چامسکی (۲۰۰۰) یادآور می شود که همچنان هدف این برنامه تبیین اصول جهانشمول و پارامترهای زبان ویژه ای است که همگانی های دستور ذهنی اهل زبان را می سازد یا بنا به گفته اورا[۶۰] (۲۰۰۱: ۳۴۸) هدف از این برنامه پاسخ گویی به مسئله افلاطون[۶۱] و بی نقص بودن[۶۲] زبان است.
چامسکی بار دیگر بر حوزه ای بودن[۶۳] زبان و مستقل بودن آن از دیگر قوای ذهنی تأکید می کند و آن را موهبتی زیستی برمی شمارد. بر پایه این رویکرد قوه نطق[۶۴] از یک سو با حوزه مستقلی از مغز به نام نظام مفهومی ـ نیتی[۶۵] و از سوی دیگر با حوزه ای به نام فراگویی ـ ادراکی[۶۶] پیوند می خورد. بر این اساس، صورت منطقی[۶۷] و صورت آوایی[۶۸] سطوح رابط[۶۹] دو نظام یاد شده اند و به ترتیب با حوزه معنایی و تظاهر آوایی زبان پیوند می خورند.
در چهارچوب برنامه کمینه گرا، بخش واژگان[۷۰] دارای مشخصه های آوایی، دستوری و معنایی است. این بخش درون داد بخش نظام محاسباتی[۷۱] یا حوزه نحو است که خود حاوی فرایندهای ادغام و حرکت است. پس از پایان این مرحله، اطلاعات موجود در جمله به دو بخش صورت منطقی و آوایی فرستاده می شود. در بخش نخست سیطره سورها و سورواژه ها (شامل پرسش واژه ها) و در بخش دوم اساساً تلفظ جمله تعیین می گردد. چامسکی (۱۹۹۵) مرحله ای به نام بازنمون را معرفی می کند که در آن اطلاعات نمودار درختی تقسیم می شود که بخشی از این اطلاعات به صورت منطقی و بخشی به صورت آوایی فرستاده می شود (دبیرمقدم، ۱۳۹۰: ۶۱۸)، نمودار «۱» انگاره برنامه کمینه گرا را نمایش می دهد.
(دبیرمقدم، ۱۳۹۰: ۶۴۲)
۳ـ۲ـ ساختار نحوی
ساختار نحوی به نحوه چینش واژه ها در کنار یکدیگر برای ساختن گروه ها و جمله ها اشاره دارد. بر این فرایندها اصول و روابطی حاکم است و انواعی را شامل می شود که در ذیل به این مسائل خواهیم پرداخت:
۳ـ۳ـ ادغام
ادغام فرایندی است که در آن دو سازه زبانی به یکدیگر می پیوندند تا سازه بزرگتری را تشکیل دهند. ردفورد (۲۰۰۹: ۳۹) برای نشان دادن مفهوم فرایند ادغام مثال زیر را ارائه کرده است:
:گویشور (الف What are you trying to do?
:گویشور (ب help you
ردفور (۲۰۰۹: ۳۹) اشاره می کند که ساده ترین روش برای ساختن گروه ها، ادغام است. او توضیح می دهد که برای مثال، در جمله بالا با ادغام واژه های help و you گروه help you پدید می آید و می افزاید که رفتار این سازه مانند فعل است تا ضمیر. او جمله های (۲) و (۳) را شاهدی بر این مدعا می داند که در آن ها این سازه می تواند بر جایگاه فعل تظاهر یابد و نه ضمیر:
۲ـ الف) We are trying to help.
ب) We are trying to help you.
3ـ الف) You are very difficult.
ب) *Help you are very difficult.
ردفورد (۲۰۰۹: ۴۰) به دو روش بازنمایی فرایند بالا اشاره می کند. در روش نخست از قلاب استفاده می شود و در روش دوم از نمودار درختی. این دو روش به ترتیب در ذیل نشان داده شده است.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.
  1. [VP[help] [PRNyou] ]

۵٫
۳ـ۴ـ اصل هسته داری
ردفورد (۲۰۰۹: ۴۲) اصل هسته داری[۷۲] را این گونه تعریف کرده است.

  1. اصل هسته داری:

هر گرهِ غیرپایانی[۷۳] در ساختار نحوی فرافکن یک هسته است.
در نمودارهای درختی گرهِ غیرپایانی گرهی است که به وسیله شاخه هایی در نمودار درختی به گره های پایین تر وصل می شود، مانند گره VP در نمودار «۵» و گره پایانی[۷۴] گرهی است که پس از آن هیچ گره دیگری وجود ندارد، مانند گره های V و PRN در همان نمودار.
بر طبق اصل هسته داری، گروه غیرپایانی VP باید دارای یک هسته باشد. همچنین ردفورد (۲۰۰۹: ۴۲) یادآور می شود که هسته مشخصه های دستوری متمم[۷۵] خود را رقم می زند.
۳ـ۵ـ اصل دوتایی بودن

  1. هر گره غیرپایانی در ساختار نحوی به صورت دو شاخه ای است (ردفورد، ۲۰۰۹: ۴۲).

ردفورد (۲۰۰۹: ۴۳) دلایلی را برای درنظرگرفتن اصل هسته دار بودن و اصل دوتایی[۷۶] ارائه می دهد. او ابتدا اشاره می کند که از منظر زبان آموزی، این اصل ها گستره انتخاب کودکان را در هنگام تعیین ساختارها کاهش می دهد؛ درنتیجه باعث می شوند که نظریه نحوی محدودتری را پایه ریزی کنیم. دلیلهای دیگر وی برای قائل شدن به این اصل ها مبتنی بر حوزه های واجی و صرفی زبان است. او یادآور می شود که ساختارهای واجی نیز دوتایی هستند. این ساختار شامل آغازه[۷۷] و قافیه[۷۸] می شود
و قافیه نیز خود به دو شاخه هسته[۷۹] و پایانه[۸۰] تقسیم می شود. او می افزاید که ساختارهای صرفی نیز دوتایی هستند و واژه indecipherability را شاهد آورده است و توضیح می دهد که ابتدا پیشوند -de به اسم cipher اضافه می شود و سپس فعل decipher با افزودن پسوند -able به صفت decipherable تبدیل می شود و با پسوند -in صفت indecipherable ساخته می شود و پس از آن پسوند -ity از این صفت اسم می سازد.
۳ـ۶ـ روابط ساختاری میان گره ها
در توصیف مفاهیم نظری و تحلیل داده های زبانی با بهره گرفتن از نمودارهای درختی برخی از روابط ساختاری میان گره های این نمودارها باید شرح داده شوند. این روابط شامل: مفاهیم تسلط[۸۱]، تقدم[۸۲]، شمول[۸۳] و تسلط سازه ای[۸۴].

  1. تسلط

گره (A) بر گره (B) تسلط دارد؛ اگر و تنها اگر در نمودار درختی (A) بالاتر از (B) باشد و بتوان از گروه (A) خطی به سوی پایین به گره (B) رسم کرد (هگمن، ۱۹۹۴: ۸۵)

  1. تقدم

گره (A) بر گره (B) تقدم دارد؛ اگر و تنها اگر در نمودار درختی، گره (A) پیش از گره (B) باشد و (A) و (B) بر هم تسلط نداشته باشند (هگمن، ۱۹۹۴: ۸۵).

  1. شمول

گره (A) شامل گره (B) است، اگر و فقط اگر جزئی از (A) بر (B) مسلط باشد (هورنشتاین و همکاران، ۲۰۰۴: ۱۴۱).

  1. تسلط سازه ای

سازه (X) بر خواهرش (Y) و سازه (Z) در درون (Y) تسلط سازه ای دارد (ردفورد، ۲۰۰۹: ۷۰).
۳ـ۷ـ جابه جایی
همان طور که پیش تر اشاره شد، عناصر زبانی بر اساس دو فرایند ادغام و حرکت در کنار یکدیگر قرار می گیرند و سازه های بزرگ تری را تشکیل می دهند. ردفورد (۲۰۰۹) به سه نوع حرکت هسته، حرکت پرسش واژه و حرکت موضوع اشاره کرده است که به ترتیب به شرح آن ها خواهیم پرداخت.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-12-18] [ 01:39:00 ق.ظ ]