بار-آن اصطلاح هوش هیجانی را به این دلیل برای این سازه بکار برده است که هوش هیجانی مجموعهای از توانایها، مهارت ها و ظرفیتهایی است که برای سازگاری موثر با زندگی استفاده می شود. صفت هیجان به معنای تاکید بر این نکته که این نوع خاص از هوش شناختی متفاوت است به کاربرده شده است.
استفاده بار-آن از اصطلاح هوش شبیه تعریف کسلر از هوش است در نهایت اصطلاح موفقیت که در این تعریف بار-آن از هوش هیجانی بکار رفته است به این صورت تعریف می شود نتیجه نهایی تلاشهای یک فرد برای موفق شدن وبه اتمام رساندن این اصطلاح خیلی ذهنی است وتحت تاثیر شرایط اجتماعی است به عنوان مثال موفقیت در یک مطالعه می تواند در نظر برخی از افراد بصورت گرفتن نمرات بالا، رفتن به یک مدرسه خوب، دریافت بورس تحصیلی، دریافت تقدیر نامه تحصیلی و دریافت مدرک خاص تفسیر شود.
گلمن” در هوش هیجانی ۵ مولفه را مد نظر قرار می دهد:
۱-خودآگاهی
به معنی “درک عمیق و روشن از احساسات، هیجان ها، نقاط ضعف وقوت، نیازها و سائق های خود”.
۲-خود مدیریتی
خودتنظیمی ازنظر گلمن (۱۳۶۸) به معنی توانایی تنظیم احساسات خودو به کارگیری درست هیجانات و هدایت آن ها درجهت رسیدن به اهداف است، که این تواناییمتکی بر توانایی خودآگاهی است. او معتقد است که خودکنترلی قابل یادگیری است.
۳-خودانگیزی
بسیاری از روانشناسان آن را شرط بقا می دانند. به عقیده ی آن هاانسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده انجام نمی دهد و برای رسیدن بهآن، خود انگیزی لازم می باشد (دهشیری ۱۳۸۲ به نقل از امینیها، ۶۱) انگیزه همچونموتور حرکتی، انسان را به حرکت وا می دارد.
۴- آگاهی اجتماعی
شعور اجتماعی به معنی درک جنبه های مختلف احساسات دیگران وانجام یک عمل مناسب و واکنش مطلوب برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند (گلمن ترجمه نسرین پارسا ۱۳۸۱، ۴۵-۱). این مولفه با احساس مسئولیت در قبال دیگران نسبت بیشتری دارد. همدلی ریشه درخودآگاهی دارد. زیرا ما هرچه نسبت به احساس خود پذیرش بیشتری داشته باشیم، به هماناندازه در شناخت آن ها ماهرتر خواهیم بود و به راحتی می توانیم نوع احساس خود را ازدیگران تمیز دهیم.
۵-مدیریت روابط یا مهارت اجتماعی
منظور توانایی برقراری رابطه با دیگران است. کفایت اجتماعی،تعیین کننده محبوبیت، رهبری و اثرمندی بین فردی است. گلمن (۱۳۷۶) معتقد است افرادیکه تمایل دارند در ایجاد رابطه با دیگران موثر واقع شوند، باید توانایی شناسایی،تفکیک و کنترل احساسات خود را داشته باشند و بعد از طریق همدلی یک رابطه مناسببرقرار کنند؛ حتی در این میان خودانگیزی هم در میزان اداره روابط اثرگذار است.
بار-آن ۱۵ مولفه هوشی را معرفی کرده است. هوش هیجانی و مهارت های هیجانی طی زمان رشد می کنند طی زندگی تغییر می کنند و می توان با آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیکهای آموزشی آنها را بهبود بخشید این ۱۵ مولفه عبارت اند از:
۱- قاطعیت:
قاطعیت توانایی احساسات،عقاید، افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه غیر مخرب است.
قاطعیت دارای سه بعد است:
الف- توانایی بیان احساسات (مثل صمیمیت و احساسات).
ب- توانایی بیان آشکار، عقاید،افکار خود(مثل توانایی بیان باورهای مخالف و اتخاذ موضعی مشخص حتی اگر به لحاظ عاطفی انجام آن دشوار و باعث از دست رفتن امتیاز می شود .
ج- توانایی ایستادگی برای احقاق (مثل اجازه دادن به دیگران که شما را اذیت کنند یا از شما امتیازی بگیرند).این افراد کمرو و خجالتی نیستند انها احساساتشان را اغلب بطور مستقیم و بدون پرخاشگری ابراز می کنند(بار-آن ۱۹۹۷، ۱۱۶).
۲- حرمت:
حرمت ذات توانایی احترام به خود و پذیرش خود به عنوان شخص اساسا خوب است، احترام به خود اصولا قبول و دوست داشتن خود آنگونه که هستیم می باشد. پذیرش خود توانایی جنبه های پذیرش مثبت، منفی،محدودیتها و قابلیت های خود است. مولفه مفهومی هوش هیجانی یا احساسات امنیت- نیروی درونی- اعتماد بنفس- خودباوری و احساس کفایت نیست بلکه با خود همراه است اعتماد به خود،عزت نفس، خودباوری و مفهوم نسبتا خوب رشد یافته هویت مرتبط است.
۳- خودشکوفایی:
خودشکوفایی به توانایی شناخت توانمندی های بالقوه خود اشاره دارد. این بعد هوش هیجانی تبیین جستجو برای غنا و معنی بخشیدن به زندگی است. تلاش برای شکوفا کردن بالقوههای خود در بردارندهانجام فعالیت های مفرح و معنی دار است و میتواند به معنی تلاش در همه عمر و فعالیت پرشور برای رسیدن به اهداف دراز مدت تعبیر شود. خود شکوفایی فرایندی مستمر و پویا برای کسب حداکثر رشد توانایی ها، قابلیت ها و استعدادهاست و برای داشتن بهترین عملکرد و تلاش برای بهتر ساختن خود مربوط است. بنابراین خود شکوفایی به احساس و غایت از خود وابسته است.
۴- استقلال:
استقلال عبارت است توانایی خود هدایت گری، خود کنترلی در تفکر، عمل و عدم وابستگی عاطفی است. افراد مستقلا خود اتکا در برنامه ریزی و تصمیمگیریهای مهم می باشد. به هر حال اینان قبل از تصمیم گیری در جستجوی نقطه نظر دیگران بر می آیند و به آنها توجه می کنند. مشورت با دیگران لزوما نشانه وابستگی نیست. بنابراین استقلال اساسا توانایی رفتار خود مختار در مقابل نیاز حفاظت و حمایت است اشخاص مستقل از اتکا به دیگران برای برآوردن نیازهای عاطفی شان پرهیز می کنند. مستقل بودن به میزان اعتماد به خود، نیروی درونی، به تمایل برآوردن انتظارات و تعهدات بدون اینکه امیر آنها شوند وابسته است.
۵-همدلی:<

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

br />همدلی عبارت است از توانایی آگاهی، درک، قدردانی از احساسات دیگران و حساس بودن به اینکه آنها چرا و چگونه و چه چیزی را اینگونه به این طریق احساس می کنند. همدلی شدن توانایی یا شناخت هیجانات و عواطف دیگران است. افراد همدل به دیگران توجه دارند و به نگرانی علایق آنها توجه نشان می دهند.
۶- روابط بین فردی:
مهارت ارتباط بین فردی شامل توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل و عنایت بخشی است که صمیمیت و تعادل محبت از ویژگیهای آن است .
رضایت متقابل شامل تمایلات اجتماعی و معنادار است که بطور بالقوه رضایت بخش و لذت بخش است . از ویژگیهای ارتباط مثبت بین فردی – توانایی صمیمیت و محبت و اشتغال دوستی به شخص دیگر است. این بعد هم با ضرورت کسب روابط دوستانه با دیگران با توانایی احساس و آرامش در چنین روابطی و داشتن انتظارات مثبت از چنین روابط مثبت مرتبط است. این مهارت اجتماعی عموما نیاز به داشتن حساسیت نسبت به دیگران- تمایل – برقراری ارتباطات و احساس رضایت از این روابط است.
۷-مسولیت پذیری:
مسولیت پذیری اجتماعی نشان دادن خود به عنوان یک عضو سازنده و همکاری کننده در یک گروه اجتماعی است. این توانایی شامل مسئول بودن است. حتی اگر شخصا از این رابطه سود برده نشود چنین افرادی دارای وجدان اجتماعی هستند و رفتارهای آنها به صورت پذیرش مسئولیتهای اجتماعی جلوهگری می شود.
۸-خودشکوفایی:
خودشکوفایی به شناخت توانایی های بالقوه خود اشاره دارد این بعد از هوش هیجانی تبیین جستجو برای غنا و معنی بخشیدن به زندگی است. تلاش برای شکوفا کردن بالقوه های خود در بردارنده انجام فعالیت های مفرح و معنی دار است و می تواند به معنی تلاش در همه عمر و فعالیت پرشور برای رسیدن به اهداف درازمدت تعبیر شود. خودشکوفایی فرایندی مستمر و پویا برای کسب حداکثر رشد توانایی ها- قابلیت ها و استعدادهاست. برای داشتن بهترین عملکرد و تلاش برای بهتر ساختن خود مربوط است. بنابراین خودشکوفایی به احساس و غایت از خود وابسته است.
۹-حل مسئله:
حل مسئله توانایی شناسایی و تعریف مشکلات و ماهیتا چند مرحله است که شامل این توانایی ها می باشد.

  • احساس وجود مشکل و احساس داشتن کفایت و انگیزه کافی برای مقابله موثر با آن .
  • تعریف و تدوین مشکل تا حد امکان.(مثلا روش مشکل گشایی گروهی).
  • تصمیم گیری و انجام یکی از راه حل ها (بررسی دلایل موافقت و مخالفت همه راه حل و انتخاب بهترین مسیر بار عمل حل مسئله با وظیفه شناسی – منظم بودن- روش مند بودن و نظامداری در دنبال کردن و رسیدن به مشکل مربوط است) .

۱۰-واقعیت سنجی:
واقعیت سنجی توانایی ارزیابی انطباق بین آنچه تجربه می شود و آنچه عینا وجود دارد می باشد. سنجش میزان انطباق بین آنچه که فرد تجربه کرده و آنچه واقعا وجود دارد شامل تحقیق درباره شواهد عینی برای تائید- توجیه و اثبات احساسات- ادراکات و اندیشه هاست. یکی از جنبه های این عامل میزانی از شواهد واضح ادراکی در تلاش برای ارزیابی و سازگاری با موقعیت هاست. آن شامل توانایی تمرکز و دقت در بررسی راه های سازگاری با موقعیت پیشامد است.
۱۱- انعطاف پذیری:
انعطاف پذیری توانایی منطبق ساختن عواطف و افکار و رفتار با موقعیت ها و شرایط دائماً در حال تغیر است.
این بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد در سازگاری با شرایط نا آشنا – غیر قابل پیش بینی و پویا بر می گردد.
۱۲-تحمل فشار:
تحمل فشار عبارت است از توانایی مقاومت در برابر رویدادها و موقعیت های فشارزا بدون توقف از طریق سازگاری فعال مثبت در برابر فشار. این توانایی به معنی پشت سر گذاشتن موقعیت های مشکل ساز بدون از پا در آمدن است .این توانایی مبتنی است بر:
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-12-18] [ 12:21:00 ق.ظ ]