جمع

 

۱۷۵۰۰

 

۱۰۰.۰

 

 

 

 

 

 

 

همانگونه که ملاحظه می‌کنید تفاوت درصد مادیون و فرامادیون در ایران(۲۰.۷%) با مقدار متوسط جهانی(کشورهایی که در آنها پیمایشهای موسسه اینگلهارت انجام گرفته است) تفاوت ناچیزی را نشان میدهد (۰.۸%). ولی از متوسط کشورهای غربی (در تعریف اینگلهارت) (۱۹۹۰،ص۱۰۶) بسیار(۱۶.۷%) بیشتر است. بنابراین کارآمدی این شاخص در ایران در حد متوسط جهانی(۶۹ کشور دارای نقش مهمتر در اقتصاد جهانی) است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۱-۲- روش دوم: تحلیل‌عامل ارزشهای مادی فرامادی (همان روشی است که اینگلهارت خود می‌پیماید)
یکی از مهمترین و محکم‌ترین دلایل انطباق این شاخص‌ها در ایران می‌تواند خود فرایند شاخص‌سازی باشد. به این معنا که اگر این ارزشها در ایران نیز با چنین همبستگی‌ای دو عامل را تشکیل دهند می‌توان مطمئن شد که این شاخص در ایران نیز کارآمد است.
حال این فرایند (شاخص‌سازی) را در مورد داده‌های پیمایش ۷۹ (دکتر آزاد) اعمال میکنیم و نتایج آن را مشاهده می‌کنیم (جداول(۴-۷و ۴-۸)).
جدول ۴-۷: نتایج عاملهای تشکیل شده از ۱۲ سوال اهداف و آرزوها از پیمایش ۷۹ (ایران(
جدول ۴-۸: عاملهای تشکیل شده از ۱۲ سوال اهداف وآرزوها از پیمایش ۷۹(ایران)
همانگونه که در جدول (۴-۸)، (نتایج تحلیل عامل پیمایش ۷۹ )مشاهده می‌کنید نتایج همانندی بسیاری با دریافت‌های اینگلهارت نشان می‌دهد (دو مورد اختلاف مشاهده می‌شود) به معنای دیگر ۵ ارزش مشخص‌کننده سنخ ارزش مادی (حق دخالت بیشتر در کار، جامعه انسانی‌تر، احترام به اندیشه‌ها، سهم بیشتر در حکومت و آزادی بیان) در قطب مثبت جمع شده‌اند، از شش اررزش مشخص کننده سنخ ارزشی مادی نیز پنج ارزش (مبارزه با افزایش قیمتها، رشد اقتصادی، مبارزه با جرم و جنایت، اقتصاد با ثبات و حفظ نظم) نزدیک قطب منفی جمع شده‌اند. شهرهای زیباتر با بار عاملی ۳۵% جزء ارزشهای مادی و نیروی دفاعی قوی‌تر با بار ۲۳% در سمت ارزشهای فرامادی قرار گرفته است.
در تحقیقات انجام شده توسط اینگلهارت برای مقایسه کشورهای غربی و غیر غربی نیز چنین تفاوتهایی به چشم می‌خورد. یکی از این کشورها ژاپن است. ارزشهایی که در سرتاسر غرب مبنای یکسانی دارند، گاهی در ژاپن اهمیت کاملاً متفاوتی پیدا می‌کنند. به طور کلی می‌توانیم نتیجه بگیریم که ژاپنیها غیر مادی‌تر از اکثریت غربی‌ها هستند، لیکن این امر بازتاب حیات ارزش‌های ما قبل صنعتی است، بیش از آنکه نشانگر خیزش فرامادیگری باشد.
این واقعیت که افول ارزش‌های سنتی ما قبل مادی در ژاپن مانع خیزش ارزش‌های فرامادی است ساختار وجه مادی/فرامادی را در آن کشور تغییر می‌دهد. با آنکه تاکید بر امنیت اقتصادی و جانی در ژاپن هم مانند تمام کشورهای دیگر توام هستند، تاکید بر احساس دلبستگی برخلاف سرتاسر غرب بخشی از دسته فرامادی را تشکیل نمی‌دهد. با آنکه ژاپنی‌های جوانتر و تحصیل کرده‌تر رجحان قاطعی برای داشتن “حق بیشتر در تصمیم‌گیریهای مهم دولتی” و “حمایت از آزادی بیان” نشان می دهند (واتانوکی ۱۹۷۷، ۳۴)، تاکید بر ارزش‌هایی همچون “روابط انسانی دوستانه” را نشانه‌ای از فشار پدر سالارانه بر حق ابراز نظر فردی تلقی می‌کنند. بنابراین مجموعه دوازده ارزشی مادی/فرامادی را نمی‌توان در ژاپن بدون تغییر به کار بست زیرا برخی ارزش‌ها که با همسانی قابل ملاحظه‌ای در سرتاسر غرب قطبیتی فرامادی نشان می‌دهند در بافت جامعه ژاپن قطبیتی بی‌طرفانه و حتی عکس دارند. این یافته مهمی است، این امر حاکی از آن است که بخش غیر فیزیولوژیک سلسله مراتب نیازهای مازلو یک الگوی همگانی بشری نیست، بلکه وابسته به فرهنگ است. مازلو فرضیه‌ای ارائه می‌دهد که به تنظیم مجموعه دوازده ارزشی کمک می‌کند. اما این فرضیه فقط تا حدی قابل دفاع است. به نظر می‌رسد نیازهای مادی بر نیازهای عالیتر مقدم باشند. اما همانطور که ما مدتی قبل به این نتیجه رسیدیم «به نظر نمی‌رسد هیچ گونه سلسله مراتب روشنی بین آخرین نیازها که مازلو آنها را خود شکوفایی نامیده وجود داشته باشد» (اینگلهارت ۱۳۷۳، ۲۲) شواهد مربوط به ژاپن این نکته را روشنتر می‌سازد.
در هنگ‌کنگ نیز تفاوتهایی با غرب دیده می‌شود. ارزش “رشد اقتصادی” و “اقتصاد باثبات” قطبیت مادی معمولی دارند لیکن با بارهای ضعیفتر از غرب.( شباهت بیشتر آن به غرب را می‌توان ناشی از تحت نظارت بودن انگلیس در سالهای متمادی باشد). اما قطبیت حول دو سنخ مادی/ فرامادی نمی‌گردد بلکه بعد غالب، بازتاب تعامل “وظیفه اجتماعی” و “خشنودی شخصی” است. این محور بازتاب تقابل میان آرزوهای فردی و سیاست رسمی “انقیاد همه کس در برابر کار” و ساختن اقتصاد سوسیالیستی است.
عامل‌های شکل‌‌‌‌‌‌‌گرفته در ایران نیز می‌تواند حقایقی بیشتر از تقابل‌های فرهنگی را آشکار سازد .
- در واقع عامل اول نمودار شده همان عامل (سنخ ارزشی) مادی/ فرامادی است با این تفاوت که دو ارزش “مطمئن شدن از قدرت ملی” و “تلاش برای زیباترشدن شهرها” در آن چارچوب نمی‌گنجد. البته‌ “تلاش برای زیباترشدن شهرها” در جدول دیگر کشورها نیز به دلیل وجود بار منفی مفهوم شهر در ذهن افراد (ترافیک، شلوغی، ناامنی و …) همانند کشورمان در زمره ارزشهای مادی قرار گرفته است.
درمورد گزینه «مطمئن شدن از قدرت ملی» نیز بار آن به گونه‌ای است که تقریباً در منطقه خنثی طیف قرار گرفته است اما گرایش این ارزش به سمت سنخ ارزشی فرامادی می‌تواند ناشی از دلیل زیر باشد: ایرانیان طی دو دهه اخیر یک انقلاب و بعد از آن مشکلات یک انقلاب اعم از ترورها، شورش‌های قوی و تجزیه‌طلبانه، نبود ارتش منظم و … را از سر گذرانده‌اند و مهم‌تر آنکه ۸ سال در یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های قرن درگیر بوده‌اند. بنابر مبانی تئوریک احساس رضایت(رجوع کنید به چارچوب نظری) امنیت کنونی پس از سالهای ناامنی افزایش رضایت بسیاری را نسبت به امنیت کشور ایجاد کرده است و احتمالاً این مقدار رضایت بالا منجر به قرار گرفتن این ارزش در زمره ارزشهای فرامادی شده است.
اما در مورد دیگر عوامل شکل‌گرفته :
عامل دوّم شکل‌گرفته دارای ارزشها با بار متفاوت است. دو ارزش “سطح بالایی از رشد اقتصادی” و “اقتصاد با ثبات” با بارهای۰.۵۰- و ۰.۶۷۶- در مقابل دو ارزش ” تلاش برای زیباتر شدن شهرها” و “مبارزه علیه جرم و جنایت” و “مبارزه علیه رشد قیمتها” با بارهای عاملی ۰.۵۲۸ و ۰.۵۸۶ و ۰.۲۲۸ قرار گرفته‌اند. این تقابل می‌تواند به یکی از کشمکشها و قطب‌بندی‌های اساسی میان متفکرین وهمچنین عموم مردم اشاره کند. گروهی که برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب را نگاشته‌اند رویکرد توسعه اقتصادی بدون توجه به دیگر مؤلفه‌های جامعه را داشته‌اند. مهمترین دغدغه چنین دیدگاهی‎، توسعه و رسیدن به رشد بالای اقتصادی بوده و هست اما گروهی دیگری که همواره منتقد دولت در چنین سالها بوده اند، به بهبود وضعیت زندگی روزمره مردم و عدالت اجتماعی نظر داشته است. سه ارزش “تلاش برای زیباتر شدن شهرها"، “مبارزه علیله جرم و جنایت” و “مبارزه علیه افزایش قیمتها” را می‌توان ارزشهای اساسی این گروه به شمار آورد همانگونه که مشاهده می‌کنید ارزشهایی چون “حمایت از آزادی بیان” و “جامعه‌ای که ایده‌ها بیشتر از پول ارزش داشته باشند"، “دخالت دادن مردم در تصمیمات دولتی"، ” نظم” و “قدرت ملی” در عامل دوّم بارهای بی‌اثر است که البته هیچ کدام از این موارد جزء دغدغه‌های اساسی دو گروه عنوان شده نیز نیستند.
اوج نمایان شدن تقابل این دو گروه و روشن شدن این قطبیت در اعیان سیاسی، در دور دوّم انتخابات ریاست جمهوری نهم رخ داد و نتیجه نشان‌دهنده این مطلب بود که طرفداران سنخ دوّم در ایران در سال ۸۴ بسیار بیشتر از افرادی هستند که عامل اول را انتخاب می‌کنند.
عامل سوم می‌تواند شکاف فکری-فرهنگی دیگری را نمایان سازد. این عامل نیز که ۸/۱۱ درصد واریانس را تبیین می‌کند دارای دو قطب متفاوت است. در یک سو دو ارزش “مطمئن‌شدن از قدرت ملی” و “پیشرفت به سوی جامعه‌ای انسانی” با بارهای ۷۲۰% و ۵۳% و در سوی دیگر سه ارزش “افزایش حق مردم در اظهار نظر در نحوه اداراه امور در محل کار و اجتماع"، “حمایت از آزادی بیان” و “احترام به اندیشه‌ها” (پیشرفت به سوی جامعه‌ای که ایده‌ها بیشتر از پول ارزش داشته باشد) با بارهای ۴%-، ۳۰%- و ۳۸%- قرار دارد.
قطبی شدن این ارزشها می‌تواند نشان از تقابل دیگر ارزشی در جامعه ایران باشد و آن نزاع همیشگی آزادی و امنیت در ایران است. به گونه‌ای که همواره افرادی که از حق آزادی بیان و دخالت بیشتر مردم در اداره امور کشور سخن گفته‌اند به بهانه خدشه‌دار نمودن امنیت ملی و به وجودآوردن هرج و مرج و بی‌ثباتی سرکوب شده‌اند. این دو گروه ارزشی سالهای بسیاری را در این کشور با یکدیگر برخورد داشته‌اند. برای نمونه آخرین آنها انتخابات ریاست جمهوری هفتم در خرداد ۷۶ بود که این تضاد جنبه‌ای سیاسی و انتخاباتی به خود گرفت و نشان داد که افراد دارای نگرش آزادی‌خواهی بسیار بیشتر از سنخ ارزشی امنیتنگر است.
بنابراین عامل اوّل با تبیین ۲۹/۱۸% واریانس، مهمترین عامل و با کمی اغماض همان سازنده عامل مادی/فرامادی است، عامل دوّم با تبیین ۱۲% واریانس مشخص کننده تقابل میان توسعه‌گرایان و عدالت خواهان و عامل سوم با تبیین ۱۱% واریانس مشخص‌کننده تقابل میان استقلال‌گرایان با آزادی‌‌خواهان است، عامل‌های دیگر تقابلهای اساسی را آشکار نمی‌سازد (و یا حداقل نگارنده از درک آنها عاجز است).
۴-۱-۳-روش سوم: سومین دلیل و روش انطباق شاخص‌ها، روشی است که در قسمت بعدی که همان مطالعه طولی و تطبیق کل نظریه اینگلهارت طی سالهای ۵۳–۸۳ است نیز استفاده می‌شود. همانگونه که در مدل تحلیلی اینگلهارت نشان داده شد اینگلهارت تنها به معرفی شاخص‌ها و ارتباط آن با رشد اقتصادی بسنده نکرد بلکه نشان داد که این تفاوت ارزشی نتایج دیگری از جمله تفاوت‌های نگرشی در مورد اعیان‌های اجتماعی و فرهنگی را به دنبال خواهد داشت به دیگر معنا، افرادی که واجد ارزشهای مادی می‌باشند در مورد خانواده، دین، نگرشهای جنسیتی، سیاست و اقتصاد دارای نگرشها و ارزشهای متفاوتی نسبت به فرامادیون هستند. اینگلهارت در کتاب خود (تحول فرهنگی در جوامع پیشرفته صنعتی) این تفاوتها را در هر کدام از موارد بالا نشان داده است . اینگلهارت ۳ نوع نگرش را مورد سنجش قرار داد.
۱- یکتاپرستی
۲- حرمت خانواده
۳-نظم داخلی
وی این سه نوع را از یافته‌های گروه مطالعه نظامهای ارزشی اروپا که در سال ۱۹۸۱ از مردم ۱۰ کشور و بررسی بعدی که در ۱۵ کشور صورت گرفت استخراج نمود. در میان یافته‌های این مطالعه این واقعیت بروز کرد که ارزشهای مذهبی و فرهنگی این مردم از انسجام قابل توجهی برخوردار است.
جدول ۴-۹: رد یا قبول ارزش‌های یهودی مسیحی (تحلیل عوامل مولفه‌های اصلی)

 

 

بار عامل اول در تحلیل مولفه اصلی

 

ارزش

 

 

 

۷۷۱/۰

 

خدا در زندگی پرسش شونده مهم است (بیشترین نمره در مقیاس ۱-۱۰ است)

 

 

 

۷۴۹/۰

 

«تو خدای دیگری به جز من نداری» امروز هم درست است

 

 

 

۷۳۶/۰

 

مذهب به پرسش شونده نیرو و آرامش می‌بخشد

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-07-23] [ 01:32:00 ب.ظ ]