پژوهش­ها نشان داده­اند که تفاوت­های جنسیتی در شیوع هراس اجتماعی بیشتر به این اشاره دارند که هراس اجتماعی در میان زنان شایع­تر است (آکارترک، ۲۰۰۸)  استین و همکاران (۲۰۰۴) گزارش داده­اند که برای زنان شیوع سرتاسر عمر ۵/۱۵ درصد و برای مردان شیوع در سرتاسر عمر ۱/۱۱ درصد است. اما رپی و اسپنس (۲۰۰۴) یادآور می­شوند که نسبت جستجوی درمان در دو جنس برابر است هر چند مطالعاتی که با پرسشنامه­های غیربالینی انجام شده نشان می­دهد که زنان ممکن است نسبت به مردان، اضطراب اجتماعی و خجالت بیشتری را احساس کنند. تفاوت­های بین فرهنگی ممکن است در نسبت جنسیتی اختلال اضطراب اجتماعی متجلی شود. در مطالعه­ای که با یک نمونه ۸۷ نفری از جمعیت ترکیه انجام شد، ۲/۷۸ درصد مردان طبق ملاک­های DSM-III-R، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی را دریافت کردند (گوگالپ  و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از رضایی).
پایان نامه

 

تصویر بالینی و آسیب ناشی از اضطراب اجتماعی در بین فرهنگ­ها، بسته به مقتضیات اجتماعی ممکن است متفاوت باشد. در همین راستا، اطلاعات مربوط به شیوع اختلال هراس اجتماعی نشان داده­اند که ممکن است این اختلال در گروه­های نژادی و قومیت­های مختلف با نرخ متفاوتی رخ دهد. به­طور دقیق­تر، شیوع گزارش شده برای هراس اجتماعی در مطالعاتی که در کشورهای جنوب شرقی آسیا (کره و تایوان) صورت گرفته نسبت به کشورهای غربی، به­طور محسوسی پایین­تر می­باشد (فارمارک، ۲۰۰۲).  نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در کشورهای غربی انگلیسی زبان در مقایسه با ممالک آسیایی مثل تایوان و کره جنوبی چهار برابر است. البته جای تردید دارد که این مساله ناشی از تفاوت واقعی در نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در این فرهنگ­ها باشد. به­نظر می­رسد که سوالات مصاحبه ممکن است فاقد اعتبار فرهنگی در کشورهای شرقی باشد. به­علاوه شرایطی وجود دارد که مترادف و موازی اضطراب اجتماعی و خاص کشورهای آسیایی است مثل “تای جین کیوفوشو”[۱] در ژاپن که با علائمی چون ترس فراگیر و غیرمنطقی از شرمندگی و صدمه زدن به دیگران به دلیل بی­کفایتی و ضعف شخصی همراه است (چپمن و همکاران، ۱۹۹۵). در فرهنگ­های خاص (ژاپن و کره) مبتلایان به هراس اجتماعی ممکن است به­ جای شرمنده شدن ترس­های مستمر و مفرطی از آزردن دیگران در موقعیت­های اجتماعی بروز دهند، احتمال دارد این ترس­ها به شکل اضطراب شدید از سرخ شدن چهره، تماس چشم به چشم، یا بوی بدن که ممکن است برای دیگران زننده و ناراحت کننده باشد ظاهر شود (تای جین کیوفوشو در ژاپن) (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱).

 

نشانگان “تای جین کیوفوشو” این احتمال را مطرح کرد که ممکن است نحوه بیان و تظاهر اضطراب اجتماعی با سیمایه­های بنیادی فرهنگ مرتبط باشد. از نظر تئوری باور بر آن است که دغدغه­های فرهنگ های جمع­گرا ممکن است بر ترس و ممانعت از آزردن دیگران متمرکز باشد حال آن­که در فرهنگ­های فردگرا حول آزردن خود است. هرچند این مفروضه­ها هنوز آزمون نشده، مطالعاتی در خصوص ترجیح استقلال به وابستگی به دیگران انجام شده است که نشان می­دهد تفاوت زیادی در انطباق علائم “تای جین کیوفوشو” و اختلال اضطراب اجتماعی با یکدیگر وجود ندارد. البته هنوز کاملاً مشخص نیست که آیا عوامل فرهنگی قادر است ماهیت و میزان ترس­های اجتماعی بنیادین را تغییر شکل دهد یا خیر. یک تبیین دیگر آن است که اضطراب اجتماعی در فرهنگ­های مختلف مشابه است اما آستانه تعریف و شناسایی آن به عنوان اختلال با هم تفاوت دارد. همین مطلب در مورد ارزش­های جمع­گرایی و فردگرایی نیز صدق می­ کند. در جوامع فردگرا که افراد در آن از طریق اظهار وجود و بیان مطالب شخصی به امتیازات اجتماعی دست می­یابند، حتی مقادیر نسبتاً پایین ترس اجتماعی، آزارنده و مزاحم است اما در فرهنگ­های جمع­گرا که انطباق با دیگران و بیان فروتنی یک مزیت محسوب می­شود، درجاتی از اضطراب اجتماعی مثبت قلمداد شده و تنها به سطوح بالای ترس اجتماعی عنوان “اختلال” اطلاق می­شود. برای نمونه نشان داده شده است که والدین تایلندی رفتارهای برون­ریزی فرزندان خود را بیش از رفتارهای درون­ریزی، مشکل­ساز تلقی می­ کنند حال آن­که والدین آمریکایی بین این دو تفاوت زیادی قائل نیستند. از این­رو نشانگان درون­ریزی از جمله اضطراب اجتماعی ممکن است در برخی فرهنگ­ها بیش از سایر جوامع زیان و آسیب تلقی شود (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).

 

 

حتی در کشورهای غربی که نرخ اضطراب اجتماعی ممکن است مشابه باشد، تظاهر بالینی آن تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار دارد. برای نمونه در مطالعه­ای که به مقایسه اضطراب اجتماعی در نمونه­های آمریکایی، سوئدی و استرالیایی پرداخت، مشخص شد که آزمودنی­های سوئدی به صورت معناداری بیش از سایرین از خوردن و نوشیدن در جمع، جلسات رسمی و گفتگو با مراجع قدرت می­ترسند (هیمبرگ، و همکاران، ۱۹۹۷).

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1399-09-15] [ 08:48:00 ب.ظ ]