اختلافات فیمابین به داور منفرد ارجاع شود، می­توانند ظرف ۳۰ روز داور مورد نظر را با توافق انتخاب و معرفی کنند و اگر نتوانند ظرف این مهلت به توافق دست یابند، دیوان داوری او را منصوب می­ کند. چنانچه طرفین توافق کرده باشند که اختلافات فیمابین به هیات داوری سه نفره ارجاع شود، هر کدام می­توانند داور خود را معرفی نمایند و اگر استنکاف ورزند، دیوان داور او را منصوب می­ کند. رئیس هیات داوری (داور ثالث) هم توسط دیوان انتخاب و معرفی می­ شود، اما طرفین می­توانند توافق کنند که رئیس هیات داوری به ترتیب دیگری انتخاب شود (مانند این که خود ایشان یا داوران منتخب ایشان، یا احیانا یک مقام ثالث ـ مثلا رئیس اتاق بازرگانی محل ـ داور ثالث را منصوب کند).

    در مواردی که طبق قواعد داوری، دیوان باید داور انتخاب کند (اعم از داور منفرد داور رئیس، یا داور طرف ممتنع) ابتدا با کمیته­ی ملی اتاق در کشورهای مربوط مشورت می­ کند و از آنها می­خواهد فرد یا افرادی را پیشنهاد کنند (مواد ۹ (۳) و ۹ (۶) قواعد). داورانی که اتاق به عنوان داور منفرد یا رئیس هیات داوری انتخاب و منصوب می­ کند نباید با اصحاب دعوی هم تابعیت باشند، و در صورتی که هم تابعیت باشند، ابتدا دیوان باید مراتب را به طرفین اطلاع دهد و اگر اعتراضی نکردند می ­تواند او را انتخاب و نصب کند (ماده ۹ (۵) قواعد).

    تایید داور توسط مدیران: در کلیه­ مواردی که داور یا داوران انتخاب و معرفی می­شوند، باید انتصاب ایشان به این سمت به تایید و تصویب دیوان داوری برسد. مطابق ماده ۹ (۱) قواعد، دیوان هنگام بررسی و تایید داور تابعیت او، اقامتگاه او، سهولت دسترسی به او، توانایی او در انجام وظیفه و سایر ملاحظات از قبیل سوابق کاری و تجارب او را در نظر می­گیرد. تایید و نصب داور بر عهده­ دیوان است اما ماده ۹ (۲) قواعد که از مواد الحاقی به قواعد جدید است اجازه داده که دبیر کل دیوان داوری نیز در موارد خاصی این کار را انجام دهد، و آن هنگامی است که طرفین با توافق داور مربوط (اعم از داور منفرد، رئیس هیات داوری یا داور طرف) را معرفی کرده باشد و اعلام استقلال داور نیز بدون قید و شرط باشد یا اگر شرط­مند است طرفین به آن اعتراضی نکرده باشند.

    از نظر حقوقی، با تایید و تصویب داور توسط دیوان یا دبیرخانه، در واقع نوعی رابطه­ حقوقی و قراردادی بین او و سازمان داوری اتاق و طرفین برقرار می­ شود که به موجب آن داور مکلف به انجام وظیفه و رعایت قواعد داوری می­ شود (ماده ۷ (۵) قواعد) کما این که استعفای داور باید در دیوان پذیرفته شود. افزون بر این، داور یا داورانی که نصب آنها به تایید دیوان داوری رسیده از امتیازات و مصونیت­های مقرر در قواعد نیز برخوردار می­شوند. مطابق ماده ۳۴ قواعد داوری که از نوآوری­های آن است داوران و هم اعضای دیوان و دبیرخانه از هر گونه مسئولیت ناشی از فعل یا ترک فعل در جریان رسیدگی یا داوری، معاف می­باشند. هدف این ماده فراهم کردن امنیت بیشتر برای داوران و نیز برای مسئولان دیوان و دبیرخانه است که با اطمینان خاطر و بدون واهمه از پیامدهای تصمیمات و اعمال یا ترک عمل، کار اصلی خود را انجام دهند. به هر حال، شرط معافیت از مسئولیت که در ماده ۳۴ قواعد آمده آن است که داوران وظیفه­ی خود را به صورت متعارف و با رعایت موازین انجام دهند و بنابراین در صورت ارتکاب تقصیر عمده یا تخلفات عمدی همچنان مسئول خواهند بود.

    استقلال و بی­طرفی داور: فرد یا افرادی که به عنوان داور معرفی می­شوند، باید مستقل از طرفین باشند و در طول جریان داوری هم استقلال خود را حفظ نمایند. منظور از استقلال داور آن است که رابطه­ خادم و مخدومی با طرف نداشته باشد، با هیچ یک از طرفین اشتراک یا تعارض منافع نداشته باشد، و شرایطی داشته باشد که بتواند فارغ از هر ملاحظه­ای بی­طرفانه به دعوی رسیدگی نماید و رای دهد. منظور از بی­طرفی داور نیز آن است که هنگام رسیدگی و رای تحت تاثیر عوامل و ملاحظات گوناگون قرار نگیرد و فقط قانون و موازین حقوقی و عدالت را در نظر بگیرد. شرط استقلال و بی­طرفی داور، نهایت اهمیت را دارد و در صورتی که مخدوش شود، او را در معرض جرح و سلب سمت داوری قرار می­دهد.

    وصف استقلال و بی­طرفی، هم عینی است و هم ذهنی و باید به طور قطعی وجود داشته باشد و نسبیت بردار نیست و خود شخص داور بهتر از هر کس به آن وقوف دارد و موظف است آن را حفظ نماید. از این رو، داوران نیز نهایت مراقبت را می­ کنند که این اوصاف را حفظ نمایند زیرا اساس حیثیت و اعتبار ایشان است. ماده ۷ (۲) قواعد در این مورد می­گوید، کسی که به عنوان داور نامزد و معرفی شده و قرار است با تصویب دیوان داوری، داور بشود مکلف است ابتدا اعلامیه­ای کتبی مبنی بر این که مستقل از اصحاب دعوی است امضا کند و به دبیرخانه­ی دیوان تسلیم نماید و ضمن آن باید هر گونه اوضاع و احوال یا واقعیت­هایی که ممکن است استقلال او را در نظر طرفین با تردید مواجه سازد، اعلام و افشا کند. (مانند این که در استخدام یکی از طرفین بوده، یا مشاور حقوقی یا وکیل یکی از طرفین باشد، یا در شرکت او سهامدار باشد، یا در پرونده­ی دیگری وکیل طرف مقابل باشد و مانند اینها). دبیرخانه این اعلامیه­ی مستقل بودن داور را به طرفین می­دهد و مهلتی قایل می­ شود که درباره آن اظهار نظر نمایند. در صورتی که هیچ یک از طرفین نظری ندهند، بدان معنی است که استقلال داور در نظر ایشان مخدوش نیست، اما در صورتی که به نظر ایشان مفاد اطلاعات و واقعیاتی که در اعلامیه­ی مذکور آمده یا اطلاعاتی که خود ایشان از سایر منابع دارند، استقلال او را در معرض تردید قرار دهد، می­توانند به معرفی او به عنوان داور اعتراض نمایند که رسیدگی به آن با دیوان داوری است. در هر حال، تصمیم دیوان درباره تصویب و تایید داور یا رد نامزدی او، قطعی است (ماده ۷ (۴) قواعد).

    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

    استقلال و بی­طرفی داور، تکلیف اوست و موظف است در طول رسیدگی هم آن را حفظ نمایند. به همین لحاظ ماده ۷ (۳) قواعد مقرر می­ کند در صورتی که در اثنای رسیدگی، برای داور واقعیات و اوضاع و احوالی پیش آید که استقلال او را در معرض تردید و شبهه قرار دهد (مانند این که در شرکت یکی از طرفین سهامدار شود). مکلف است آن را افشا نماید. در صورتی که چنین وضعی پیش آید و داور اعلام نکند، اما یکی از طرفین از آن آگاه شود می ­تواند مراتب را به دیوان اعلام کند و داور مربوط را جرح نماید.

    ۳-۲- انتخاب داور در داوری­های چند طرفه

    منظور از داوری چند طرفه آن است که یکی از طرفین و یا گاه هر دو آنها، مرکب از چند شرکت یا شخص حقیقی باشند که متفقاً طرف خواهان یا طرف خوانده را تشکیل دهند و نفع مشترک در دعوی دارند. این وضعیت در قراردادهای بین ­المللی چند طرفه که به صورت کنسرسیوم منعقد می­ شود، بیشتر پیش می­آید. در چنین حالتی، اگر بین طرفین اختلافی حاصل شود و به داوری رجوع کنند، آن را «داوری چند طرفه» گویند. در این صورت، اگر قرار باشد هر یک از اعضای طرف خواهان یا طرف خوانده داور خود را معرفی نماید، هیات داوری حداقل چهار نفره خواهد شد که رسیدگی و تصمیم ­گیری را با مشکل مواجه می­سازد و هنگام صدور رای حصول اکثریت را غیرممکن می­ کند. همچنین یکی از طرف­ها که مرکب از دو واحد یا شرکت است، دو نفر داور خواهد داشت و طرف دیگر یک نفر که این هم به معنای عدم تساوی طرفین خواهد بود. از سوی دیگر، وادار کردن اعضای طرف خواهان یا طرف خوانده که مشترکاً یک نفر داور را انتخاب نمایند، به معنای محروم کردن ایشان از داشتن داور مورد نظر خود می­باشد، و از این حیث به منزله­ی عدم تساوی طرفین است. مساله داوری­های چند طرفه از مسایل پیچیده و مهم داوری بین ­المللی است که مدت­ها در محافل حقوقی مورد بحث بوده، اما امروزه رفته رفته رویه­ی نسبتاً مشخصی در مورد آن به وجود آمده است.

    قواعد داوری اتاق تا پیش از اصلاح سال ۱۹۹۸ درباره داوری­های چند طرفه صراحت کافی نداشت، اما ماده­ی ۱۰ قواعد فعلی مشخصاً به این موضوع اختصاص یافته و سعی کرده حداکثر تساوی و بی­طرفی را در مرحله­ی انتخاب داور در داوری­های چند طرفه رعایت کند. به موجب بند ۱ این ماده در داوری­های چند طرفه که باید به هیات داوری سه نفره ارجاع شود، هر یک از طرف­های دعوی، اعم از خواهان یا خوانده که به صورت متعدد باشند باید متفقاً یک نفر داور مشترک معرفی نمایند. مطابق بند ۲ همین ماده، اگر اعضای تشکیل دهنده­ی طرف مربوط نتواند متفقاً داور مشترک انتخاب نمایند یا در صورتی که همه طرف­ها اساساً نتوانند در مورد نحوه­ تشکیل مرجع داوری توافق کنند، دیوان داوری اتاق همه­ی اعضای هیات داوری را انتخاب و منصوب می­نمایند و یک نفر از ایشان را نیز به عنوان رئیس هیات داوری بر می­گزینند. همان گونه که ملاحظه می­شودف در چنین حالتی دیوان داوری اتاق حتی برای طرف مقابل که ممکن است داور خود را معرفی کند و مشکلی نداشته باشد، نیز داور منصوب می­ کند. علت اتخاذ این رویه در ماده­ی مذکور آن است که با همه­ی طرف­ها رفتار مساوی شده باشد و هیچ یک از طرفین دعوی در موقعیت بهتر و مساعدتری از حیث داشتن داور اختصاصی، قرار نگیرد. زیرا اگر قرار باشد دیوان فقط برای طرفی که اعضای آن نتوانسته­اند در انتخاب داور مشترک به توافق برسند، داور نصب کند اما طرف مقابل داور منتخب خود را داشته باشد، عملاً طرف اول در موقعیت فروتر و بدتری قرار گرفته است. به همین لحاظ، در این قبیل موارد دیوان، کل هیات داوری را تعیین می­ کند تا همه طرف­ها از حیث داشتن داور در وضعیت مساوی باشند.

    ۳-۳- جرح داور

    پیش از این گفتیم که داور باید هنگام انتصاب به این سمت و نیز در طول انجام وظیفه و ماموریت خود تا زمان صدور رای، صفت استقلال داشته باشد و بی­طرف هم باشد. استقلال و بی­طرفی داور، ضامن صحت رسیدگی و اعتبار تصمیم او است. قواعد داوری اتاق در ماده ۷ (۲) داور را ملزوم می­ کند که پیش از تایید او در دیوان، اعلامیه­ای کتبی مبنی بر دارا بودن صفت استقلال را امضا کند و اگر بعداً اوضاع و احوالی حادث شد که استقلال او را با تردید مواجه می­سازد، نیز موظف است آن را اعلان و افشا کند. در این صورت با طرفین است که آیا همچنان به او اعتماد بورزند یا بخواهند که کناره­گیری نمایند. و نیز اشاره کردیم که استقلال و بی­طرفی داور یک مفهوم ذهنی و قائم به شخص است، اما موارد عدم استقلال و بی­طرفی، عینی و خاص (سوبژکتیو) است و بسته به اوضاع و احوال متفاوت است. مثلا موضع­گیری به نفع یکی از طرفین در جریان رسیدگی یا ندادن اجازه­ی دفاع از موارد نقض بی­طرفی است، و نیز داشتن رابطه­ خادم و مخدومی با ایشان، یا ذینفع بودن در دعوی از مصادیق بارز عدم استقلال است.

    ضمانت اجرای استقلال و بی­طرفی داور جرح او است. به این معنی که اگر داور هر یک از طرفین یا داور رئیس فاقد این صفت باشد و حاضر نشود کناره­گیری نماید، هر یک از طرفین می ­تواند او را جرح کند. ماده­ی ۱۱ قواعد دیوان درباره تشریفات جرح، مقررات روشن و صریحی را پیش ­بینی کرده است. مطابق ماده ۱۱ (۱) جرح داور به علت عدم استقلال یا سایر علل، باید به صورت کتبی به دبیرخانه­ی دیوان تسلیم شود و حاوی شرح اوضاع و احوالی باشد که مبنای جرح قرار گرفته است و مطابق بند ۲ ماده­ی مذکور اعلام جرح باید ظرف ۳۰ روز از تاریخ تایید نصب داور توسط دیوان داوری یا اگر علت جرح بعداً در حین رسیدگی حادث شود و یا اگر از قبل وجود داشته اما بعدا مکشوف شود، باید ظرف ۳۰ روز از تاریخی باشد که جرح کنند از آن مطلع شده است. رسیدگی به جرح بر عهده­ دیوان داوری اتاق است و تصمیم او در این مورد قطعی است و دیوان مکلف نیست دلایل خود را در مورد قبول یا رد جرح اعلام کند (ماده ۷ (۴) قواعد). رسیدگی به جرح دو مرحله دارد: یکی قابل استماع بودن آن از این حیث که آیا به موقع مطرح شده یا نه، دوم از لحاظ ماهوی از این حیث که آیا ادله­ی قانع کننده هست یا نه. دیوان می ­تواند هر دو مرحله را یکجا تصمیم ­گیری کند یا آن را تفکیک کند اما در هر حال، ابتدا باید موضوع به داور مجروح و نیز طرف مقابل اعلام و به آنها مهلتی داده شود که اظهار نظر نمایند.

    همان گونه که پیداست، جرح داور هنگامی معنی پیدا می­ کند که او به این سمت منصوب شده باشد وگرنه در زمان معرفی و نامزد شدن داور، جرح معنی ندارد و اگر یکی از طرفین نسبت به استقلال و بی­طرفی او ایرادی داشته باشد یا از مسایلی مطلع باشد که او را در معرض عدم استقلال قرار می­دهد، می ­تواند نسبت به معرفی او اعتراض کند، که دیوان داوری هنگام بررسی و تایید نصب او مراتب را ملحوظ می­ کند و اگر ادله­ی مستندی وجود داشته باشد، چه بسا او را تایید نکند.

    جرح داور به معنای سلب اعتماد و بی­اطمینانی نسبت به او است و اگر پذیرفته شود، حیثیت حرفه­ای و آبروی اجتماعی او را ملکوک می­ کند. متاسفانه گاه جرح داور، به عنوان عامل فشار به داور یا ایجاد تاخیر در داوری مورد سوء استفاده قرار می­گیرد. اعلام جرح داور، ادامه­ی داوری را با مانع مواجه می­ کند زیرا صلاحیت و اعتماد به او برای رسیدگی و صدور رای تحت سوال قرار می­گیرد و مادام که این اعتماد و اطمینان باز نگردد، مشروعیت تصمیمات و اقدامات او هم مخدوش و غایب است. بنابراین، در صورت جرح داور جریان داوری متوقف می­ شود تا تکلیف جرح معلوم شود، اگر دیوان داوری اتاق جرح را بپذیرد، داور مجروح از ادامه کار ممنوع می­ شود و مرجع داوری یکی از اعضای خود را از دست می­دهد و باید جانشین او تعیین و انتخاب شود. در صورت رد جرح، داور به کار خود ادامه می­دهد، اما مانع از جرح مجدد البته به علل جدید، نیست و جرح به کرات ممکن است.

     تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    ۳-۴- تعویض داور

    یکی از مسایل مربوط به تشکیل مرجع داوری عبارت است از «تعویض داور». تعویض داور هنگامی پیش می­آید که یکی از داوران از انجام وظایف خود ناتوان باشد (مانند بیماری، اشتغال به مشاغل زیاد و کمبود وقت، یا ناتوانی حرفه­ای) یا داور فوت کند با استعفا نماید و دیوان استعفای او را بپذیرد، یا جرح او مورد قبول قرار گیرد و سرانجام ممکن است طرفین داوری متفقاً درخواست تعویض داور را بنمایند. (ماده ۱۲ (۱) قواعد)

    افزون بر این موارد، ممکن است خود دیوان هم به تشخیص خود به این نتیجه برسد که داور عملاً یا قانوناً قادر به انجام وظیفه نیست یا معذور است و تصمیم به تعویض او بگیرد، بدون این که طرفین درخواست تعویض را کرده باشند. (ماده ۱۲ (۲) قواعد)

    تعویض داور، با جرح داور متفاوت است زیرا در تعویض، استقلال و بی­طرفی داور محل تردید نیست و به همین لحاظ نحوه­ رسیدگی و تعیین جانشینی او نیز با جرح فرق می­ کند. رسیدگی و تصمیم ­گیری به مساله تعویض داور با دیوان داوری است. مطابق ماده ۱۲ (۴) هر گاه در جریان رسیدگی لازم شود که داور عوض شود (مانند فوت یا بیماری، یا ناتوانی، یا جرح، یا استعفای داور، یا تشخیص دیوان، یا درخواست مشترک همه­ی طرف­ها)، اولا دیوان داوری موضوع را بررسی و تصمیم می­گیرد آیا لازم است برای تعیین جانشین داور همان تشریفات اولیه درباره انتخاب و معرفی داور اجرا شود، یا باید به طریق دیگری عمل شود. ثانیا پس از این که جانشین داور مذکور به هر نحو مشخص شد و مرجع داوری تکمیل گردید، دیوان می ­تواند تصمیم بگیرد که آیا لازم است جریان رسیدگی که نزد مرجع قبلی انجام شده، از نو تجدید شود و اگر آری از چه مقطعی به بعد و تا چه حدودی. از طرفی، اگر پس از اعلام ختم رسیدگی (مثلا حین شور و صدور رای)، تعویض داور ضرورت یابد ممکن است همان تعداد داوران باقیمانده بتوانند کار را تمام و رای را صادر کنند و ضروری نداشته باشد که داور جدیدی انتخاب و تعیین گردد. زیرا در این صورت، یا باید تمام جریان رسیدگی از نوع تجدید شود که مسلما وقت­گیر و پر هزینه و غیر ضروری است، یا باید از داور جدید خواست که صرفاً در شور و صدور رای مداخله کند که صحیح به نظر نمی­رسد از او خواسته شود امضای خود را ذیل رایی بگذارد که در رسیدگی به آن مشارکتی نداشته است. این است که در ماده ۱۲ (۵) قواعد موضوع این گونه حل شده که در این قبیل موارد (ضرورت تعویض داور در مرحله­ی پس از ختم رسیدگی) در صورتی که دیوان مناسب بداند، می ­تواند پس از کسب نظر طرفین و داوران باقیمانده و سایر اوضاع و احوال موثر در موضوع تصمیم بگیرد و داور جانشین تعیین نکند و همان تعداد داوران باقیمانده کار را تمام کنند که اصطلاحا آن را هیات داوری ناقص گویند.

    هدف از این مقررات تسهیل کننده، آن است که ضمن رعایت حقوق طرفین و با دادن فرصت اظهار نظر به ایشان، سرعت رسیدگی نیز تامین شود و از تاخیرهای بیجا در جریان داوری جلوگیری شود و همچنین هیچ یک از طرفین نتوانند از امکان تعویض داور، برای تاخیر و اخلال در کار داوری سوء استفاده نمایند.

    یادآوری می­ شود در داوری­های موردی تشکیل مرجع داوری و مسایل جنبی آن از مسایل دشوار و تاخیر آفرین است، زیرا مرجع سازمانی صالحی که بتواند به موقع تصمیم ­گیری کند و موانع را از سر راه بردارد، وجود ندارد. در قواعد داوری آنسیترال که برای داوری­های موردی نوشته شده، این نوع مسایل به «مقام منصوب کننده» ارجاع می­ شود.

    ۴ـ پیش پرداخت هزینه­ های داوری

    سازمان داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی در ازای خدمات و تسهیلاتی که برای انجام داوری­ها فراهم می­ کند، هزینه­هایی وصول می­ کند. هزینه­ های داوری را سرانجام دیوان تعیین می­ کند و مرکب از دو قلم اصلی است: هزینه­ اداری که خود اتاق دریافت می­ کند، و حق­الزحمه داوران. البته برای ثبت درخواست داوری ۲۵۰۰ دلار به عنوان حق ثبت نیز دریافت می­ شود. میزان هزینه داوری در هر پرونده نسبت به مبلغ خواسته و پیچیدگی­های دعوی تغییر می­ کند، اما ملاک محاسبه هزینه­ها ثابت است و مطابق جدولی است که ضمیمه­ی شماره ۳ قواعد داوری اتاق را تشکیل می­دهد. روش وصول هزینه­ های داوری اتاق کمی پیچیده، اما متعادل است و نسبت به طرفین مساوی و بی­طرف می­باشد.

    مطابق ماده ۳۰ (۱) قواعد، دبیر کل پس از وصول درخواست داوری مبلغی را که برای تامین هزینه­ های داوری تا مقطع تنظیم و امضای قرارنامه داوری عرفاً کافی باشد، بر اساس جدول هزینه­ها تعیین می­ کند و به خواهان ابلاغ می­ کند که پرداخت کند، که در صورتی که نپردازد دعوی او در همان مرحله مختومه اعلام می­ شود اما مانع از طرح مجدد نخواهد بود. بقیه هزینه­ های داوری، بعدا در هر زمان که عملی باشد، توسط دیوان داوری محاسبه و تعیین می­ شود که پرداخت آن بالمناصفه بر عهده­ طرفین است و مبلغ پرداختی خواهان در این مرحله نیز بابت سهم او منظور می­ شود.

    شیوه وصول هزینه­ها طوری طراحی شده که تضمین­های لازم برای دریافت آن فراهم باشد، به نحوی که اگر پرداخت نشود جریان داوری متوقف می­ شود (ماده ۳۰ (۴) قواعد) و اگر نسبت به هر قسمت از ادعا هزینه­ های آن پرداخت نشود، آن قسمت از ادعا قابل رسیدگی نیست و مسترد شده محسوب می­ شود (ماده ۳۰ (۴) قواعد). افزون بر این در پایان رسیدگی که رای صادر شده نیز، دبیرخانه در صورتی که رای داوری را ابلاغ می­ کند که هزینه­ های داوری به طور کامل پرداخت شده باشد (ماده ۲۸ (۱) قواعد). پرداخت هزینه­ های داوری که دیوان داوری اتاق محاسبه و معلوم کرده، بالمناصفه بر عهده­ طرفین است. اما اگر یکی از طرفین (معمولا خوانده) حاضر نشود سهم خود را بپردازد، طرف دیگر (خواهان) می ­تواند در صورت تمایل سهم او را نیز بپردازد تا داوری ادامه یابد (ماده ۳۰ (۳) قواعد).

    در صورتی که خوانده دعوای متقابل مطرح کند، هزینه آن جداگانه تعیین می­ شود. در این صورت نیز پرداخت آن بالمناصفه بر عهده­ طرفین است، اما اگر خوانده­ی متقابل (خواهان) سهم خود درباره دعوای متقابل را ندهد، خواهان متقابل می ­تواند سهم او را بپردازد تا ادعای تقابل، قابل رسیدگی باشد (ماده ۳۰ (۴) قواعد و نیز ماده ۱ (۳) ضمیمه شماره ۳ قواعد). در صورتی که در طول رسیدگی، مبلغ خواسته اصلی یا متقابل افزایش یابد، دیوان داوری متناسباً هزینه­ های آن را مطابق جدول هزینه­ها تعدیل و تعیین می­ کند (ماده ۳۰ (۲) قواعد).

    تصمیم نهایی در مورد مسئولیت هزینه­ های داوری اعم از آنچه دیوان تعیین کرده و به اتاق پرداخت شده یا سایر هزینه­ها (مانند حق وکالت یا هزینه­ کارشناسی)، با مرجع داوری ذیربط است که هنگام صدور رای مشخص نماید که هزینه­ های داوری بر عهده­ کدام یک از طرفین است و یا هر یک از خواهان و خوانده چه مقدار از آن را باید بر عهده گیرند. بنابراین گر چه ممکن است خواهان ناچار شده باشد تمام هزینه­ها را بپردازد تا دعوای او پیش رود و به رای برسد، اما چه بسا دیوان داوری ضمن رای خوانده را که از پرداخت سهم خود از هزینه­ها استنکاف ورزیده به پرداخت هزینه­ها یا قسمتی از آن نیز محکوم نماید که طبعا قسمتی از محکوم به را تشکیل می­دهد و قابل وصول است (ماده ۳۱ (۳) قواعد).

    لازم به یادآوری است که هزینه­ دادرسی یا خسارات دادرسی که مرجع داوری در رای خود اعلام می­ کند محدود به هزینه­ های داوری اتاق نیست بلکه شامل سایر هزینه­ های حقوقی از قبیل حق­الوکاله، حق­الزحمه­ی کارشناس یا مخارج حقوقی و غیر حقوقی (مانند هزینه­ مسافرت و …) نیز می­ شود، که در ماده ۳۱ (۱) قواعد داوری اتاق نیز به آن اشاره شده است.

    تعیین میزان هزینه­ های داوری و وصول آن در دو مقطع صورت می­گیرد: یکی در مرحله­ی اول از رسیدگی که درخواست داوری تسلیم شده و مرجع داوری تشکیل می­ شود، تا زمان امضای «قرارنامه داوری». در این مقطع، دبیرخانه با توجه به محتوای درخواست اولیه و همان مقدار اطلاعاتی که در دست دارد، مبلغی را که عرفاً برای تامین هزینه­ها تا مقطع تنظیم و امضای قرارنامه داوری کافی باشد، به عنوان «پیش پرداخت موقتی هزینه­ها» تعیین می­ کند و به خواهان ابلاغ می­نماید که آن را پرداخت کند (ماده ۳۰ (۱) قواعد). ماده ۴ (۴) قواعد در این مورد می­گوید خواهان مکلف است ضمن تسلیم نسخ کافی از درخواست داوری خود، پیش پرداخت هزینه­ها را نیز بپردازد. جدا کردن هزینه­ این مرحله از مراحل بعدی داوری و گذاشتن آن بر عهده­ خواهان از الحاقات به قواعد داوری جدید است و هدف از آن این است که اولا خوانده که باید نصف هزینه­ها را بپردازد، نتواند در همین ابتدای داوری با عدم پرداخت سهم خود انعقاد جریان داوری و تشکیل مرجع داوری و سایر کارها را با تاخیر و کندی مواجه سازد و ثانیا میزان هزینه­ آن محدود به همین مرحله­ی مقدماتی باشد که تامین و پرداخت آن از عهده­ خواهان بر می­آید و رسیدگی قابل ادامه شود. به هر حال، مطابق ماده ۳۰ (۴) قواعد اگر خواهان این هزینه­ موقتی را نپردازد، رسیدگی متوقف می­ شود اما مانع از این نیست که دوباره دعوای خود را مطرح کند.

    مقطع دوم برای تعیین هزینه­ها، هر زمانی پس از این مرحله است که دیوان عملا بتواند هزینه­ های داوری را محاسبه و تعیین کند، یعنی زمانی که اطلاعات و اسناد و مدارک بیشتری در پرونده­ی مبادله شده و طرفین اظهارات و مکاتباتی داشته اند و مبلغ خواسته یا خواسته متقابل مشخص­تر شده و احیانا قرارنامه­ی داوری تنظیم و امضا شده و پرونده به مرجع داوری تحویل گردیده است. این است که ماده­ی ۳۰ (۲) قواعد می­گوید همین که عملی و ممکن باشد، دیوان داوری مبلغ هزینه­ های داوری و رسیدگی به ادعای اصلی و ادعای متقابل را به میزانی که برای تامین حق­الزحمه داوران و هزینه­ های اداری اتاق کافی باشد محاسبه و تعیین می­نماید و اگر بعدا مبلغ ادعاها تغییر یافت، میزان هزینه­ های داوری هم تعدیل خواهد شد.

    هزینه­ های داوری که برای رسیدگی به پرونده­ی دیوان تعیین می­ کند در کلیه­ مراحل تا زمان صدور رای است، اما ممکن است طرفین پیش از صدور رای به مصالحه دست یابند و بخواهند دعوی را مختومه نمایند. در این صورت بسته به این که دعوی در چه مرحله­ ای مصالحه شود و داوران چه مقدار کار کرده باشند، مطابق ماده­ی ۲ (۶) ضمیمه­ی شماره ۳ قواعد دیوان داوری، فقط هزینه­ های آن مقدار رسیدگی را که تا مرحله­ی مصالحه انجام شده است، به تشخیص خود تعیین و وصول می­ کند و باقیمانده­ی هزینه­ های پرداخت شده را به پرداخت کننده مسترد می­نماید، اما ۲۵۰۰ دلار حق ثبت که هنگام ثبت پرونده در دبیرخانه پرداخته شده، قابل استرداد نیست.

    گفته شد هزینه­ های داوری که اتاق وصول می­ کند، بر اساس جدولی محاسبه می­ شود که ضمیمه­ی شماره ۳ قواعد داوری است. ضریب هزینه­ های اداری با مبلغ ادعا نسبت معکوس دارد، یعنی هر چه مبلغ ادعا بیشتر باشد ضریب آن کوچک­تر می­ شود. اما تعیین حق­الزحمه داوران تابع وضع پرونده و پیچیدگی­های حقوقی آن، مدت زمانی که برای رسیدگی لازم است، و نیز مهارت داور یا داوران است. به همین لحاظ گر چه حق­الزحمه­ی داوران هم تابع مبلغ ادعا است که ضریب آن در جدول هزینه­ها آمده است، اما این مبلغ با اعمال دو ضریب تعیین می­ شود که حداقل و حداکثر حق­الزحمه داوران را بین حداقل و حداکثر مشخص می­نماید. (ماد ۳۱ (۲) قواعد و نیز ماده ۲ (۲) ضمیمه شماره ۳ قواعد).

    سیستم تعیین هزینه­ های داوری در اتاق چند فایده مهم دارد. اولا مانع از این می­ شود که طرفین ـ به ویژه خوانده ـ به اقدامات تاخیری متوسل شوند یا ادعای گزاف و واهی مطرح نمایند، زیرا اگر یکی از طرف­های دعاوی متورم مطرح نماید مجبور است هزینه­ آن را بپردازد تا قابل رسیدگی باشد وگرنه مسترد شده محسوب می­ شود. دوم، وجود جدول هزینه­ها با ضریب­های مشخص شده و ثابت باعث می­ شود محاسبه و وصول هزینه­ های داوری تابع ضابطه شود و دلبخواهی نباشد و نسبت به همه طرف­ها به صورت مساوی عمل شود. سوم، طرفین می­توانند از قبل با مراجعه به جدول هزینه­ها، ارزیابی کنند که مراجعه به داوری چه مقدار هزینه و مخارج در بر خواهد داشت ـ امری که برای بازرگانان از اهمیت بسیاری برخوردار است. چهارم، وجود جدول و ضریب­های حداقل و حداکثر برای حق­الزحمه داوران، طرفین دعوی و داوران را از این که رای تعیین حق­الزحمه مذاکره نمایند یا احیانا در موقعیت سخت چانه­زنی یا محظورهای اخلاقی قرار گیرند، معاف می­سازد. همچنین، چون داوران حق­الزحمه مربوط را مستقیما از طریق اتاق دریافت می­ کنند و تماسی با طرفین ندارند شخصیت و حریم آنها بهتر حفظ می­ شود.

    ۵ـ تعیین محل داوری

    طرفین می­توانند در موافقت­نامه­ی داوری توافق کنند که داوری در چه محلی و کدام کشور برگزار شود. اما در صورتی که محل داوری معلوم نباشد، از جمله مسایلی که باید در مرحله­ی اول داروی یعنی هنگام تسلیم درخواست داوری و شروع دعوی تعیین تکلیف شود، همین محل داوری است که مرجع داوری باید در آنجا تشکیل شود و کار خود را انجام دهد. تعیین محل داوری از نظر حقوقی پیامدهای قابل توجهی دارد که تفصیل آن در اینجا ضرورتی ندارد. همین قدر اشاره می­کنیم که گر چه داوری اتاق از نوع داوری بین ­المللی است و مرجع داوری مطابق قواعد داوری اتاق به دعوی رسیدگی می­ کند و به مقررات و قوانین داوری یا قوانین ماهوی کشور محل داوری مأخوذ نیست، اما به هر حال مکلف است قوانین آمره و نظم عمومی آن کشور را رعایت کند که همانی امر ممکن است پاره­ای محدودیت­های حقوقی برای او ایجاد کند. البته امروزه کشورها سعی می­ کنند با تصویب قوانین پیشرفته در زمینه داوری حداکثر تسهیلات از برای برگزاری داوری­های بین ­المللی در خاک خود برقرار نمایند و مراجع قضایی آنها در جریان داوری­هایی که در سرزمین آنها برگزار می­ شود، کمتر دخالت نمایند و این را از جمله امتیازات و جاذبه­های بین ­المللی و اعتبار حقوقی نظام حقوقی خود می­شمرند (مانند سوئیس و فرانسه) کما این که در کشور ما نیز، در سال ۱۳۷۶ قانون داوری تجاری بین ­المللی به تصویب رسید که در داوری­های بین ­المللی که در ایران برگزار می­ شود قابل اجرا است و آزادی عمل فراوانی برای طرفین و داوران قایل شده و آن را قانون­مند کرده و روی هم رفته تسهیلات حقوقی فراوانی نیز برای حسن برگزاری آنها فراهم نموده است.

    مطابق ماده ۱۴ قواعد داوری اتاق، در صورتی که طرفین در این مورد توافقی نکرده باشند، دیوان داوری اتاق با ملاحظه و دقت در موضوع دعوی، تابعیت طرفین و داورانی که تعیین شده ­اند یا می­شوند، و نیز با توجه به قوانین کشور مورد نظر درباره داوری تجاری بین ­المللی که تا چه اندازه حمایت کننده و تسهیل کننده باشد، و همچنین با توجه به ملاحظاتی از قبیل سهولت رفت و آمد به کشور مورد نظر، «محل داوری» را تعیین می­نماید که تصمیم او در این مورد قطعی می­باشد. اثر مهم محل داوری آن است که جلسات داوری و استماع و نیز صدور رای داوری باید در آن محل انجام شود و حتی اگر با توافق طرفین جلسات در محل دیگری برگزار شود، مفروض است که در «محل داوری» برگزار شده و مشمول مقررات احتمالی آن محل است. تا جایی که به صدور رای مربوط می­ شود، رای داوری تابعیت کشور محل صدور را دارد (ماده ۲۵ (۳) قواعد).

    ۶ـ تنظیم قرارنامه­ی داوری

    از جمله کارهای دیگر که باید در مرحله­ی اول جریان داوری انجام شود، تنظیم قرارنامه­ی داوری است. پس از انتخاب داور یا داوران و تشکیل مرجع داوری، دبیرخانه پرونده را به آن مرجع داوری تسلیم می­ کند. از این زمان به بعد، طرفین مستقیما با مرجع داوری در تماس هستند و کلیه­ مکاتبات و لوایح خود ار به او می­ دهند و نسخه­ای هم به دبیرخانه ارسال می­ کنند. داور یا داوران نیز باید نسخه­ای از مکاتبات و تصمیمات و اقداماتی که انجام می­ دهند به دبیرخانه ارائه کنند و اگر احیانا سوال یا ابهامی درباره نحوه انجام کار داشته باشند می­توانند از دبیرخانه راهنمایی بگیرند. طرف کلیه­ تماس و مکاتبات در دبیرخانه، مشاور حقوقی دبیرخانه است که در ابتدای تشکیل پرونده برای آن تعیین شده است.

    در این مقطع، مرجع داوری تکلیف مهمی دارد که در واقع پیش شرط ورود آن به مرحله­ی دوم از رسیدگی است و آن تهیه و تنظیم «قرارنامه­ی داوری» است. به موجب ماده ۱۸ (۱) از قواعد داوری اتاق، همین که مرجع داوری پرونده را از دبیرخانه تحویل گرفت باید ظرف دو ماه، بر اساس مدارک یا با حضور طرفین، و در پرتو آخرین لوایحی که طرفین تا این مقطع ارائه کرده ­اند سندی را که شرح وظایف و ماموریت آن را مشخص می­ کند، تهیه و تنظیم کند به این ترتیب قرارنامه­ی داوری، سندی است که به موجب آن حدود اختیارات و شرح وظایف داوران تعیین می­ شود که به کدام دعوی و با چه مشخصاتی و با چه شرایطی باید رسیدگی نمایند. این سند، در واقع منشور داوری و دستور­العمل نحوه­ برگزاری داوری است و در حکم قراردادی است که بین طرفین و داوران منعقد می­ شود و حدود و ثغور کار را مشخص می­نماید.

    مطابق ماده ۱۸ (۱) قواعد، قرارنامه­ی داوری باید مشتمل بر امور زیر باشد:

    ـ اسم و مشخصات و نشانی اصحاب دعوی برای ابلاغ­ها.

    ـ خلاصه­ای از ادعاها و خواسته­ی هر یک از طرفین، با ذکر مبلغ.

    ـ تعیین موضوعات مورد اختلافات (تحریر محل نزاع)، مگر این که به نظر مرجع داوری لازم نباشد.

    ـ اسم و مشخصات و نشانی داوران.

    ـ تعیین محل داوری.

    ـ تعیین آیین رسیدگی و این که آیا داوران حق دارند به صورت کدخدامنشی یا بر اساس عدل و انصاف تصمیم بگیرند یا نه؟

    پس از این که سند مذکور تهیه شده، به امضای طرفین و داوران می­رسد و یک نسخه­ی آن به دیوان داوری تسلیم می­ شود و داوری در چارچوب آن ادامه می­یابد. در صورتی که یکی از طرفین در جریان تهیه­ این سند مشارکت نکند یا آن را امضا نکند، مانع از ادامه­ی کار نیست، بلکه مرجع داوری آن را به دیوان می­دهد و در صورتی که دیوان آن را تصویب کند، جریان داوری ادامه می­یابد (ماده ۱۸ (۳) قواعد). مرجع داوری مکلف است ظرف ۲ ماه قرارنامه داوری را تهیه نماید و در صورتی که مهلت بیشتری لازم داشته باشد، می ­تواند با ذکر ادله از دیوان درخواست تمدید کند.

    درباره ضرورت «قرارنامه­ی داوری» گفتگوهای زیادی بین حقوقدانان و متخصصان داوری بین ­المللی صورت گرفته است و به ویژه حقوقدانان متعلق به حقوق عرفی از آن انتقاد کرده ­اند و گفته­اند با وجود موافقت نامه اولیه­ی داوری، تهیه­ این سند لازم نیست و موجب اتلاف وقت می­ شود. با این همه، تنظیم این سند به طور سنتی یکی از ویژگی­های نظام داوری اتاق بازرگانی است و سابقه­ی آن به رویه­ی سنتی حقوق فرانسه بر می­گردد که برای شروع داوری، تایید و تنفیذ موافقت­نامه­ی اولیه­ی داوری را لازم می­دانسته است. صرف نظر از تاریخچه­ی حقوق «قرارنامه­ی داوری»، تنظیم این سند هم فواید عملی دارد و هم آثار حقوقی. در مورد فواید عملی آن می­توان نکات زیرا را ذکر کرد. اولا، تنظیم این سند که در آستانه­ی داوری و تشکیل پرونده انجام می­ شود فرصتی ایجاد می­ کند که طرفین و وکلای آنها با یکدیگر آشنا شوند و به پاره­ای نظرات و روحیات یکدیگر پی برند. ثانیا، باعث می­ شود ابهامات مواضع طرفین روشن شود و اکنون که طرفین می­خواهند وارد مرحله­ی رسیدگی حقوقی شوند تصویر نسبتا روشن­تری نسبت به ادعاها و مدافعات به دست آورند و گاه همین آشنایی با مواضع و استدلالات موجب می­ شود که یا در همین مقطع مصالحه کنند و یا دست­کم ادعاهای بی­مبنا و متورم را کنار گذارند و با دید واقع بینانه­تری به قضیه بنگرند. ثالثا، این فرصت برای رفع ابهامات احتمالی از موافقت­نامه­ی داوری یا توافق­های جدید در مورد مسایلی که مغفول مانده، بسیار مطلوب است. کما این که ضمن همین سند «قرارنامه­ی داوری» است که می­توان درباره مسایل مورد نزاع، و موضوعاتی مانند زبان داوری، مکان داوری، قانون ماهوی حاکم، نحوه­ ارائه ادله و مدارک، افشای مدارک، معرفی شهود و یا کارشناس و استماع ایشان، نحوه­ تبادل لوایح و جلسه­ی استماع و نکات ریزتری که در جریان رسیدگی پیش می­آید، توافق نمود و در نتیجه جریان داوری را به ویژه در دعاوی پیچیده و سنگین روان­تر و سریع­تر نمود.

    از نظر حقوقی نیز، تنظیم این سند سودمند است. اولا از حیث ساماندهی و تنظیم نحوه­ رسیدگی ماهوی مفید است و مانع از آشفتگی و پراکندگی یا بلاتکلیفی در جریان داوری می­ شود. به عنوان مثال، در این سند باید ادعاها (اعم از اصلی یا تقابل) احصا و مشخص شود، و در نتیجه ادعای جدید در طول داوری مسموع نیست، کما این که ماده­ی ۱۹ قواعد داوری نیز در این مورد می­گوید پس از امضای قرارنامه­ی داوری یا تصویب آن در دیوان، هیچ یک از طرفین نمی­تواند ادعای جدیدی را مطرح نماید، مگر این که مرجع داوری اجازه دهد. ثانیا با امضای این سند، هر گونه ابهام و تردید در مورد موافقت نامه­ی اصلی داوری مرتفع می­ شود. ثالثا، در مرحله­ی اجرای رای داوری یکی از موارد اعتراض به رای و حتی ابطال آن نزد دادگاهی که به مساله اجرای حکم رسیدگی می­ کند، این است که داوران از حدود اختیار و صلاحیت خود تجاوز کرده باشند، و مثلا نسبت به موضوعی رسیدگی و رای داده باشند که جزو موضوعات داوری نبوده است. وجود قرارنامه­ی داوری این فایده مهم را دارد که موضوع یا موضوعات تحت داوری را مشخص می­ کند و ابزار مطمئن و خوبی برای کنترل صلاحیت داوران برای صدور رای به دست می­دهد. در داخل سیستم نظارت اتاق هم وجود این سند برای بررسی رای توسط دیوان داوری مفید است زیرا دیوان می ­تواند با مراجعه به آن کنترل نماید که آیا همه­ی موضوعاتی که به داوری ارجاع شده، صحیح رسیدگی و مورد حکم واقع شده یا نه، و آیا داوران از اختیارات خود تجاوز کرده ­اند یا نه. همین بررسی­ها و کنترل­ها است که ضریب اطمینان اجرای رای را بالا می­برد و سرانجام داوری اتاق را به عنوان شیوه­ای موثر و مطمئن برای حل و فصل اختلافات تجاری اعتبار و ارتقا می­بخشد.

    به هر حال، چنان که اشاره شد، تنظیم قرارنامه داوری از ویژگی­های سنتی نظام داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی است و علیرغم گفتگوها و تردیدهایی که در مورد حفظ یا حذف آن از قواعد وجود داشت، در ماده­ی ۱۸ قواعد جدید داوری اتاق ابقا شده و ابهامات آن مرتفع شده است.

    ۷ـ تهیه­ برنامه­ی زمانی رسیدگی

    مطلب دیگری که در مرحله­ی اول جریان داوری باید تعیین تکلیف شود برنامه­ی رسیدگی است. در قواعد جدید داوری اتاق که از سال ۱۹۹۸ لازم­الاجرا شده، نهایت تلاش به عمل آمده که موجبات سرعت رسیدگی فراهم شود. از جمله تدبیرهایی که برای این منظور در قواعد آمده تکلیف مرجع داوری است که همزمان با تهیه­ قرارنامه­ی داوری یا کوتاه زمانی پس از آن، باید برنامه­ی زمانی خود را برای رسیدگی­های بعدی تهیه و به طرفین و دیوان داوری تسلیم نماید (ماده ۱۸ (۴) قواعد). از طرفی مطابق ماده­ی ۲۴ (۱) قواعد، مرجع داوری باید ظرف شش ماه از تاریخ امضای قرارنامه­ی داوری رسیدگی را به پایان برد و رای بدهد. بنابراین فایده­ی مهم تنظیم برنامه­ی زمانی آن است که اولا مرجع داوری را مأخوذ می­ کند که هنگام برنامه ­ریزی برای رسیدگی­های آتی، توجه کافی مبذول دارد که واقع­بینانه عمل کند و ظرف شش ماه داوری را به انجام رساند. ثانیا او را ملزم می­ کند که در طول رسیدگی برنامه را رعایت کند زیرا هر گونه تغییر در برنامه­ی زمانی رسیدگی موکول به اطلاع طرفین و تصویب دیوان است. بدین سان دیوان وسیله­ی مطمئنی برای کنترل عملکرد داوران در دست خواهد داشت و اگر به این نتیجه برسد که از انجام کار ناتوان هستند، چه بسا ماده­ی ۱۲ (۳) قواعد تصمیم به تعویض ایشان بگیرد.[۷۴]

    ب) مرحله­ی دوم: رسیدگی به ادعاها

     

    ۱ـ شیوه ­های رسیدگی به ادعا

    به طور کلی، دو شیوه­ رسیدگی و دادرسی وجود دارد: یکی حول هدایت و مدیریت دادرسی توسط دادگاه متمرکز است که در نظام حقوق نوشته متداول است، و دیگری حول مرافعه اصحاب دعوی متمرکز است و خاص نظام حقوق عرفی است که خود اصحاب دعوی جریان دادرسی را زیر نظر قاضی هدایت و اداره می­ کنند و قاضی سرانجام رای می­دهد. شیوه­ دادرسی در داوری­های از جمله داوری اتاق بازرگانی اصولا بیشتر برگرفته از همین شیوه­ دوم است به ویژه که در داوری­ها اصحاب دعوی آزادی عمل زیادی دارند. مثلا در شیوه­ دوم استماع شهود توسط وکلای طرفین صورت می­گیرد که از شاهد خود یا شاهد طرف مقابل سوالاتی را مطرح می­ کنند و قاضی فقط در «مرتبط یا لازم بودن یا نبودن سوالات» نظر می­دهد در حالی که در شیوه­ اول حق سوال از شهود باید با اجازه­ی قاضی و از طریق دادگاه صورت گیرد.

    شروع مرحله­ی دوم از روند رسیدگی داوری، پس از تشکیل مرجع داوری و آماده شدن «قرارنامه داوری» ممکن می­ شود و تمام اقدامات و کارهایی که طی مرحله­ی اول انجام شده مقدمات و ضرورت­های ورود به مرحله­ی «رسیدگی به ادعاها» محسوب می­شوند. در واقع، هسته­ی مرکزی و حاق هر داوری­ای، همین مرحله است که به ایرادات و ادعاها و خواسته­ هایی که خواهان و خوانده مطرح نموده ­اند رسیدگی و درباره اختلافات فیمابین تصمیم ­گیری شود و فصل خصومت گردد. مسایل و موضوعاتی که حین رسیدگی در هر داوری مطرح می­ شود، خاص همان مورد است و تابع موضوع دعوی و خواسته­ی مطروحه است و از این رو قابل نمونه­سازی نیست. تشخیص قضایی و حقوقی داور یا داوران نیز بر حسب نوع و موضوع دعوی، استدلالات حقوقی ارائه شده، اسناد و مدارک و ادله­ای که اقامه شده و سرانجام قانون ماهوی حاکم بر دعوی، متفاوت است و قابل تعمیم و مدل­سازی نمی ­باشد. حتی «رویه­ی داوری» که به علت تکرار در دعاوی مشابه تولید می­ شود، هر چند در داوری­های بین ­المللی بسیار مورد توجه است، اما اعتبار موضوعی دارد و فقط در موضوع همان دعاوی که صادر شده الزام­آور است، و به همین لحاظ هیچ مرجع داوری مأخوذ و ملزم به رعایت مفاد رای مراجع دیگر داوری، نیست.

    با این که مسایل و موضوعات مورد رسیدگی در هر داوری و به تبع، تشخیص قضایی (رای داوران) متفاوت است، اما ابزارها و روش­های رسیدگی و سنجش دعوی و تصمیم ­گیری قابل دسته­بندی و مدل­بندی است. مثلا رسیدگی به ایرادات پیش از ورود به ماهیت، تبادل لوایح، استماع شهود، ارجاع به کارشناس، درخواست ادله و مدارک، تشکیل جلسه­ی استماع شفاهی و سایر روش­های دادرسی از جمله ابزارهایی هستند که هم در دادگاه­ها و هم داوری­ها متداول است و برای ارزیابی و سنجش قضایی ادعاها به کار می­رود. در قواعد داوری اتاق «رسیدگی» به ادعاها به کمک همین ابزارها و قالب­ها انجام می­ شود، که در ماده ۲۰ قواعد داوری اتاق به آنها اشاره شده است.

    ۲ـ رسیدگی به موضوعات مقدماتی

    پیش از هر چیز در صورتی که ایرادات صلاحیتی مطرح شده باشد، مرجع داوری باید ابتدا به آنها رسیدگی کند. چنان که پیشتر اشاره شد مطابق ماده ۶ (۲) و (۴) قواعد داوری اتاق، مرجع داوری صلاحیت دارد که به صلاحیت خود و قلمرو آن رسیدگی نماید. افزون بر این ممکن است به عنوان یک امر مقدماتی، درخواست اقدامات تامینی (دستور موقت) شده باشد که در این صورت مرجع داوری مکلف است به عنوان یک امر فوری و مقدماتی به آن رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند و به صورت «دستور» یا «رای جزئی» تصمیم بگیرد (ماده ۲۳ قواعد). اختیار مرجع داوری برای صدور دستور موقت و اقدامات تامینی مدت­ها بین نویسندگان مورد بحث بود و برخی عقیده داشتند که دستور موقت مستلزم اختیارات خاص دادگاه­ها است که از ضمانت اجرای قدرت عمومی دولتی برخوردارند. اما امروزه رویه­ی داوری بین ­المللی این واقعیت را پذیرفته که در صورت توافق طرفین مسلما مرجع داوری مربوط حق رسیدگی به درخواست دستور موقت و صدور آن را دارد. معذلک برای اجرای چنین دستوری در مواردی که مخاطب آن را طوعاً اجرا نکند، ناگزیر باید به محاکم دادگستری مراجعه شود.

    ۳ـ شروع رسیدگی ماهوی و تبادل لوایح[۷۵]

    مطابق ماده ۲۰ قواعد، مرجع داوری مکلف است در اسرع وقت، ابتدا واقعیات مربوط به دعوی و اوضاع و احوالی را که منتهی به بروز ادعا شده است، به روش مناسب بررسی و احراز نماید. افزون بر این، باید ترتیب تبادل لوایح کتبی بین طرفین را بدهد و در چارچوب زمان­بندی رسیدگی که پیشتر تدوین کرده برای آن تعیین وقت کند، و سرانجام باید ترتیب لازم برای استماع نظرات ایشان را بدهد (ماده ۲۰ (۳) و (۴) قواعد). مرجع داوری ممکن است پس از دریافت لوایح طرفین، لازم بداند مستندات و ادله­ی اضافی در یک موضوع خاص ارائه شود یا احیانا یکی از طرفین درخواست «افشای مدارک» از سوی مقابل نماید و دیوان هم آن را مناسب و مرتبط تشخیص دهد و بپذیرد، که در این صورت می ­تواند دستور دهد این قبیل مستندات و ادله­ی اضافی یا مدارک تسلیم گردد (ماده ۲۰ (۵) قواعد). درباره اختیارات مراجع داوری برای دستور «افشای مدارک» گفتگوهای بسیاری بین صاحب­نظران وجود دارد. حقوقدانان متعلق به نظام حقوق نوشته کمتر با آن موافقند اما اصحاب حقوق عرفی آن را مجاز و ممکن می­دانند به ویژه که تدبیر «افشای مدارک» اساسا ریشه در سیستم دادرسی حقوق عرفی دارد که امر دادرسی عملاً و عمدتاً توسط خود اصحاب دعوی هدایت و انجام می­ شود و قاضی در واقع ناظر است و سرانجام رای می­دهد. اما امروزه در رویه­ی داوری بین ­المللی به طور کلی پذیرفته شده که مراجع داوری اصولا چنین اجازه­ای دارند، به ویژه اگر در قواعد داوری که طرفین آن را پذیرفته­اند، به آن تصریح شده باشد (مانند ماده ۲۰ (۵) قواعد داوری اتاق).

    ۴ـ جلسه استماع

    معمولا آخرین اقدام مرجع داوری پس از تبادل لوایح عبارت است از برگزاری جلسه استماع شفاهی که بعد از آن ختم رسیدگی اعلام می­ شود. جلسه­ی استماع معمولا در محل داوری برگزار می­ شود و اگر برای سهولت، محل دیگری برای آن در نظر گرفته شود، باز هم مفروض است که در آنجا برگزار شده است (ماده ۲۵ (۳) قواعد). جلسه­ی استماع ممکن است به درخواست یکی از طرفین یا به تشخیص خود مرجع داوری برگزار شود (ماده ۲۰ (۲) قواعد). معذلک، در صورت که مرجع داوری مناسب بداند، می ­تواند تصمیم بگیرد بدون جلسه­ی شفاهی و صرفاً بر اساس لوایح و اسناد و مدارک و ادله­ی کتبی رسیدگی نماید، اما اگر یکی از طرفین تقاضای تشکیل جلسه نماید، مکلف است جلسه را تشکیل دهد (ماده ۲۰ (۶) قواعد). در مواردی که قرار است جلسه­س استماع برگزار شود، مرجع داوری تاریخ و محل آن را به طرفین ابلاغ می­ کند که در آن حضور یابند. اما در صورتی که یکی از طرفین علیرغم اطلاع و ابلاغ، بدون عذر موجه در جلسه حاضر نشود مانع از ادامه­ی رسیدگی و برگزاری جلسه نیست (ماده ۲۱ (۱) و (۲) قواعد). جلسه­س استماع داوری، غیرعلنی است و فقط اصحاب دعوی و نمایندگان و وکلای ایشان حق شرکت دارند و حضور افراد غیر ذی­مدخل در جلسه در صورتی مجاز است که هم طرفین و هم داوران اجازه دهند (ماده ۲۱ (۳) قواعد). در جلسه­ی استماع، معمولا خواهان و خوانده مطالب و نظرات خود را بیان می­ کنند، شهود استماع می­شوند و در صورتی که پرونده به کارشناس ارجاع شده باشد، کارشناس نیز احضار و نظرات او شنیده می­ شود (ماده ۲۰ (۲) قواعد).

    با این که ماده ۲۰ قواعد داوری اتاق و سایر مواد آن، ابزارها و قالب­های رسیدگی را مشخص کرده، اما همچنان این سوال باقی می­ماند که رسیدگی چه موقع پایان می­پذیرد و کی می­توان گفت موازین لازم رعایت شده و همه ابزارهای لازم برای یک داوری منصفانه و بی­طرفانه به کار گرفته شده است. پاسخ این پرسش مسلما بسته به موضوع دعوی و مسایلی که در هر پرونده مطرح است فرق می­ کند و نمی­توان ملاک ثابتی برای آن تعیین کرد. آنچه مهم است این است که رسیدگی به صورت صحیح و با رعایت قواعد داوری و موازین حقوقی انجام شود و با طرفین به شیوه­ای مساوی و بی­طرفانه رفتار شده باشد، و مهم­تر از همه این که فرصت کافی و معقولی برای ارائه مطالب و دفاعیات به ایشان داده شود ماده ۱۵ (۲) قواعد همین ملاک (ابژکتیو) را برگزیده است و در ماده ۲۲ (۱) قواعد نیز گفته شده مرجع داوری باید قانع شود که طرفین فرصت دفاع داشته اند.

    ۵ـ قانون شکلی و ماهوی حاکم

    آیین دادرسی و داوری تابع قواعد داوری اتاق است (ماده ۱۵ قواعد) و داوران مکلف نیستند قانون آیین دادرسی کشوری را رعایت نمایند، اما به هر حال باید هنگام رسیدگی قوانین آمره کشور محل رسیدگی را رعایت کند وگرنه چه بسا رای صادره در مرحله­ی اجرا دچار مشکل شود. اما در صورتی که طرفین مقررات دادرسی خاصی را انتخاب کرده باشند که در داوری­شان اعمال شود، مرجع داوری باید آن را محترم شمرد و چنانچه در این مقررات به قانون داخلی نیز اشاره شده باشد که باید در داوری اعمال شود، باید آن را رعایت نمایند (ماده ۱۵ (۱) و (۲) قواعد). مثلا در قوانین بعض کشورها مقرر شده که نصب داور باید به تایید دادگاه محلی نیز برسد یا گاه در قوانین داخلی پیش ­بینی شده که اگر خواهان تبعه­ی خارجی باشد باید برای هزینه­ دادرسی تضمین بدهد یا گاه مقرر شده که رای داوری باید مستدل باشد.

    در مورد قانون ماهوی حاکم بر دعوی، مطابق اصل آزادی اراده (اتونومی) اولویت با انتخاب و توافق خود طرفین است که می­توانند قانون داخلی هر کشور را که مناسب بدانند به عنوان قانون ماهوی حاکم برگزینند، یا به جای انتخاب قانون کشور خاصی احیانا توافق کنند که دعوی مطابق اصول کلی حقوقی حل و فصل خواهد شد و یا مقرر نماید ترکیبی از این دو منبع حقوقی در ماهیت دعوی اعمال و اجرا شود. در صورتی که طرفین قانون ماهوی را انتخاب نکرده باشند، طبق ماده ۱۷ (۱) قواعد داوری اتاق، مرجع داوری قواعد حقوقی که خود مناسب دعوی تشخیص دهد انتخاب و اعمال می­ کند. اما در هر حال مرجع داوری مکلف است مفاد قرارداد و نیز عرف تجاری مرتبط با موضوع دعوی را اعمال نماید.

    در این ماده­ی ۱۷ (۱) قواعد، دو نکته­ی ظریف وجود دارد. اولا صحبت از «قواعد حقوقی» است و نه «قانون حاکم». این ظرافت در تعبیر، ناظر به این نکته است که لازم نیست مرجع داوری در جستجوی قانون مناسب، بایستی قانون موضوعه یک کشور خاص را به عنوان قانون حاکم بر ماهیت برگزینند، بلکه می­توانند هر گونه قواعد حقوقی را مناسب بداند اعمال کند، اعم از این که قانون داخلی یک کشور باشد یا اصول کلی حقوقی یا ترکیبی از آن دو. به عبارت دیگر مفهوم قواعد حقوقی اعم از قانون داخلی است. ثانیا مرجع داوری می ­تواند در مقام تعیین قانون ماهوی حاکم بر دعوی، هر گونه قواعد حقوقی را که با توجه به موضوع دعوی مناسب و مرتبط بداند، مستقیماً برگزینند و نیازی ندارد که به قواعد سنتی حل تعارض قوانین یا انتخاب قانون مناسب توسل جوید. این حکم ماده ۱۷ (۱) قواعد هماهنگ با رویه­ی معاصر در داوری بین ­المللی است. مطابق ماده ۳۵ قواعد، در کلیه­ اموری که داوری ساکت باشد مرجع داوری باید مطابق روح قواعد رسیدگی نماید و نمی­تواند به علت سکوت قواعد از رسیدگی امتناع ورزد.

    ۶ـ ختم رسیدگی

    قاعده­ی کلی برای ختم رسیدگی آن است که در هر پرونده باید به هر دو طرف فرصت کافی و معقول برای اظهار مطالب و دفاعیات آنها داده شود و مرجع داوری باید قانع شود که با توجه به وضعیت دعوی و مسایل مطروحه در آنها، طرفین از چنین فرصتی برخوردار شده ­اند (ماده ۲۲ (۱) قواعد). پس از این اقناع است که مرجع داوری می ­تواند ختم رسیدگی را اعلام کند و وارد مرحله­ی صدور رای شود.

    پس از ختم رسیدگی، هیچ گونه مطلب یا مدرک جدیدی از هیچ یک از طرفین مقبول و مسموع نیست. معمولا ختم رسیدگی پس از جلسه­ی استماع شفاهی اعلام می­ شود، اما گاه پیش می­آید که مرجع داوری به طرفین اجازه می­دهد که پس از استماع هم یک لایحه بدهند و سپس ختم رسیدگی را اعلام می­نمایند.

    رسیدگی باید در محدوده­ زمانی خاص و مطابق برنامه­ی زمانی انجام شود که مرجع رسیدگی هنگام تنظیم قرارنامه­ی داوری تدوین و به دیوان ارائه کرده است (ماده ۱۸ (۴) قواعد). طبق ماده­ی ۲۴ (۲) قواعد مرجع داوری مکلف است ظرف شش ماه از تاریخ قرارنامه­ی داوری، کار رسیدگی را تمام کند و رای بدهد، و اگر این مهلت کافی نباشد، می ­تواند با ذکر ادله­ی موجه از دیوان داوری اتاق درخواست تمدید نماید. افزون بر این، هنگام اعلام ختم رسیدگی نیز مرجع داوری باید مدت زمان تقریبی را که فکر می­ کند رای را صادر خواهد کرد به دبیرخانه اعلام نماید (ماده ۲۲ (۲) قواعد). قید این مواعد برای این است که دیوان داوری بتواند عملکرد مرجع داوری را کنترل کند و مرجع داوری هم مکلف باشد سریع­تر رسیدگی را انجام دهد.[۷۶]

    ج) مرحله­ی سوم: صدور رای

     

    ۱ـ بررسی پیش نویس رای توسط دیوان

    مرجع داوری باید پیش نویس رای خود را پیش از امضا و صدور برای دیوان داوری ارسال نماید. دیوان هم رای را بررسی و اگر ایرادات شکلی نداشته باشد، تایید می­ کند و به داوران مرجوع می­نماید و مرجع داوری رای را امضا و صادر می­ کند.

    ۲ـ صدور رای

    صدور رای داوری، پایان رسیدگی است. مرجع داوری باید با توجه به مجموع لوایح و اظهارات طرفین و اسناد و مدارکی که ارائه کرده ­اند، و با رعایت قواعد حقوقی حاکم بر دعوی، تصمیم ­گیری نماید و طبق ماده ۲۵ (۲) قواعد باید با ذکر ادله و استدلال رای بدهد. در داوری­های یک نفره، صدور رای آسان­تر است، اما در داوری­های سه نفره ممکن است بین اعضای هیات داوری اختلاف نظر به وجود آید که در این صورت مطابق ماده ۲۵ (۱) قواعد رای اکثریت ملاک است، و اگر اکثریت هم تشکیل نشود، رای رئیس هیات کافی است. داور اقلیت می ­تواند نظر مخالف یا جداگانه خود را بدهد و ضمیمه­ی رای شود، اما جزو رای داوری نیست. رای ممکن است به صورت ترافعی باشد یا به صورت مرضی­الطرفین و مبتنی بر مصالحه و سازش بین طرفین. در صورتی که طرفین حین رسیدگی به مصالحه دست یابند می­توانند توافق­های حاصله را به مرجع داوری اعلام و درخواست کنند به صورت رای صادر شود تا آثار حقوقی رای را داشته باشد (لازم­الاجرا بودن ـ اثر امر مختومه) که در این صورت طبق ماده ۲۶ قواعد «رای مبتنی بر تراضی» صادر می­ شود.

    رای ممکن است به صورت «جزئی» باشد یعنی قسمتی از دعوی را مورد تصمیم ­گیری قرار داده باشد و بقیه موضوعات را به رسیدگی­های بعدی موکول کند؛ یا ممکن است «نهایی» که شامل کل دعوی می­ شود.

    ۳ـ ابلاغ رای

    دبیرخانه مسئول ابلاغ رای داوری است طبق ماده ۲۵ (۳) قواعد طرفین می­پذیرند که شیوه­ دیگری برای ابلاغ رای لازم نیست. مطابق ماده ۲۸ (۱) قواعد پس از این که دبیرخانه اطمینان حاصل نمود که هزینه­ های داوری اتاق به صورت کامل پرداخت شده، رای را ابلاغ می­ کند. یک نسخه رای در دبیرخانه­ی دیوان داوری اتاق تودیع می­ شود و اگر طرفین نسخ اضافی بخواهند، آن را تصدیق و به ایشان تسلیم می­نماید.

    مطابق ماده ۲۸ (۶) قواعد، رای داوری قطعی و لازم­الاجرا است و طرفین با مراجعه و قبول قواعد داوری اتاق حق خود را برای اعتراض و استیناف خواهی نسبت به رای صادره ساقط می­ کنند ـ البته تا جایی که این اسقاط حق قانوناً ممکن باشد.

    ۴ـ اصلاح و تفسیر رای

    یکی از نوآوری­هایی که هنگام تجدیدنظر در قواعد داوری اتاق در سال ۱۹۹۸ انجام شده، این است که رای داوری قابل اصلاح و تفسیر است و هم مرجع داوری و هم هر یک از طرفین می­توانند ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ رای تقاضا کنند که اشتباهات نگارشی یا محاسباتی که احیانا در رای وجود دارد اصلاح شود یا اگر قسمت­ هایی از آن مبهم است، تقاضای تفسیر رای را بکنند (ماده ۲۹ قواعد). درخواست اصلاح یا تفسیر رای باید به طرف مقابل ابلاغ و فرصتی ـ که به هر حال بیش از ۳۰ روز نخواهد بود ـ به او داده شود که اظهار نظر نماید و سپس مرجع داوری به تقاضای مذکور رسیدگی می­نماید. رای اصلاحی یا تفسیری مرجع داوری باید ظرف ۳۰ روز صادر شود و جز رای اصلی محسوب می­ شود و همان تشریفات مربوطه به صدور رای اصلی ـ مانند بررسی توسط دیوان و ابلاغ از طریق دبیرخانه ـ در مورد رای اصلاحی و تفسیری نیز اجرا می­ شود (ماده ۲۹ (۳) قواعد).

    ۵ـ اجرای رای داوری

    گفته شد آرای داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی قطعی و لازم­الاجرا است (ماده ۲۸ (۶) قواعد). اما لازم­الاجرا بودن رای غیر از اجرای آن است و در صورتی که محکوم علیه حاضر نشود طوعاً مفاد رای را اجرا نماید، ناچار باید به محاکم داخلی کشور محل اقامت یا محل وقوع اموال او مراجعه و درخواست شناسایی و اجرای رای را به عمل آورد. اجرای رای داوری در این مرحله موکول و محول به قوانین داخلی کشور محل اجرا است که تا چه حد آن را معتبر بشناسد و شناسایی نماید و سپس دستور اجرا صادر نماید.

    سازمان داوری اتاق بازرگانی ابزار اجرایی برای این که رای داوری را به اجرا درآورد، ندارد. معذلک مطابق ماده ۳۵ قواعد داوری، مرجع داوری و دیوان داوری اتاق مساعی لازم را برای این که رای اجرا شود به عمل می­آورد که منظور بیشتر اقدامات اداری است تا قضایی و اجرایی.

    اصولا مساله اجرای آرای داوری موکول به قوانین و مقررات کشوری است که از محاکم آن درخواست شناسایی و اجرای رای می­ شود. در حال حاضر مهم­ترین سند بین ­المللی که در مورد اجرای آرای داوری خارجی وجود دارد، «کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک در مورد شناسایی و اجرای احکام داوری خارجی» است که بسیاری از کشورها به آن ملحق شده ­اند و جزو قوانین داخلی آنها محسوب می­ شود. در این کنوانسیون نحوه­ اجرای رای مشخص شده است. در صورتی که رای با ایرادات اساسی مواجه باشد (مانند تجاوز داور از حدود اختیارات یا نقض نظم عمومی و …) قابل شناسایی و اجرا نیست. این کنوانسیون روی هم رفته تسهیلات و امکانات فراوانی برای اجرای آرای داوری قایل شده است.[۷۷]

    نتیجه ­گیری

    در خصوص نتیجه ­گیری از موضوع حل و فصل اختلافات تجاری در اتاق بازرگانی بین ­المللی می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

    ۱ـ اختلافات تجاری در روابط قراردادی و معاملات تجاری همواره محتمل است و این به میزان تعاملات تجاری طرفین بستگی دارد و هر چه تعاملات بین طرفین بیشتر باشد به همان اندازه اختلافات تجاری نیز بیشتر بروز پیدا می­ کند. اختلافات تجاری ممکن است به صور مختلف دیده شود از جمله: اختلاف تجاری بین دو دولت، اختلاف تجاری بین فرد و یک دولت، اختلاف تجاری بین یک سازمان بین ­المللی و یک دولت، گاهی هم اختلاف بین افراد علیه سازمان­های بین ­المللی همچنین گاهی اختلاف تجاری بین شرکت­ها علیه یک دولت یا برعکس آن و … می­باشد اما مهمترین توصیه­ای که توسط نظام بین­الملل اعم از منشور ملل متحد و دیگر سازمان­های بین ­المللی می­ شود حل و فصل مسالمت­آمیز این اختلافات می­باشد.

    ۲ـ نهادهای فیصله دهنده اختلافات تجاری بین ­المللی متعددی در سطح بین­الملل فعال می­باشند که عمده­ترین آنها سازمان­های داوری بین ­المللی شامل دادگاه داوری بین ­المللی لندن (LCIA)، انجمن داوری آمریکا (AAA)، موسسه داوری اتاق بازرگانی استکهلم (AISCC) و بسیاری دیگر می­باشند که مهم­ترین آنها اتاق بازرگانی بین ­المللی ICC می­باشد و اکنون بیشترین و گسترده­ترین مقبولیت را در صحنه تجارت بین­الملل دارد. هدف نهایی تمام سازمان­های مذکور حل و فصل اختلافات تجاری به صورت مسالمت­آمیز و غیر سیاسی می­باشد و تا میزان بسیاری هم موفق بوده ­اند. همچنین به جز سازمان­های داوری یاد شده کمیسیون حقوق تجارت بین­الملل سازمان ملل متحد موسوم به آنسیترال که به منظور بهبود و توسعه ساختارهای حقوقی تجارت بین­الملل و پیشبرد هماهنگی و یکپارچگی آن توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دهه ۱۹۶۰ میلادی تاسیس گردید. از دیگر مراکز بین ­المللی حل و فصل اختلافات می­توان به مرکز بین ­المللی حل و فصل اختلافات سرمایه ­گذاری (ایکسید) نام برد که جهت حفظ موازنه منافع سرمایه ­گذاران و کشورهای میزبان توسط بانک جهانی در سال ۱۹۶۵ به موجب عهدنامه واشنگتن معروف به ایکسید تاسیس گردید و هدف این مرکز ایجاد امکانات و آیین برای حل و فصل دعاوی حقوقی ناشی از قراردادهای سرمایه ­گذاری است که بین یک دولت کشور متعاهد و یک سرمایه­گذار خارجی آن هم از کشور متعاهد دیگر ایجاد شده باشد.

    ۳ـ حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی ترکیبی از روش­های مختلف حل اختلافات است که در مجموع از هر دسته از روش­های سیاسی و حقوقی متمایز است. آغاز این روش رسیدگی مشورت اجباری بین دولت­های طرف اختلاف است که یک روش سیاسی حل اختلاف است. مراحل بعدی شامل رویه­های اختیاری که اصولا دیپلماتیک می­باشد و شامل مساعی جمیله، سازش، میانجیگری می­باشد و بیشتر با مشارکت مدیرکل صورت می­گیرد. همچنین مرحله بعدی هیئت رسیدگی است چنانچه مراحل قبلی با عدم موفقیت روبرو گردد، مرحله بعدی استیناف می­باشد که همان تجدیدنظر خواهی نسبت به نظرات هیئت رسیدگی بدوی می­باشد. مرحله پس از آن غرامت و تعلیق امتیاز می­باشد که در صورت عدم اجرا، آرا در ظرف زمان معقول یا توافق شده دولت خواهان می ­تواند درخواست غرامت یا تعلیق امتیازات را نماید. در نهایت توسل به اقدامات متقابل را شاهد خواهیم بود. در سازمان تجارت جهانی اصل بر آن است که اختلافات به نحوی حل و فصل شود که طرفین به وضعیت قبل از بروز اختلاف برگردند و هدف برقراری مجدد روابط تجاری است و به هیچ عنوان هدف جبران خسارت نیست و در واقع اقدامات متقابل آخرین حربه­ای است که مورد استفاده قرار می­گیرد.

    ۴ـ در بخشی از نوشتار اشاره­ای به گات شده است که همان موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت است و محصول کنفرانس برتن وودز می­باشد که در سال ۱۹۴۷ میلادی تنظیم گردید و موضوع و هدف اصلی آن ایجاد تسهیلات و امتیازاتی است که برای کاهش و حذف تعرفه­های گوناگون تجاری بین کشورهای عضو به منظور تامین تجارت آزاد می­باشد و کشورهای عضو متعهد شدند هم در زمینه کالا و هم خدمات تعرفه­های گمرگی خود را کاهش دهند یا حذف کنند یا ترتیبات ترجیحی برقرار نمایند. موافقت­نامه گان بر چهار اصل بنیانی مبتنی است: الف) اصل کامله­الوداد و عدم تبعیض. ب) کاهش تعرفه­های گمرکی. ج) ممنوع بودن محدودیت کمی کالا. د) حل اختلافات از طریق مشاوره و تبادل نظر. موضوع اختلافات بین اعضای گات معمولا تخلف از ترتیبات حل و فصل یا کاهش تعرفه­ها است، چون همه کشورهای عضو از آن متضر می­شوند. بنابراین حل و فصل آن نیز محتاج مشارکت و اظهار نظر همه آنها است. رویه حل و فصل اختلاف در گات طی سه مرحله می­باشد. مرحله اول عضو شاکی شکایات خود را به صورت مکتوب برای طرف مقابل و سایر اعضای ذیربط ارائه می­نماید. مرحله دوم شورای گات درباره موضوع اختلاف تحقیق و بررسی می­ کند. مرحله سوم تصمیم مناسب ظرف مدت معقول توسط هیئت رسیدگی منتخب شورای گات.

    ۵ـ مقایسه مزایا و معایب مکانیزم حل و فصل اختلاف در گات و سازمان تجارت جهانی. مزایای گات را می­توان به عنوان یک نظام منحصر به فرد بین ­المللی برای رسیدگی به اختلافات بین دول قلمداد نمود که با تکیه بر استفاده از تمام روش­های دیپلماتیک و حقوقی موجود و نیز تاکید بر استفاده و به کارگیری مقررات خود گات به جای استفاده از سایر مقررات بین ­المللی و از دیگر امتیازات گات این است که دول عضو را ملزم می­ کند نهایت تلاش خود را جهت اجرای مقررات گات به کار گیرند. از معایب گات پراکندگی مقررات مربوط به حل اختلاف در پیمان گات است که یک تشکیلات ثابت و منسجم را برای رسیدگی به اختلافات در نظر نگرفته است. همچنین رویه خاصی برای رسیدگی به اختلاف موجود بین کشورهای در حال توسعه عضو گات و کشورهای توسعه یافته نبود و دیگر این که نوعی حق وتو برای اعضا و بلوکه کردن تصمیمات هیات رسیدگی توسط دولت و عضو ذینفع بود، بدین معنا که اگر دولتی تصمیمات و گزارش Panel را مخالف منافع خود می­دید با رای منفی از اجرای آن جلوگیری می­کرد. به طور نمونه وتوی آمریکا در خصوص واردات موز ۱۹۹۳ از دیگر معایب آن عدم وجود سیستم نظارت قوی بر اجرای تصمیمات هیات رسیدگی و همچنین از دیگر مشکلات نظام حل و فصل اختلافات در گات وجود مراجع مختلف رسیدگی بود. در خصوص مزایا سازمان تجارت جهانی می­توان به نظام یکپارچه حل اختلاف، گرایش به سمت قاعده­مندی و قضایی شدن و نظارت بر اجرا می­توان اشاره کرد و از معایب آن عدم برخورداری نظام حمایت اعضا و اقدامات موقتی می­توان نام برد.

    ۶ـ شیوه ­های جایگزین یا غیر قضایی حل و فصل اختلاف که به اختصار «آی.دی.آر» نامیده می­ شود به کلیه روش­هایی اطلاق می­ شود که حل و فصل اختلاف در خارج از دادگاه صورت می­گیرد. این روش حل اختلاف روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می­ کند. مزایای این روش بسیار است از جمله آنها کم هزینه بودن، انعطاف­پذیری و سرعت، کارآیی و اطمینان به ویژه در اختلافات ناشی از معاملات تجاری بین ­المللی که طرفین به علت ناآشنایی و بدبینی و سیستم قضایی کشور متبوع طرف دعوی علاقه­ای به حضور در دادگاه خارجی ندارند. روش­های حل اختلاف جایگزین از اهمیت بسیاری برخوردارند. برخی روش­های جایگزین حل و فصل اختلاف شامل: مذاکره، میانجیگری، سازش، کارشناسی، ارزیابی بی­طرفانه می­باشند.

    ۷ـ بهترین روش که می­توان با اتکا به آن مشکلات و اختلافات را در فضای دوستانه کارآمدتر حل و فصل کرد داوری است. داوری تشریفات ظاهری خاصی ندارد. برخی از دلایل مراجعه به داوری شامل سری بودن داوری یعنی این که اغلب بازرگانان و تجار تمایلی ندارند که اختلافات­شان علنی و برای عموم آشکار شود و در داوری برخلاف دادگستری این امکان وجود دارد که موضوع به خارج درز پیدا نکند و اغلب آرای داوری هرگز در هیچ نشریه­ای درج نمی­ شود مگر در مجلات تخصصی و آن هم قسمتی از آرای داوری که به اصول حقوقی مربوط است منتشر می­ شود. دیگر این که انتخاب شخص متخصص جز مزیت داوری است که انتخاب شخصی که افزون بر آگاهی به مسایل حقوقی به امور تجاری نیز آشنایی بیشتری دارد و داور در جریان داوری به دانش و تجربه خود متکی است و این امکان وجود دارد که در مساله­ای خاص به داور متخصص در آن امور مراجعه کرد و یا انتخاب نمود از دیگر دلایل مراجعه به داوری کم هزینه بود آن به نسبت طرح دعاوی در محاکم قضایی است. در داوری که معمولا نحوه رسیدگی و قانون حاکم را طرفین معین می­ کنند و خود طرفین معمولا آگاهی فنی و تجاری بیشتری دارند مدارک لازم و لوایح مربوطه را خود به داور ارائه می­ دهند و کمتر از وجود وکلا استفاده می­ شود و بیشتر رسیدگی و جریان داوری بدون حضور وکیل انجام می­ شود. از دیگر مزیت­های داوری انتخاب آزاد زبان داوری است که طرفین در انتخاب زبان حاکم بر داوری آزادند و می­توانند زبان کشور یکی از طرفین معامله یا زبان کشوری که داوری در آنجا جریان خواهد داشت و یا زبان دیگری که مورد توافق طرفین باشد.

    پیشنهادات

    ۱ـ در خصوص زمان آغاز داوری با توجه به این که زمانی را که طرفین تعیین می­ کنند ممکن است با زمانی که قانون مربوطه معین می­ کند متفاوت باشد باید مراقب بود که نسبت به مرور زمان کدام زمان قاطع است. همچنین زمان قانونی را از کدام قانون (قانون محل داوری یا قانون حاکم بر دعوا) باید ملاک قرار داد.

    ۲ـ تعیین نوع داوری که به طور کلی منحصر است به داوری موردی و داوری سازمانی یکی از مسایل اساسی برای طرفین می­باشد که باید با توجه به وضعیت تناسب و ارتباط هر موضوع و با دقت صورت گیرد.

    ۳ـ نصب داور و قبول داوری توسط او از شرایط اساسی به جریان افتادن موافقت­نامه داوری است. توصیه می­ شود این نصب و قبول داور به صورت کتبی انجام شود. زیرا عدم تعیین داور، نخستین مشکل جریان رسیدگی داوری است.

    ۴ـ در انجام یا رسیدگی داوری­های بین ­المللی دیوان­های داوری باید داوری را با طرحی مشتمل بر دستور­العمل­ها و زمان­بندی و ابلاغ آن به طرفین در قالب یک دستور یا قرار آغاز نمایند. دستورالعمل­ها به ویژه بدون زمان­بندی دیوان را یاری خواهند رساند تا دعوا را مدیریت کند و روال مرتب و منظمی را برای طرفین تعیین نماید.

    ۵ـ استقلال و بی­طرفی داور از شرایط بنیادین جریان داوری است و قواعد و قوانین داوری به صراحت یا به طور ضمنی آنها را الزامی دانسته ­اند. بنابراین چنانچه در خصوص وجود این شرایط در داور تردید عینی وجود داشته باشد، داور خود باید از پذیرش دعوت طرفین به داوری خودداری نماید یا دست­کم وضعیت خود را که باعث تردید در استقلال یا بی­طرفی او می­باشد به طور کتبی به اطلاع طرفین یا سازمان داوری برساند.

    ۶ـ داوری در نهایت تصمیم یک شخص غیر دولتی و خصوصی است که بر منافع یا حقوق چند شخص تاثیر می­گذارد در حالی که او نماینده هیچ یک از آنها نیست. داور به عنوان نماینده یا وکیل طرفین دعوا که او را منصوب کرده ­اند عمل نمی­کند و از او انتظار نمی­رود که خواسته و اراده آنها را بیان نماید. از داور خواسته شده است بر اساس اصول یا استانداردهای خاصی به طور مستقل تصمیم بگیرد. رای داوری بیان اراده خود او می­باشد. البته داور نمی­تواند سلیقه­ای یا به هر صورت بخواهد تصمیم ­گیری نماید. بلکه او باید بر اساس وجدان و با به کارگیری تمام سعی خود تصمیمی عادلانه اتخاذ نماید در غیر این صورت او اعتماد طرفین را از دست خواهد داد و معتمد آنها نخواهد بود.

    منابع و مآخذ

     

    1. اشمیتوف، کلایوام، حقوق تجارت بین­الملل، ترجمه بهروز اخلاقی و دیگران، سمت، جلد دوم، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۸٫
    2. امیر معزی، احمد، داوری بین ­المللی در دعاوی بازرگانی، نشر دادگستر، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۷٫
    3. انصاری معین، پرویز، قواعد بازنگری شده داوری آنسیترال، چاپ میزان، چاپ اول، زمستان، ۸۹٫
    4. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش، چاپ ششم، ۱۳۷۲٫
    5. جنیدی، لعیا، اجرای آرای بازرگانی خارجی، نشر شهر دانش، چاپ دوم، ۱۳۸۷٫
    6. جنیدی، لعیا، نقد و بررسی تطبیقی قانون داوری تجاری بین ­المللی، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سال ۱۳۷۸٫
    7. دادخواه، محمدرضا، حقوق بازرگانی بین ­المللی علمی ـ کاربردی، نشر شهرآشوب، چاپ پنجم، ۱۳۸۹٫
    8. صفایی، سیدحسین، حقوق بیع بین ­المللی با مطالعه تطبیقی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۷٫
    9. صلح چی، محمدعلی، حل و فصل مسالمت­آمیز اختلافات بین ­المللی، نشر میزان، چاپ دوم، زمستان ۸۹٫
    10. طارم سری، مسعود، حقوق بازرگانی بین ­المللی، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، چاپ چهاردهم، مهر ۸۹٫
    11. کاکاوند، محمد، جرح داوران دیوان داوری دعاوی ایران ـ ایالات متحده، نشر شهر دانش، چاپ دوم، ۱۳۸۷٫
    12. محبی، محسن، دیوان بین ­المللی داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی، کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین ­المللی چاپ اول، ۱۳۸۹٫
    13. محبی، محسن، نظام داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی، انتشارات کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین ­المللی، چاپ اول، ۱۳۸۸٫
    14. موسی­زاده، رضا، سازمان­های بین ­المللی، بنیاد حقوقی میزان، چاپ چهاردهم، زمستان ۸۸٫
    15. نیکبخت، حمیدرضا، داوری تجاری بین ­المللی «آیین داوری» نشر موسسه مطالعات و پژوهش­های بازرگانی، چاپ اول، ۱۳۸۸٫
    16. واعظی، محمود، میانجیگری در نظریه و عمل، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، تابستان ۸۷٫

    مقاله

     

    1. پورسید، بهزاد، مروری اجمالی بر مکانیسم حل و فصل اختلاف در سازمان تجارت جهانی، مجموعه مقالات همایش بررسی جنبه­ های حقوقی سازمان تجارت جهانی موسسه مطالعات بازرگانی، ۱۳۷۵٫
    2. نشریه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران، شماره ۳۳، مهر ۱۳۸۸٫

    پایان نامه

     

    1. ساعد، نادر، مرجع حل و فصل اختلاف در سازمان تجارت جهانی، ترجمه و تشریح محسن محبی، فصلنامه دیدگاه­ های حقوقی شماره ۷، ۱۳۷۶٫
    2. کاکاوند، محمد، انواع شرط حل و فصل اختلاف در قرارداد و آثار آن، ماهنامه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران، شماره ۳۳، مهر ۱۳۸۸٫

    سایت

    www.ghavanin.ir ۹۰/۹/۱۵

    www.Teclaw.ir ۹۰/۹/۱۵

    www.ICCIM.ir ۹۰/۹/۱۵

    ضمائم

     

    قواعد داوری اتاق بازرگانی بین المللی

     

    (قابل اجرا از اول ژانویه ۱۹۹۸ مطابق ۱۱ دی ۱۳۷۶)

     

    مقررات کلی

     

    ماده ۱ ـ دیوان بین المللی داوری

    ۱ـ دیوان بین المللی داوری («دیوان ») اتاق بازرگانی بین المللی («اتاق »)، رکن داوری وابسته به اتاق می باشد. «اساسنامه دیوان » منضم به این قواعد است . (ضمیمه شماره ۱). اعضای دیوان توسط شورای اتاق منصوب می شوند. وظیفه دیوان عبارت است از تدارک و تمهید حل و فصل اختلافات تجاری که واجد طبع بین المللی باشند، بر طبق قواعد داوری اتاق («قواعد»). مع ذلک در صورتی که طرفین در موافقتنامه داوری خود به دیوان اجازه داده باشند، دیوان می تواند حل و فصل اختلافات تجاری را که فاقد طبع بین المللی باشد نیز مطابق این قواعد تمهید و تدارک کند.

    ۲ـ دیوان رأساً به دعاوی رسیدگی نمی کند. وظیفه دیوان عبارت است از اطمینان از اجرای این قواعد. دیوان ، «قواعد داخلی » خود را تهیه وتدوین خواهد کرد. (ضمیمه شماره ۲ قواعد)

    ۳ـ رئیس دیوان ، یا در غیاب او یا به درخواست او، یکی از نواب رئیس دیوان اجازه دارد تصمیمات فوری را از طرف دیوان اتخاذ نماید، مشروط به اینکه تصمیم مزبور را به اولین جلسه بعدی دیوان اطلاع دهد.

    ۴ـ همانطور که در قواعد داخلی دیوان پیش بینی شده ، دیوان می تواند برای تصمیم گیری در موضوعات خاص اختیارات خود را به کمیته یا کمیته هایی مرکب از اعضای دیوان واگذار نماید، مشروط به این که تصمیمات کمیته مذکور به اطلاع اولین جلسه بعدی دیوان برسد.

    ۵ـ مقر دبیرخانه دیوان («دبیرخانه ») که تحت ریاست دبیرکل دیوان («دبیر کل ») عمل می کند، در محل اداره مرکزی اتاق می باشد.

    ماده ۲ ـ تعاریف

    ۱ـ دراین قواعد:

    (۱) «مرجع داوری » به معنای مرجع متشکل از یک یا چند نفر داور است.

    (۲) «خواهان » به معنای یک یا چند خواهان ، و «خوانده » نیز به معنای یک یا چند خوانده است .

    (۳) «رأی» از جمله شامل رأی موقت ، رأی جزئی یا رأی نهایی است .

    ماده ۳ ـ ابلاغ های کتبی، مراسلات ، مواعد زمانی

    ۱ـ کلیه لوایح و سایر مراسله هایی که هر یک از طرف­های دعوی تسلیم می کند و نیز مدارک منضم به آنها باید به تعداد نسخه های کافی تهیه شود به نحوی که یک نسخه به هر یک از طرفهای دعوی ، یک نسخه به هر یک از داورها، و یک نسخه به دبیرخانه دیوان داده شود. نسخه ای از کلیه مراسلاتی که مرجع داوری با طرفین انجام می دهد، باید به دبیرخانه نیز ارسال شود.

    ۲ـ کلیه ابلاغ ها یا مراسلات که دبیرخانه و مرجع داوری انجام می دهند به آخرین آدرس طرف مربوط یا نماینده او که آدرس آن طرف محسوب می شود و توسط خود آن طرف یا طرف مقابل اعلام شده ، ارسال می شود. ابلاغ ها یا مراسلات ممکن است از طریق تحویل دستی در قبال رسید، پست سفارشی ، پست سریع، دورنگار، تلکس ، تلگرام یا سایر طرق ارتباط از راه دور که متضمن ثبت و ضبط سابقه ارسال باشد، انجام گیرد.

    ۳ـ تاریخ هر ابلاغ یا مراسله، همان تاریخی محسوب می شود که ابلاغ یا مراسله مربوط توسط مخاطب یا نماینده او دریافت شده ، یا اگر مطابق مقررات بند قبل ارسال شده، دریافت می گردید.

    ۴ـ مواعد زمانی مذکور در این قواعد یا مهلت هایی که تحت این قواعد تعیین می شود، از روز بعد از تاریخی که ابلاغ ها یا مراسلات طبق بند قبل دریافت شده تلقی می گردد، شروع می شود. اگر در کشوری که ابلاغ یا مراسله مربوط انجام شده تلقی می شود، روز بعد از ابلاغ ، تعطیل رسمی یا روز غیرکاری باشد، مهلت از اولین روز بعد از تعطیل یا روز غیرکاری آغاز خواهد شد. تعطیلات رسمی و ایام غیرکاری جزو مهلت محسوب می شود. اگر آخرین روز مهلت در کشوری که ابلاغ یا مراسله دریافت شده محسوب می شود، مصادف با تعطیل یا روز غیرکاری باشد، مهلت در پایان اولین روز بعد از آن منقضی خواهد شد.

    شروع داوری

     

    ماده ۴ ـ درخواست داوری

    ۱ـ طرفی که می خواهد به داوری مطابق این قواعد مراجعه کند، باید درخواست داوری خود را («درخواست ») به دبیرخانه تسلیم کند و دبیرخانه موظف است وصول آن را با ذکر تاریخ وصول ، به خواهان و خوانده ابلاغ کند.

    ۲ـ تاریخ وصول درخواست داوری به دبیرخانه ، از جمیع جهات تاریخ شروع جریان داوری محسوب می شود.

    ۳ـ درخواست داوری باید، از جمله ، مشتمل بر موارد زیر باشد:

    الف ـ اسم کامل ، مشخصات و آدرس هر یک از طرفین ؛

    ب ـ توضیح ماهیت اختلافات و نیز اوضاع و احوالی که منجر به بروز ادعا شده است ؛

    ج ـ بیان خواسته مورد تقاضا، و حتی المقدور ذکر مبلغ خواسته ؛

    د ـ ذکر قرارداد مربوط و خصوصاً موافقتنامه داوری ؛

    ه‍ ـ توضیح درباره تعداد داوران و نحوه انتخاب ایشان بر طبق مواد ۸ و ۹ و ۱۰ این قواعد و نیز معرفی داور مربوط، مطابق مواد مذکور؛

    و ـ اظهار نظر درباره محل داوری ، قانون حاکم و زبان داوری .

    ۴ـ خواهان مکلف است درخواست داوری خود را به تعداد نسخ لازم طبق ماده ۳ (۱)، تسلیم کند و نیز پیش پرداخت هزینه های اداری را مطابق ضمیمه ۳ این قواعد (هزینه های داوری و حق الزحمه داوران ) که در تاریخ تقدیم درخواست لازم الاجرا است ، پرداخت نماید. در صورتی که خواهان به این تکالیف عمل نکند دبیرخانه مهلتی را جهت رعایت آنها توسط خواهان تعیین خواهد کرد که در صورت عدم رعایت ، پرونده بسته خواهد شد، بدون این که به حق خواهان برای طرح مجدد همان ادعا در تاریخ بعدی و طی درخواست داوری جدید لطمه ای وارد شود.

    ۵ـ دبیرخانه پس از دریافت درخواست داوری و ضمایم آن در نسخ کافی و پس از آن که پیش پرداخت مقرر را دریافت نمود، نسخه ای از آن را جهت «پاسخ به درخواست داوری » برای خوانده ارسال می کند.

    ۶ـ در صورتی که درخواست داوری راجع به روابط حقوقی باشد که در مورد آن قبلاً بین همان طرفین جریان داوری تحت این قواعد مطرح شده ، دیوان داوری اتاق می تواند به درخواست یک طرف، ادعاهای مطروحه در درخواست داوری جدید را در داوری مقدم ادغام و ضمیمه نماید، مشروط به این که در داوری مقدم هنوز قرارنامه داوری به امضا نرسیده باشد یا دیوان آن را تصویب نکرده باشد. اما پس از امضای قرارنامه داوری یا تصویب آن در دیوان ، ادعاهای جدید صرفاً به شرط رعایت مفاد ماده­ی ۱۹ این قواعد، در داوری که در جریان است ادغام می شود.

    ماده ۵ ـ پاسخ به درخواست داوری ؛ دعاوی تقابل

    ۱ـ خوانده موظف است ظرف ۳۰ روز از تاریخ دریافت درخواست داوری از دبیرخانه ، پاسخ آن را بدهد که باید، از جمله ، مشتمل بر موارد زیر باشد:

    الف ـ نام کامل ، مشخصات و آدرس خوانده؛

    ب ـ اظهار نظر درباره ماهیت اختلاف و اوضاع و احوالی که منتهی به بروز ادعا شده است ؛

    ج ـ پاسخ به خواسته مطروحه ؛

    د ـ توضیح درباره تعداد داوران و نحوه انتخاب آنها در پرتو پیشنهاد خواهان و بر طبق مواد ۸ و ۹ و ۱۰ این قواعد، و نیز معرفی داور مربوط مطابق مواد مذکور؛

    ه‍ ـ اظهار نظر درباره محل داوری ، قانون حاکم و زبان داوری .

    ۲ـ دبیرخانه می تواند مهلت پاسخ خوانده را تمدید نماید، مشروط به این که خوانده ضمن درخواست تمدید در مورد تعداد داوران و انتخاب ایشان و نیز در صورت لزوم معرفی داور طبق مواد ۸ و ۹ و ۱۰ اظهار نظر و اقدام کرده باشد. در صورت قصور خوانده در این خصوص ، دیوان مطابق این قواعد اقدام و عمل می کند.

    ۳ـ پاسخ به درخـواست داوری باید به تعداد نسخ مذکور در ماده ۳ (۱) به دبیرخانه تحویل شود.

    ۴ـ دبیرخانه نسخه ای از پاسخ خوانده و ضمایم آن را برای خواهان ارسال می کند.

    ۵ـ هرگونه ادعای متقابل توسط خوانده باید همراه پاسخ او به درخواست داوری مطرح شود و باید حاوی موارد زیر باشد:

    الف ـ توضیح ماهیت اختلاف و اوضاع و احوالی که منجر به ادعای متقابل شده است ؛

    ب ـ بیان خواسته متقابل و حتی­المقدور ذکر مبلغ آن .

    ۶ـ خواهان باید ظرف ۳۰ روز از تاریخ دریافت دعوای متقابل که از طریق دبیرخانه برای او ارسال شده ، جواب آن را بدهد. دبیرخانه می تواند این مهلت را تمدید کند.

    ماده ۶ ـ آثار موافقتنامه داوری

    ۱ـ در مواردی که طرفین موافقت کرده اند به داوری تحت این قواعد مراجعه کنند، مفروض است که به قواعدی مراجعه کرده اند که در تاریخ شروع جریان داوری لازم الاجرا است ، مگر این که توافق کرده باشند داوری مطابق قواعد موجود در تاریخ انعقاد موافقتنامه داوری انجام شود.

    ۲ـ در صورتی که خوانده از پاسخ به درخواست داوری به نحوی که در ماده ۵ این قواعد مقرر شده امتناع ورزد، و نیز در صورتی که هر یک از طرفها نسبت به وجود موافقتنامه داوری یا اعتبار یا حوزه شمول آن ایراد کند؛ چنانچه دیوان داوری اتاق قانع شود که علی الظاهر موافقتنامه داوری تحت این قواعد وجود دارد، جریان داوری ادامه خواهد یافت ، بدون این که تصمیم دیوان در این خصوص لطمه ای به قابلیت استماع یا ماهیت این قبیل ایرادات وارد کند. در این صورت ، اتخاذ هرگونه تصمیم (نهایی ) درباره صلاحیت ، با خود مرجع داوری است . در صورتی که دیوان قانع نشود که علی الظاهر موافقتنامه داوری وجود دارد، مراتب به طرفین ابلاغ می شود که ادامه داوری ممکن نیست . در این صورت ، برای هر یک از طرفین این حق باقی است که درباره وجود یا فقدان موافقتنامه داوری لازم الاجرا به دادگاه صالح مراجعه کند.

    ۳ـ چنانچه هر یک از طرفین از شرکت در داوری یا هر یک از مراحل آن قصور ورزد یا امتناع کند، علی رغم چنین قصور و امتناعی جریان داوری ادامه خواهد یافت .

    ۴ـ جز در مواردی که طور دیگری بین طرفین توافق شده باشد، به صرف این ادعا که قرارداد اصلی باطل و بی اعتبار بوده یا اساساً وجود ندارد، صلاحیت مرجع داوری متوقف نمی شود، مشروط به این که مرجع داوری اعتبار موافقتنامه داوری را احراز نماید. صلاحیت مرجع داوری برای تصمیم گیری درباره حقوق طرفین و نیز رسیدگی به ادعاها و ایرادات آنها همچنان مستقر و معتبر است ، ولو این که قرارداد اصلی احیاناً وجود نداشته یا باطل بوده باشد.

    مرجع داوری

     

    ماده ۷ـ مقررات کلی

    ۱ـ داور باید مستقل از طرفین داوری باشد، و [در طول داوری] مستقل باقی بماند.

    ۲ـ کسی که قرار است داور باشد، باید قبل از معرفی به این سمت یا تأیید نصب او توسط دیوان داوری اتاق، اعلامیه ای مکتوب مبنی بر استقلال خود امضا کند، و نیز مکلف است هرگونه واقعیت یا اوضاع و احوالی را که ممکن است (به لحاظ کیفیتی که دارند) استقلال او را در نظر طرفین با تردید مواجه سازد، نزد دبیرخانه افشا کند. دبیرخانه این قبیل اطلاعات را به صورت کتبی به طرفین می دهد و مهلتی را جهت اظهار نظر آنها تعیین می کند.

    ۳ـ داور مکلف است هرگونه واقعیت یا اوضاع و احوال از نوع مذکور در بند بالا را که در جریان داوری حادث شود فوراً و به صورت کتبی به دبیرخانه و به طرفین اعلام و افشا کند.

    ۴ـ تصمیم دیوان داوری اتاق در مورد انتصاب ، تأیید، جرح یا تعویض داور قطعی است و دلایل چنین تصمیمی اعلام نخواهد شد.

    ۵ـ پس از قبول سمت ، داور متعهد است مسؤولیت های خود را مطابق این قواعد انجام دهد.

    ۶ـ مرجع داوری مطابق مفاد مواد ۸ و ۹ و ۱۰ این قواعد تشکیل می شود، مگر در اموری که خود طرفین طور دیگری توافق کرده باشند.

    ماده ۸ ـ تعداد داوران

    ۱ـ رسیدگی و تصمیم گیری درباره اختلافات مطروحه توسط داور منفرد یا سه نفر داور صورت می گیرد.

    ۲ـ چنانچه طرفین درباره تعداد داوران توافقی نکرده باشند، دیوان یک نفر داور را به عنوان داور منفرد منصوب خواهد کرد، مگر این که به نظر دیوان اختلاف مطروحه طوری باشد که نصب سه نفر داور را اقتضاکند. در این صورت ، خواهان باید ظرف ۱۵ روز از تاریخ ابلاغ تصمیم دیوان در این مورد، یک نفر داور تعیین و معرفی نماید و خوانده نیز باید ظرف ۱۵ روز از تاریخ وصول ابلاغیه مربوط به معرفی داور خواهان ، داور خود را معرفی کند.

    ۳ـ در مواردی که طرفین توافق کرده باشند اختلافات توسط داور منفرد حل و فصل شود، می توانند با توافق داور منفرد را انتخاب و جهت تأیید دیوان داوری اتاق معرفی کنند. اگر طرفین نتوانند ظرف ۳۰ روز از تاریخ وصول درخواست داوری به طرف مقابل یا ظرف هر مهلت اضافی که دبیرخانه به آنها داده ، به چنین توافقی دست یابند داور منفرد توسط دیوان منصوب خواهد شد.

    ۴ـ در مواردی که قرار است اختلافات به سه داور ارجاع شود، هر یک از طرفین ، حسب مورد ضمن درخواست داوری یا پاسخ آن ، باید یک نفر داور خود را جهت تأیید تعیین و معرفی کند. در صورت استنکاف هر یک از طرفین از معرفی داور، نصب داور بر عهده دیوان است . داور ثالث که به عنوان رئیس مرجع (هیأت ) داوری نیز عمل می کند توسط دیوان منصوب می شود، مگر این که طرفین برای نصب او ترتیبات دیگری را توافق کرده باشند که در این صورت تعیین داور ثالث موکول به تأیید او وفق مفاد ماده ۹ این قواعد خواهد بود. در صورتی که ترتیبات مورد توافق طرفین برای تعیین داور ثالث ، به معرفی داور مذکور ظرف مهلتی که خود طرفین قرار داده اند یا دیوان تعیین می کند، منجر نشود، داور ثالث توسط دیوان منصوب خواهد شد.

    ماده ۹ ـ نصب و تأیید داور

    ۱ـ دیوان در هنگام تأیید یا نصب داور؛ تابعیت ، اقامتگاه و سایر روابط کسی را که قرار است به عنوان داور تأیید یا نصب شود با کشورهای متبوع طرفین یا سایر داوران ، و همچنین در دسترس بودن و توانایی او در اداره داوری مطابق این قواعد در نظر می گیرد. در مواردی که دبیرکل بر طبق ماده ۹ (۲) داوران را تأیید می کند نیز به همین نحو عمل خواهد شد.

    ۲ـ دبیرکل می تواند کسانی را که توسط طرفین یا بر اساس توافق خاص ایشان معرفی می شوند، به عنوان داور عضو مرجع داوری ، داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری تأیید نماید، مشروط به این که داور مربوط اعلامیه مستقل بودن خود را بدون ذکر هیچ قید و شرطی صادر و تسلیم کرده باشد یا اگر اعلامیه او حاوی قید و شرط است ، مورد اعتراض واقع نشده باشد. تأیید دبیرکل در این قبیل موارد باید به اولین جلسه بعدی دیوان گزارش شود. اگر نظر دبیرکل بر عدم تأیید شخصی باشد که به عنوان داور عضو مرجع داوری ، داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری معرفی شده ، موضوع به دیوان داوری اتاق ارجاع خواهد شد.

    ۳ـ در مواردی که قرار است دیوان داوری اتاق داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری را نصب کند، این انتصاب را پس از اخذ پیشنهاد از کمیته ملی اتاق در کشوری که به نظر او مناسب باشد، انجام خواهد داد. اگر دیوان پیشنهاد کمیته ملی مربوط را نپذیرد یا کمیته ملی از ارائه پیشنهاد ظرف مهلت مقرر توسط دیوان خودداری کند، دیوان می تواند تقاضای خود را تکرار کند یا از کمیته ملی کشور دیگری که مناسب می داند، درخواست کند شخصی را پیشنهاد نماید.

    ۴ـ در مواردی که به نظر دیوان اوضاع و احوال اقتضا کند، دیوان می تواند داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری را از کشوری که کمیته ملی ندارد انتخاب کند، به شرط آن که هیچ یک از طرفین ظرف مهلتی که دیوان تعیین می کند اعتراضی نکنند.

    ۵ـ داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری باید تابعیت کشوری غیر از کشور متبوع طرفهای دعوی را داشته باشد. مع ذلک ، در اوضاع و احوال مقتضی و به شرط این که هیچ یک از طرفها ظرف مهلت مقرر برای این منظور اعتراضی نکنند، دیوان می تواند داور منفرد یا رئیس مرجع (هیأت ) داوری را از اتباع کشور متبوع هر یک از طرفها بر گزیند.

    ۶ـ در مواردی که قرار است دیوان از جانب طرف مستنکف ، داور را نصب کند این انتصاب را متعاقب اخذ پیشنهاد از کمیته ملی کشور متبوع آن طرف انجام خواهد داد. اگر دیوان پیشنهاد کمیته ملی مذکور را نپذیرد یا کمیته ملی مربوط از ارائه پیشنهاد ظرف مهلت مقرر توسط دیوان خودداری کند، یا کشور متبوع آن طرف فاقد کمیته ملی باشد، دیوان آزاد است کسی را که خود مناسب تشخیص می دهد منصوب کند. دبیرخانه ، مراتب را به کمیته ملی کشور متبوع آن طرف ـ در صورتی که کمیته ملی داشته باشد ـ اطلاع خواهد داد.

    ماده ۱۰ ـ داوری چند طرفه

    ۱ـ در مواردی که هر یک از طرفین دعوی ، اعم از خواهان یا خوانده ، متعدد باشد و اختلاف هم باید به هیأت داوری سه نفره ارجاع شود، خواهان های متعدد باید متفقاً یک داور و خواندگان متعدد نیز باید متفقاً یک داور را برای تأیید دیوان وفق ماده ۹، تعیین و معرفی نمایند.

    ۲ـ در صورت عدم معرفی داور مشترک توسط طرف مربوط و نیز در صورتی که همه طرفهای ذیربط نتوانند درباره نحوه تشکیل مرجع داوری توافق کنند، دیوان داوری اتاق همه اعضای مرجع داوری را منصوب و یکی از ایشان را نیز به عنوان رئیس هیأت تعیین می کند. در این قبیل موارد، دیوان آزاد است با رعایت ماده ۹ در صورتی که رعایت آن را مناسب بداند، هرکسی را که برای داور بودن مناسب تشخیص می دهد، انتخاب کند.

    ماده ۱۱ ـ جرح داوران

    ۱ـ جرح داور اعم از این که مبتنی بر ادعای عدم استقلال او یا سایر علل باشد، باید طی لایحه کتبی حاوی شرح حقایق و اوضاع و احوال مبنای جرح ، به دبیرخانه تسلیم شود.

    ۲ـ برای این که جرح [از نظر شکلی] قابل استماع و پذیرش باشد، باید ظرف ۳۰ روز از تاریخ دریافت ابلاغیه نصب داور یا از تاریخ تأیید نصب او، یا ظرف ۳۰ روز از تاریخی که طرف جرح کننده از حقایق و اوضاع و احوال مبنای جرح مطلع شده ـ در صورتی که چنین تاریخی بعد از تاریخ دریافت ابلاغیه مذکور باشد ـ مطرح شود.

    ۳ـ دیوان درباره قابل استماع بودن جرح [از نظر شکلی] تصمیم می گیرد و اگر مقتضی باشد در همان زمان درباره ماهیت جرح نیز رسیدگی و اتخاذ تصمیم می کند، اما تصمیم گیری باید بعد از این باشد که دبیرخانه به داور مربوط و به طرف یا طرفهای مقابل و نیز سایر اعضای هیأت داوری امکان اظهار نظر کتبی ظرف مهلت مناسب را داده باشد. اظهار نظرهای کتبی هریک از طرفین و داوران راجع به جرح به کلیه طرفها و داوران داده می شود.

    ماده ۱۲ ـ تعویض داوران

    ۱ـ در صورت مرگ داور، قبول استعفای او یا قبول جرح او توسط دیوان و نیز در صورت درخواست همه طرفها، داور تعویض خواهد شد.

    ۲ـ در صورتی که به تشخیص و تصمیم دیوان داور عملاً یا قانوناً از انجام مأموریت خود معذور باشد، یا وظایف خود را بر طبق این قواعد یا ظرف مهلت های تعیین شده انجام ندهد، دیوان رأساً به ابتکار خود او را عوض می کند.

    ۳ـ هرگاه دیوان بخواهد براساس اطلاعاتی که به او رسیده ماده ۱۲(۲) را اجرا کند، باید ابتدا به داور مربوط، طرفین و سایر اعضای هیأت داوری امکان اظهار نظر کتبی ظرف مهلت مناسب را بدهد و سپس اقدام نماید. این اظهار نظرها باید به همه طرفها و داوران داده شود.

    ۴ـ در مواردی که داور باید عوض شود، دیوان می تواند به تشخیص خود تصمیم بگیرد که برای تعویض داور از همان روش اصلی معرفی داور پیروی کند یا نه . پس از این که مرجع داوری مجدداً تشکیل شد، دیوان پس از کسب نظر از طرفین تصمیم خواهد گرفت که آیا لازم است رسیدگی های قبلی در نزد مرجع داوری جدید تجدید شود، و اگر آری تا چه حدودی باید تجدید شود.

    ۵ـ پس از اعلام ختم رسیدگی ، دیوان در صورتی که مناسب تشخیص دهد، می تواند بجای تعیین جانشین برای داور متوفی یا داوری که مطابق ماده ۱۲ (۱) و (۲) برکنار شده ، تصمیم بگیرد که همان داوران باقی مانده داوری را ادامه دهند. دیوان باید هنگام اتخاذ چنین تصمیمی ، نظرات داوران باقیمانده و نظرات طرفها و نیز سایر اموری را که تحت اوضاع و احوال موجود در آن زمان مناسب بداند، ملحوظ دارد.

    جریان داوری

     

    ماده ۱۳ ـ تسلیم پرونده به هیأت داوری

    دبیرخانه ، بلافاصله پس از تشکیل مرجع داوری پرونده را به آن تسلیم می کند، مشروط به این که پیش پرداخت هزینه ها که دبیرخانه در این مقطع مطالبه کرده ، پرداخت شده باشد.

    ماده ۱۴ ـ محل داوری

    ۱ـ محل داوری توسط دیوان تعیین خواهد شد، مگر این که طرفین درمورد محل توافق کرده باشند.

    ۲ـ مرجع داوری می تواند پس از مشورت با طرفین ، جلسات استماع و ملاقات ها را در هر محلی که مناسب بداند برگزار نماید، مگر این که طرفین طور دیگری توافق کرده باشند.

    ۳ـ مرجع داوری می تواند در هر محلی که مناسب تشخیص دهد، شور و تبادل نظر کند.

    ماده ۱۵ ـ قواعد حاکم بر رسیدگی

    ۱ـ جریان رسیدگی نزد مرجع داوری تابع این قواعد است و در اموری که این قواعد ساکت باشد، تابع قواعدی است که خود طرفین تعیین می کنند یا در صورتی که طرفین تعیین نکرده باشند، مرجع داوری تعیین می کند؛ اعم از این که در قواعد مذکور به مقررات دادرسی در یک قانون داخلی که باید در داوری اعمال شود؛ اشاره ای شده باشد یا نه .

    ۲ـ مرجع داوری باید در کلیه دعاوی منصفانه و بیطرفانه عمل کند و اطمینان حاصل کند که هر یک از طرفها از فرصت معقولی برای ارائه ادعاهای خود برخوردار شده است.

    ماده ۱۶ ـ زبان داوری

    در صورت عدم توافق طرفین در مورد زبان داوری ، مرجع داوری زبان یا زبانهای مورد استفاده در داوری را با در نظر گرفتن کلیه اوضاع و احوال مرتبط از جمله زبان قرارداد، تعیین خواهد نمود.

    ماده ۱۷ ـ قواعد حقوقی حاکم بر ماهیت

    ۱ـ طرفین می توانند قواعد حقوقی را که مرجع داوری باید در ماهیت دعوی اعمال کند، با توافق تعیین نمایند. در غیاب چنین توافقی ، مرجع داوری قواعد حقوقی را که خود مناسب تشخیص دهد، اعمال می کند.

    ۲ـ در کلیه موارد مرجع داوری باید شروط قرارداد و عرف تجاری ذیربط را نیز ملحوظ نماید.

    ۳ـ مرجع داوری فقط در صورتی اختیار دارد به صورت سازش دهنده دوستانه [کدخدامنشی ] عمل کند یا بر اساس «آنچه منصفانه و خوب است » [عدل و انصاف ] تصمیم بگیرد که طرفین چنین اجازه ای را به او داده باشند.

    ماده ۱۸ ـ قرارنامه داوری ؛ زمان بندی رسیدگی

    ۱ـ همین که مرجع داوری پرونده را از دبیرخانه تحویل گرفت باید براساس اسناد و مدارک واصله یا با حضور طرفین ، و در پرتو آخرین لوایح ایشان سندی را تنظیم کند که شرح وظایف و مأموریت آن را مشخص می کند [قرارنامه داوری]. این سند باید مشتمل بر موارد زیر باشد:

    الف ـ اسم و مشخصات کامل طرفین؛

    ب ـ آدرس طرفین که ابلاغ ها و مراسلات در طول جریان داوری به آن ارسال شود؛

    ج ـ خلاصه ای از ادعاهای طرفین و خواسته هر یک از ایشان ، و تا حدودی که ممکن باشد ذکر مبلغ خواسته اصلی و خواسته متقابل؛

    د ـ تعیین موضوعاتی که باید مورد تصمیم گیری واقع شود، [تحریر محل نزاع] مگر این که به نظر مرجع داوری این کار نامناسب باشد؛

    ه‍ ـ اسم کامل ، مشخصات و آدرس داوران؛

    و ـ محل داوری ؛

    ز ـ ذکر مشخصات آیین دادرسی حاکم ، و نیز اشاره به اختیار مرجع داوری برای این که به صورت کدخدامنشی یا بر اساس آنچه خوب و منصفانه است تصمیم بگیرد، درصورتی که چنین موردی وجود داشته باشد.

    ۲ـ قرارنامه داوری باید توسط طرفها و مرجع داوری امضا شود. مرجع داوری باید ظرف دو ماه از تاریخی که پرونده به او تحویل شده ، قرارنامه داوری را که به امضای طرفین و مرجع مذکور رسیده ، به دیوان تسلیم نماید. دیوان می تواند این مهلت را به درخواست مرجع داوری که باید مدلل باشد، یا در صورتی که آن را ضروری بداند، به ابتکار و تصمیم خود تمدید کند.

    ۳ـ اگر یکی از طرفها از مشارکت در تنظیم قرارنامه داوری یا از امضای آن امتناع ورزد، قرارنامه داوری جهت تصویب به دیوان تسلیم خواهد شد. با امضای قرارنامه داوری مطابق ماده ۱۸(۲) یا تصویب آن توسط دیوان ، جریان داوری ادامه می یابد.

    ۴ـ در اثنای تنظیم قرارنامه داوری یا در اسرع وقت ممکن پس از آن ، مرجع داوری باید بعد از مشورت با طرفین ، برنامه زمان بندی موقت را که در نظر دارد داوری را مطابق آن انجام دهد، طی سند جداگانه ای تنظیم و برای طرفین و دیوان ارسال کند. هرگونه اصلاح و تغییر در برنامه زمان بندی موقت باید به طرفین و دیوان اطلاع داده شود.

    ماده ۱۹ ـ ادعاهای جدید

    پس از این که قرارنامه داوری امضا شد یا به تصویب دیوان رسید، هیچ یک از طرفها نمی تواند ادعای جدیدی ، اعم از ادعای اصلی یا متقابل ، که خارج از چارچوب آن سند باشد مطرح سازد، مگر این که مرجع داوری با توجه به ماهیت ادعاهای جدید و نیز با توجه به مرحله داوری و سایر اوضاع و احوال مرتبط، اجازه طرح آن را بدهد.

    ماده ۲۰ ـ تعیین واقعیات مربوط به موضوع دعوی

    ۱ـ مرجع داوری باید در کوتاهترین زمان ممکن ، واقعیات مربوط به موضوع دعوی را به طریق مناسب تعیین و احراز کند.

    ۲ـ پس از بررسی لوایح کتبی طرفین و نیز کلیه مدارک استنادی ، مرجع داوری با درخواست هر یک از طرفها یا در صورت عدم درخواست ایشان بنا به تشخیص خود، جلسه استماع تشکیل و اظهارات شفاهی طرفین را در حضور یکدیگر استماع می کند.

    ۳ـ مرجع داوری می تواند اظهارات شفاهی شهود، کارشناسان منصوب طرفین یا هر شخص دیگر را، با حضور طرفین یا در غیاب طرفین مشروط به این که مراتب صحیحاً به ایشان ابلاغ شده باشد، استماع نماید.

    ۴ـ مرجع داوری می تواند پس از مشورت با طرفین ، یک یا چند کارشناس را منصوب ، مأموریت ایشان را معلوم و گزارش ایشان را دریافت نماید. به درخواست هر یک از طرفها، باید به طرفین امکان داده شود که کارشناس منصوب دیوان را در جلسه استماع حضوری مورد سؤال قرار دهند.

    ۵ـ مرجع داوری می تواند هر زمان در طول جریان داوری ، به هر یک از طرفین ابلاغ کند که ادله و مستندات اضافی ارائه نماید.

    ۶ـ مرجع داوری می تواند صرفاً بر اساس مدارک کتبی که طرفین تسلیم کرده اند نسبت به موضوع دعوی اتخاذ تصمیم کند، مگر این که یکی از طرفین درخواست جلسه استماع شفاهی کند.

    ۷ـ مرجع داوری می تواند برای حفظ اسرار تجاری و اطلاعات محرمانه اقدامات لازم را به عمل آورد.

    ماده ۲۱ ـ استماع شفاهی

    ۱ـ چنانچه قرار است جلسه استماع تشکیل شود، مرجع داوری باید با ارسال اخطاریه و با اعطای مهلت معقول ، به طرفین اطلاع دهد که در روز و در محلی که برای جلسه استماع تعیین کرده ، حاضر شوند.

    ۲ـ در صورتی که هر یک از طرفها، علی رغم این که مراتب صحیحاً به او ابلاغ شده از حضور در جلسه استماع بدون عذر موجه خودداری ورزد، مرجع داوری می تواند استماع را برگزار کند و ادامه دهد.

    ۳ـ اداره جلسه استماع تماماً با مرجع داوری است و همه طرفها حق دارند در آن حضور یابند. اشخاصی که سمت و نقشی در داوری ندارند، اجازه حضور در جلسه استماع را ندارند، مگر با تصویب مرجع داوری و طرفین .

    ۴ـ طرفین می توانند شخصاً یا از طریق نمایندگان مجاز خود، در جلسه حاضر شوند. علاوه بر این ، طرفین می توانند از دستیاری مشاوران خود نیز در جلسه برخوردار باشند.

    ماده ۲۲ ـ ختم رسیدگی

    ۱ـ مرجع داوری پس از این که قانع شد که طرفها از فرصت معقولی برای ارائه مطالب خود برخوردار بوده اند، ختم رسیدگی را اعلام می کند. پس از ختم رسیدگی ، هیچ لایحه یا بحث و استدلال جدید و نیز هیچ دلیل جدیدی قابل طرح و ارائه نیست ، مگر به تقاضای مرجع داوری یا با اجازه آن .

    ۲ـ هنگامی که مرجع داوری ختم رسیدگی را اعلام می کند، باید تاریخ تقریبی را که پیش نویس رأی داوری را تهیه و جهت تصویب دیوان وفق ماده ۲۷ تسلیم خواهد نمود، تعیین و به دبیرخانه اعلام کند. مرجع داوری باید هرگونه تعویق و تأخیر در این تاریخ را به دبیرخانه اعلام کند.

    ماده ۲۳ ـ دستور اقدامات موقت و تأمینی

    ۱ـ جز در مواردی که طرفین طور دیگری توافق کرده اند، همین که پرونده به مرجع داوری تسلیم شد مرجع داوری می تواند به درخواست هر یک از طرفین دستور اقدامات موقت یا تأمینی را که مناسب تشخیص دهد صادر کند. مرجع داوری می تواند صدور چنین دستوری را موکول به سپردن تأمین مناسب از جانب متقاضی کند. بر حسب این که مرجع داوری کدام را مناسب تشخیص دهد، دستور اقدامات موقت یا تأمینی را به صورت «دستور» که باید حاوی دلایل آن نیز باشد یا به صورت «رأی »، مقرر خواهد کرد.

    ۲ـ قبل از تسلیم پرونده به مرجع داوری و در صورتی که اوضاع و احوال اقتضا کند حتی پس از آن ، طرفها می توانند جهت اخذ دستور اقدامات موقت یا تأمینی به مراجع قضایی صالح مراجعه نمایند. مراجعه هر یک از طرفها به مراجع قضایی برای درخواست دستور اقدامات موقت یا تأمینی از دادگاه یا برای اجرای چنین دستوری که مرجع داوری صادر نموده ، به منزله نقض موافقتنامه داوری یا عدول از آن نیست ، و تأثیری در اختیاراتی که برای مرجع داوری مقرر شده ، نخواهد داشت . تقاضای دستور اقدامات موقت یا تأمینی از مقامات قضایی و نیز دستور مقامات مذکور در این مورد باید بدون تأخیر به دبیرخانه دیوان اطلاع داده شود. دبیرخانه نیز مرجع داوری را مطلع خواهد ساخت .

    رأی داوری

     

    ماده ۲۴ ـ مهلت صدور رأی

    ۱ـ مرجع داوری باید ظرف شش ماه رأی نهایی خود را صادر کند. این مهلت از تاریخ درج آخرین امضا ذیل قرارنامه داوری توسط مرجع داوری یا هر یک از طرفها، یا در صورت اجرای ماده ۱۸(۳) از تاریخ ابلاغ تصویب قرارنامه داوری در دیوان که دبیرخانه به مرجع داوری اطلاع داده ، شروع خواهد شد.

    ۲ـ دیوان می تواند به درخواست مرجع داوری که موجه باشد، یا در مواردی که لازم بداند به تشخیص خود، این مهلت را تمدید کند.

    ماده ۲۵ ـ صدور رأی

    ۱ـ در مواردی که مرجع داوری مرکب از بیش از یک داور است ، رأی داوری با اکثریت آرا صادر می شود. در صورتی که اکثریت حاصل نشود، رئیس مرجع داوری به تنهایی رأی را صادر می کند.

    ۲ـ رأی داوری باید مستدل و متضمن اسباب و علل حکم باشد.

    ۳ـ مفروض است که رأی در محل داوری و در تاریخ مذکور در ذیل آن ، صادر شده است .

    ماده ۲۶ ـ رأی مبتنی بر تراضی

    اگر پس از تسلیم پرونده به مرجع داوری مطابق ماده ۱۳ این قواعد، طرفین به مصالحه دست یابند به درخواست طرفین و با موافقت مرجع داوری ، مصالحه به صورت رأی مبتنی بر تراضی ثبت و صادر می شود.

    ماده ۲۷ ـ بررسی رأی داوری توسط دیوان

    مرجع داوری باید قبل از امضای رأی ، پیش نویس آن را به دیوان تسلیم کند. دیوان می تواند رأی را از نظر شکلی اصلاح نماید و نیز می تواند بدون مداخله در آزادی عمل مرجع داوری در تصمیم گیری و رأی ، توجه آن را به پاره ای نکات ماهوی جلب نماید. مادام که دیوان رأی را از نظر شکلی تأیید نکرده ، مرجع داوری نمی تواند اصدار رأی نماید.

    ماده ۲۸ ـ ابلاغ ، تودیع و قابلیت اجرای رأی

    ۱ـ پس از این که رأی صادر شد، دبیرخانه متن آن را که توسط مرجع داوری امضا شده به طرفین ابلاغ می کند ـ همواره مشروط به این که هزینه های داوری به طور کامل توسط طرفین یا یکی از ایشان به اتاق بازرگانی بین المللی پرداخت شده باشد.

    ۲ـ در صورت درخواست در هر زمان ، نسخ اضافی رأی که توسط دبیرکل تصدیق شده ، در اختیار طرفین و نه اشخاص دیگر، قرار می گیرد.

    ۳ـ با توجه به نحوه ابلاغ رأی که مطابق بند ۱ این ماده صورت می گیرد، طرفین از ابلاغ یا تودیع رأی توسط مرجع داوری ، صرفنظر می نمایند.

    ۴ـ نسخه اصل رأی که مطابق این قواعد صادر شده ، نزد دبیرخانه تودیع و نگهداری می شود.

    ۵ـ مرجع داوری و دبیرخانه دیوان برای انجام هرگونه تشریفات شکلی دیگری که لازم باشد، با طرفین همکاری و مساعدت می نمایند.

    ۶ـ رأی داوری نسبت به طرفین لازم الاجرا است . طرفین با ارجاع اختلاف خود به داوری تحت این قواعد متعهد می شوند که رأی داوری را بدون تأخیر اجرا نمایند و چنین تلقی می شود که حق اعتراض به رأی را، تا جایی که چنین اسقاطی معتبر باشد، ساقط کرده اند.

    ماده ۲۹ ـ اصلاح و تفسیر رأی

    ۱ـ مرجع داوری می تواند به ابتکار خود اشتباه نگارشی، محاسباتی یا تایپی در رأی یا اشتباهات مشابه را اصلاح نماید، مشروط به این که رأی اصلاحی ظرف ۳۰ روز از تاریخ صدور، جهت تصویب به دیوان اعلام شود.

    ۲ـ تقاضای هر طرف برای اصلاح رأی در موارد مذکور در بند ۱ این ماده و نیز درخواست تفسیر رأی باید ظرف ۳۰ روز از تاریخ وصول رأی به او، به دبیرخانه تسلیم شود، و باید به تعداد نسخ کافی به شرح ماده ۳ (۱) باشد. پس از تسلیم تقاضای اصلاح یا تفسیر به مرجع داوری ، مرجع داوری به طرف دیگر مهلت کوتاهی که معمولاً بیش از ۳۰ روز از تاریخ دریافت تقاضای مذکور نخواهد بود، می دهد تا نظرات خود را ارائه نماید. در صورتی که مرجع داوری تقاضای اصلاح و تفسیر را بپذیرد، باید پیش نویس تصمیم خود درباره اصلاح یا تفسیر رأی را ظرف ۳۰ روز پس از انقضای مهلتی که برای اظهار نظر به طرف دیگر داده ، یا ظرف هر مهلت دیگری که احیاناً دیوان می دهد، به دیوان تسلیم کند.

    ۳ـ رأی اصلاحی یا تفسیری به صورت الحاقیه رأی اصلی صادر می شود و جزئی از آن محسوب می گردد. مفاد مواد ۲۵ و ۲۷ و ۲۸ حسب مورد نسبت به رأی اصلاحی یا تفسیری نیز اعمال می گردد.

    هزینه ها

     

    ماده ۳۰ ـ پیش پرداخت برای تأمین هزینه های داوری

    ۱ـ پس از وصول درخواست داوری ، دبیرکل می تواند از خواهان بخواهد که برای تأمین هزینه های داوری تا مرحله تنظیم قرارنامه داوری ، مبلغی را به عنوان پیش پرداخت موقت بپردازد.

    ۲ـ همین که عملی و ممکن باشد، دیوان مبلغ پیش پرداخت هزینه ها را به میزانی که برای تأمین حق الزحمه و مخارج داوران و نیز هزینه های اداری اتاق در رابطه با ادعای اصلی و ادعای متقابل طرفین کافی باشد، تعیین خواهد کرد. این مبلغ هر زمان در طول داوری ، قابل تعدیل است . در مواردی که جدای از ادعای اصلی ، ادعای متقابل هم مطرح شده دیوان می تواند پیش پرداخت هزینه های ادعا و ادعای متقابل را به صورت جداگانه تعیین کند.

    ۳ـ پیش پرداخت هزینه ها که دیوان تعیین می کند، بالمناصفه توسط خواهان و خوانده قابل پرداخت است . مبلغ پیش پرداخت موقت که خواهان در اجرای ماده ۳۰ (۱) پرداخت کرده، بابت سهم او از مبلغ پیش پرداخت که دیوان تعیین می کند، منظور می شود. اگر طرف مربوط از پرداخت سهم خود خودداری کند، هر یک از طرفهای دیگر می تواند کل پیش پرداخت هزینه های مربوط به ادعای اصلی یا ادعای متقابل را بپردازد. در مواردی که دیوان پیش پرداخت هزینه ها را وفق ماده ۳۰ (۲) به صورت جداگانه تعیین می کند، هر یک از طرفین باید پیش پرداخت هزینه های مربوط به ادعای خود را بپردازد.

    ۴ـ در صورتی که درخواست پیش پرداخت هزینه ها اجابت نشود، دبیرکل می تواند پس از مشورت با مرجع داوری ، به مرجع داوری دستور دهد که کار خود را معلق سازد و ضمناً مهلتی را که نباید کمتر از ۱۵ روز باشد برای پرداخت هزینه ها تعیین می کند که پس از انقضای آن [در صورت عدم پرداخت ] چنین تلقی می شود که ادعای اصلی یا متقابل مربوط مسترد شده است . اگر طرف مربوط بخواهد به این اقدام اعتراض کند، باید ظرف مهلت مذکور درخواست کند که موضوع توسط دیوان رسیدگی شود. مسترد محسوب شدن ادعای اصلی یا متقابل به شرح فوق ، مانع از این نخواهد بود که طرف مربوط همان ادعای اصلی یا متقابل را بعداً طی پرونده جدیدی دوباره مطرح کند.

    ۵ـ اگر یکی از طرفها در برابر ادعای اصلی یا متقابل مدعی تهاتر شود، ادعای تهاتر هنگام تعیین پیش پرداخت هزینه های داوری ، به همان صورتی که در مورد ادعای جداگانه عمل می شود و از این حیث که ممکن است مرجع داوری ناگزیر شود به عنوان یک موضوع اضافی به ادعای تهاتر رسیدگی نماید؛ ملحوظ خواهد شد.

    ماده ۳۱ ـ تصمیم گیری در مورد هزینه های داوری

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش هیجانات در رفتارهای مرتبط با سلامت- قسمت ۱۰ ...

    نمونه گیری خوشه ای به دو صورت تک مرحله ای و چند مرحله ای اجرا می شود. در تک مرحله ای، عمل نمونه گیری با بهره گرفتن از خوشه فقط یکبار، در صورتی که در چند مرحله ای این عمل بیش از یکبار تکرار می شود. (دلاور، ۱۳۸۳).
    تعداد نمونه در این تحقیق ۴۰ نفر است. البته ۴۰ نفری که دارای شرایط لازم برای اجرای تحقیق هستند (اعم از زنان و یا مردان، و از ۴۰ سال به بالا باشند با هر نوع شرایط کاری و یا تحصیلی).

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ابزار اندازه گیری

    ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر شامل آزمون سلامت روان (سلامت عمومی GHQ) وآزمون ارزشیابی هوش هیجانی سیبر یا شرینگ بوده است.
    ۱- پرسشنامه سلامت روان (سلامت عمومی GHQ):
    پرسشنامه سلامت عمومی یک پرسشنامه سرندی[۷۱] مبتنی بر خود گزارش دهی است که در مجموعه های بالینی با هدف ردیابی کسانی که دارای اختلال روانی هستند، مورد استفاده قرار می گیرد.
    پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) برای اولین بار توسط گلدبرگ[۷۲] در سال (۱۹۷۳) تنظیم و به طور وسیعی به منظور تشخیص اختلالات خفیف روانی در موقعیت های مختلف به کار برده شده است. فرم اصلی این پرسشنامه دارای شصت سئوال است که تا کنون در تحقیقات، روان شناسی، طب عمومی، بر روی بیماران سرپایی و بیماران بستری به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است (سریرام و همکاران، ۱۹۹۱).
    در این پرسشنامه دو طبقه بندی اصلی از پدیده ها مورد توجه قرار می گیرد. ناتوانی فرد در برخورداری از کنش وری سالم و بروز پدیده های جدید با ماهیت معلول کننده، پرسشنامه سلامت عمومی را می توان مجموعه پرسشهایی در نظر گرفت که از پایین ترین سطح نشانه های مشترک مرضی که در اختلالات روانی وجود دارد تشکیل شده است و بدین ترتیب می تواند بیماران روانی را به عنوان یک طبقه کلی از کسانی که خود را سالم می پندارند، تمایز کند. بنابراین هدف این پرسشنامه دست یابی به یک تشخیص خاص در سلسله مراتب بیماریهای روانی نیست، بلکه منظور اصلی آن ایجاد تمایز بین بیماری روانی و سلامت روانی است.
    این پرسشنامه دارای ۴ زیر مقیاس است که عبارتند از: مقیاس نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی وخیم و از مجموع نمرات زیر مقیاس ها یک نمره کلی بدست می آید.
    وجود ۴ زیر مقیاس بر اساس تحلیل های آماری پاسخها (تحلیل عاملی) ثابت شده است.
    این زیر مقیاس ها عبارتند از:
    زیر مقیاس اول (A) : این زیر مقیاس شامل مواردی درباره احساس فرد نسبت به وضع سلامت خود و احساس خستگی آنهاست و نشانه های بدنی را در بر می گیرد. این زیر مقیاس دریافت های حسی بدنی را که اغلب با برانگیختگی های هیجانی همراهند ارزشیابی می کند. موارد این زیر مقیاس در پرسشنامه با حرف A مشخص می شود.
    زیر مقیاس دوم (B) : پرسش های زیر مقیاس دوم شامل مواردی است که با اضطراب و بی خوابی مرتبط اند. هفت ماده مربوط به این مقیاس با حرف (B) مشخص می شوند.
    زیر مقیاس ©: گستره توانایی افراد را در مقابله با خواسته های حرفه ای و مسایل زندگی روزمره می سنجد و احساسات آنان را درباره چگونگی کنار آمدن با موقعیت های متداول زندگی آشکار می کند. هفت ماده مربوط به این زیر مقیاس در پرسشنامه با حرف © متمایز می شود.
    زیر مقیاس چهارم (D) : چهارمین زیر مقیاس، در برگیرنده مواردی است که با افسردگی وخیم و گرایش شخص به خودکشی مرتبط هستند و هفت ماده متمایز کننده آن در پرسشنامه با حرف (D) مشخص می شوند. نمره کلی هر فرد از حاصل جمع نمرات چهار مقیاس بدست می آید.
    نمره گذاری: به هر پاسخ از چپ به راست به ترتیب ۰ ، ۱، ۲ و ۳ نمره تعلق می گیرد. نمرات هر آزمودنی در زیر ورقه نوشته می شود و پس از آن نمرات چهار زیر مقیاس را جمع نموده ونمره کلی محاسبه می شود. نمرات ۱۴ تا ۲۱ وخامت وضع آزمودنی را در آن عامل نشان می دهد. پرسشنامه سلامت عمومی در مطالعات بر روی جوامع سالم و موقعیت های بالینی استفاده وسیعی دارد و ابزاری است که پایائی[۷۳] آن بالاست. (۸۱% = آلفا).
    (راهنمای پرسشنامه های سلامت عمومی[۷۴]، ۲۰۰۰)

    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

    1. پرسشنامه ارزشیابی هوش هیجانی سیبر یا شرینگ:

    با توجه به اهمیت روزافزون هوش هیجانی در زمینه های مختلف، تلاشهای زیادی در کشورهای پیشرفته در جهت ساخت ابزار مناسبی برای سنین مختلف در این زمینه در حال انجام است. تمامی سازندگان، مبانی نظری خود را از میروسالوی گرفته اند و بسیاری از این آزمونها در حال اعتباریابی می باشند. در این تحقیق از آزمون هوش هیجانی سیبر یا شیرنگ استفاده شده است.
    فرم اصلی این آزمون دارای ۷۰ سئوال می باشد که دارای ۲ قسمت است. قسمت اول دارای ۴۰ سئوال و قسمت دوم دارای ۳۰ سئوال می باشد. در قسمت اول هر سئوال حاکی از یک موقعیت در زندگی است و آزمودنی باید خود را در آن موقعیت قرار دهد و یکی از گزینه ها را که با حالات روحی او تطابق بیشتری دارد، انتخاب کند. در قسمت دوم دارای ۳۰ سئوال می باشد. در قسمت اول هر سئوال حاکی از یک موقعیت در زندگی است و آزمودنی باید خود را در آن موقعیت قرار دهد و یکی از گزینه ها را که با حالات روحی او تطابق بیشتری دارد، انتخاب کند. در قسمت دوم در ابتدای هر سئوال یک داستان ساختگی هیجانی آورده شده است و از آزمودنی خواسته می شود تا پاسخ خود را با توجه به داستان انتخاب کند. از آنجا که این داستان ها همخوانی و تطابق لازم را با فرهنگ ما نداشته است حذف شده است. در قسمت اول سئوالات مربوط به ابعاد هوش هیجانی می باشد که نمره هر کدام از آنها جداگانه محاسبه می شود. این مولفه ها عبارتند از: خودآگاهی، خودکنترلی، خوانگیزی، هشیاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی هر آزمودنی ۶ نمره جداگانه دریافت می کند که ۵ نمره آن مربوط به هر کدام از مولفه ها و یک نمره کل می باشد. شماره های مربوط به هر بعد عبارتند از:
    خود انگیزی: ۱، ۹ ، ۱۵ ، ۲۰، ۲۶ ، ۳۱ ، ۲۱
    خودآگاهی: ۶، ۱۰ ، ۱۴ ، ۲۴ ، ۳۲ ، ۳۳ ، ۲۷ ، ۱۲
    خودکنترلی: ۲ ، ۱۱ ، ۱۶ ، ۱۸ ، ۲۳ ، ۳۰ ، ۵
    هشیاری اجتماعی: ۱۷ ، ۲۲ ، ۲۵ ، ۲۹ ، ۴ ، ۳
    مهارتهای اجتماعی: ۷ ، ۸ ، ۱۹ ، ۲۸ ، ۱۳
    پاسخ ها به صورت ۵ درجه ای و ترتیبی می باشند. در برخی سئوالات چنانچه آزمودنی گزینه الف را انتخاب کند، نمره ۱ و چنانچه د را انتخاب کند نمره ۵ می گیرد، در برخی دیگر از سئوالات نمره گذاری معکوس است. در سئوالات ۱ ، ۹ ، ۱۲ ، ۱۴ ، ۳۱ ، ۳۳ ، ۱۸ ، ۲۲ ، ۲۸ ، اگر کسی گزینه الف را انتخاب کند، نمره ۵ را چنانچه گزینه ب، ج، د، ه را انتخاب کند به ترتیب نمره کمتری می گیرد، نمره گذاری سایر سئوالات برعکس باشد.
    در اجرای مقدماتی این آزمون از قسمت اول که شامل ۴۰ سئوال بود استفاده شد و تعداد ۷ سئوال به علت همبستگی اندک با نمره کل آزمون حذف شده اند و سئوالاتی که برای اجرای نهایی در نظر گرفته شده به ۳۳ سئوال تقلیل یافته است. میزان همسانی درونی آزمون ۳۳ سئوالی در اجرای مقدماتی که بر روی یک نمونه ۴۰ نفری اجرا شده به روش آلفای کروبناخ ۸۵% بوده است. این آزمون توسط آقای بهزاد منصوری دانشجوی کارشناسی ارشد رشته سنجش و اندازه گیری دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۸۰-۱۳۷۹ بر روی دانشجویان دانشگاههای تهران مورد هنجاریابی قرار گرفته است. در بررسی روایی سازه این آزمون، همبستگی نمرات افراد در این آزمون و آزمون عزت نفس کویر اسمیت بر روی نمونه ای ۳۰ نفری مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس اطلاعات بدست آمده (r = 0.63 , p= 0.00 ) میزان همبستگی بین نمرات آزمودنیها در ۲ آزمون از لحاظ آماری معنی دار است و می توانیم بگوییم آزمون هوش هیجانی از روایی سازه کافی برخوردار است. در بررسی پایایی این آزمون میزان همسانی درونی این آزمون با بهره گرفتن از آلفای کروبناخ محاسبه شده است که در جدول زیر آمده است.

    جدول ۱-۳میزان همسانی درونی آزمون و خرده آزمونهای هوش هیجانی

     

     

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت