۴۷)روز نو باده کهن خواه که در مذهب عیش رونق روز نو از جام شراب کهن است
روز نو: روز عید و نوروز
بین نو و کهن طباق وجود دارد.
معنی بیت: شاها! در روز تازه ای که فرا رسیده است شراب کهن و می پخته خواه، چرا که رونق عید از جام شراب کهن است.
۴۸)تا برای مدد نور درین صفّه خاک شمع انجم را از طارم نیلی لگن است
۴۹)قوّت فیض الهی مدد جان تو باد که وجود تو به رحمت مدد جان و تن است
صفّه خاک: سطح زمین (فرهنگنامه شعری).
شمع انجم: کنایه از خورشید و نیز ماه.
طارم نیلی، نیلگون: کنایه از آسمان باشد (تعلیقات دیوان مجیر).
لگن؛ بابلی لیگنو: ۱-تشتی فلزی که در آن دست و رخت و غیره شویند، آبدستان:
«ز آبدست تو مانند کوثر است لگن اگر ز رحمت صرف است آب در کوثر»
( معزی،ص ۶۳۶، به نقل از معین).
۲-ظرف شب، ۳- شمعدان:
« از سرو گویم یا چمن، از لاله گویم یا سمن از شمع گویم یا لگن، یا رقص گل پیش صبا؟»
(دیوان کبیر،ص ۷۱، به نقل از همان).
۴-عودسوز، ۵-آتشدان آهنی، منقل، ۶-پارچه ای که دور فانوس کشند، جامه فانوس:
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
( مولوی به نقل از همان)
بین شمع و لگن ایهام تناسب وجود دارد.
از این بیت تا آخر قصیده، بیت تأیید و دعای تأیید ممدوح است.
معنی بیتتا زمانی که ستارگان مانند شمعی در میان آسمان که همچون لگنی نیلی است پرتو افشانی می کند و در این بساط خاکی نور و روشنی می آفرینند…
قدرت و تأیید فیوضات خداوندی، جان و روح ترا امداد فرماید چرا که وجود شریف تو واسطه رحمتی که ارزانی می دارد، جانها و جسمها را فیض یاب می کند و مدد می رساند.
۵۰)باد از دور فلک قسم کله گوشه تو هر سعادت که به دوران فلک مقترن است
قسم: اینجا به معنی حصه و سهم.
بین دور و دوران جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: هر سعادت و خوش اقبالی که در گردش اجرام سماوی و دوران فلک وجود دارد، از آن فریاد اقبال سلطنت و کله گوشه مملکت داری تو باد.
۵۱)این دعا از سر صدق است به رغبت بشنو زانکه حرز در تو و رد دعاهای من است
حرز: تعویذ و بازوبند
معنی بیت: این دعای خیر من از سر صداقت و راستی است، آن را به رغبت و از صمیم دل بشنو، چرا که تعویذ و حرز درگاه تو ورد و دعای من است.
وزن قصیده:
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان
بحر:
مضارع: مثمن احزب مکفوف مقصور
مجیرالدین بیلقانی این قصیده را در مدح یکی از شاهان و بزرگان روزگار خود سروده و از ابیات قصیده چنین برداشت می شود که ممدوح او به فتح تازه ای دست یافته بوده است.
مجیر در آخر قصیده مطابق شیوه ی معهود و معمول قصیده سرایان عصر خود، مثل سایر قصایدش در این قصیده نیز با دعای ممدوح و با نظام بودن همیشگی کار فتح و فتوحات او سخنش را به پایان می برد.
۱)شاها تویی که خواجه گردون غلام توست هر کار کان به کام تو باید به کام تست
خواجه گردون: کنایه از آفتاب (فرهنگنامه شعری).
بین کار و کان و کام، جناس مطرف وجود دارد.
در مصرع دوم واج آرایی با حرف «ک» وجود دارد.
معنی بیت: ای شاه بزرگوار! تو کسی هستی که آفتاب عالمتاب مانند غلامی از غلامان تست و هر کاری که بایسته است که مطابق خواست تو باشد، مطابق خواست و میل توست.
۲)ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی اکنون چو بندگان سرافکنده رام تست
ایام: روزگار، جمع یوم.
در بیت تشخیص وجود دارد. (به ایام شخصیت داده شده و جاندار فرض شده است).
نفس زدن: دم زدن، زیستن (فرهنگنامه شعری).
بین رام و توسن تضاد وجود دارد.
معنی بیت: ای سرور من! روزگار اگر چه با سرکشی و طغیان گذشت، اکنون دیگر مانند غلامان سر به زیر و شرمگین مطیع و مسخّر تو شده است.
۳)تا نفخ صور رسته شد از زخم حادثات هر کو نشسته در حرم اهتمام تست
نفخ صور: دمیدن در شیپور، و کنایه از نزدیک شدن قیامت و رستخیز. (فرهنگنامه شعری).
رسته شدن: رها و آزاد شدن.
زخم حادثات؛ زخم حادثه خوردن: کنایه از ضربت و صدمه پیشامد دیدن(فرهنگنامه شعری)
در جای دیگر دیوان چنین آمده:

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-12-18] [ 01:23:00 ق.ظ ]