کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل







شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



آخرین مطالب


  • دانلود منابع پایان نامه درباره بررسی رابطه بین مسئولیت‌پذیری و کمال‌گرایی با جهت‌گیری هدف در ...
  • پایان نامه سبکهای فرزند پروری[۱] و خلاقیت
  • پایان نامه : عوامل مؤثر بر گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی رابطه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان با عملکرد ...
  • دانلود پایان نامه درباره نظریه پردازان مبادله
  • بررسی جامعه شناختی جهت گیری های دینی دانشجویان دانشگاه های ...
  • شناسایی و الویت بندی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی سیستم‌های هوش تجاری ...
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با نقد ساختارگرایانۀ فیلمنامه های علی حاتمی- فایل ۲۲
  • پایان نامه روانشناسی با موضوع معنا و مفهوم خلاقیت
  • بررسی تطبیقی بزه آدم ربایی در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۲
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • رابطه بین ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه و گرایش‌های تفکر انتقادی
  • تفسیر علیّت به تشأّن از دیدگاه صدرالمتألّهین- قسمت ۸
  • مفهوم اسراف:پایان نامه درمورد تجمل گرایی
  • نگارش پایان نامه در رابطه با طراحی و تدوین راهبرد توسعه ورزش (همگانی، قهرمانی، حرفه‌ای) استان تهران- ...
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع رهبری اخلاقی و رابطه آن با تعهد سازمانی کارکنان واحدهای ستادی ...
  • نگارش پایان نامه درباره بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه ...
  • نگارش پایان نامه در مورد پیش بینی قیمت و بازده سهام با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی ...
  • پایان نامه ارشد حقوق: ابعادخودکارآمدی ادراک شده
  • مقاله : اختلال کمبود توجه- بیش فعالی
  • اپایان نامه در مورد عسار
  • دانلود پایان نامه روانشناسی : تشخیص های افتراقی میگرن
  • بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با چاقی و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه شهرستان آستانه اشرفیه
  • مفهوم قتل عمد و ارکان متشکله آن در قوانین ایران و عراق- فایل ...
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • بررسی پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین ۱۱۰ص- فایل ۸
  • پایان نامه : مدل‌های زنجیره تأمین
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • پایان نامه : بارداری وزایمان ونقش آن در تصویر بدن زنان -تن انگاره -تصویر بدنی – تن انگاری زنان
  • مپایان نامه با موضوع ددکاری
  • پژوهش های پیشین در مورد حذف رنگ های آزوکارمین جی و آنیلین بلو از محلول ...
  • مقالات و پایان نامه ها درباره مدخلی بر علوم تصمیم گیری
  • پایان نامه : هوش فرهنگی
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با بررسی نقش خانواده در سالم‌ سازی محیط جامعه و راهکارهای تحقق آن ...
  • دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسی غلو در روایات علم اهل بیت- فایل ۴
  • بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخلات درمانی در مبتلایان به سندرم حاد کرونری- قسمت ۴
  • بررسی تاثیر اجرای برنامه بازتوانی بر کیفیت زندگی، میزان امید و افسردگی بیماران همودیالیزی- قسمت ۶
  • پایان نامه : کیفیت روابط زناشویی -پاسخ یا واکنش های خاص رهبر یا درمانگر
  • عوامل جامعه شناختی مؤثر بر نظام اخلاقی نخبگان علمی- قسمت ۵۱
  • راهنمای مقاله : روان شناسی سلامت
  • مقایسه اثر بخشی مشاوره به شیوه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل، بر سلامت روانی ، تاب آوری و امیدواری دانشجویان- قسمت ۴۳
  • خرید اینترنتی فایل تحقیق : استرس به عنوان عوامل محیطی
  • پایان نامه مدیریت : تحولات بازاریابی در دهه‌های اخیر
  • دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی راهکارهای ارتقا و توسعه ورزش همگانی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کرمان- ...
  • دانلود پژوهش های پیشین درباره بررسی رابطه آمیخته بازاریابی کارآفرینانه و کارآفرینی سازمانی در شرکت های ...
  • قپایان نامه با موضوع اعده ی احسان
  • غنی سازی سیگنال گفتار مبتنی بر روش تفریق طیفی و ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه در مورد ارتباط آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی، کیفیت زندگی و اضطراب- فایل ۱۹
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۱۲
  • اقتصاد سیاسی شهر و مصرف: مانوئل کاستلز




  • جستجو




     
      رابطه مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع در شرکت های ... ...

    دوره پنجم) زمینه اقتصاد جدید : در این دوره مباحثی مانند چگونگی نقش شبکه ­های دانش و شبکه ­های دیجیتالی را در زمینه های اقتصاد جدید و مفهومی نمودن ابزارهایی برای اندازه ­گیری سرمایه ­های فکری، مدیریت دارایی­ های دانش را به سطح بالاتری ارتقا داد. با رشد اینترنت و افزایش سرعت اطلاعات، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که
    مقاله - پروژه
    درک این همه اطلاعات که به ما می­رسد بستگی به دو بعد دارد : سرعت و غلظت. در حالی که سرعت معرف میزان پویایی­های دانش در داخل سازمان است، غلظت نشان دهنده غنا یا انبوهی دانش مورد انتقال می­باشد (عالم تبریزی، ۱۳۸۷، ۵۷-۵۸).
    ۸-۱-۲ مفهوم مدیریت دانش
    مدیریت دانش، مفهومی پیچیده و گسترده است و به همین دلیل صاحبنظران مختلف از زوایای گوناگون به آن نگریسته اند.
    مالهوترا[۵۹] (۱۹۹۷) مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند:” مدیریت دانش، فرآیندی است که به واسطه آن سازمان ها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش) کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب می کنند.”
    استیو هالس(۲۰۰۱) مفهوم مدیریت دانش را در ارتباط با مفاهیم داده، اطلاعات و دانش مطرح می سازد. وی معتقد است که مشکل اصلی در زمینه مدیریت دانش این است که سازمانها نمی دانند که چگونه داده ها را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل کنند، لذا بسیاری از سازمانها در حد مدیریت داده و مدیریت اطلاعات باقی مانده اند. هالس، مدیریت دانش را فرآیندی می داند که سازمان ها به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر در تصمیم های خود به کارگیرند.
    هاینس[۶۰](۲۰۰۱) مدیریت دانش را فرآیندی می داند که مبتنی بر چهار رکن است.
    محتوا: که به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط می شود.
    مهارت : دستیابی به مهارتهایی جهت استخراج دانش.
    فرهنگ : فرهنگ سازمانها باید مشوق توزیع دانش اطلاعات باشد.
    سازماندهی : سازماندهی دانش های موجود.
    کارل ویگ[۶۱](۲۰۰۲) معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرآیندهای لازم برای شناسایی و و جذب داده، اطلاعات و دانش های مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیم ها و اقدامات سازمان ها و افراد .
    لذا می توان گفت موضوع مدیریت دانش، پدیده های اجتماعی هستند. رایانه، فناوری اطلاعات و نظایر آنها تضمین کننده موفقیت مدیریت دانش نیستند، مدیریت دانش پایان ناپذیر است، زیرا حرکت از داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش هیچگاه پایان نمی پذیرد.کارکنان و مدیران سازمانی (محیط درونی) ارباب رجوع و سایر ذینفعان (محیط بیرونی) در قلمرو مدیریت دانش قرار دارند(ابطحی و صلواتی ، ۱۳۸۵، ۳۵ ).
    ۹-۱-۲ مکاتب مدیریت دانش
    ایرل(۲۰۰۱)[۶۲] سه نوع مکتب مدیریت دانش را مورد بحث قرار می دهد. او معتقد است که هر مکتب دیدگاه خاصی را دنبال می کند و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد یکی از دیگری بهتر است. این سه مکتب عبارتند از : مکتب اقتصادی[۶۳] مدیریت دانش، مکتب سازمانی[۶۴] مدیریت دانش و مکتب استراتژیک[۶۵] مدیریت دانش(ایرل، ۲۰۰۱، ۲۱۵-۲۳۳).

     

      1. مکتب اقتصادی مدیریت دانش : این مکتب بر درآمد تمرکز دارد و هدف آن بهره برداری از داراییهای دانشی سازمان است. به عبارت واضح تر، این مکتب به طور صریح به حفظ و بهره برداری از داراییهای دانشی یا فکری شرکت به منظور تولید درآمد می پردازد. این مکتب به دانش به مثابه یک دارایی توجه می کند. داراییهای دانشی یا فکری عبارتند از : حق انحصار اختراعات، علائم تجاری، حق انحصاری بهره برداری و دانش فنی. بنابراین این مکتب بیشتر به بهره برداری از دانش توجه دارد تا خلق و گسترش آن.

     

      1. مکتب سازمانی مدیریت دانش : این مکتب استفاده از ساختارهای سازمانی یا شبکه های روابط را برای تسهیم یا ذخیره سازی دانش مورد توجه قرار می دهد. در این مکتب از گروه های تسهیم تجربه استفاده می شود. این گروه های اجتماعی متشکل از افراد درون یا بین سازمانی با منافع، یا مسئله یا تجربه مشترک اند که با یک هدف سازمانی مشخص طراحی و تشکیل می شود. تحقیقات نشان می دهد که افراد غالب به صورت رایگان و غیر رسمی تجارب خود را تسهیم می کنند. در نتیجه سازمانها باید این نوع محیطها را خلق و تقویت کنند. به عبارت دیگر، گروه های تسهیم تجربه متشکل از افرادی هستند که به طور غیر رسمی در کنار یکدیگر به خلق و تبادل دانش پرداخته و در طی آن به توسعه قابلیت‌های اعضای خود می پردازند. این گروه ها با تیمهای پروژه که اعضایشان توسط مدیریت تعیین می شوند، متفاوتند.

     

      1. مکتب استراتژیک مدیریت دانش : این مکتب، مدیریت دانش را به عنوان یک بعد استراتژی رقابتی در نظر می گیرد. در حقیقت، در این مکتب مدیریت دانش به عنوان جوهره استراتژی شرکت در نظر گرفته می شود. مکتب استراتژیک بر مزیت رقابتی تمرکز دارد که هدف در آن شناسایی، بهره برداری و خلق قابلیت های دانشی است. طرفداران مکتب استراتژیک معتقدند که یک شرکت می تواند پیروز نبرد رقابتی شود، تنها اگر دارای دانش مناسب تری نسبت به رقبایش باشد. به ویژه مهم این است که دانش مورد نظر، دانش تجاری باشد. هدف این مکتب تضمین عملکرد موثر است. از این دیدگاه مزیت رقابتی اساساً از شرکت و دانش آن ناشی می شود(ایرل، ۲۰۰۱، ۲۱۵-۲۳۳). گفته شده است که دانش یک منبع خوب مزیت رقابتی است، چرا که تابع اثرات صرفه جویی های حاصل از مقیاس و قلمرو است. این بدین معناست که یک شرکت، زمانی که دارای دانش مناسب باشد می تواند از این دانش در بسیاری از حوزه های کاری با هزینه های نهایی ناچیز استفاده کند(گرانت[۶۶]، ۱۹۹۷، ۴۵۳).

     

    ۱۰-۱- ۲ اصول مدیریت دانش
    داونپورت ده اصل را به عنوان اصول مدیریت دانش ارائه داده است :
    مدیریت دانش مستلزم سرمایه گذاری است. دانش یک دارایی است اما اثربخشی آن مستلزم سرمایه گذاری در دارایی های دیگری نیز هست. همچنین بخش زیادی از فعالیت های مدیریت دانش نیازمند سرمایه گذاری هستند، به عنوان مثال : آموزش کارکنان فعالیتی است که به سرمایه گذاری نیازمند است.
    مدیریت اثربخش دانش، نیازمند پیوند انسان و تکنولوژی است. انسان و رایانه هر کدام توانایی خاص خود را دارند. به عنوان مثال، رایانه ها می توانند اطلاعات را سریع پردازش کنند اما قدرت آنها محدود به داده ها و اطلاعات است ولی دانش در ذهن انسان است و فقط در آنجا پردازش می شود. از آنجا که دانش مبتنی بر داده و اطلاعات است این دو در ارتباط با هم می توانند موثر باشند. لذا سازمانها برای مدیریت اثربخش دانش نیازمند راه حل هایی هستند که انسان و دانش را با هم پیوند بزنند.
    مدیریت دانش، سیاسی است. بر کسی پوشیده نیست که دانش قدرت است و لذا نباید جای تعجب باشد که هر کس که دانش را مدیریت کرده یک کار سیاسی انجام داده است.
    مدیریت دانش به مدیران دانش نیازمند است. مقصود داونپورت از مدیران دانش مدیرانی هستند که می توانند دانش های نهفته را دریافته و برای آن ارزش و اعتبار قائل شوند.
    مدیران دانش باید اداره کنندگان خوبی برای دانش باشند.
    مزایای مدیریت دانش سرچشمه گرفته از ترسیم دانش است. ترسیم دانش به ترسیم نقشه های ذهنی افراد منجر می شود. نقشه ها و مدل های ذهنی افراد در واقع به منزله فیلترهای مفهومی هستند که می گویند چه اطلاعاتی را باید ببینیم.
    تسهیم و به کارگیری دانش ذاتی نیست. اگر دانش منبعی با ارزش است و قدرت را به همراه خود دارد چرا باید آن را تسهیم نمود؟ مدیران دانشی که فرض می کنند انسانها به طور طبیعی به این گرایش دارند که دانش خود را اندوخته و ذخیره کنند موفق تر از آنهایی هستند که چنین تصوری را ندارند.
    مدیریت دانش به معنی بهبود فرایند های کار دانش است. بهبود کار دانشی مستلزم آن است که دخالت های از بالا به پایین کمتر شود. کارکنان باید آزادی عمل و استقلال لازم را در کار خود داشته باشند، تا بتوانند دانش های خود را در راستای حل مسائل و تصمیم گیری ها به کار گیرند.
    دستیابی به دانش، تنها شروع کار است. دستیابی به دانش مهم است اما موفقیت مدیریت دانش با آن تضمین نمی شود. دانش را باید به کار گرفت و در فرآیندهای سازمانی وارد کرد بگونه ای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود. برای موفقیت این امر نیز باید انگیزه های لازم را در افراد ایجاد کرد.
    مدیریت دانش هیچگاه به پایان نمی رسد. ممکن است مدیران دانش تصور کنند که اگر آنها توانسته اند دانش سازمانی را تحت کنترل خود بگیرند کار به پایان رسیده است. هیچ وقت نمی توان تعیین کرد که چه زمانی برای پایان دادن به مدیریت دانش کافی است.
    مدیریت دانش، نیازمند یک قرارداد دانشی است. اگر دانش منبع مهمی است می طلبد که توجه خاص به آن شود. آیا تمام دانشی که در ذهن کارکنان نهفته است متعلق به آنها است، آیا آنها مالک تمام دانش خود هستند، در قراردادهای دانش باید این موارد روشن شود.
    اصول مدیریت دانش حاکی از آن است که مدیرت دانش خود به خود در سازمانها پا نمی گیرد و زمینه و مهارت های خاصی را می طلبد. بعضی از سازمانها ممکن است وظیفه اجرایی مدیریت دانش را به بخشی از مدیران و یا کارکنان خود تفویض کنند. تجارب نشان داده است که تنها سازمانهایی موفق بوده اند که سطوح مختلف سازمانی خود را در این امر درگیر کرده اند(ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵،۲۸).
    ۱۱-۱-۲ تئوری های مدیریت دانش
    تئوری های مدیریت دانش معدود هستند، با بررسی در این زمینه تئوری های زیر شناسایی شدند(عدلی،۱۳۸۴،۶۱-۶۶).
    ۱-۱۱-۱-۲ تئوری مدیریت دانش جامع
    تئوری مدیریت دانش جامع (CKMT) به منظور ایجاد کارایی و موفقیت کارآفرینان به روش سیستماتیک، توسط ویگ در سال ۱۹۹۹، ارائه شد. مفروضات مدیریت دانش جامع عبارتست از :
    شناسایی و درک این مسئله که سرمایه های هوشی (دانش) برای خلق، حفظ و در دسترس قراردادن دانش برای پارادایم خدمات و تولیدات رقابتی، ضروری هستند.
    تهیه و تبدیل دانش فعالیتی ضروری است و در بافت سازمانی باید به طور دائم بازسازی شود.
    تمام دارایی های دانش (سرمایه هوشمند) به طور مداوم و با پشتکار و جدیت باید اعمال قدرت نمایند.
    فرآیندها و روابط مدیریت دانش نیاز به حمایت گسترده رهبر سازمان دارد و زیر ساخت های لازم برای آن باید در سازمان ایجاد شود.
    برای کاربرد این تئوری در سازمان، ویگ چند فعالیت را پیشنهاد می دهد:
    تشویق و ترویج حمایت از دانش.
    ایجاد درک مشترک.
    عمل مشاوران و مدیران دانش جامع باید بر شناسایی و حفظ عوامل مرتبط با دانش، متمرکز گردد.
    باید بدانیم که یادگیری، عملی ضروری است.
    ویگ بیان می کند که موفقیت تئوری مدیرت دانش جامع در گرو عواملی است که عمدتا با آماده سازی کارکنان ارتباط دارد. این عوامل عبارتند از :
    دانش و منابع : دانش حرفه ای و فنی، اطلاعات و سایر منابع ضروری باید در دسترس کارکنان برای انجام کار قرار گیرد. در استخدام کارکنان باید به مهارت ها و نگرش هایی که جزو ویژگی های شخصیتی آنهاست توجه شود، آنها باید توانایی تفکر انتقادی و خلاق را دارا باشند.
    فرصت ها : کارکنان باید در موقیتهایی قرار گیرند که قابلیت استفاده از توانایی ها و ظرفیت های خود را به نمایش بگذارند. جریان کار باید بر اساس اهمیت دادن به توانایی های افراد و به کارگرفتن پتانسیئل های نوآوری، تنوع و به کار بستن دانش سازماندهی شود.
    سهولت : منظور از سهولت این است که محیط هایی که کارکنان در آن به انجام وظیفه می پردازند باید امن باشد. محیط امن محیطی است که نوآوری را در افراد ترغیب کند تا فراتر از قلمرو وظایف تعیین شده، به ایفای نقش بپردازند.
    انگیزه : کارمندان باید برای عمل هوشمندانه برانگیخته شوند، منظور از عمل هوشمندانه انجام دادن کارهای درست است. راه ایجاد انگیزه این است که به کارکنان بباورانیم که فعالیت های آنها برای سازمان ارزشمند است.
    ۲-۱۱-۱-۲ تئوری مدیریت دانش تیمی

    موضوعات: بدون موضوع
    [جمعه 1400-07-23] [ 01:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پروژه های پژوهشی در مورد الگوی ارتباطات میان ‌فرهنگی در اسلام- فایل ۴۸ ...
    • Jandt, Intercultural Communication, 1995, P7 ↑

     

    • شوتس ایشل، مبانی جامعه‌شناسی ارتباطات، ۱۳۹۱، ص ۲۲۰٫ ↑

     

    • Kramsch, 1998, p. 81 ↑

     

    • Kramsch, 2001, p. 201 ↑

     

    • Fries 2002, p. 2 ↑

     

    • Gudykunst’s, 2003, p 1 ↑

     

    • Gudykunst’s, 2003, p 2 ↑

     

    • transcultural communication ↑

     

    • Free, 2005, In Judit, 2013, p 29 ↑

     

    • transformative quality ↑

     

    • Thurlow, 2001, pp. 114-115. In Judit, 2013, p 29 ↑

     

    • Gudykunst, (Ed.), Cross-cultural and intercultural communication, 163–۱۶۶٫ ↑

     

    • محمد عمران اشکال ارتباط میان‌فرهنگی را میان ۷ گروه قابل تحقق دانسته است که عبارتند از: میان فرهنگ‌ها، میان‌نژادی، میان‌قومی، میان‌دینی، میان ملل، میان خرده فرهنگ‌ها و فرهنگ حاکم و میان‌جنسیتی(Muhamad Umran, 2014). ↑

     

    • Martin & Nakayama ,2007; Samovar & Porter, 2004 ↑

     

    • CF: Bakić-Mirić, Nataša, 2012, p 15- 18 ↑

     

    • Fay Patel ↑

     

    • Intercultural Communication, 259011, p 1 ↑

     

    • GRIFFIN, 2012, p: 392 ↑

     

    • Hall, Adumbration as a Feature of Intercultural Communicat, 1964 ↑

     

    • اتین ژیلسون، عقل و وحی در قرون وسطی، ترجمه: شهرام پازوکی، ص:۱۰ ↑

     

    • مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن ج۳، ۱۳۸۰چ۴، ص ۴۱۴ ↑

     

    • Patel, 2011, p 163 ↑

     

    • آنچه باور شدن و شکوفایی فطرت می‌شود و آن را از قوه به فعل می‌رساند، «دین الهی» است(جمشیدی، نظریه فرهنگی استاد مطهری، ص ۶۹). ↑

     

      • همچنانکه شهید مطهری می نویسد: تعلیمات اسلامی که برای دین مطلقا نوعیت واحد قائل است و اختلاف شرایع را از نوع اختلافات فرعی می‏داند نه اختلافات ماهوی، و از طرف دیگر می‏دانیم که دین جز برنامه تکاملی فردی و اجتماعی نیست، می‏رساند که اساس این تعلیمات بر وحدت نوعی جامعه‏هاست و اگر جامعه‏ها انواع متعدد بودند، مقصد کمالی و راه وصول به آن مقصد، متعدد و متکثر بود و قهرا ماهیت ادیان، مختلف و متعدد بود. قرآن کریم با اصرار و ابرام این مطلب را تأکید می‏کند که دین در همه منطقه‏ها و جامعه‏ها و در همه دوره‏ها و زمانها یکی بیش نیست. از نظر قرآن، ادیان (به صورت‏ جمع) وجود نداشته، دین (به صورت مفرد) وجود داشته است. همه‏ پیامبران به یک دین و یک راه و یک مقصد اصلی دعوت می‏کرده‏اند: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» (شوری: ۱۳)… در واقع واحد انگاری نوع دین بر واحد انگاری نوع انسان دلالت دارد.(مقدمه‌ای بر جهان‌بینی۵؛ جامعه و تاریخ، ص ۵۲، به نقل از جمشیدی، نظریه فرهنگ، ص ۱۳۹). ↑

    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

     

    • المیزان، ج۱۹، ص ۲۰۷ ↑

     

    • وَمَا لَکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ  وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِیثَاقَکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ(حدید: ۸) ↑

     

    • بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ الر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ(ابراهیم: ۱؛ [قرآن] کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکی‌ها(ی شرک و ظلم و جهل) به‌سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، به‌سوی راه خداوند عزیز و حمید(ترجمه مکارم شیرازی) ↑

     

    • فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(اعراف: ۱۵۷). ↑

     

    • عقاید دینی بخش بسیار مهمی از فرهنگ دینی است(زیباکلام، تعلقات و تقویم دینی علوم، در حسنی و دیگران، علم دینی، ۱۳۹۲، ص ۲۳) ↑

     

    • Samovar, 2009: 24 ↑

     

    • Parkes, and Young, eds., Death and Bereavement Across Cultures 1997, 15. ↑

     

    • Ferraro, Cultural Anthropology: An Applied Perspective, 2008, 344–۳۴۷٫ ↑

     

    • Samovar, ibid. ↑

     

    • عصاریان‌نژاد، الگوی راهبردی پیشرفت ایرانی اسلامی، ۱۳۸۸، ص ۴۸٫ ↑

     

    • نوربخش، دین و همزیستی مسالمت‌آمیز؛ ۱۳۹۱، ص ۲۲ ↑

     

    •  مطهرى، مقدمه‏اى بر جهان‏بینى اسلامى، انتشارات صدرا، ص‏۶۳٫ ↑

     

    • محسنیان‌راد، هنجارها در سه کتاب مقدس، ۱۳۹۲٫ ↑

     

    • آیت‌اللهی، تحلیل مبانی گفتگوی ادیان در تعاملات میان‌فرهنگی، در: مصلح، ۱۳۹۲، ص ۱۶۲ ↑

     

    • ر.ک: السرجانی، المشترک الانسانی، ص ۱۴۷-۱۴۹ ↑

     

    • سماور، ۱۳۷۹، ص ۴۵٫ ↑

     

    • محمدی اصل، ۱۳۸۷، ص ۸۲ و ۱۱۳ ↑

     

    • کمالی‌پور، عناصر ارتباط بین‌فرهنگی و خاورمیانه، ۱۳۸۲٫٫ ↑

     

    • همان ↑

     

    • محمدی، دین و ارتباطات، ۱۳۸۲، ص ۶۲ ↑

     

    • در فقه امامیه سرفصل‌هایی با عنوان «تشبه به کفار» وجود دارد که ناظر به تمایز هویتی میان مسلمانان و غیرمسلمانان است. مهم‌ترین مباحث در موضوع تشبه به کفار شامل پوشش، آرایش و آداب و رسوم و مانند آن می‌شود. به‌عنوان مثال، عن ابی عبدالله(ع) قال: «اوحی الله عزوجل الی نبی من انبیائه قل للمومنین: لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا طعام اعدائی و لاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی(صدوق، فقیه، ۱،۲۵؛ علل الشرایع، ۳۴۸؛ تهذیت،۶، ۱۷۲؛ حر عاملی، ۳، ۲۷۹). طبق روایتی از امام صادق علیه‌السلام، دلیل نهی از تکتف در نماز(گذاشتن دستها روی هم) تشبه به اهل کتاب است( بحار الانوار،ج‏۸۴،ص‏۳۲۵٫)

     

    سیدمحسن خرازی در بررسی تشبه به کفار و پیروی از آنان می‌نویسد: « بدون شک تشبه به کفار و پیروى از آنان، در صورتى که انگیزه آن داخل شدن درهیات کفار و خارج شدن از هیات مسلمین باشد، حرام است؛ زیرا اگرشخص توجه داشته‏باشد که این عمل به معناى عدول از اسلام است، ارتکاب آن موجب ارتداد است و اگرمتوجه این نکته نباشد بلکه فقط به انگیزه همرنگ شدن با کفار در امور خود ازآنان پیروى کند، این کار گناهى بزرگ و جهلى سترگ محسوب مى‌شود.»(خرازی، ۱۳۷۷، در: فقه اهل‌بیت، ش۱۵ )
    از آیات ۴۹ مائده، ۳۵ نونس و ۷۱ مومنون نیز برای نهی از تشبه به کفار استفاده شده است.
    در استفتاءات مربوط به تقلید از فرهنگ غربی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آمده است که: «آن‌چه که پوشیدن آن با عفّت و اخلاق اسلامى منافات داشته باشد و یا ترویج فرهنگ غربى که دشمن فرهنگ اسلامى است، محسوب مى‏شود، واردات و خرید وفروش و پوشیدن آن جایز نیست»( http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=124&pid=124&tid=-1)
    و در پاسخ به تقلید از مدل‌های غربی در کوتاه کردن مو فرمودند: «معیارهای حرمت در این موارد، شبیه‌شدن به دشمنان اسلام و ترویج فرهنگ آنهاست.»(سوال ۱۳۷۵) ↑

     

    • سبحانی، نظام اخلاقی اسلام، ۱۳۹۲، ص ۹۶٫ ↑
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پژوهش های انجام شده درباره : تفسیر علیّت به تشأّن از دیدگاه صدرالمتألّهین- فایل ۴ ...

    آنچه در تعریف علّت بیان شد ناظر به دو قسم از علّت تامه و ناقصه می‏باشد که به بیان هریک می‏پردازیم:

    ۲-۱-۳-۱-علت تامّه:

    مقصود از علت تامّه، علتی است که معلول در وجودش به غیر آن محتاج نیست و تمام نیاز معلول را تأمین می‏کند و این افتقار و نیاز معلول به علّت، تلازمی دو سویه و در جانب وجود و عدم می‏باشد، بدین معنا که با وجود علّت، معلول محقق شده و با عدم آن، معلول تحقق نخواهد یافت. [۸۲]
    این معنا از علّت تامّه مقتضای قانون علیّت است چرا که در اصل علیّت، رابطۀ بین (واجب و ممکن ) از حیث افتقار و استقلال در نظر گرفته می‏شود و طبق تعریف ممکن که ( مکن شیئی است که اقتضای وجود و عدم ندارد) و بنابر قاعده (امتناع ترحجّ بلا مرحجّ) ترجیح یکی از طرفین وجود و عدم نیازمند علّت است. بنابراین در رابطۀ علیّ و معلولی، آنچه مدّنظر است، افتقار وجودی معلول به علّت است که این علّت هم باید تمام شرایط تحققّ معلول را داشته باشد تا بتواند معلول را ایجاد کند، بنابراین علّت باید تامّه باشد و این علّت تامّه هم ممکن است بسیط باشد همچون ذات باری و یا مرکب از اجزاء و شرایط و عدم موانع باشد که در تحقق معلول نقش دارند.
    دانلود پایان نامه

    ۲-۱-۳-۲- علت ناقصه:

    مقصود از علّت ناقصه همچون علت تامّه، علتی است که وجودش برای تحقق معلول لازم است و عدم آن سبب عدم تحقق معلول می‏شود، امّا وجودش به تنهایی برای تحققق معلول کفایت نمی‏کند؛ به تعبیر دیگر تلازم بین علت و معلول، تلازمی عدمی است و در طرف وجود، ضرورتی ندارد که با وجود علّت، معلول نیز تحققّ پیدا کند، آنچه مشخص است این است که این تعریف از علّت ناقصه، شامل علت‏های مرکب می‏شود.
    علت به اقسام دیگری هم تقسیم می‏شود، ابن‏سینا و دیگران در کتب خویش علت را به لحاظ افتقار وجودی و ماهوی به علل اربعۀ مادی و صوری – فاعلی و غایی تقسیم کرده‏اند امّا جناب صدرا به پیروی از فخررازی، علل چهارگانه را از اقسام علل ناقصه می‏داند. [۸۳]
    بیان مسأله بدین نحو است که افتقار و وابستگی معلول به علّت یا صدوری و در جهت وجود بخشی است که به آن علل وجود گویند و یا در جهت قوام بخشی است که آن را (علل قوام یا ماهیت) می‏گویند. هر کدام از علل وجودی و ماهوی نیز بر دو قسمند که مجموعاً علل اربعۀ معروف ارسطوئی را تشکیل می‏دهند. [۸۴]
    پس می توان علت را از منظر دیگربه اقسام ذیل تقسیم کرد:

    الف- علت فاعلی:

    چنانچه نیاز معلول به علّت در جهت وجودی ‏باشد و معلول در موجود شدن به علّت نیازمند باشد؛ از آن جهت که نسبت معلول با وجود و عدم یکسان است، پس وجود امری خارج از ذات معلول که به او افاضۀ وجود نماید ضروری است و این امر، همان علّت فاعلی است.

    ب- علت‏غایی:

    علت غایی نیز نیاز وجودی معلول را بر طرف می‏سازد امابدین معنا که وجود معلول به خاطر اوست و فاعلیّت علّت فاعلی در وجود بخشی به معلول به خاطر آن هدف است. در بیان علت‏ها، ممکن است گاهی علل فاعلی و غایی یکی باشند و گاهی این دو با یکدیگر تفاوت داشته باشند همچون فواعل طبیعی.

    (ج) و (د) – علت مادی و صوری:

    که علل قوام ماهیت‏اند از این جهت که مادۀ اولیه و ثانویه با صورت، ماهیت را تشکیل داده و داخل قوم ذات ماهیت‏اند؛ پس ماهیت، افتقار و احتیاج کامل به آن‏ها دارد، به علّت مادی از این جهت نیازمند است که معلول به واسطۀ آن قابلیّت می‏یابد و به علت صوری به خاطر فعلیت یافتنش نیازمند است. به تعبیری احتیاج ماهیات به اجزای آن‏ها – جنس و فصل – که امری اعتباری و ذهنی است و وقتی به خارج آورده می‏شود به ماده و صورت تبدیل می‏شود تا در کنار علل فاعلی و غایی جنبۀ خارجی بودنشان تأکید شود.[۸۵]
    صدرالمتألهین در (شرح هدایۀ الاثیریۀ) هر یک از علل اربعه را در داستان کوزه‏گری که از آب و خاک، گلی پردخته و کوزه‏ای از آن ساخته است که آب را برای آشامیدن گوارا کند، توضیح داده شده است. [۸۶] در آن جا آمده: با آن که علت مادی جزء معلول است، ضرورت ندارد که معلول با وجود آن موجودیت و فعلیت حاصل کند همچون گلی که با دست کوزه‏گر پرداخته شده امّا هنوز کوزه به وجود نیامده است تا آب گوارا از آن نوشیده شود. علت صوری نیز جزء معلول است ولی معلول با وجود آن، حتماً تحقق و وجود می‏یابد و دیگر حالت انتظاری در بین نیست؛ نظیر هنگامی که گل، شکل کوزه به خود گرفته و از کارگاره کوزه‏گری بیرون آمده است.
    علت فاعلی، انسان کوزه‏گر است و علت غایی که به خاطر آن کوزه به وجود آمده، همان غرض و مطلوبی است که طبیعتاً از کوزه انتظار می‏رود؛ یعنی نگاهداری آب برای نوشیدن.

    ۲-۱-۴- حقیقت علیّت :

    قبل از بیان حقیقت علیّت از دیدگاه صدرا لازم است که مقدمتاً به چند بحث از مباحث علیّت که در مباحث علت و معلول معروف است پرداخته شود تا حقیقت علیّت بهتر درک شود.

    الف)جعل:

    فلاسفه بحث علیّت و نیاز به علت و تقسیم وجود به علت و معلول را از تقسیم وجود به (واجب و ممکن) یابه تعبیری از تقسیم وجود به (وجود فی نفسه) و (وجود لغیره) شروع کردند. ابن‏سینا در اشارات ضمن تنبیهی اینگونه بیان می‏کند که هر موجودی زمانی که به او توجه شود، یا به گونه‏ای است که وجود فی نفسه برای او واجب است که او حق تعالی است؛ یا اینگونه نیست، که این قسم دوم را ممکن می‏نامند؛ وی پس از آن، به تعریف امکان و ملاک نیاز به علّت موجده می‏پردازد. [۸۷]
    علاّمه، تقسیم وجود به (واجب و ممکن) را از طریق تحلیل قضایا و مفاهیم اینگونه تعریف کرده: [۸۸] واجب، موجودی است که وجود برای او واجب و ذاتی اوست به گونه‏ای که نمی‏تواند اینگونه نباشد، به تعبیر دیگر، وجود لنفسه، ضروری برای اوست. از این ضرورت به ضرورت ازلی تعبیر شده است.
    در مقابل واجب بذاته، ممکن قرار دارد که وجود لنفسه ذاتی او نیست بلکه نسبت به هیچ یک از وجود و عدم ضرورتی ندارد و برای موجود شدن نیاز به مرجّحی دارد که خارج از ذاتش باشد. این تعریف از امکان لازمۀ ماهیت است چرا که در تعریف ماهیت نیز آورده‏اند نسبت به وجود و عدم، لا اقتضاست؛ بنابراین نیاز به مرجّحی دارد که او را به عرصۀ وجود بیاورد.
    طبق این تعریف از ماهیت، همواره بین متکلمین و فلاسفه در سبب نیاز ممکن به علّت، بحث و اختلاف بوده، متکلمین مناط احتیاج به علّت را حدوث دانسته‏اند، اینکه ممکن زمانی نبوده و همین سبق عدم، باعث وجود مرجّحی برای به وجود آوردن او شده است. امّا فلاسفۀ مشاء از ابن سینا و شارحین وی، ملاک نیاز به علّت را (امکان ماهوی) دانسته و بر قول متکلمین اشکالاتی وارد کرده‏اند. جناب صدرا با بیان قول هر دو گروه و اشکالات و محذوراتی که بر قول آن‏ها وارد است، به ردّ و ابطال آن پرداخته و مناط احتیاج به علّت را امکان فقری می‏گیرد؛ چرا که بنابر اصالت وجود، بحث بر وجود معلول است که هم علّت، وجودی است و هم معلول. بنابراین نیاز معلول به علّت هم نیازی وجودی است نه ماهوی.
    توضیح اینکه مقصود از (جعل) ایجاد و فاعلیت است، امّا اینکه فاعل چه چیزی را جعل می‏کند ۳ قول مطرح است:
    ۱- حکمای اشراق قائلند که فاعل، ماهیت را جعل می‏کند، به نظر ایشان آنچه که از جانب فاعل است ذات و حقایق اشیاء است نه وجودشان، چرا که وجود، امر اعتباری عقلی است که در اعیان هویتی ندارد برای اینکه موجود شود.[۸۹] امّا این قول که بنابر اصالت ماهیت است مطرود صدراست چرا که در دستگاه صدرایی، ماهیت هیچ خطّی از حقیقت نداشته و صرفاً (حدّ وجود) است.
    ۲-برخی حکمای مشاء قا‏‏ئل‏اند که کار فاعل (اتصاف وجود به ماهیت) است به این معنا که آن واقعیتی که فاعل جعل می‏کند امری است که در ذهن قابل تحلیل به سه امر است: اول: موصوف: که همان ماهیت آن واقعیت است. دوم: صفت که وجود می‏باشد وسوم: اتصاف موصوف به صفت، یا به تعبیر بهتر (صیرورۀ الماهیّۀ موجودۀ). امّا از آن جا که ماهیت اعتباری است و در بحث جعل، رابطۀ بین جاعل و مجعول حقیقی است نه اعتباری؛ بنابراین نمی‏توان رابطۀ آن‏ها را از باب اضافۀ مقولی که از سنخ امور انتزاعی است، گرفت؛ لذا همان اشکالی که بر قول (جعل ماهیت) وارد است بر این نظر هم وارد است. [۹۰]
    ۳- قول سوم که از جانب صدرالمتألهین بیان شده و کامل‏ترین قول است مبنی بر این است که بنابر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، وجود مجعول بالذات است چرا که بحث بر سر واقعیت خارجی است که از سنخ وجود است نه ماهیت؛ علاوه بر آن جعل رابطه‏ای است خارجی و طبق قاعدۀ سنخیت بین علّت و معلول، وقتی علّت و معلول از سنخ وجود باشند، فعل فاعل هم ایجاد معلول باشد، پس آنچه اصیل و بالذات است وجود است نه ماهیت و نه انصاف وجود به ماهیت. [۹۱]
    صدرا در این مورد می‏گوید:
    «أثر الجاعل هو نحو الوجود الخاصّ الصادر عن الواجب جعلاً بسیطاً، لأنّه الموجود بالذات دون المسمّی بالماهیّۀ، لأنّها الواقع بالعرض بمنزلۀ الظلّ من ذی الظلّ».[۹۲]
    ممکن است این اشکال وارد شود که (وجود بما هو وجود) متعلّق جعل واقع نمی‏شود چرا که وجود مطلق نه علّت واقع می‏شود و نه معلول، پس چگونه ملاک نیاز به علّت را (وجود) می‏گیرید؟
    جواب این اشکال با توجه به تشکیک خاصی صدرایی روشن است، استاد جوادی می‏فرمایند:
    « نفی علیّت در ساحت مطلق هستی با وقوع علیّت در مرتبه، شأن و تعینّی از تعینّات هستی منافات ندارد، در نظر صدرا، مسأله حقیقت من حیث هی هی از مسائل عمیق فلسفی است که به آسانی به ذهن نمی‏آید. زیرا که در هستی با این لحاظ، کثرت در وحدت منطوی است و حقیقت هستی مشکک مرتبه‏ای است که از آن به صرف هستی یاد می‏شود، از این جهت، چیزی جزبی نیازی از مبدأ ندارد. [۹۳] امّا اگر وجود ناقص باشد محتاج به علّت خواهد بود، پس معلولیت و نیاز به علت، فرع ضغف و نقصان درجۀ وجودی است که این امر در مراتب و تعینات وجود مطرح است نه در وجود بما هو وجود».[۹۴]و[۹۵]

    ب )ملاک نیاز به علت:

    فلاسفه، پس از تقسیم وجود به (واجب و ممکن)، واجب را مستقل و بی‏نیاز از علّت ‏دانسته و ممکنات را از آن جهت که دارای ماهیت‏اند، وابسته و نیازمند به علت. سپس در مورد ملاک نیاز به علّت به بحث پرداخته‏اند، به طور کلی۳ قول در این باره وجود دارد:

    ۱- نظریۀ حدوث:

    که از جانب متکلمین مطرح شده، متکلمان پنداشته‏اند که ملاک احتیاج معلول به علّت، حدوث زمانی است یعنی هر موجودی که حادث باشد و در زمانی نبوده و بعد به وجود بیاید، نیازمند به علّت خواهد بود و موجود قدیم را منحصر به خدای تعالی دانسته و چنین استدلال کرده‏اند که اگر موجودی ازلی بوده و سابقۀ عدم نداشته باشد، نیازی ندارد که موجود دیگری آن را به وجود بیاورد.
    امّا چنان‏که خواهد آمد، حدوث نمی‏تواند ملاک نیاز به علّت باشد، چرا که با تحلیل (حدوث) سه امر به دست می‏آید: اینکه قبلاً نبوده- عدم سابق- و بعد موجود شده – وجود لاحق – و ترتب وجود بر ماهیت.
    هیچ یک از این امور سه گانه نمی‏تواند سبب احتیاج معلول به علّت شود. چرا که عدم سابق، نفی محض است و نفی محض هم صلاحیت ملاک بودن برای نیاز را ندارد. وجود لاحق نیز نمی‏تواند سبب احتیاج باشد زیرا وجود متأخر از ایجاد و ایجاد پس از احتیاج و نیاز به موجد است و اگر علّت حاجت و نیاز، وجودی باشد که چند مرتبه مؤخّر از حاجت است، دور مضمر لازم می‏آید که فاسد می‏باشد؛ چرا که لازمۀ آن تقدم یک شیء به چند مرتبه برخود می‏باشد. (ترتب وجود بر عدم) نیز که همان حدوث است نمی‏تواند علت برای احتیاج و نیاز معلول به علت باشد، زیرا حدوث وصفِ وجود و بعد از آن است و وجود مؤخّر از ایجاد و احتیاج و سبب احتیاج می‏باشد، پس اگر حدوث سبب حاجت باشد، محذور تقدمّ شیء بر نفس همچنان لازم خواهد آمد.[۹۶] و[۹۷]

    ۲- نظریۀ امکان ماهوی:

    حکمای مشاء بارد قول متکلمین و اشکال بر آن بیان کردند که(حدوث) نمی‏تواند ملاک نیاز به علّت باشد بلکه این ماهیت ممکن است که ملاک نیازمندی به علّت قرار می‏گیرد، طبق این نظریه، ملاک احتیاج، ماهیت داشتن است و هرچیزی که ماهیت دارد محتاج علت است، زیرا ماهیت در ذات خود ممکن است و ممکن نسبت به وجود و عدم لا اقتضاست، لذا نیازمند است که علّت او را از حدّ تساوی خارج سازد.
    البته این قول با اصالت ماهیت سازگارتر است تا اصالت وجود. چرا که مسیر بحث در ماهیت، مورد بررسی قرار گرفته که امری انتزاعی است و بهره‏ای از حقیقت ندارد، حال آنکه با توجه به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت باید در مورد حقیقت معلول بحث کرد که ملاک نیازمندی واقعیت معلول به چه چیزی است؟ علاوه بر اینکه جناب صدرا نیز همان اشکال تقدّم شیء بر نفس را که مشائیان بر قول متکلمین وارد کرده بودند، بر قول مشائین وارد دانسته است. [۹۸] با این بیان که اگر ملاک نیاز به علّت، امکان ماهوی باشد، این امکان باید مقدّم بر حاجت و نیاز باشد و نیاز هم متقدّم بر ایجاد و ایجاد سابق بر وجود است و بنابر اصالت وجود، وجود مقدّم بر ماهیت و ماهیّت تابع آن است. و امکان ماهوی که از سلب ضرورت وجود و عدم، برای ماهیت به دست می‏آید، وصف ماهیّت و مؤخّر از آن است و با این بیان امکان ماهوی به چند رتبه باید مقدم بر خود و یا مؤخر از خود باشد. [۹۹]

    ۳- امکان فقری:

    یا نظریه فقروجودی که از جانب صدرالمتألهین بیان شده و(سبب نیاز به علّت) را در حقیقت معلول جستجو می‏کند، به نظر ایشان با توجه به اصالت وجود، ملاک حاجت همین وجود است که سراسر هستی را پر کرده و جایی برای غیر باقی نگذاشته، امّا این بدان معنا نیست که (موجود بما هو موجود) نیازمند علت است، بلکه طبق تشکیک خاصی و با توجه به مراتب موجودات، آنچه ملاک نیاز و وابستگی به غیر است، فقر و ضعف وجودی ممکنات است، بنابراین واجب که در بالاترین درجۀ وجودی قرار دارد و عین غنی و استقلال است، بی‏نیاز از علت است و وجودش عین ذاتش می‏باشد.
    با این بیان روشن می‏شود که تحلیل جناب صدرا از (امکان) با تحلیل فلاسفۀ پیشین متفاوت است، صدرالمتألهین از امکان، تحلیلی وجودی ارائه داده و ماهیت را انتزاعی صرف و حدّ وجود می‏داند که در خارج با آن متحّد شده و به تبع وجود موجود می‏شود. بنابراین با این تحلیل از ماهیت، نمی‏توان ملاک نیازمندی به علت را در ماهیت ممکن جستجو کرد، بلکه این وجود ممکن است که ملاک نیاز و فقر وجودی واقع می‏شود؛ لذا امکان، وصفِ وجود شی‏ است نه ماهیت شیء. بر این اساس، معنی امکان، تعلّقی بودن و عین اضافه و عین ارتباط و فقر بودن وجود است نه (لااقتضاء نسبت به وجود و عدم) . جناب صدرا این امکان را امکان فقری نام نهاد. [۱۰۰] و در باب اختلاف معنای (امکان) در ماهیت و وجود، می‏نویسد:
    «قد مرّ أن معنی (الامکان) فی الوجود الممکنی غیر معناه فی الماهیۀ و أنّ أحدهما یجامع الضرورۀ الذاتیۀ بل عینها، بخلاف الآخر فإنّه ینا فیها».[۱۰۱]
    بدین بیان که ضرورت ذاتی[۱۰۲] برای ممکن به امکان وجودی محقق است نه به امکان ماهوی، چرا که امکان فقری ویژگی واقعیت خارجی است که عین فقر و نیاز وجودی به علّت است، امّا این نوع ضرورت با امکان ماهوی سازگاری ندارد چرا که بحث ضرورت ذاتی، مربوط به وجود است – مادامی که ذات معلول موجود باشد – نه ماهیت آن.

    ۲-۱-۴-۱- حقیقت علت و معلول:

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پژوهش های پیشین در مورد بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و ... ...

    سید پس از پشت سر گذاشتن دوران خردسالی در سال ۱۹۱۲ م (۱۳۳۰هـ) به دبستان رفت[۳۱] و بعد از شش سال تحصیل در سال ۱۹۱۸ م (۱۳۳۶ هـ) از این مقطع فارغ التحصیل شد.و در همین دوره (در طول ۳ سال) کل قرآن را حفظ کرد.
    سید در سال ۱۹۲۰ م (۱۳۳۹هـ) برای ادامه تحصیل به قاهره فرستاده شد. و توانست وارد دانشسرا شود وبعد از سه سال موفق به‌اخذ مدرک آموزگاری شد.[۳۲]
    دانلود پروژه
    علاقه‌او به‌ادامه تحصیل باعث شد تا در سال ۱۹۳۳ م (۱۳۵۱هـ) با اخذ مدرک لیسانس در رشته‌ادبیات عرب فارغ التحصیل شود.
    در همین دوران بود که نقطه‌اشنایی سید قطب با حزب وفد ومحمود عقاد وسپس حسن البنّاء منعقد گردید و این آشنایی‌ها سبب شد که‌او با درک عمیقی که‌از اسلام داشت مبارزۀ سیاسی ـ اجتماعی خویش را در قالب صحیح پی‌ریزی نماید.[۳۳]
    سید قطب در تاریخ ۲/۱۲/۱۹۳۳ م به عنوان معلم در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و حدود شش سال خدمت کرد.[۳۴]
    سید به شاعری و نوشتن داستانهای کوتاه و بلند علاقه‌مند بود و آثاری از جمله، بچه دهکده، رویاهای چهارگانه و خارها از خود بجا گذاشته‌است. در کتاب خارها که شرح زندگی خودش است به سرخوردگی عمیق خود اشاره می‌کند و بعد از سرخوردگی است که سید قطب عزم کرد تا پایان عمر مجرّد باقی بماند.[۳۵]
    سید بعد از اتمام دوران تحصیلات دانشگاهی که‌از قرآن فاصله گرفته بود؛[۳۶] مجداً به‌انگیزه صرفاً ادبی و هنری به قرآن روی آورد و آثاری از خود بجای گذاشت از جمله: تصویر فنی در قرآن، مشاهدالقیامه، العداله‌الاجتماعی و…
    سیّد هم چنین در این دوره به نوشتن مقاله‌های تند ضد حکومتی و استعمارگران انگلیس در مجله‌الفکر الجدید پرداخت و به دنبال آن نخست وزیر وقت مصر( محمود فهی نقراشی) بدنبال چاره‌ای می‌گشت و بالاخره تصمیم گرفتند او را غیر مستقیم برای اقامتی نامحدود به‌امریکا بفرستند تا از طرف وزارت آموزش و
    پرورش به مطالعه نظام آموزشی آمریکا بپردازد.[۳۷]
    سید در خلال سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳به عضویت اخوان المسلمین در آمد و شروع به نوشتن مقالات اصلاحی و نیز تفسیر فی ظلال القرآن کرد و توانست به عضویت شورای رهبری اخوان (مکتب الارشاد) نیز درآید و رئیس اداره تبلیغات (نشر الدعوه) شود و در سوم ژوئیه ۱۹۵۴ م به سردبیری روزنامه‌اخوان المسلمین منصوب شد.[۳۸]
    در ژانویه ۱۹۴۵ م زمان انحلال تشکیلات اخوان المسلمین صادر شد و رهبران آن از جمله سید قطب دستگیر و راهی زندان شدندو…. سید با توجه به داشتن روحیه خستگی ناپذیر، پژوهش و تحقیق در زندان نیز به نوشتن کتب و مقالات، از جمله تفسیر فی ظلال القرآن ـ هذا الدین ـ معالم فی الطریق و…. ادامه داد.وبعد از ۹سال آزاد شد.[۳۹]
    همزمان با انتشار کتاب معالم فی الطریق، جنبش اخوان المسلمین نیز اوج می‌گرفت و لذا ناصر تصمیم گرفت که‌انها را تحت فشار بیشتری قرار دهد و لذا اکثر آنها، از جمله سیّد را دستگیر و با اتهاماتی از قبیل قیام بر ضد امنیت کشور، رهبری گروهک‌ها و تشکیلات ارتجاعی روانه زندان نمود.[۴۰]و در یک دادگاه فرمایشی در تاریخ ۲۲/۸/۱۹۶۶ با حکم سرهنگ فواد الدجوی او را به‌اعدام با اعمال شاقه محکوم کرد.
    علیرغم مخالفتهای جهانی علیه‌این حکم، حکومت مستبد مصر او را در سحرگاه ۲۹/۸/۱۳۶۶ همراه با تعدادی از همفکرانش به دار آویخت و از این پس به مفسّر شهید معروف شد. و جسد او را پنهانی در یکی از مقابر قاهره به خاک سپردند.
    وی حدود ۲۴ کتاب در موضوعات مختلف نوشته که مهمترین آنها عبارتند از: تفسیر فی ظلال القرآن، التصویر الفنی فی القرآن، مشاهد القیامه فی القرآن، العداله الاجتماعی فی الاسلام، معرکه‌الاسلام و الراسمالیه و….[۴۱]
    نحوۀ شکل‌گیری تفسیر فی ظلال القرآن
    تفسیر فی ظلال القرآن از مشهورترین و مهمترین آثار سید قطب است که تفسیری است به زبان عربی از کل قرآن و مولّف آن که‌اساس تفسیرش را زندگی در سایه قرآن برای بشر می‌داند با نگاهی ادبی به قرآن و با رویکردی حرکت آفرین و تربیتی اجتماعی، آنرا به رشته ی تحریر درآورده‌است.
    آغاز این تفسیر همراه بود با درخواست سعید رمضان (مدیر مسئول مجله‌المسلمون) که‌انرا در اواخر سال ۱۹۵۱ م در قاهره‌انتشار می‌داد و از مرحوم سید قطب درخواست همکاری نموده‌او نیز پذیرفت و ترجیح داد که در موضوع تفسیر قرآن مقاله‌اش را ارائه دهد و عنوان مقاله‌اش رافی ظلال القرآن نام نهاد. سیّد اولین مقاله‌اش رادرفوریه۱۹۵۲م (۱۳۶۹هـ.ق) درشماره سوم مجله منتشر کرد.[۴۲]
    سید بر خلاف وعده قبلی یکباره‌از تصمیم خود صرف نظر کرد و تصمیم گرفت تفسیر هر یک از اجزاء سی گانۀ قرآن را در یک مجلد و به صورت مستقل منتشر نماید.
    الف) جلد اول فی ظلال القرآن را که شامل همان هفت مقاله منتشر شده در مجله‌المسلمون بود در اکتبر ۱۹۵۲ م (۱۳۷۰ هـ.ق)و پانزده جلد دیگر رانیزآماده و توسط انتشارات دار احیاء الکتب العربیه منتشر نمود.[۴۳]
    ب) جلد هفده تابیست وهفت را در زندان نوشت (۱۹۵۴ م). [۴۴]
    اما شکنجه‌ها و مشکلات زندان و نیز آشنا شدن با آراء و اندیشه مودودی، [۴۵] نگاه سید به قرآن را تحت تاثیر قرار داده و از این جا به بعد سید علاوه بر مبنای ادبی که بر طبق آن به تفسیر قرآن پرداخته بود به جنبه‌های اصلاحی و تربیتی و تحول‌ساز قرآن روی آورد.
    ج) سه جلد آخر تفسیر را سید قطب در زندان با این شیوه جدید تفسیر نمود و بدین ترتیب تفسیر تمام قرآن را به‌اتمام رسانید.
    اما از آنجا که شیوه تفسیری خود را که در سه جزء آخر اعمال نموده بود مفید می‌دانست تصمیم گرفت مجلدات قبلی را نیز به‌همین صورت مورد تجدید نظر و تصحیح و تنقیح قرار دهد ودر همان حال که در زندان بود به‌این امر همت گماشت و توانست:
    سیزده مجلد اول را بر همین اساس باز بینی و تجدید نظر نماید.اماچون در سال ۱۹۶۶ م به مرگ محکوم
    شد، نتوانست به تنقیح و تجدید نظر در مجلات باقیمانده بپردازد. بنابراین از جزء ۱۴ تا ۲۷ به‌همان شیوه و سبک قبلی باقی ماند.[۴۶] وبر همین اساس است که برخی زندگی تفسیری سید قطب را به سه مرحله تقسیم کرده‌اند.[۴۷] وبرخی اورا مفسّری مجدّد با سبک نوینی در تفسیر، به نام تفسیر حرکی می‌دانند.[۴۸]
    ویژگی ها و روش تفسیری سید قطب
    ۱) روش تفسیری سید قطب، بیشتر روش تفسیر قرآن به قرآن است که گاهی نیز جنبه روائی پیدا می‌کند. در بحثهای بعدی بیشتر به‌این روش خواهیم پرداخت.
    ۲) قبل از تفسیر آیات، مقدمه و سرآغازی برای سوره بیان می‌کند که در آن به معرفی اجمالی سوره و ابعاد مختلف لفظی و معنایی آیات می‌پردازد. هم چنین از مباحث مطرح شده در این مقدمه، مشخص نمودن تعداد آیات، مکی یا مدنی بودن سوره، سال نزول، بررسی موضوع و شخصیت سوره، بیان اهداف و مقاصدی که سوره بیان می‌کند، اسامی‌سوره، اسباب النزول و فضیلت سوره، ارتباط و تناسب آن با سوره قبلی، و مباحث بلاغی و تاریخی می‌باشد. البته در آغاز هر جزء نیز یک مقدمه دیگر می‌آورد وضیعت آن جزء را از نظر مکی و مدنی بودن سوره‌ها…. مطرح می‌کند.[۴۹]
    ۳) سپس برای بار دوم تعدادی از آیات را انتخاب نموده و به شرح و توضیح بیانی و تربیتی با شیوه‌ادبی می‌پردازد.[۵۰]
    ۴) وی هر سوره را به بخشهای (درسها) موضوعی تقسیم می‌کند که‌هر کدام یک واحد موضوعی با اجزاء کوچکترند. و سپس هر بخش را نامگذاری می‌کند مانند:، شوط، موج، مقطع و در آغاز هر بخش، موضوعات اصلی و فرعی آن را مطرح نموده و به تفسیر تفصیلی آیات می‌پردازد که‌البته در این بخش نیز هر بخش را به بخشهای کوچکتر، یک یا چند آیه تقسیم نموده و به گونه‌ای پیوسته به‌هم به تفسیر آنها می‌پردازد.
    ۵- اعتقاد داشتن به وحدت موضوعی در سوره‌ها؛ مبنای وحدت موضوعی سور با وجود تامّلات و دقتهای
    مفسّران بسیاری درباره‌ان در منهج تفسیری سیّد، از چنان برجستگی و گستردگی برخوردار است که بخش توجهی از تفسیری فی ظلال را به خود اختصاص داده و هیچ فرد منصفی نمی‌تواند وزریدگی و تبحر او را در این مساله‌انکار کند.
    وی معتقد است آنکه در سایه قرآن می‌زید به خوبی ملاحظه می‌کند که‌هر سوره دارای یک یا چند موضوع اصلی است که در صورت متعدد بودن موضوعات آن همه‌انها حول یک محور ویژه قرار دارد.[۵۱]
    بنابراین سیّد با این دید که‌هر سوره‌از یک وحدت موضوعی برخورد است به تفسیر آیات می‌پردازد.[۵۲] ما بزودی مطالب بیشتری در این زمینه خواهیم گفت.
    ۶- یکی دیگر از مسائلی که سید قطب به‌ان توجه داشته تناسب و پیوستگی موجود بین آیات است. وی در هر سوره با ارائه موضوعات مورد بحث سوره به دنبال یافتن محور اساسی و واحدی برای هر سوره‌است که تمام موضوعات سوره گرد آن جمع می‌شوند. شاید بتوان گفت که تفسیر فی ظلال از قابل توجه ترین آثار از حیث توجه به پیوستگی معنای آیات در سوره‌های قرآن کریم می‌باشد.
    بطور کلی آنچه در این تفسیر خودنمایی می‌کند اعتقاد به: پیوستگی آیات و سوره، نقش سیاق در تفسیر آیات، استفاده‌ازتفسیر قرآن به قرآن، وجود زبان تصویری قرآن، شخصیت داشتن سوره‌ها، اعتقادبه وحدت موضوعی درسوره‌ها است، که مفسّر شهید به خوبی از عهدۀ تبیین آنها بر آمده‌است. در ادامه جایگاه‌این مسائلرا نیز در فی ظلال بررسی خواهیم کرد.
    روش های دیگر تفسیری ایشان اجمالاًعبارت است از:تقسیم کل قرآن به دو بخش مکی ومدنی[۵۳]، اجتناب از ورود به بحث های مورد اختلاف فقهی واغراق در مسائل لغویی وکلای وغیبی، [۵۴]پرهیز از تفسیر علمی‌وعلوم قدیم وجدیدی که‌ارتباط با فهم قرآن ندارند، [۵۵] توجه به آیات معنوی و اخلاقی، [۵۶] توجه به مسایل وگرایشهای اجتماعی، [۵۷] طرح پیامها واهداف سوره وتاکید بر روش انقلابی وپویا در تفسیر قرآن که به منهج الحرکی معروف شد. [۵۸] بهره گیری از منابع روایی کهن بطوری که طبق بررسی صورت گرفته در فی ظلال، سید قطب بیش از ۶۰۰ بار از سنّت پیامبر| استفاده نموده‌است.[۵۹] قایل شدن شخصیت برای قرآن وسوره‌های آن.[۶۰]
    فی ظلال القرآن از تفسیرهای بزرگ اهل سنت است در شش مجلد و در تفسیر ۳۰ جزء قرآن توسط سیّد قطب اندیشمند، ادیب و مصلح بزرگ اجتماعی معاصر، به‌هدف احیای نهضت اصیل اسلامی‌از جمله؛ پر کردن شکاف عمیقی که بین مسلمانان عصر حاضر و قرآن بوجود آمده و… به رشته تحریر درآمده‌است.[۶۱]
    برای این تفسیر ارزشمند علاوه بر موارد بالا ویژگی هایی دیگری نیز مطرح شده‌است که بطور فهرست‌وار اشاره می‌نماییم:
    پرهیز از عقل محوری در عین ارزش قایل شدن برای عقل، [۶۲] استفادۀ گسترده‌از نقل در تفسیر آیات، [۶۳] پرهیز از ورود به‌اسراییلیات همراه با ژرف اندیشی ودقت زیاد، [۶۴] اجتناب از تعصبات افراطی مذهبی، [۶۵] مطرح نمودن زبان تصویری برای قرآن.[۶۶]
    در پایان مجدداً تأکید می‌کنیم که تفسیر فی ظلال بیشتر با موضوعاتی از قبیل وحدت موضوعی سور وآیات قرآن، اهداف سوره‌ها، ساختار سوره، مطرح کردن و موثّر دانستن سیاق آیات، شناخته شده‌است که در فصلها ی بعدی به‌انها بیشتر خواهیم پرداخت.
    باتوجّه به‌اینکه روش تفسیری هردو تفسیر مورد مطالعه روش تفسیر قرآن به قرآن است، اینک نگاهی گذرا به تعریف و جایگاه روش تفسیر قرآن به قرآن در این دوتفسیر ضروری به نظر می‌رسد.
    روش تفسیر قرآن به قرآن و جایگاه‌ آن در تفاسیر المیزان و فی ظلال القرآن
    شاید بتوان گفت مهمترین و اساسی‌ترین ویژگی المیزان استفاده کامل و دقیق از روش تفسیری قرآن به قرآن است که در واقع همان روش تفسیری پیامبر| و ائمه‌اطهار ×نیز بوده‌است.ویک نکته‌اضافه می‌کنیم که: اگر چه‌المیزان اولین تفسیری نیست که‌از این روش استفاده کرده‌است، اما قطعاً بلندترین و موثرترین گام در این زمینه‌است آنچه در این باب به‌المیزان عظمت ویژه‌ای بخشیده‌است بهره‌مندی گسترده‌ان از این شیوه و حل بسیاری از مشکلات تفسیری در پرتو این نگرش ژرف است.[۶۷]
    با توجه به‌اهمیت این روش در بین مفسران و قرآن پژوهان و خصوصاً این دو تفسیر (المیزان ـ فی ظلال القرآن) فصلی مستقل را به آن اختصاص داده‌ایم که‌انشاء‌اله مطالب بیشتری را مطرح خواهیم کرد.[۶۸]

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امین زاده- فایل ۲۳ ...

    ۴- برنامه‌های کیفیت زندگی کاری همزمان و توأماً مسائل مادی ومعنوی کارکنان را مدنظر قرارمید هد. زیرا بی توجهی به آن موجب نارضایتی، کاهش بهره وری وعدم ثبات اجتماعی خواهد شد.
    ۵- توجه به کیفیت زندگی کاری جهت حل و فصل مسائل کارکنان، ضمن انجام مطالعات تطبیقی نیازمند انجام بررسی‌های دقیق وموردی متناسب با ابعاد فرهنگی، سازمانی و کاری، کارکنان است.
    ۶- توجه دقیق به کیفیت زندگی کاری موجب تعیین و تشخیص نقاط ضعف برنامه‌های اجرا شده وارائه راه کارهای عملی جهت بهبود وضعیت کیفیت زندگی کاری در سازمان خواهد شد.
    از سوی دیگر توجه به تعهد سازمانی به‌طور عمده به وسیله ارتباط منفی اثبات شده آن با ترک شغل برانگیخته می‌شود. کارمندان متعهد تمایل کمتری برای ترک سازمان نسبت به سایرین دارند. چون ترک شغل می‌تواند برای سازمان‌ها گران باشد، تعهد عموماً به‌عنوان خصوصیت مطلوبی که باید بین کارکنان پرورش یابد، پنداشته می‌شود. (رهنمای، ۱۳۸۸)
    پایان نامه
    لوتانز اظهار می‌دارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهد سازمانی، عامل مهمی برای درک و فهم رفتارسازمانی و پیش بینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است، تعهد وپابندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر می‌گذارند. (لوتانز، ۲۰۰۲)
    پورتر در تحقیقی درباره عوامل مؤثر در استعفا (ترک خدمت) انجام داده است، نشان می‌دهد با بررسی تعهد سازمانی با دقتی بیشتر احتمال استعفاء را پیش بینی کرد تا بازخوردهای دگر مانند رضایت شغلی، اگر چه این دو نوع بازخورد با همدیگر ضریب همبستگی دارند.
    همچنین تعهد و پایبندی می‌تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می‌مانند و بیشتر کار می‌کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و برای این امر باید بتوانند با بهره گرفتن از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری و فراهم کردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی بیشتری در آن‌ ها ایجاد کنند. (رابینز، ۱۳۸۳)
    اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشته‌های مدیریت است. این اندیشه یکی از ارزش‌های اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی می‌شوند. اغلب پرسش‌هایی به عمل می‌آید از قبیل: آیا اضافه کار خواهد کرد؟ آیا روزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد؟ آیا دیر می‌آید و زود می‌رود؟ اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد برای اثر بخشی سازمان ضرورتی تام دارد. (سیفی، ۱۳۸۵)
    ضرورت توجه به تعهد سازمانی:
    دلایل زیادی وجود دارد از اینکه چرا یک سازمان بایستی سطح تعهد سازمانی اعضایش را افزایش دهد. اولاً تعهد سازمانی یک مفهوم جدید بوده و به‌طورکلی با وابستگی و رضایت شغلی تفاوت دارد (گرینبرگ و بارون، ۱۹۹۷). ثانیاً تحقیقات نشان داده است که تعهد سازمانی با پیامدهایی ازقبیل رضایت شغلی، حضور، رفتارسازمانی فرا اجتماعی و عملکرد شغلی (می یر، آلن و اسمیت ۱۹۹۳) رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفی دارد.
    هرچند دستاوردهای اجرای برنامه‌های کیفیت زندگی کاری تفاوت‌هایی قابل توجه با یکدیگر دارند مثلآ شاید مهم‌ترین دستاورد اجرای این گونه برنامه‌ها بهبود طرز تلقی کارکنان از کار سازمان ویا افزایش رضایت شغلی باشد. یکی دیگر ازدستاوردها افزایش بهره وری است. لذا ضروری به نظر می‌رسد اثرات کیفیت زندگی کاری بر تعهد سازمانی موردبررسی قرار گیرد. چه بسا اگر طرز تلقی کارکنان نسبت به سازمان وبهره وری خودشان افزایش یابد سازمان اثر بخش تر خواهد شد. (صیادی،۱۳۸۸)
    ۱-۴- اهداف تحقیق
    ۱-۴-۱- هدف اصلی:
    شناسایی وضعیت مؤلفه‌های کیفیت زندگی کاری در کارکنان کارخانه‌ها کاشی استان یزد وبررسی رابطه آن با تعهد سازمانی
    ۱-۴-۲-اهداف فرعی:

     

      1. بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری کارکنان با تعهد عاطفی آنان

     

      1. بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری کارکنان با تعهد هنجاری آنان

     

      1. بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری کارکنان با تعهد مستمرآنان

     

      1. اولویت‌بندی مؤلفه‌ها کیفیت زندگی کاری ازلحاظ اهمیت

     

    ۱-۵- فرضیه‌های تحقیق
    ۱-۵-۱- فرضیه اصلی:

     

      • بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی در کارکنان کارخانه‌ها کاشی استان یزد رابطه‌ی معنی داری وجود دارد.

     

    ۱-۵-۲- فرضیه‌های فرعی:
    بین کیفیت زندگی کاری و تعهد عاطفی رابطه وجود دارد.
    بین کیفیت زندگی کاری و تعهد هنجاری رابطه وجود دارد.
    بین کیفیت زندگی کاری و تعهد مستمر رابطه وجود دارد.
    ۱-۶- متغیرهای تحقیق:
    جدول ۱- ۱

     

    متغیر نوع متغیر آزمون
    کیفیت زندگی کاری مستقل ضریب همبستگی اسپیرمن
    تعهد سازمانی
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت