• سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص ۶۲٫ ↑

 

  • سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۴۳؛ جهت مشاهده نمونه های دیگر که علامه به علت ناسازگاری با سیاق و مضمون، رأی صحابی یا تابعی را غیرمعتبر می شمرد رجوع نمایید به: سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۱، ص۶۱ و ص۳۴۹ و ص: ۳۶۴ / ج‏۱۲، ص۲۰۳و ص۳۰۳ و ص۳۶۲/ ج‏۱۴، ص۲۹۱/ج‏۱۵، ص ۸۰ و ص۱۷۲/ ج‏۱۹، ص۵۵٫ ↑

 

  • «من می خواهم گناه من و گناه خود را برگیرى…». (مائده: ۲۹) ↑

 

  • ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص۲۸۴؛ علامه، فقط نام ابن عباس و ابن مسعود را ذکر می کند، اما مرحوم طبرسی این قول را علاوه بر آن دو، به ضحاک، قتاده، مجاهد و حسن نسبت می دهد. (ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص۲۸۵) ↑

 

    • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص۳۰۵؛ وجه ناسازگاری این قول با لفظ آیه به این صورت است که در حقیقت، ظهور لفظ CإِثْمِیB در «گناه من»، یعنی همه گناهان هابیل است؛ به عبارت دیگر تقدیر گرفتن مضاف الیه «قتل»برای «اثم» خلاف ظاهر است و نیاز به قرینه دارد. همچنین CإِثْمِکَB ظهور در «گناه تو» یعنی گناه قابیل دارد؛ بنابراین نظر علامه موافق ظاهر است که می گوید معنای آیه این است که قابیل، گناهان هابیل و گناهان خودش را بر دوش کشد. (ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص: ۳۰۴) ↑

دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • «و هر آینه شما را بیافریدیم، سپس شما را در [زهدان ها] صورتگرى کردیم…». (اعراف: ۱۱) ↑

 

  • ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص۹۴٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآنج‏۸، ص۲۲؛ وجه نادرستی این تفسیر را می توان این گونه بیان نمود که ظاهر لفظ CخَلَقْناکُمْB ایجاد است و «ثُمَّ» دال بر تراخی و لفظ CصَوَّرْناکُمْB دلالت بر صورتگری به طور مطلق است و مقید به رحم های مادران نشده است. به عبارت دیگر، اطلاق این الفاظ اخذ شده؛ زیرا ظهور در اطلاق آن دارد و در تقیید آن نیاز به قرینه می باشد که در اینجا نه قرینه متصله و نه قرینه منفصله موجود است. ↑

 

  • «…هنگامى که در میان شما پیامبرانى پدید کرد و شما را پادشاهان گردانید…». (مائده: ۲۰) ↑

 

  • ر.ک ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص ۱۰۹؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏۲، صص ۲۶۹-۲۷۰٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص ۲۸۷٫ ↑

 

  • «و اگر خود نمى‏دانید از اهل ذکر- یعنى دانشمندان اهل کتاب- بپرسید…». (نحل: ۴۳) ↑

 

  • سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۲، ص۲۵۷٫ ↑

 

  • ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص ۵۵۷٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۲، ص۲۵۶؛ توضیح اینکه اول آیه خطاب به پیامبرصلی الله علیه و آله است، ولی مقصود تنها آن حضرت نیست؛ زیرا می فرماید: Cوَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمB و التفات از فرد، یعنی پیامبرصلی الله علیه و آله به جمع بلادلیل است، بلکه خطاب به جمعی است که یکی از آنها خود پیامبرصلی الله علیه وآله است و بقیه مخاطبان شامل مشرکین و غیره می باشد. ↑

 

  • «همه را، این گروه را و آن گروه را از دهش پروردگارت مدد رسانیم و دهش پروردگارت [از کسى‏] باز داشته نیست‏». (اسراء: ۲۰) ↑

 

  • جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏۴، ص۱۷۰٫ ↑

 

  • همان. ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص۶۸٫ ↑

 

  • «و بگو پروردگارا، مرا در آر در آوردنى راست و نیکو، و بیرون آر بیرون آوردنى راست و نیکو…». (اسراء: ۸۰) ↑

 

  • سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص۱۷۶٫ ↑

 

  • ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۶۷۱٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص۱۷۶٫ ↑

 

  • «و پروردگارت را پیش از برآمدن آفتاب- نماز بامداد- و پیش از فروشدن آن- نماز عصر- همراه با ستایش و سپاس به پاکى یاد کن…». (طه: ۱۳۰) ↑

 

  • ر.ک عبدالرحمان بن محمد[ابن ابی حاتم]، التفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۲۴۴۱؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏۴، ص ۳۱۲٫ ↑

 

  • ر.ک همان. ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص۲۳۵٫ ↑

 

  • مراد از این معیار، انصراف واژه از استعمال عرفی به استعمال قرآنی آن و در نتیجه ظهور در معنای قرآنی می باشد. ↑

 

  • «[به یاد آر] روزى که هر گروه از مردم را به پیشوایشان بخوانیم…». (اسراء: ۷۱) ↑

 

  • ر.ک ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص۸۶؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏۴، ص۱۹۴٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص ۱۶۷٫ ↑

 

  • ر.ک همان. ↑

 

  • همان؛ البته علامه در بیان تفسیر خود، تفسیر مشابه مجاهد و قتاده را «خلاف ظاهر آیه» می خواند. (ر.ک همان) ↑

 

  • «و از آنچه دیوان در [روزگار] پادشاهى سلیمان مى‏خواندند پیروى کردند». (بقره: ۱۰۲) ↑

 

  • ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۱، صص ۹۷-۱۰۳٫ ↑

 

  • «آن روندگان پنهان‏شونده- در روز». (تکویر: ۱۶) ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۳۹٫ ↑

 

  • «[به آنان‏] گوید: به شمار سالها چه مدت در زمین- در دنیا- درنگ کردید؟». (مؤمنون:۱۱۲) ↑

 

  • «و روزى که رستاخیز برپا شود بدکاران سوگند مى‏خورند که جز ساعتى درنگ نکردند- در دنیا یا در گور- اینچنین [از راستى به ناراستى‏] گردانیده مى‏شوند- کار و عادت ایشان در این جهان و آن جهان نادرستى و ناراستى است-* و کسانى که ایشان را دانش و ایمان داده ‏اند، گویند: هر آینه در نوشته خداى، [در گور] تا روز رستاخیز درنگ کرده‏اید، اینک این است روز رستاخیز، ولى شما نمى‏دانستید [که رستاخیز حق است‏]». (روم: ۵۵-۵۶) ↑

 

  • «…چنان است که گویى جز ساعتى از یک روز- در دنیا- درنگ نکرده‏اند…». (احقاف: ۳۵) ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص۷۲٫ ↑

 

  • ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۱۹۲٫ ↑

 

  • ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص۷۲٫ ↑

 

  • «…داستان نور او چون چراغدانى- قندیلى- است…». (نور: ۳۵) ↑

 

  • ر.ک فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۲۲۴٫ ↑

 

  • «مى‏خواهند که نور خدا را با دهانهاشان خاموش کنند، و حال آنکه خدا تمام‏کننده نور- یعنى دین- خویش است هر چند که کافران خوش ندارند». (صف: ۸) ↑

 

  • «تا شما را از بخشایش خود دو بهره دهد، و براى شما نورى قرار دهد که بدان راه [راست‏] روید». (حدید: ۲۸) ↑
موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-07-23] [ 12:18:00 ب.ظ ]